حسن نادری: انتخابات غیر “دموکراتیک” در بزرگترین کشور دموکراتیک و تاثیرات آن بر مناسبات داخلی و بین المللی!

جو حاکم بر روند انتخابات آمریکا در طی سی ساله اخیر، باستثناء دوره نیکسون و جرج دبلیو بوش (پسر) تا این حد پرتنش و پرمخاطره نبود. در بعُد داخلی آرایش نیروها بر پایه شکاف طبقاتی و فرهنگی به سه قطب راست و راست افرطی با رویکرد بیش از پیش به مسحیت اوانجلیکی، چپ میانه و رادیکال با رویکرد به سوسیالیسم، و سرانجام قطب ناظر، سیال و یا بی تفاوت نسبت به قطب سنتی (جمهوری خواهان و دموکرات ها). در بعد بین المللی گریز از نهادهای چندجانبه گرایی، ارجحیت منافع ملی و تهدیدات علیه رقبای بین المللی بدون ملاحظات با متحدین سنتی خود. ….

————————————————————

5608

انتخابات غیر “دموکراتیک” در بزرگترین کشور دموکراتیک و تاثیرات آن بر مناسبات داخلی و بین المللی!

حسن نادری

اخبار روز:
سیاست های خارجی آمریکا حاصل جمع سه “دولت” جمهوری خواهان، دموکرات ها و اندیشکده مستقر در سازمان “سیا” هستند و بنا بر وضعیت بین الملی همرا با تاکتیک های ضرور پیش می روند. اما جهان سیاست و رقابت های بین المللی از بعد از فروپاشی دیوار برلین، مطابق برنامه خاص پیش نرفت و پیش نمی رود. زیرا انقلاب دیجیتال با خود تنوع ذهنی، استقلال فکری و در حین حال تنش های تصمیم گیری را با خود همراه داشت

جو حاکم بر روند انتخابات آمریکا در طی سی ساله اخیر، باستثناء دوره نیکسون و جرج دبلیو بوش (پسر) تا این حد پرتنش و پرمخاطره نبود. در بعُد داخلی آرایش نیروها بر پایه شکاف طبقاتی و فرهنگی به سه قطب راست و راست افرطی با رویکرد بیش از پیش به مسحیت اوانجلیکی، چپ میانه و رادیکال با رویکرد به سوسیالیسم، و سرانجام قطب ناظر، سیال و یا بی تفاوت نسبت به قطب سنتی (جمهوری خواهان و دموکرات ها). در بعد بین المللی گریز از نهادهای چندجانبه گرایی، ارجحیت منافع ملی و تهدیدات علیه رقبای بین المللی بدون ملاحظات با متحدین سنتی خود.

پیشتازی در نظر سنجی های ملی، حتی به صورت واقعی تضمین کننده پیروزی کاندیدای موردنظر در انتخابات نیست. تجربه هم صحت این موضوع را در انتخابات سال ۲۰۰۰ میان ال گور دموکرات با بوش جمهوری خواه ثابت کرد. در سال ۲۰۱۶ هم این تجرب به نفع دونالد ترامپ پایان یافت. علاوه بر این، سیستم انتخابات به ارث رسیده از بعد از پایان جنگ داخلی، دو لایه شمارش رای سراسری و “کالج الکترال” ایالت ها متشکل از ۵۳۸ رای دهنده است که می تواند نتایج شمارش سراسری را دگرگون کند. زیرا اگر هر کاندیدا موفق به اخذ ۲۷۰ رای از نمایندگان “کالج الکترال” شود، پیروز نهایی است. حتی اگر آرای سراسری رقیب بیشتر باشد.

پیشگفتار

ایالات متحده آمریکا با وسعت ۹.۳ میلیون کیلومتر مربع در واقع همچون قاره ایست که از اقیانوس اطلس تا اقیانوس آرام و آلاسکا ادامه دارد.

