نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در ایران- خارج کشور: خشونت نماد سلطه گری جامعه طبقاتی

بخشی، نابرابری زنان را فقط در ستم جنسیتی تعریف میکنند و بر این باورند اگر زنان ایران به حقوق مدنی دست یابند برابری بین زن و مرد حاصل خواهد شد. انها مبارزه زنان را به یک سری تحولات حقوقی در چارچوب سیستم سرمایه داری محدود می کنند. در حالیکه ما شاهد هستیم، تحقق این مطالبات در کشورهای پیشرفته سرمایه داری، اگرچه استقلال اقتصادی زن را به میزانی تامین نموده، اما ناتوانی خود را در پایان دادن به نابرابری میان زن و مرد به اثبات رسانده است. ….

—————————————————–

——————————————————–

5941

خشونت نماد سلطه گری جامعه طبقاتی

خشونت بر زنان در جامعه‌ بورژوازی و مردسالاری در بسیاری موارد از طرف زنان به علت مجازاتهای سخت و عدم حمایت های قانونی از ابراز آن خودداری شده و پنهان می ماند. نظام سرمایه داری نظامی خشونت زا و نابرابر است. نظامی است که، هر روز با استثمار فرد از فرد و حفظ مالکیت خصوصی برای حفظ منافع طبقاتی خود، ستم و خشونت را تولید و بازتولید     می کند. خشونت یک پدیده سراسری است و مختص به یک منطقه جغرافیایی نیست، از افغانستان و عراق، ترکیه و ایران … تا کشورهایی نظیر سوئد و فرانسه و آمریکا و … سایر جوامع پیشرفته سرمایه داری هر روز ما شاهد بروز خشونت های دولتی و سازمان یافته، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی وقومی هستیم. آمار صندوق جمعیت سازمان ملل متحد، تخمین زده است که هر ساله ۵۰۰۰ زن در سراسر جهان توسط خانواده های خود به دلایل ناموسی به قتل می رسند. از هر ۵ نفر زن یک  زن در زندگی خود مورد تجاوز و یا در معرض تهدید به تجاوز قرار گرفته است. زنان سه چهارم بیسوادان را تشکیل       می دهند، وخامت اوضاع اقتصادی و تحمیل سیاست های نئولیبرالیسم، بیش از گذشته شکاف طبقاتی بر مبنای جنسیت را تعمیق بخشیده است. فقر رو به ازدیاد، زنان را هر چه بیشتر از تحصیل و کار و پیشرفت باز داشته است. در همه جای دنیا زنان کم و بیش مورد انواع خشونت های جسمی، جنسی و زبانی واقع می شوند.

در کشورهایی که اسلام سیاسی در زندگی اجتماعی مردم نهادینه شده است از جمله ایران: تبلیغ و ترویج خرافه های مذهبی و فرهنگی بعنوان ابزاری در دست طبقات حاکم که بیشترین کارایی را در تحمیق توده ها داشته و دارد،  نقش اساسی در اعمال خشونت بر علیه زنان را ایفاء می کنند، مسئله چند زنی و صیغه در اسلام  یا ختنه، وسیله قرار دادن زنان برای پایان جنگها و دعواهای    قبیله ای و قومی وحجاب اجباری و نداشتن حق انتخاب همسر و یا  سقط جنین و … همه از نمودهای بارز تاثیر مذهب و خرافه های فرهنگی در ایجاد خشونت های جنسیتی است. ازدواج موقت در واقع باید گفت تجاوز رسمی و قانونی، به یک شغل برای زنان کم درآمد تبدیل شده است. علت اصلی تن دادن زنان به این ازدواج، بیکاری و مشکلات اقتصادی، عدم حمایت مالی می باشد.

در چندین سال اخیر پدیده  فروختن دختران توسط خانواده هایشان یا شوهرانشان در شهرهای مختلف مرزی ایران ابعاد نگران    کننده ای پیدا کرده است… قربانیان (قاچاق به کشورهای همجوار و آسیایی) اغلب از خانواده هایی فقیر هستند. تا به امروز هزاران زن و دختر ایرانی در بردگی سکس در خارج به فروش رسیده اند. قطعا این تجارت جنایت آمیز که یکی از بدترین اعمال خشونت و آزار جنسی بر زنان است بدون دخالت مستقیم دولت و شرکت بنیادگرایان حاکم که بالاترین سودآوری را برای آنها دارد صورت  نمى گیرد.

در کشورهای اسلامی مانند افغانستان و عراق و ایران و پاکستان و… که اسلام سیاسی در قدرت است و نیروهای مرتجع و واپسگرا دست بالا را دارند خشونت بر علیه زنان را در قالب قوانین ضد انسانی سنگسار و اعدام و شلاق و … می بینیم.  در کنار تجاوز و قتل های ناموسی،  و بی حقوقی اجتماعی دیگر از جمله: نداشتن حق طلاق یا حضانت کودکان و… و خودسوزی و اقدام به خودکشی از جمله خشونت هایی است که هر روزه به زنان ایرانی و افغانی و عراقی و کشورهای عربی…. تحمیل می شود. جنگهای موجود در خاور میانه اولین قربانیان خود را از میان زنان و کودکان می گیرد، این زنان و کودکان هستند که همیشه مورد تجاوز جنسی نیروهای نظامی فاتحین!! واقع می شوند.

