عباس سماکار: عباس سماکار نگاهی به یک «نوشتۀ پریشان متن» / پاسخ به فرزانه روستائی

چندی ست کسی به نام «فرزانه روستائی»، در استکهلم از لاک بیرون آمده و برای مشهور شدن و سری در سرها درآوردن، حمله به مبارزان چپ این شهر و انجام مصاحبه های نژادپرستانه و فاشیستی را پیشه کرده است.
در واقع، این شیوۀ قدیمیِ حرکت، شگردی ست که بسیاری از موجودات این چنینی برای پذیرفته شدن به عنوان برنامه ساز در رسانه های سلطه (همچون «ایران اینترناشنال، من و تو، صدای آمریکا، بی بی سی و غیره)، حمله به اپوزیسیون چپ رژیم را سند وفاداری به سیاست تخریبی مورد نیاز این ارگانهای وزرات امور خارجه کشورهای مرکزی پیشه کرده اند. ….

————————————————————–

نگاهی به یک «نوشتۀ پریشان متن»
پاسخ به فرزانه روستائی

عباس سماکار

ما با نتایج حاکمیت و سلطۀ جمهوری اسلامی بر مردم ایران چنان درگیریم که مدام با حضور موجودات عجیب و غریب در این دنیای تبعیدی هم روبرو هستیم.

چندی ست کسی به نام «فرزانه روستائی»، در استکهلم از لاک بیرون آمده و برای مشهور شدن و سری در سرها درآوردن، حمله به مبارزان چپ این شهر و انجام مصاحبه های نژادپرستانه و فاشیستی را پیشه کرده است.
در واقع، این شیوۀ قدیمیِ حرکت، شگردی ست که بسیاری از موجودات این چنینی برای پذیرفته شدن به عنوان برنامه ساز در رسانه های سلطه (همچون «ایران اینترناشنال، من و تو، صدای آمریکا، بی بی سی و غیره)، حمله به اپوزیسیون چپ رژیم را سند وفاداری به سیاست تخریبی مورد نیاز این ارگانهای وزرات امور خارجه کشورهای مرکزی پیشه کرده اند.

در متنی که تازه از فرزانه روستائی در سایت «گویا نیوز» منتشر شده، انبوهی از پریشانگوئی در بارۀ کلیت اپوزیسیون چپ رژیم جمهوری اسلامی در استکهلم بر کاغذ آمده که حیرت آور است.

او نوشته است که:
«۹ سال پیش که ساکن استکهلم شدم به من توصیه اکید شد خیلی مراقب باشم، زیرا در اینجا همه فضاها سرقفلی از پیش تعیین شده دارد و بین فعالان سیاسی چپ تقسیم شده و جایی برای یک تازه وارد از ایران نیست. مخصوصا اگر رفقای چپ احساس کنند کسی دارد فضای حرف زدن آنها را می گیرد با به خیابان کشیدن از علی اکبر تا علی اصغر شیرخواره خود و نیز بسیج همه همسران فعلی و قبلی و بعدی خود و با جوسازی و فحاشی چنان می کنند که برای نفس کشیدن اکسیژن کم بیاوری.»

و ایشان برای جبران این «بلیه چپ» و به گفته خودش «گرفتن فضای حرف زدنِ از آنها» در روزی که همین چپ استکهلم جلوی سفارت جمهوری اسلامی علیه سلطه و جنایات رژیم و «انتخابات نمایشی ریاست جمهوری» به اعتراض برخاسته است و فعالینش توسط پلیس دستگیر می شوند، به سفارت تشریف برده تا با افتخار در لحظۀ انداختن رأی به صندوق به سود حسن روحانی جنایتکار «برای سربلندی ایران و مردم ایران» عکس بگیرد و اعلام کند که مقهور این چپ معترض نخواهد شد. واقعاَ آدم باید خیلی زشتخو و بدآواز باشد که به سفارت جمهوری اسلامی در استکهلم برود و «به عنوان پناهنده سیاسی و مخالف همین رژیم که سبب تبعید او شده» با افتخار رأی خود را برای بقای همین سرکوبگران و جنایتکاران به صندوق بیندازد و این حرکت را «برای سربلندی ایران و مردم ایران» اعلام کند و در مقابل، نیروی چپ مبارز ایرانی همین شهر را که بیرون سفارت در حال اعتراض به این نمایش ارتجاعی و قلابی انتخابات است، همراه و هماهنگ با بازجوهای همین رژیم بنامد.