ترکیب جمعیتی
جمعیت کنونی آمریکا حدود ۳۲۹ میلیون نفر با ترکیبی از سفید پوستان (آنگلو ـ ساکسون)، رنگین پوستان (آفریقا ـ آمریکایی)، اسپانیایی زبان (معروف به «لاتینوس»)، آسیایی و جمعیت بسیار قلیل بومیان اصلی آمریکا (سرخ پوستان) و دیگر اقلیت ها است. ایالات متحده، چهارمین کشور پرجمعیت جهان بعد از چین، هند و اتحادیه اروپا است. از هر دو آمریکایی یک نفر در خارج از آمریکا یا از پدر و مادر خارجی متولد شده است.

منشاء جمعیت آمریکا برآمده از مهاجرت های پی در پی و بویژه پروتستان های سفیدپوست که از ظلم و تجاوز کاتولیک ها فرار کرده بودند می باشد و هنوز هسته قدرت اصلی در دست این گروه از مهاجرین است. همراه این گروه باید از اسپانیایی ها و نیزجمعیت بردگان رنگین پوست نام برد. در اواسط قرن بیستم، حضور جمعیت آسیایی ها بیش از پیش به واقعیت سیاسی ـ اجتماعی موثر تبدیل شده است. این جمعیت در پی جنگ های داخلی شعله ور شده ناشی از جنگ سرد با رویکرد ضدکمونیستی به آمریکا مهاجرت کردند. گرچه نخستین گروه از این مهاجران با رویکرد ضدکمونیستی، دارای وزن قابل توجه ای برای جمهوریخواهان هستند،اما فرزندان آن ها بیشتر با فرهنگ دموکراتیک آمریکا نزدیک هستند.

۸۰ در صد مردم در شهرهای بزرگ زندگی می کنند و قدرت و فعالیت اقتصادی در کلان شهرها متمرکز هستند.

اما توزیع نابرابر جمعیت و تمرکز در شمال شرقی را با دلایل طبیعی و تاریخی می توان توضیح داد. نخستین مهاجران اروپایی از قرن هفدهم در این مناطق ساکن و شهرهای مدرن در این مناطق ساخته شدند و سپس با انقلاب صنعتی و پیشرفت حمل و نقل در قرن نوزدهم توسعه یافتند.

ایالات متحده آمریکا دارای جمعیت چند قومی است: این وضعیت جمعیتی ریشه در تاریخ این کشور دارد. قبل از ورود اروپایی ها، بومیان اصلی آمریکا (سرخپوستان) ساکن اصلی بودند. اما بواسطه شرارت و خشونت و جنایت علیه بشریت اروپاییان “متمدن” (آنگلو ساکسون و اسپانیایی) به حداقل ناچیز رسیده و در حال انقراض هستند.

جذب مهاجران: دانش آموزان، دانشجویان، فارغ التحصیل شدگان و محققان دانشگاهی (فرار مغزها) برای زندگی بهتر و آزادتر بخشی از مهاجران را تشکیل می دهند. در کنار این سرمایه های خاکستری، نیروی کار یدی و غیرماهر و اغلب غیرقانونی در مزارع و کارخانه ها مشغول به کار هستند.

بر اساس داده های آماری سال ۲۰۰۸، سفید پوستان غیراسپانیایی تبار هنوز در اکثریت بودند. اما نسبت آنها بمرور در کل جمعیت روبه کاهش است. شاید بتوان گفت یکی از علل کنش های راست محافظه کار و راست افراطی در مقابل دیگر به اصطلاح “نژاد ها” ناشی از از دست دادن برتری خود باشد. اسپانیایی زبان ها (معروف به لاتینوس، لاتین) دومین ترکیب جمعیتی و پس از آن رنگین پوستان هستند.

توزیع نابرابر درآمد: بر اساس معیار ارائه شده، نرخ خط زیر فقر کمتر از ۱۲ دلار در روز است. این نرخ در سال ۲۰۱۸، در کل آمریکا ۱۱.۸ درصد بود. اما در بین رنگین پوستا ن به ۲۰.۸ درصد و سفید پوستان غیر اسپانیایی ۱۰.۱ درصد. این آمارها کمیت نابرابری بین دو گروه جمعیتی در کشور را نشان می دهد.

نرخ بیکاری در سه ماهه نخست ۲۰۲۰ حاکی از افزایش دو برابری رنگین پوستان نسبت به سفید پوستان می باشد: به ترتیب ۶.۶ درصد و ۳.۶ درصد.

