هر روز‌ مرگ را به چشم‌ خود می‌بینیم

این روایت یکی از بستگان مینا شیخی، شهروند کُردی است که ۲۵ آبان‌ سال گذشته، هنگام مشاهده اعتراضات مردمی از پشت‌بام آپارتمان چهار طبقه محل سکونتش در محله خلیج فارس واقع در جنوب غربی تهران، با اصابت سه گلوله به قلبش از سوی نیروهای لباس شخصی، جان باخت. ….

——————————————————

5748

هر روز‌ مرگ را به چشم‌ خود می‌بینیم

رادیوزمانه:

آبانِ خونین
مینا شیخی متولد اول دی ۱۳۳۹ در سقز بود. او چند سال پیش بنا به دلایل شغلی همراه با فرزندانش، سه پسر و یک دختر که ازدواج نکرده بودند، مجبور به مهاجرت به تهران شد و در تمامی این‌ سال‌ها در محله خلیج فارس زندگی می‌کردند.
خانم شیخی، ۳۰ سال پیش با فوت همسرش، به تنهایی مسئولیت نگهداری شش فرزند را به عهده گرفت.
منبع آگاه طرف گفت‌و‌گو با زمانه درباره مینا شیخی به زمانه می‌گوید:

«او همیشه لباس کُردی به تن می‌کرد و‌ بیشتر محله خلیج فارس او را می‌شناختند و برایش احترام قائل بودند. زنی از دیار کُردستان که بیشتر اوقات غذاهای کُردی درست می‌کرد و همسایه‌هایش را دعوت می‌کرد و با همین شخصیتی که داشت باعث شده بود در بین مردم بیشتر شناخته شود.»

به گفته این منبع آگاه، ۲۵ آبان، بچه‌های خانم شیخی مانند دیگر روزها سر کار رفته‌اند و آن روز به دلیل گران شدن قیمت بنزین، ترافیک درست می‌شود و یک تجمع مردمیِ مسالمت‌آمیز شکل می‌گیرد: «غروب خیلی شلوغ شد و همه جا را زودتر تعطیل کردند. همه بیرون بودند. سر و صدای خیلی زیادی بود و همه از زن و مرد و جوان و پیر، شعار می‌دادند و انگار در وسط یک جنگ واقعی قرار گرفته بودیم. منزل خانم شیخی نزدیک خیابان اصلی اعتراضات بود و او هم همراه دیگر همسایه‌ها و فرزندانش برای تماشای اعتراضات به پشت‌بام رفته بودند اما نیروهای نظامی از پرتاب گاز اشک‌آور به پشت‌بام‌ها هم دریغ نکردند.»

این منبع آگاه می‌گوید از بالا می‌دیدیم گارد ویژه و لباس شخصی‌ها با صورت‌های پوشانده شده مستقیم به سمت مردم تیراندازی می‌کردند و هر کسی را هم که بازداشت می‌کردند تا سر حد مرگ کتکش می‌زدند: «برخوردها با مردم وحشتناک بود. پشت‌بام حدود ۲۰ نفری شاهد این خشونت‌ نیروهای نظامی و امنیتی‌ها با معترضان بودند که ناگهان به سمت خانم شیخی تیراندازی کردند و همانجا به زمین افتاد.»

به گفته این منبع آگاه، خانواده شیخی بعدتر خواستار معرفی و مجازات عامل تیراندازی به خانم شیخی شدند اما به آن‌ها گفته شد تیراندازی اتفاقی بوده و بعد هم دیگر جوابشان را نداده‌اند.

برهان منصورنیا، جان‌باخته‌ای دیگر

5749

برهان منصورنیا یکی دیگر از جان‌باختگان اعتراضات آبان‌ ۹۸ است. او ۲۸ ساله، اهل مریوان و فارغ‌التحصیل مقطع دکتری رشته دامپزشکی دانشگاه ارومیه بود.
منصورنیا پس از اخذ مدرک، مشغول سپری کردن دوران خدمت سربازی در کرمانشاه بود که در محله دولت‌آباد کرمانشاه با شلیک نیروهای امنیتی از ناحیه شکم زخمی و پس از ۳۴ ساعت در بیمارستان طالقانی کرمانشاه جان‌باخت.

یک منبع آگاه که به دلایل امنیتی نخواست نامش ذکر شود، درباره نحوه جان دادن برهان منصورنیا به زمانه می‌گوید: برهان برخلاف دیگر معترضان که به سرشان شلیک شده بود، شکمش را نشانه گرفته بودند. برهان قبل از رفتن به کما گفته بود که از سوی نیروهای یگان ویژه هدف تیراندازی قرار گرفته است. روده‌اش شکافته شده بود و خونریزی داخلی شدیدی داشت. پس از عمل به دلیل کوتاهی پزشکی، نبود خدمات و کنترل نکردن علائم حیاتی‌اش و همچنین نگهداری در بخش بیماران معمولی، عصر ۲۷ آبان جان خود را از دست داد.»

