بهروز سورن: یاد رفقایم در سازمان راه کارگر گرامی باد!

چنانچه بپذیریم که شهدای سازمان راه کارگر نه برای سازمان بلکه برای مفهوم راه کارگر و تحقق آرمانهای انسانی شان جان باختند و به قصد و با هدف بهروزی مردم, آزادی و برابری سینه در برابر گلوله هایشان سپر کردند, درمی یابیم که مفهوم فرقه و فرقه گرایی در اندیشه شان جایی نداشته است. بعبارت دیگر کسی برای فرقه اش جان نمیدهد. مگر از جایگاهی غیر مارکسیستی! ….

———————————————————

6381

بهروز سورن: یاد رفقایم در سازمان راه کارگر گرامی باد!

گزارشگران:
هر وقت از رفاقت میخوانم و میشنوم بی اختیار بیاد رفقای نزدیک و شهیدم در سازمان راه کارگر می افتم. عمر فعالیت سازمانی ام با راه کارگر شاید به دو سال نکشید و اکنون اگرچه قریب چهل سال از فعالیت تشکیلاتی بطور کلی دور بوده ام و هر از گاهی در دنیای فعالیت سیاسی سرک می کشم و نسبت به تحولات سیاسی اجتماعی همیشه جاری بی تفاوت نبوده ام اما هرگز و در هیچ شرایطی از خاطراتم از دوران سیاه سرکوب جمهوری اسلامی در دهه شصت و کمی پیش از آن کنده نشده ام. تمامی آن یادها همچون نوار خام فیلم در برابر چشمانم رژه میروند. یاد رفقای جان شیفته ام که هر یک در بیداد حاکم آندوران و سلطه مطلق فاشیسم مذهبی و دیو برخاسته جدید در سیاه چالها و شکنجه گاههای رژیم بقتل رسیدند. یازدهم دی از سوی سازمان راه کارگر روز شهدای راه کارگری نام گرفته است و من هم همانند همه رفقای با وفایشان یاد تمامی آنها را گرامی میدارم.

تنها واژه رفاقت نیست که مرا به آندوران میبرد و خاطراتم را زنده میکند. صداقت و شفافیت, اعتقاد و از جان گذشتگی و بسیار خصایل انسانی دیگر که تنها در راز و رمز شخصیت پردازی رمان نویس های کلاسیک میتوان یافت نیز بیاد می آورم. ویژگی های شخصیتی که پس از آن کمیاب شدند و یا من از تشخیص آن ناتوان ماندم. مقصود فتحی, رحیم حسین پور رودسری, علی مهدیزاده, محمد تقی امانی, حمید حسین پور رودسری, نسرین بقایی, پرویز میربها, حسن صدیقی, و صدها دیگر که دامنه تاثیرات آنها در محیط های خود همچنان باقی است و تا ستم استبداد و استثمار هست, خواهد ماند. تعلقات مذهبی, خرافات, شستشوی مغزی پامنبری ها و پروپاگاند عظیم مرگ آفرین ها در حاکمیت با ویژگی های فاشیستی در جمهوری اسلامی را تنها میتوان با فاشیسم حاکم بر آلمان نازی تشبیه کرد. نسل کشی بود.خیابان گردی و خانه گردی, جاسوسی و جاسوس پروری و حتی فریب برخی از تشکلهای سیاسی و بهره برداری از پنانسیل های موجود در برخی از سازمانها برای انهدام دگراندیشان و تشکلهای سازمانی رادیکال دیگر تنها گوشه ای از سرکوب وحشیانه آگاهان و مخالفان بود

اینها تنها نام و عدد نبودند, دریایی از علم و دانش و فداکاری و پویایی وایمان به راهشان بودند که با از خود گذشتی و بوسیدن چوبه دار نشان دادند که به آرمانهای انسانی خود باور داشته و هزینه آن را با جان عزیز خود دادند.آنها اتفاقی به دیدار مرگ نرفتند. آنها از ابتدای روی کار آمدن هیولای برخاسته مذهبی حاکم گفته بودند: انقلاب مرد, زنده باد انقلاب و میدانستند که در کدامین راه پای گذاشته اند. اگر چه فاشیسم مذهبی از بسیاری از زوایای خود ناشناخته بود و دامنه سرکوب ابعادی توده ای یافت و امنیت جانی دگر اندیشان در چهار دیواری خانه خودشان نیز مورد سوال قرار گرفته بود و اگر چه طرح مالک و مستاجر حاکمیت هیچ پناهگاه امنی برای فعالین سیاسی و اجتماعی باقی نگذاشته بود اما بخش مهمی از عاشقان و یاران مردمان تهی دست و پابرهنگان با علم به آن به فعالیت سیاسی و تشکیلاتی خود در داخل ادامه دادند, تردید نکردند و مسلخ را برگزیدند. سازملن راه کارگر بهمین مناسبت روز ۱۱ دی را که روز اعدام علیرضا شکوهی دبیر اول این سازمان است بلحاظ سمبلیک روز شهدای این سازمان اعلام کرده است.

چنانچه بپذیریم که شهدای سازمان راه کارگر نه برای سازمان بلکه برای مفهوم راه کارگر و تحقق آرمانهای انسانی شان جان باختند و به قصد و با هدف بهروزی مردم, آزادی و برابری سینه در برابر گلوله هایشان سپر کردند, درمی یابیم که مفهوم فرقه و فرقه گرایی در اندیشه شان جایی نداشته است. بعبارت دیگر کسی برای فرقه اش جان نمیدهد. مگر از جایگاهی غیر مارکسیستی!

یاد علیرضا شکوهی و صدها شهید دیگر این سازمان همواره گرامی باد

بهروز سورن
۲۸٫۱۲٫۲۰۲۰

———————————————–

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.