میلیون ها زن محروم از ابتدایی ترین حق و حقوق، در خدمت سرمایه گذاری و سوددهی کشورهای سرمایه داری در گوشه های مختلف دنیا به کار گمارده شده اند، سرمایه داری با استثمار این زنان کارگر در عرصه تولید با حقوقی بسیار نازل به انباشت سرمایه و سود آوری بالایی دست یافته است. سرمایه داری جهانی با انتقال سرمایه به کشورهای مختلف جهان که علتش هم دستیابی به نیروی کار ارزان می باشد و استثمار شدید از قِبل این نیروی کار به انباشت سرمایه بیشتر و سودهای کلان و نجومی تا کنون دست یافته است. در این استثمار وحشیانه از نیروی کار زنان حداکثر استفاده میشود. کار طاقت فرسا و ساعات کار به قدری طولانی است که بسیاری از کارگران از شدت فشار کار و کمی استراحت و حقوق ناچیز گاها دست به خودکشی می زنند. چهار میلیون کارگر بنگلادشی در بیقوله هایی  به اسم صنایع نساجی که برای شرکت های بزرگ تجاری کشورهای امپریالیستی تولید می کنند به کار مشغول اند که از این تعداد هشتاد درصد آن را زنان تشکیل می دهند. این کارگران شش روز در هفته با ساعات کار طولانی، حقوقی معادل با یک دلار در روز دریافت می کنند. در جنوب آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین بیش از ۷۰ درصد از نیروی کار، زنان هستند.  دو سوم تولیدات در سطح جهان به علت نیروی کار ارزان بوسیله زنان انجام می گیرد. در صورتی که زنان فقط از یک درصد از این ثروت برخوردارند.

بحرانهای موجود سرمایه داری که با این وضعیت اپیدمیک هم تشدید شده است،  بیشترین پیامد آن با بیکاری و گرسنگی، تعمیق اختلاف طبقاتی، جنگ، کشتار و آوارگی همرا بوده، چهرۀ زشت خود را به عریانی تمام به نمایش گذاشته است. در این بازار آشفته، بازهم این  زنان هستند که صورت حساب رقابت بین سرمایه داران را باید به بهای تبعیض، نابرابری و خشونت بپردازند.

تا به ایران بر میگردد، از یک طرف تورم و گرانی سر سام آور همراه با بیکاری میلیونی و از طرف دیگر شرایط اپیدمیک که هر روز جان هزاران انسان بیگناه را میگیرد بدون اینکه دولت جنایتکار جمهوری اسلامی کمترین مسئولیتی را در مقابل این نسل کشی پذیرا باشد. با عمیقتر شدن فاصله طبقاتی فاجعه فقر و گرسنگی و بیکاری خانواده های کارگری و زحمتکش را در معرض متلاشی شدن و خشونتهای خانگی قرار داده است که در این میان زنان اولین قربانیان این خشونتها هستند. از سوی دیگر، ناتوانی حکومتهای سرمایه داری در سطح جهان در برابر این اپیدمیک، بیشترین فشار مالی و بیکاری را بر طبقات تهیدست وارد نموده است، طبق خبرهای موجود آمار خشونتهای خانگی و خودکشی بطور غیر قابل تصوری بالا رفته است.

بر این مبنا ما شاهد هستیم سرمایه داری و دولت ها با بحرانهای اقتصادی- سیاسی موجود، ریاضت کشی غیرقابل تصوری را بر توده های مردم  جهان تحمیل کرده اند؛ به ویژه ستم بر زنان، تنها به آزار و اذیت جنسی و جسمی و روحی محدود نشده، بلکه بهره کشی تحت کار ارزان را هم بر آنها تحمیل نموده است. این سیستم سرمایه داری است که همواره ستم بر زنان و مردسالاری را به عناوین مختلف در جامعه تولید و بازتولید می کند، پس مبارزه بر علیه ستم و خشونت بر زنان، نمی تواند از مبارزه طبقاتی بر علیه سیستم سرمایه داری جدا باشد.

بخشی، نابرابری زنان را فقط در ستم جنسیتی تعریف میکنند و بر این باورند اگر زنان ایران به حقوق مدنی دست یابند برابری بین زن و مرد حاصل خواهد شد. انها مبارزه زنان را به یک سری تحولات حقوقی در چارچوب سیستم سرمایه داری محدود می کنند. در حالیکه ما شاهد هستیم، تحقق این مطالبات در کشورهای پیشرفته سرمایه داری، اگرچه استقلال اقتصادی زن را به میزانی تامین نموده، اما ناتوانی خود را در پایان دادن به نابرابری میان زن و مرد به اثبات رسانده است.

پدیده خشونت بر زنان نه ویژگی این یا آن کشور و یا این و آن مذهب بلکه جزء لاینفک نظام سرمایه داری است که در تمام جوامع دنیا به  امری جهانی تبدیل شده که هیچ مرزی ، ملیتی ، نژادی  و مذهبی از آن  مستثنی نیست. منشاء خشونت بر زنان را در مالکیت خصوصی نظام سرمایه داری باید جستجو نمود که در تمام دنیا بطور یکسان عمل میکند. ریشه کن کردن آن، مستلزم درهم شکستن مناسبات سرمایه داری و لغو مالکیت خصوصی است که به دست توانای طبقه کارگر، که خود زنان نیمی از این طبقه هستند، متحقق خواهد شد.

نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در ایران- خارج کشور
آذر ۱۳۹۹ – نوامبر ۲۰۲۰
http://nahadha.blogspot.com
https://t.me/nahadhayehambastegi

nahadhaye-hambastegi

————————————————————-

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.