درآمد متوسط رنگین پوستان نسبت به دیگر گروه ها شکاف چشمگیری را نشان می دهد: ۴۱۳۶۰ دلار رنگین پوستان، ۷۰۶۴۲ دلار برای سفید پوستان.

در سال ۲۰۱۸، دانشگاه های استنفورد و هاروارد مطالعه جالبی را در باره شکاف طبقاتی بین دو گروه رنگین پوست  و سفید پوست انتشار دادند. این مطالعه با عنوان “نژاد و فرصت های اقتصادی در ایالات متحده آمریکا” نشان می دهد که تحرک اجتماعی اسپانیایی تبارها و آسیایی تبارها بیشتر از رنگین پوستان است. زیرا رنگین پوستان با مشکلات و موانع زیاد برای دستیابی به تحصیل و مشاغل خوب و پردرآمد روبرو هستند.

طبق داده های دفتر دادگستری آمریکا ،تعداد زندانیان رنگین پوست در سال ۲۰۰۷، در سلول های آمریکا، ۵۹۲۹۰۰ نفر بود و این میزان امروز کمتر شده است.۴۷۶۰۰۰

گرچه رنگین پوستان حدود ۱۳ درصد کل جمعیت کشور را تشکیل می دهند، اما تعداد زندانیان رنگین پوست، تقریبا یک سوم زندانیان را تشکیل می دهند. بر اساس مرکز اطلاعات،از سال ۱۹۷۶ تاکنون،۳۴ درصد اعدام شدگان از رنگین پوستان بوده اند.(۱)

بحران ویروس کُرونا (کووید ۱۹)، و میزان مرگ و میر ناشی از نابرابری و نبود بیمه سراسری
ارقام منتشر شده از ایالات ها و شهرها، حاکی از آنست که ویروس کرونا بیشترین قربانیان را از رنگین پوستان گرفته است. این علت ناشی از نابرابری درآمد و نداشتن بیمه اجتماعی همگانی و بیمه بیکاریست.

در ایلونیا، ۴۲ درصد فوتی ها از رنگین پوستان بود. این در حالیست که آنها ۱۴ درصد جمعیت این ایالات را تشکیل می دهند. در لوئیزیانا رنگین پوستان ۳۲ درصد جمعیت را تشکیل می دهند، اما میزان مرگ این گروه به ۷۰ درصد می رسد.

ترکیب اتنیکی و فراگشت آماری بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۶۰:

سفید پوستان       ۲۰۱۶      ۲۰۶۰

درصد             ۶۳٫۷         ۴۴٫۲۹

اسپانیایی زبان     ۱۶٫۷       ۲۷٫۵

رنگین پوستان       ۱۳٫۱        ۱۵

آسیایی                ۵٫۶۷          ۹٫۱

دورگه و دیگر بومیان  ۲٫۶      ـــ

ترکیب دینی: ۷۰.۶ درصد مسیحیت،۲۲.۸ درصد بدون دین، ۱.۹ درصد یهودیت، ۰.۹ درصد مسلمان.
منبع: census le figaro

آمریکا دارای اقتصاد قدرتمند، نخستین تولید کننده کشاورزی، دامی… و صاحب گسترده ترین شبکه های بانکی و یک پنجم تولید ناخالص جهان می باشد

قدرت صنعتی: از صنعت فولاد با فن آوری بسیار پیشرفته تا کامپیوتر،اتومبیل،هوانوردی، بزرگترین صادر کننده خدمات.

انتخابات
در سال ۱۸۷۰، پانزدهمین متمم قانون اساسی ایالات متحده تصویب شد. این قانون حداقل از نظر تئوری، برای آمریکایی های آفریقا تبار (سیاه پوستان یا رنگین پوستان) حق رای دادن را تضمین می کند.اما در حال حاضر در چندین ایالت تلاش جمهوری خواهان همراه با متحدین راست افرطی و برتری طلبان نژادی در حال یافتن راهی جهت سد کردن راه صندوق های رای گیری برای سیاه پوستان هستند: مالیات برای رای دادن، آزمون های سوادآموزی و سایر موانع. ناگفته نماند که در بعضی جاها آزار و اذیت و تهدیدها باعث دلسردی شرکت کنندگان رنگین پوستان در انتخابات می شود.

