هنرمند نه، دلقکِ دربار

حسینی که حتی وقتی “کیمیایی” پس از ماجرای سرنگون کردن هواپیمای اوکراینی و با پیش کشیدن تحریم جشنواره _بعد از یک چرت چهار دهه‌ای_ نمایش تعهد بازی کرد، عصبانی شد و در هیبت سرباز گمنام امام زمان، علیه “سیاه‌نمایی” یقه درید. ….

———————————————–

6238

هنرمند نه، دلقکِ دربار

#سرخط:
شهاب حسینی و کل دار و دسته‌ی سلبریتی‌های ولایی، “بلور نازک اعتماد” خویش را به “دکتر حسن روحانی” اهدا و هواداران خود را پشت وحشی‌ترین دولت در دشمنی با طبقه‌ی کارگر بسیج کردند‌. از فردای انتخابات و تشدید سیاست‌های ریاضت اقتصادی، بی‌تفاوت به خُرد شدن تدریجی استخوان‌های زحمت‌کشان بُنجل‌های فرهنگی تولید کردند، با کمک تهیه‌کنندگان اطلاعاتی و “فرهنگی‌کاران امنیتی” پول‌شویی کردند، برای مدافع حرم و سرداران سپاه خم و راست شدند و با پول‌های بادآورده در لس‌آنجلس و تورنتو بیزنس راه انداختند. به وقت کشتار دی و آبان، دهان‌شان را بستند و زیر لب برای “امنیت ملی” (بخوانید منافع طبقاتی) دعا کردند.

حسینی که حتی وقتی “کیمیایی” پس از ماجرای سرنگون کردن هواپیمای اوکراینی و با پیش کشیدن تحریم جشنواره _بعد از یک چرت چهار دهه‌ای_ نمایش تعهد بازی کرد، عصبانی شد و در هیبت سرباز گمنام امام زمان، علیه “سیاه‌نمایی” یقه درید.

این‌بار نیز مثل همیشه، چند ماه به پایان کار یک دولت مانده، از سوی بازوهای فرهنگی رژیم وظیفه‌ی میهن‌پرستانه به عهده‌ گرفته‌اند تا با جا زدن خود به‌عنوان منتقد وضع موجود، به پیشواز انتخابات بعدی روند. این می‌شود که ضمن دریافت دستمزدهای  میلیاردی برای تولید سرگرمی‌های زرد، لمیده بر بلندای برج میلاد با سر کردن قهقه و رنگ کردن قورباغه، فیگور هنرمند متعهد جعل می‌کنند. اصلا بعد از کشتار دی و آبان، در روزهایی که تهیدستان در صف روغن و پای مرغ و استخوان گاو هستند چنین قهقهه‌ای سر کردن، خود گویای همه‌چیز است؛ قهقهه‌ی برج میلاد نشینان به زخم‌های گودنشینان. اصلا چطور می‌توان این‌گونه قهقهه سر داد در همان شبی که قبر #نوید_افکاری را با  لودر صاف کردند و سیل هست و نیست ماهشهری‌ها را بلعید؟ این قهقهه به‌هیچ وجه بخشی از بازی‌های امثال حسینی نیست.‌ نمایشی نیست. این قهقهه‌ای راستین است که از حلقوم سهم‌برانِ سرکوب خارج می‌شود.

برِشت معتقد بود که هنر باید “بخشی از مبارزه‌ی اجتماعی باشد، و وسیله‌ای که طبقه‌ی کارگر بتواند با آن خودآگاهی‌اش را نشان دهد.”
اما هنر برای شبه هنرمند ما چیست؟ سالی چند فیلم احمقانه تولید کردن یا در فیلم‌های احمقانه‌تر ایفای نقش کردن ولو با گریم یک جنوب شهری در لوکیشن فقر و و هروئین و تجاوز و نتیجه‌ی اخلاقی گرفتن از این‌که ” تا بوده همین بوده ” و به تقویت هژمونی فرهنگی-سیاسی فرودستان یاری رساندن.

به قول شاملو:
هنرمند همیشه بر قدرت است نه با قدرت، حالا اگر یکی می خواهد برود با قدرت باشد، بگذار برود خودش را با بند تنبان فلان رئیس جمهور دار بزند. اصلآ برایم مهم نیست نه زنده بودنش برایم مهم است نه مردنش. هنر که می تواند چیز مفیدی را زیباتر عرضه کند و به آن قدرت نفوذ بیشتری بدهد باید از خنثی بودن شرم کند. فضیلت هنرمند است که در این جهان بیمار به دنبال درمان باشد نه تسکین، به دنبال تفهیم باشد نه تزئین، طبیب غمخوار باشد نه دلقک بیعار.

——————————————–

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.