ی. کهن: قربانی، تواب یا عامل رژیم اسلامی؟ تاملی بر جایگاه هما کلهری (دماوندی)

در واقع قرار است بکمک برتولت برشت، و از منظر سوسیالیسم انقلابی دریابیم که نقاط تمایز “قهرمان”، “تواب” و “همکارِ طبقهٔ حاکم” در چیست؟ جایگاه هر کدام در جنبش کجاست؟ مبنای قضاوت و ارزیابی ما از اینان چیست؟ و مشخصاً هما کلهری و «تابوت زندگان» چه مقاصد سیاسیِ معینی را دنبال می‌کنند؟ ….

——————————————————–

قربانی، تواب یا عامل رژیم اسلامی؟ تاملی بر جایگاه هما کلهری (دماوندی)

ی. کهن (نوامبر ۲۰۲۰)

در نوشتار قبلی ــ نگاهی به تابوت زندگان ــ نشان داده شد که کتاب هما کلهری، خاطرات یک قربانیِ زندانِ رژیم اسلامی نیست، بلکه داستان‌پردازی‌ یک توابِ زندانبان است که تا بیش از یک دهه، حتی در خارج از زندان، با نهادهای اطلاعاتی و افراد امنیتی رژیم اسلامی همکاری داشته‌است. هر دو شاخهٔ سازمان راه کارگر، یعنی سازمان سیاسی‌ای که نویسنده کتاب، تا پیش از دستگیری با آنها همکاری تشکیلاتی دا‌شت، طی اطلاعیه‌‌ای بر همکاری هما و همسر سابقش ــ ناصر یاراحمدی ــ با جمهوری اسلامی تاکید گذاشتند و علناً اعلام کردند که این زوج، در شناسایی، دستگیری و لودادنِ تعدادی از فعالین سیاسی سهم عمده‌ای داشتند.[۱] بعلاوه، تعدادی از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ نیز خاطرات شخصی‌‌شان را از هما کلهری منتشر کردند و ضمن ردّ ادعاهای هما، او را به دروغ‌پردازی و جعلِ تاریخ زندان متهم کردند.[۲]

ناصر یاراحمدی هم که سالیان دراز مخفی بود و با نام مستعار «کاوه فرزند ملت»، در خارج از کشور، تحت عنوانِ مبارزه علیه جمهوری اسلامی مشغول به فعالیت بود، شروع به معرفی خود و افشای ادعاهای هما کلهری نمود.[۳]

بدنبال این وقایع، تلاش‌هایی در دفاع از توابین و قربانیان شکنجه و پروژهٔ تواب‌سازی رژیم اسلامی در شبکه‌های مجازی ‌براه افتاد. و این علی‌رغم همه افشاگریهایی بود که در رابطه با هویت و عملکردهای هما کلهری بمثابه یک عامل سرسپردهٔ رژیم در ایران و یک عامل مشکوک در خارج، منتشر شده بود. هدف ظاهری این تلاش‌ها، جاانداختن او بمثابهٔ یک توابِ بی‌تقصیر و یک قربانی منفعلِ شکنجه و زندان بود! بعلاوه برای دست‌یابی به حقیقت! بلندگویی در اختیار ناصر یاراحمدی قرار داده شد تا بدون “دفاعیات” او، حقیقت مبادا ناگفته یا نیم‌گفته مانده باشد!

این فضا، به هما کلهری و همپالکی‌هایش این فرصت طلایی را داد تا بار دیگر از حاشیه به صحنه بیایند و در دفاع از خود ـ بمثابهٔ قربانیِ شکنجهٔ رژیم اسلامی، و نیز قربانی آزارِ خارج کشوری‌ها ـ دادخواهی کنند![۴]

با این مقدمه لازم آمد تا در حاشیهٔ نوشتار پیشین، نکاتی خاطرنشان شود، آن هم با گریزی به «زندگی گالیله»[۵]. در واقع قرار است بکمک برتولت برشت، و از منظر سوسیالیسم انقلابی دریابیم که نقاط تمایز “قهرمان”، “تواب” و “همکارِ طبقهٔ حاکم” در چیست؟ جایگاه هر کدام در جنبش کجاست؟ مبنای قضاوت و ارزیابی ما از اینان چیست؟ و مشخصاً هما کلهری و «تابوت زندگان» چه مقاصد سیاسیِ معینی را دنبال می‌کنند؟

لینک دانلود متن کامل مقاله:

https://revolutionary-socialism.com/wp-content/uploads/2020/11/rs-yk-ghorbani-tavvab-2.pdf

—————————-

[1] یادآوری پیشینه دو تن از پادوهای جمهوری اسلامی

[۲] که از آن جمله است «حاشیه‌ای بر کتاب یادنوشته، تابوت زندگان»، نوشته نازلی پرتوی.

[۳] در باره من، و مطلب جداگانه‌ای «هما کلهر» ذوب شده در « سلیمی نمین » است و کار بدستوراو می کند،

[۴] برای نمونه به سایت فیس‌بوکی Seavash Modaresi،  «در باب توبه کنندگان (توابان) و بازگشتگان…» و کامنت‌های زیر آن مراجعه کنید.

[۵] زندگی گالیله، نوشتهٔ برتولت برشت، ترجمه کاوه کردونی، ص ۱۵۳.

————————————————————

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.