اما در واقع تنها از سال ۱۹۶۵با تصویب قانون حق رای همگانی و نیز پیش از آن قانون شهروندی در سال ۱۹۶۲، رای دهندگان سیاه پوست می توانستند از حقوق دموکراتیک خود استفاده کنند.

سیستم انتخابات به ارث رسیده از بعد از پایان جنگ داخلی، سیستم دولایه شمارش آرای سراسری یعنی هر شهروند یک رای و همچنین تیغ برنده موسوم به “کالج الکترال” می باشد. “کالج الکترال” ایالات ها متشکل از ۵۳۸ رای دهنده است. اگر هر کاندیدا موفق به کسب رای ۲۷۰ از کالج الکترال شود، برنده انتخابات اعلام می شود. حتی اگر آرای سراسری رقیب بیشتر باشد. درانتخابات سال ۲۰۱۶، با توجه به پیشتازی بیش از سه میلیونی آرای سراسری  هیلاری کلینتون نسب به دونالد ترامپ، اما “کالج الکترال” بنفع ترامپ و علیه هر شهروند یک رای فتوای داد.

در هر ایالت تعداد انتخاب کنندگان برابر با تعداد نمایندگان آن در کنگره است:

دو سناتور از هر ایالت، صرف نظر از وزن دموگرافیک آن. بر این تعداد اعضای منتخب مجلس نمایندگان اضافه می شود اما تعداد آن بر اساس جمعیت هر ایالت است. برای مثال: ایالت های مونتانا، وایومینگ، داکوتاها، آلاسکا، دلاور و ورمونت، که کم جمعیت هستند، هر یک از ایالات ها دارای سه رای دهنده در کالج انتخاباتی هستند. کالیفرنیا، پرجمعیت ترین ایالت این کشور، دارای پنجاه و پنج و پس از آن تگزاس (سی و هشت)، فلوریدا و ایالت نیویورک هر کدام ۲۹ نماینده و سه نماینده برای منطقه واشنگتن.

آمریکا یک کشور سرمایه داری و پیرو سرمایه گذاری و مبادلات تجاری و صنعتی آزاد، مدافع ابتکار عمل خصوصی با رعایت قانون رقابت و روح نوآوری و کارآفرینی است. سود فردی محرکی قدرتمند در جستجوی رقابت است. اقتصاد بازار، سازمانی مبتنی بر کارایی و سودآوری است.

از هر ۱۰ ابر شرکت در جهان، هشت شرکت آمریکایی هستند از جمله:
General Electric ، Cisco Systems ، Exxon-Mobil ، Pfizer ، Microsoft ، Wall Mart Stores ، Citigroup ، Intel.

اغلب این شرکت های چند ملیتی آمریکایی در کشورهای خارج نمایندگی دارند.

در مواجه با رقابت های شدید بین المللی، سیستم “تایلُریسم” در ساماندهی کار در خط تولیدی جای خود را به بهره برداری از سیستم کامپیوتر، رباتیک، تحقیقات بیوتکنولوژی داد.

یک هفته قبل از انتخابات آمریکا، ژوزف مک کارتین، استاد دانشگاه جرج تاون آمریکا و مورخ “طبقه کارگر”، در کتاب خود “برخورد مسابقه (۲)  ” توضیح می دهد که چگونه “پیشرفت اجتماعی” از اواخر دهه ۱۹۷۰ در آمریکا متوقف شد. این پسروی اجتماعی در دوره رئیس جمهور ترامپ، با توجه به وعده های انتخاباتی اش در سال ۲۰۱۶ برای طبقه متوسط “سفید” پوست، شدت یافت. به همان اندازه ای که نابرابری ها تعمیق می شوند ، دموکراسی رو به عقب می رود.

شگردهای جمهوریخواهان برای پیروزی دوباره دونالد ترامپ. برای مثال رای گیری در ایالت جورجیا. در ۱۲ اکتبر اخباری در شبکه های اجتماعی منتشر شد که چگونه رای دهندگان در صف های طولانی تا ۱۲ ساعت برای رای دادن صبر کردند .این تصادفی نیست. در شهرهای بزرگی مانند آتلانتا، که جمعیت آن عمدتا آفریقایی-آمریکایی است، دولت ایالت جمهوری خواه طوری عمل کرد که مکان رای گیری کافی وجود نداشته باشد. اما در مناطق روستایی (ساکنان سفید)  تعداد دفاتر رای باندازه کافی مستقر شدند.

