علیه سکوت در برابر سرکوب کارگران

اجرای حکم قرون‌وسطایی شلاق در مورد رفیعی به‌معنای شلاق زدن بر بدن تمام طبقه‌ی کارگر ایران است؛ طبقه‌ای که زیر فشار تورم، خصوصی‌سازی‌ها، فساد ساختاری، غارت اموال عمومی و خارج کردن آن‌ها به حساب‌های بانکی خارج از کشور، سرکوب روزمره و امنیتی‌سازی کارخانه‌ها و تحریم‌های آمریکا علیه ایران روز به روز ضعیف‌تر شده است و حتی بدیهی‌ترین حق آن‌ها برای اعتصاب و اعتراض به رسمیت شناخته نمی‌شود. طبقه‌ای که در پاییز سال گذشته در اثر همین فشارها به خیابان‌ها سرازیر شد ولی حکومت ظرف ۷۲ ساعت صدها تن از آنان را به ضرب گلوله از پای درآورد. ….

——————————————————-

davoud-rafiee-1


علیه سکوت در برابر سرکوب کارگران

داوود رفیعی کارگر کارخانه‌ی خودروسازی “پارس خودرو ایران” است که در سال ۹۷ برای پیگیریِ اخراج غیرقانونی خود از کارخانه، به وزارت کار مراجعه کرد. وزیر کار ایران برای این‌که او را به سکوت وادارد پیشنهاد دریافت رشوه‌ی ۲۰۰میلیون تومانی داد و رفیعی که خواستی جز بازگشت به کار نداشت، تصمیم گرفت در برابر ساختمان این وزارت‌خانه پیشنهاد وزیر را افشا کند. اما نیروهای امنیتی وارد عمل شده و او را بازداشت کردند. رفیعی در زندان موسوم به زندان ” تهران بزرگ ” دست به اعتصاب غذا زد و پس از سه روز بازداشت با قرار وثیقه‌ی ۵۰ میلیون تومانی تا زمان برگزاری دادگاه آزاد شد.

کارگر رفیعی اما تسلیم تهدیدات نشد و با در دست گرفتن پلاکاردهایی مبنی بر اخراج غیرقانونی و پیشنهاد رشوه‌ی وزیر در برابر وزارت کار حاضر شد و این‌بار با شکایت وزیر کار، از سوی دادگاه به ۷۴ضربه شلاق محکوم‌ گردید.
شاید در کمتر نقطه‌ای از جهان شاهد باشیم که دولت، دستگاه امنیتی و سیستم قضایی این‌گونه آشکار در دفاع از سرمایه‌داران متحد شوند و مانند عصر برده‌داری رأی به شلاق زدن کارگران صادر کنند؛ اتحادی برای ایجاد رعب و وحشت در میان کارگران و تلاش برای ممانعت از اعتراضات آن‌ها علیه بخش خصوصی و استثمار‌گران.

روز ۲۶ نوامبر وقتی که رفیعی برای پیگیری مساله‌ی وثیقه و انصراف وثیقه‌گذار به دادگاه مراجعه کرد، بلافاصله او را بازداشت و حکم وحشیانه‌ی ۷۴ ضربه را اجرا کردند.

خواست رفیعی پیگیری اخراج غیرقانونی و بازگشت به کار برای دریافت حق و حقوق خود بود. رفیعی نه به جریان سیاسی‌ای در داخل و خارج وصل بود و هست و نه هیچ‌یک از خبرنگاران و روزنامه‌‌نگاران به سراغ او رفتند. رفیعی بر روی پلاکارد علیه آمریکا و اسرائیل و نیز وزیر کار شعار نویسی کرده بود تا نشان دهد که نه تنها یک کارگر آگاه و مستقل است بلکه به‌خوبی متوجه هم‌دستی دولت با سرمایه‌داران و دشمنی با کارگران است.

اجرای حکم قرون‌وسطایی شلاق در مورد رفیعی به‌معنای شلاق زدن بر بدن تمام طبقه‌ی کارگر ایران است؛ طبقه‌ای که زیر فشار تورم، خصوصی‌سازی‌ها، فساد ساختاری، غارت اموال عمومی و خارج کردن آن‌ها به حساب‌های بانکی خارج از کشور، سرکوب روزمره و امنیتی‌سازی کارخانه‌ها و تحریم‌های آمریکا علیه ایران روز به روز ضعیف‌تر شده است و حتی بدیهی‌ترین حق آن‌ها برای اعتصاب و اعتراض به رسمیت شناخته نمی‌شود. طبقه‌ای که در پاییز سال گذشته در اثر همین فشارها به خیابان‌ها سرازیر شد ولی حکومت ظرف ۷۲ ساعت صدها تن از آنان را به ضرب گلوله از پای درآورد.

رفقای کارگر، فعالین کارگری و سوسیالیست‌ها در سراسر جهان باید بدانند که جمهوری اسلامی چگونه با دروغ خود را حامی ملت‌های سرکوب‌شده نشان می‌دهد ولی در داخل کشور حتی به اعتراض یک نفره‌ی کارگران رحم نکرده و با زندان و شکنجه و شلاق آن‌ها را خفه می‌کند.

#سرخط
https://t.me/SarKhatism

——————————————————-

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.