معلوم هم نیست که وی با چه پاسپورتی به سفارت رفته تا رأی بدهد؛ با پاسپورت پناهندگی و یا با پاسپورت جمهوری اسلامی؟

او میگوید:
«حداقل چهار نفر از این چپهای استکهلم نشین دارند به تیم های امنیتی خارج از کشور آدرس و گرا می دهند.»

ولی، دلش نمی آید نام این چهار نفر را اعلام کند. و معلوم هم نیست چرا این افشاگری را میکند.
در واقع باید پرسید؛ اگر میتوان بدون نشان و مدرک علیه دیگران چنین ادعاهای مبهمی ارائه داد، آیا دیگران هم میتوانند ادعا کنند که فرزانه روستائی «فرستاده و پرستوی ناشی و قراضه جمهوری اسلامی» ست؟
تمام ذهنیت فرزانه روستائی بر مبنای سخنی که وقت «مهاجرت»، نه «تبعید» به سوئد در مورد «چپها» به او گفته اند تنظیم شده است و این عجیب نیست؛ زیرا ذهنیت تربیت شدۀ او از ابتدا آلوده به تصورات خرافی ست و الگوی زنانۀ او هم، کسی مانند فاطمه زهرا، زن نمونۀ اسلام است که برگه تبلیعاتی رژیم به صورت «عکس فاطمه الزهرا‼» مزین به پرچم جمهوری اسلامی بر فراز آن در فیس بوک فرزانه روستائی دیده میشود.

بر این برگه تبلیغاتی جمهوری اسلامی نوشته شده است:
«میلاد با سعادت دخت نبی مکرم… حضرت فاطمه الزهرا (س) هفته زن و روز مادر و تولد …خمینی (ره) فرخنده باد.»

موضوع به همینجا ختم نمیشود، این موجود بدآواز، در یک مصاحبه با «ایران اینترناشنال که تلویزیون ارتجاع کثیفتر از ارتجاع جمهوری اسلامی ست»، افتخار میکند که تحصیل کرده است و به یک خانواده مرفه پولدار تعلق دارد و «خوشبختانه» با مردم گرسنه و پاپتی یمن و «بزچرانانی که از سومالی» می آیند فرق میکند و اگر در سوئد برای او ارزش در سطح همین مردم «بزچران» قائلند؛  تقصیر از رژیم حاکم در ایران ست.

لینک مصاحبه:
اشغال نژاد پرست https://fb.watch/1Xg-epuF48

نژادپرستی ایرانی
***
واقعاً در دنیای امروز، چنین تفکر نژادپرستانه و فاشیستی را چگونه میشود تعبیر کرد؟
طبعاً «بزچرانی» شغل تحقیرآمیزی نیست، ولی فرزانه روستائی این حرف را به عنوان تحقیر علیه مردم یک سرزمین بکار میبرد که سندش موجود است. نیز باید گفت که «بزچرانی» با چرخۀ  اقتصاد طبیعی در دوره پیشاسرمایه داری، دیگر در جهان کنونی رواج ندارد؛ زیرا از نظر اقتصادی اصلا صرف نمیکند که کسی برای تامین معاش چند بز را جلو بیاندازد و روز را شب کند تا معاشش فراهم شود و یا فرضا بتواند با کارش گوشت و لبنیات مورد نیاز محل را تامین کند. امروزه بزچران دورۀ اقتصادی طبیعیِ، به عنوان کارگر در دامداری ها مشغول است و اگر موردی از گذشته هنوز وجود داشته باشد واقعا نادر است و چنین افرادی هم رقیب فرزانه روستائی در سوئد نخواهند شد تا وی از مقایسه شدن با آنها جوش بیاورد. بنابراین، او به عنوان خبرنگار، آدم بیسوادی هم هست که به شیوۀ سلطۀ سرمایداری در دنیای امروز آشنائی ندارد. و اگر صدبار هم از گفته فاشیستی خود پوزش بخواهد (که یک بار هم به صراحت نخواسته است)، دارای شیوه و زمینه ای از تفکر است که با عذرخواهی از میان نمیرود. بیسوادی وی تنها در زمینۀ نظری نیست، بلکه پس از «هزار مقاله و هزار گزارش و مصاحبۀ ادعائی» بیسوادیش در انشاء و املاء هم هست. چون فرق بین «ضرب شست» را با «ضربۀ شست» که طبعاً «ضربه شست»، قدرت چندانی ندارد تا کسی را ناکار کند نمیداند.