کاهش تعداد مراکز رای دهی در کلان شهرهای دموکرات نمادی از استراتژی حزب جمهوری خواه برای سال ۲۰۲۰ است. چنین دست کاری ها در ایالتی که انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب سناتورها در معرض رقابت پرتنش است، می تواند پیروزی دموکرات ها را به خطر بیندازد. ایالت جورجیا نمونه ای از دموکراسی پایمال شده در ایالات متحده معاصر است. پس از سال ها رشد سریع جمعیت در شهر آتلانتا، این ایالت اکنون به طور فزاینده ای در برگیرنده  جوانان و اقلیت های قومی است. به عبارت دیگر، این ایالت در حال تبدیل شدن به یک “دولت آبی” یعنی ایالتی که به دموکرات ها رای می دهد می باشد. اما قبل از سال ۲۰۲۰، جمهوری خواهان با مهندسی و دستکاری انتخاباتی و سیاسی توانستند رنگ “قرمز” خود را حفظ کنند. برای مثال، فرماندار فعلی این ایالت، برایان کمپ بعنوان قائم مقام ساماندهی انتخابات ایالات ها، توانست در انتخابات ۲۰۱۸ میاندوره ای با حذف یک میلیون و ۵۰۰ هزار رأی دهنده از ثبت رسمی انتخابات، “استیسی آبرامز”، یک نماینده میانه رو از حزب دموکرات را شکست دهد.

در درون حزب جمهوری خواه در ایالت جرجیا تعدادی از چهره های راست افراطی آمریکایی دیده می شوند. مثل کلی لوفلر، پس از استعفای سلف خود با کمک برایان کمپ امسال به سنا منصوب شد. – ما شاهد یک پلوتوکراسی (ثروتمندان) کامل هستیم: ثروتمندترین ها و میلیونرها، مدیران عامل بورس نیویورک عضو سنا هستند و می شوند.

علاوه بر اینگونه تلاشهای غیر دموکراتیک در بزرگترین کشور دموکراتیک، باید به پدیده “کوآنان(۳)” اشاره کرد.

جریانی که همه چیز را از نگاه “نظریه توطئه” می نگرد. این تئوری، غرق در مسیحیت آخرالزمانی با مضامین ضد یهودی است. این جریان فاشیستی و برتری طلب نژادی، معتقد است که دموکرات ها مبلغ همجنسگرایی و اغفال کنندگان کودکان هستند و خون کودکان را می مکند و تنها ترامپ ناجی آن هاست.

این جریان طرفدار حذف کامل مالیات، برچیدن لایحه بهداشت عمومی اوباما، برچیدن آموزش و دانشگاه های دولتی، مخالف شدید مهاجران، طرفدار امنیت و داشتن اسلحه هستند. در شعار انتخاباتی آن ها، سوسیالیسم را همسنگ نازی می دانند.

پاسخ دموکرات ها در مقابل تهاجمات همه جانبه ترامپ و جمهوری خواهان محافظه کار و راست افرطی در جو سیاسی فعلی چندان در خور نیست. مثلا استراتژی “جان اوسوف”، نامزد دموکرات برای سنا، جلب حمایت سفیدپوستان مرفه است. او محافظه کار اما ضدترامپ.  دموکرات ها در جورجیا و سایر مناطق بیش از هر چیز به دنبال ائتلاف اِلیت های چپ میانه و راست میانه هستند. این استراتژی ممکن است در سال ۲۰۲۰ علیه افراط گرایان راست ترامپ به ثمر برسد، به شرط آنکه میلیون ها نفر از مردم عادی رنج صف های طولانی را بپذیرند. اما نخواهند توانست ریشه های شکاف طبقاتی و فرهنگی فزاینده برخاسته از نظام همه چیز در خدمت به نئولیبرالیسم را اصلاح کنند.