کاوه کرمانشاهی، روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر درباره سرکوب شدید معترضان آبان ۹۸ در مناطق کُردنشین به زمانه می‌گوید: «طی روزهای متمادی در شهرهای کرمانشاه، سنندج، جوانرود، مریوان و … شاهد تظاهرات گسترده‌ای بودیم. بخشی از شدت سرکوب به دلیل همین گستردگی اعتراضات در این شهرها بود و بخش دیگر آن به فضای همیشه امنیتی در کردستان مربوط می‌شود. نیروهای انتظامی و امنیتی در کردستان همیشه در یک حالت آماده‌باش برای برخورد با اعتراضات مردمی هستند و در چنین مواقعی سریع وارد عمل می‌شوند. کسانی که با شهرهای منطقه آشنا هستند، می‌دانند که حاشیه و حتی مراکز شهرهای کردستان پر از پایگاه‌های نظامی است، چیزی که در مقایسه با سایر شهرهای دیگر ایران بسیار به چشم می‌آید.»

بنا به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان، از ۲۵ تا ۲۷ آبان ۹۸ دست‌کم ۳۰ شهروند کُرد در شهرهای مناطق کردنشین کشته و بیش از ۲۰۰ تن مجروح و صدها تن دیگر بازداشت شدند.

کرمانشاهی می‌گوید: «در آبان ماه شاهد سرکوب گسترده و خونینی در تمام شهرهای درگیر اعتراضات بودیم. حکومت به شکل کم‌سابقه‌ای دست به کشتار زد و بر اساس آمار تقریبی موجود بیشترین تعداد کشته‌ شده‌ها از استان‌های خوزستان، کرمانشاه، تهران، کردستان و فارس بود و به نسبت جمعیتی، مناطق کردنشین و عرب‌نشین جایگاه بالایی داشتند.»

به گفته کرمانشاهی، علاوه بر نگاه و فضای همیشه امنیتی در مناطق کردنشین باید به تاریخ سرکوب و‌ کشتار چهار دهه اخیر در این مناطق هم توجه داشت: «مأموران حکومتی عمدتا “غیربومی” در این شهرها و مناطق با دست بازتری به سرکوب و کشتار می‌پردازند و اگر در شهری برای سرکوب معترضان یا صدور فرمان شلیک باید منتظر دستور ماند، در شهرهایی مثل جوانرود و مریوان و معشور (ماهشهر) این فرمان از قبل صادر شده است و مأموران سریع‌تر و بی‌رحمانه‌تر وارد عمل می‌شوند.»

دی‌‌ ماه سال گذشته، خبرگزاری رویترز در گزارشی اختصاصی به نقل از منابع دولتی در ایران، از کشته شدن دست‌کم هزار و ‌۵۰۰ نفر در جریان اعتراضات آبان ۹۸ خبر داد.
در همین گزارش به نقل از منابع دولتی گفته شده آیت‌الله خامنه‌ای دستور داده «به هر شکلی» اعتراضات متوقف شود.

کاوه کرمانشاهی در ادامه می‌گوید شهروندانی که در منطقه حضور داشته‌اند، فضای نظامی-امنیتی در شهرهایی مثل جوانرود و مریوان در جریان اعتراضات آبان ماه و حتی هفته‌های بعد از آن را با اوایل انقلاب و دوران جنگ کردستان مقایسه کرده‌اند: «در مریوان تا یک هفته حکومت نظامی اعلام نشده برقرار بود و تا چند روز بعد از اعتراضات هم دنبال شرکت‌کنندگان در تظاهرات می‌رفتند و حتی چندین کودک مدرسه‌ای را هم بازداشت کردند.»

شبکه حقوق بشر کردستان در آن زمان گزارشی از آزار جنسی چند تن از این کودکان توسط مأموران حکومتی در دوران بازداشتشان منتشر کرد.

تحویل پیکر جان‌باختگان
در آن زمان، شماری از خانواده‌ها برای دریافت پیکر کشته‌شدگان مجبور به امضای تعهدنامه‌ای شده بودند که از حق خود برای شکایت و اطلاع‌رسانی صرف‌نظر کنند.
همچنین این خانواده‌ها بدون انجام آزمایشات مستقلی که دلایل و شرایط مرگ‌ را مشخص کنند، مجبور به دفن سریع عزیزانشان شدند.

منبع نزدیک به مینا شیخی می‌گوید پس از تأیید فوت پزشکی در بیمارستان فیاض‌بخش، جنازه را به پزشکی قانونی بهشت زهرا تحویل دادند: «جنازه را تحویل نمی‌دادند و مدام می‌گفتند او در تظاهرات شرکت داشته در حالی که او بالای پشت‌بام خانه‌شان هدف گلوله قرار گرفت. خانواده‌اش را خیلی مورد اذیت و آزار قرار دادند. نیروهای امنیتی اصرار داشتند جنازه در تهران خاکسپاری شود اما همسایه‌ها با نوشتن استشهاد محلی و جمع کردن امضا مانع آن شدند و سه روز طول کشید تا اجازه بدهند جسد به کردستان منتقل شود.»

به گفته این منبع آگاه، پس از تحویل جسد، نیروهای امنیتی مدام تهدید ‌کرده‌اند که مراسم باید کاملا مخفیانه برگزار و جسد بایستی شبانه به خاک سپرده شود و هیچ کس نباید از زمان و مکان آن اطلاع داشته باشد. برای رعب و وحشت از پسر بزرگ مینا شیخی تعهد کتبی گرفته‌اند و به خانواده اجازه داده نشده جسد را در کنار مزار برادر خانم شیخی در آرامستان «شهناز» دفن کنند و بالاجبار در مکانی که از پیش خودشان تعیین کرده‌اند، در آرامستان «آیچی» سقز دفن شده است.

—————————————————

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.