«ویکی پدیا» در این مورد نوشته؛
«ضربۀ شست» املاء ناصحیح «ضرب شست» است. عبارت «ضرب شست نشان دادن» کنایه از قدرت نمائی است.

با این اوصاف، گویا همۀ نیروی «چپ» استکهلم» (در این ۹ سال که ایشان به استکهلم آمده) بسیج شده اند تا با سازماندهی افراد مختلف برای حمله به او در رادیوها و مطبوعات، با بسیج «همسران اول و دوم و بعدی»، با نوشتن متنهای سفارشی، کار و زندگی را کنار بگذارند و به رودروئی با کردار و پندار این موجود حیرت انگیز و خودشیفته بپردازند و برای «مبارزات وی با جمهوری اسلامی‼» مانع ایجاد کنند.

این خانم ادعا میکند که در پنج سال از ۹ سال اقامتش در شهر استکهلم بیش از «هزار مقاله و بیش از هزار مصاحبه و گزارش نوشته و انجام داده است».
دروغ که مرض نیست گلوی کسی را بگیرد. مالیات هم ندارد. ولی یک حساب سر انگشتی میگوید؛ پنج سال، عبارت است از: ۵ بار ۳۶۵ روز که میشود ۱۷۲۵ روز، و ایشان در این مدت ۲۰۰۰ مقاله و گزارش و مصاحبه داشته است. یعنی حداقل روزی یک مقاله می نوشته و یا یک گزارش و مصاحبه رادیو تلویزونی انجام میداده است. طبعاً او باید لیست و متن آثارش را در کامپیوتر داشته باشد و بتواند بگوید کجا و در چه رسانه هائی آنها را به چه زبانی منتشر کرده است. تازه معلوم نیست در چهار سال دیگرِ پیش از این پنج سال، چقدر نوشته و مصاحبه کرده و در ایران هم چندهزار مقاله نوشته تا سرانجام جمهوری اسلامی پی برده که روزنامه شرق لانۀ ضدانقلابِ است.

البته او ادعا میکند که با «چپ استکهلم» فقط؛ «اختلاف سلیقه و شبهۀ نقض حقوق بشر»ی دارد. یعنی چپها در استکهلم فقط به خاطر اختلاف سلیقه با او در یک مصاحبه که یک سال پیش اتفاق افتاده، ۹ سال آزگار است دارند همگام و همسو و گرا دهنده به سفارت، با وی مقابله میکنند. این مجموعه ای از پندار و کردار است که، انگیزۀ فرزانه روستائی برای کینه توزی علیه گرایش چپ جامعه و تمایل به فاشیسشم و نژادپرستی شمرده میشود و این امر باطنی نیست؛ مکافات ما با جمهوری اسلامی ست که چنین افرادی را در خود می پرورد و این چنین گنگ و گول و پر از بدخواهی و بدآوازی به دامان اپوزیسیون پرتاب میکند.
***

نوشته فرزانه روستائی در «گویا نیوز» پیوست است:
https://news.gooya.com/2020/12/post-46618.php

عکس فرزانه روستائی در حال رای دادن در سفارت جمهوری اسلامی در استکهلم. «به خاطر «سربلندی ایران و مردم ایران!!»

برگه تبلیغاتی جمهوری اسلامی در فیس بوک فرزانه روستائی.

6296

—————-
منبع صفحه فیس بوک عباس سماکار
https://www.facebook.com/abbas.samakar

—————————————————————-

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.