اقتصاد جهانی شده نئولیبرالیستی ابرسرمایه های آمریکا، از یکسو منجر به قدرت های نوظهور و رقبای قدرتمند شد و از دیگر سو، صنایع کاربر ریسندگی، فولاد و صنایع مشابه را در آمریکا ورشکست کرد و انبوهی ازکارگران بیکار شدند. بخش بزرگی از نیروهای “طبقه کارگر” غالبا سفید پوست و از طبقه متوسط اینک به شعار “ابتداء آمریکا”ی ترامپ روی آورده اند.

دونالد ترامپ که برای دومین بار خود را به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده کاندیدا کرده است، با پیش بینی شکست خود هشدار داد: نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ۳ نوامبر ممکن است “هفته ها”، “ماه ها” طول بکشد یا حتی “هرگز” شناخته نشود. با توجه به سیستم رای گیری و دستگاه های شمارش عقب مانده لازم است تا چند هفته برای اعلام نتایج نهایی رأی توسط نهادهای انتخاباتی صبر کرد. بنابراین نمی توان با اتکاء به نظرسنجی نام برنده را از پیش حدس زد. این امر در گذشته اتفاق افتاده است. به ویژه در انتخابات سال ۲۰۰۰ در جریان دوئل بین ال گور و جورج دبلیو بوش، که نتیجه شمارش آرا در فلوریدا به حالت تعلیق درآمد. و در سال ۲۰۱۶ هم نتیجه قابل انتظار حاصل نشد.

اما اکنون، ماه ها است که دونالد ترامپ در حال آماده سازی زمینه اعتراض در صورت شکست است:  شکست او ناشی از دستکاری و تقلب است. گرچه در تمایل ترامپ به اغراق و بدخلقی جای شک و تردید نیست، اما این هم درست است که شمارش آرا با سیستم دولایه و ترکیبی از ابزارهای کهنه و جدید، بیش از پیش دشوار شده است. گرچه رای دهی از طریق پستی بسیار پیچیده است اما این پیچیدگی با گسترش اپیدمی کوید ـ۱۹ پیچیده تر شد.

اما هر دو جریان حاکم دموکرات ها و جمهوری خواهان در یک مورد اتفاق نظر دارند و آن اهمیت انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ است. حتی اگر سیستم آمریکایی طوری طرا حی شده است که هر چهار سال یکبار به یک موضوع مرکزی و حیاتی ارزیابی می شود. اما امسال بواسطه شرایط اپیدمی، دامن زدن شکاف های اجتماعی و ارزشی، ترک پیمان های بین المللی و یک جانبه گرایی، عدم تحقق وعده های ۲۰۱۶، تشدید بحران های بین المللی و رفتارهای شخصیتی خاص ترامپ، جو سیاسی ویژه ای بوجود آمده که رای تمایل بیش از پیش افزایش یافته است و این پاشنه آشیل اوست.

شخصیت دونالد ترامپ موجب شبه تحسین در میان طرفداران وی و طرد شدید مخالفان او شده است. این موضوع تا حد زیادی به قطبی شدن رای کمک کرده است. این امر به شبه رفراندوم شخص وی و با “حیات” آمریکا بعنوان یک کشور فدرال پیوند خورده است.

بیماری کووید ـ ۱۹ که همه کشورها را با بحران روبرو کرد، اما به شدت به ایالات متحده ضربه زد و تنش های اقتصادی و بهداشتی، به این انتخابات افزوده شد. این دو عامل تأثیر ناخواسته افزایش چشمگیر مشارکت را همراه داشتند.

سیاست خارجی

با فرض پیروزی جو بایدن و ورودش به کاخ سفید، نمی توان انتظار تغییر جدی در سیاست خارجی واشنگتن داشت. آیا پیروزی نامزد ضد ترامپ به معنای ورود به دوران آرامش در روابط بین الملل است؟

به باور من سیاست های خارجی آمریکا حاصل جمع سه “دولت” جمهوری خواهان، دموکرات ها و اندیشکده مستقر در سازمان “سیا” هستند و بنا بر وضعیت بین الملی همرا با تاکتیک های ضرور پیش می روند. اما جهان سیاست و رقابت های بین المللی از بعد از فروپاشی دیوار برلین، مطابق برنامه خاص پیش نرفت و پیش نمی رود. زیرا انقلاب دیجیتال با خود تنوع ذهنی، استقلال فکری و در حین حال تنش های تصمیم گیری را با خود همراه داشت.

گرچه ورود جو بایدن به کاخ سفید می تواند به رفتارهای خشن در احیای هژمونی ایالات متحده و ناسیونالیسم و تحمیل یک جانبه گرایی پایان دهد، اما با بررسی برنامه های این دو رقیب، حداقل در سیاست خارجی باید محتاطانه برخورد کرد. شاید دنیا بتواند نفسی بکشد. و از کابوس دوره جدیدی از قدرت با تمایلات آشکارا پیش فاشیستی جلوگیری شود.

اما جو بایدن با رویکرد چندجانبه گرایی قبل از هر چیز، تامین منافع آمریکا را در پیش خواهد گرفت. برگشت به پیمان شرایط آب و هوایی، قول مساعد همکاری با سازمان بهداشت جهانی و… . با این حال، “برقراری مجدد رهبری” ایالات متحده و ظرفیت آن در “مقابله با مسئولیت های جهانی” در برنامه جو بایدن دور از ابهام نیست. زیرا او در بازه زمانی مسئولیت سیاسی اش، موافق ارسال نیروهای نظامی ایالات متحده در سال ۱۹۹۰ در یوگسلاوی سابق، رای مداخله در عراق در سال ۲۰۰۳، حمایت از مداخله غرب در لیبی در سال ۲۰۱۱، زمانی که معاون رئیس جمهور باراک اوباما بود را در کارنامه خود دارد.

روابط با چین یکی از چالشهای مهم دوران ریاست بایدن خواهد بود
دونالد ترامپ یک جنگ تجاری سه ساله علیه چین آغاز کرد و در مواضع انتخاباتی خود علیه “ویروس چینی” صحبت می کند. با این وجود شانس کمی وجود دارد که  تنش چین و آمریکا با ورود جو بایدن به کاخ سفید کاهش یابد. در حالی که او معاون رئیس جمهور باراک اوباما بود، به طور فعال در تدوین  سیاست به اصطلاح “محور” شرکت کرد. این تغییر استراتژیک باعث استقرار ارتش آمریکا، از خاورمیانه به خاور دور شد. این استراتژی به صراحت خواهان “مهار” قدرت صعودی چین است.

البته  جو بایدن ممکن است روش ترامپ در رابطه با چین را اصلاح کند. با این حال ، بایدن تاکنون هیچ وقت در باره پایان دادن به اقدامات تکان دهنده حمله تجاری یک جانبه ترامپ صحبت نکرده است. “کورت کمپبل”، رئیس وزارت امور خارجه آسیا در زمان رئیس جمهور اوباما و مشاور کنونی بایدن ،می گوید: “تقریباً همه موافقند که ترامپ اقدامات غارتگرانه چین را خوب تشخیص داده است.”

بایدن خواهان برگشت به “سازمان تجارت جهانی” است که ترامپ در تلاش به نابودی آنست. در این حالت سیاست حمایت گرایی از تولید داخلی دیگر موضوعیت نخواهد داشت. به خصوص از آنجا که چندین شرکت چند ملیتی ایالات متحده به تأمین کنندگان چینی خود وابسته هستند، مانند گروه اپل برای تولید آیفون های خود.

برقراری مجدد ناتو و روابط بین آمریکا و اروپا
برقراری روابط بین اقیانوس اطلس با اروپا و به ویژه با آلمان در قلب “عادی سازی” سیاست خارجی جو بایدن خواهد بود. پس از عکس العمل های هشدار دهنده دونالد ترامپ در مورد کمبود بودجه سازمان آتلانتیک توسط متحدان اروپایی و چند زورآزمایی در سطح مبادلات تجاری، بایدن به تحکیم روابط نظامی و اقتصادی با متحدان اروپایی اقدام خواهد کرد.

سیاست آتلانتیسم جدید بایدن نه تنها علیه چین می تواند باشد، بلکه همچنین می تواند به تنش ها با مسکو دامن بزند. بایدن حمایت خود را از اوکراین و کشورهای همسایه روسیه که مایل به ورود به ناتو هستند، ادامه می دهد. تنها نقطه حمایت از آرامش در روابط با اروپا: بایدن بر لزوم مذاکرات مجدد برای تمدید پیمان خلع سلاح هسته ای که در سال ۲۰۲۱ منقضی می شود تأیید دارد.

خاورمیانه، تحولات مربوط به ایران، اما حمایت از نتانیاهو
در صورت پیروزی بایدن، وزارت خارجه آمریکا مجبور است نسخه خود را به ویژه در مورد هر چیزی که مربوط به خاورمیانه است، اصلاح کند. از جمله ادامه پذیرش بیت المقدس بعنوان پایتخت اسرائیل در دوره دونالد ترامپ باجرا در آمد و خروج او از توافق هسته ای با ایران، موسوم به برجام.

بایدن به برقراری دو دولت اسرائیل و فلسطین تاکید دارد. اگرچه در ایالات متحده، جوانان و دانشجویان یهودی به طور فزاینده ای از سیاست اسرائیل فاصله می گیرند. بنابراین استراتژی واشنگتن در خاورمیانه پشتیبانی پایدار از اسرائیل وادامه مسئله جاری با کشورهای حوزه خلیج فارس است.

مسئله ایران بدون شک از همه مهمتر است. دونالد ترامپ با خروج از توافق در مورد پیمان ایران (برجام)، تمایل به رویارویی مستقیم با ایران داشت. البته در شرایط کنونی نه نظامی، بلکه با فشار اقتصادی برای تجدید نظر در سه بخش مهم: برقرار نامحدود تحریم تسلیحاتی (خرید و فروش)، عدم حمایت از جریان های تروریستی و جلوگیری از سیاستهای تنش آفرین ایران در منطقه خاورمیانه. در عوض جو بایدن میل به بازگشت به برجام دارد. اما این بار با کمک و روابطه جدید با اتحادیه اروپا. متمرکز بر اصلاح پیمان مربوط به سلاح های استراتژیک، مداخلات منطقه ای ایران. بعبارتی دیگر همان اهداف ترامپ اما با تاکتیکی متفاوت. ترامپ سیاستی را بطور یکجانبه و بدون مشورت با اروپایی ها در قبال ایران پیش برد. این اقدامش موجب عدم همراهی با او شد.

نظام اقتدارگرای روحانیت و شرکا در ایران نتوانست سیاست عقلانی و تامین کننده منافع ملی در زمان اوباما را در پیش بگیرد.

این نظام جهل و جنایت با طبل عبث “نابودی” اسرائیل، از یکسو نمی تواند روابط عادی، حتی با شرکای سنتی خود داشته باشد. زیرا برقراری شرایط نرمال با همه کشورها منوط به دست کشیدن از سیاست تبلیغ پر هزینه “نابودی” اسرائیل و نادیده گرفتن منشور سازمان ملل در عدم تهدید نابودی یک کشور عضو سازمان ملل است. همانطوریکه در سفر محمدجواد ظریف،در تاریخ ۹ اکتبر به چین، وزارت خارجه چین خواهان گنجاندن امنیت منطقه در طرح پیش نویس همکاری ۲۵ ساله با ایران شد. چین مبادلات ۷۷۳ میلیاردی با آمریکا را فدای دلارهای بدست نیامده ایران نخواهد کرد. گرچه احتیاط در صورت تشدید رابطه با آمریکا را از دست نمی دهد. خرید چند صد بشکه نفت ارزان قیمت از ایران برای تشویق دیگر کشورهای تولید کننده نفت در خاورمیانه است. از دیگر سو این سیاست مخرب زمینه اختلاس، دزدی، اختناق و سرکوب در داخل است. به ارزیابی من از مجموعه داده های اقتصادی و اجتماعی و خواسته های اکثر مردم ایران، سال ۱۴۰۰ می تواند آغاز فروپاشی نظام جهل و جنایت باشد. متاسفانه بی خردی اپوزیسیون از هر رنگش نتوانست و نمی تواند برنامه جامعی را برای سازماندهی برکناری نظام تدوین کند.

———————–
(۱)- pew research center

(2)- Collision Course  – Joseph McCartin

(3)- QANON

—————————————————————–

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.