کانون نویسندگان ایران: یاد از رفتگان کانون؛ علی‌اشرف درویشیان (لطیف تلخستانی)

سه سال پیش در چنین روزی علی‌اشرف درویشیان نویسنده‌ی راستین رنج‌های ناداران و بی‌چهرگان و فرودستان و یار ِ ماندگار ِ کانون نویسندگان ایران؛ در جهان ِ واژگان ِ انسان‌مدارش جاودانه شد. ….

————————————————–

aliashraf-darvishian

یاد از رفتگان کانون؛ علی‌اشرف درویشیان (لطیف تلخستانی)

سه سال پیش در چنین روزی علی‌اشرف درویشیان نویسنده‌ی راستین رنج‌های ناداران و بی‌چهرگان و فرودستان و یار ِ ماندگار ِ کانون نویسندگان ایران؛ در جهان ِ واژگان ِ انسان‌مدارش جاودانه شد.

علی‌اشرف درویشیان در ۳ شهریور ۱۳۲۰ در یک خانواده‌ی کارگری کُرد در محله‌ی فقیرنشین آبشوران در کرمانشاه به دنیا آمد. در سال ۱۳۳۷ به دانشسرای مقدماتی راه یافت و سپس برای معلمی راهی روستاهای اطراف کرمانشاه و گیلانغرب شد. در سال ۱۳۴۵ تحصیل در رشته‌ی ادبیات فارسی را در دانشگاه تهران آغاز کرد و پس از اخذ مدرک کارشناسی، تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد در رشته‌ی روان‌شناسی تربیتی ادامه داد و همزمان در دانشسرای عالی تهران در رشته‌ی مشاوره و راهنمای تحصیلی به تحصیل پرداخت. وی در اواخر سال ۱۳۵۲ با شهناز دارابیان ازدواج کرد که ثمره‌‌های این وصلت سه فرزند به نام‌های گلرنگ، بهرنگ و گلبرگ می‌باشند.

درویشیان پیش از انقلاب، از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ برای نوشتن کتاب «از این ولایت» و فعالیت‌های سیاسی، سه بار دستگیر و ممنوع‌القلم شد. دستگیری اول وی در کرمانشاه اتفاق افتاد و پس از ۸ ماه به آزادی انجامید، اما درویشیان ۲ ماه بعد در تهران دوباره دستگیر و به ۷ ماه زندان محکوم شد. وی به دنبال این حکم از دانشگاه اخراج و از معلمی نیز منفصل گردید. دستگیری بعدی درویشیان در ۱۳۵۳ منجر به صدور حکم ۱۱ سال زندان برای او شد. درویشیان از این تاریخ به زندان رفت و تا انقلاب ۵۷ در زندان ماند.

درویشیان به عنوان نویسنده‌ای چپ‌گرا و سوسیالیست عموماً در داستان‌هایش به زندگی مردم فرودست و مصائبشان و نیز رنج رفته بر زندانیان و اعدامیان و خانواده‌های آنان می‌پردازد. به‌طور کلی داستان‌های او بیانگر ناملایمات و محنت‌های زندگی انسان‌های محروم و فرودست و بی‌چهره و ‌بی‌صدای اعماق است. همچنین بسیاری از داستان‌های درویشیان پاره‌هایی از زندگی اجتماعی خودش را به‌طور ضمنی به‌تصویر می‌کشند.

درویشیان که نخستین داستان‌اش را [که هرگز منتشر نشد] در زندان دیزل‌آباد کرمانشاه نوشت؛ بارور شدن ذهنیت خود را متأثر از فضای فرهنگی ابتدای دهه‌ی ۳۰ خورشیدی می‌دانست. او که در آثارش به شاگردان خود و محیط فقرزده‌ی کرمانشاه و روستاهای اطراف آن و ناملایمات و محرومیت‌های مردم می‌پرداخت پس از مرگ صمد بهرنگی در سال ۱۳۴۷، کوشید تا راه او را ادامه بدهد و تمثیل‌وار خود را چریکی مسلح نه! که چریکی فرهنگی می‌نامید.

علی‌اشرف درویشیان عضو فعال کانون نویسندگان ایران و در چند دوره عضو هیئت دبیران آن بود. لازم به ذکر است درویشیان یکی از امضاکنندگان بیانیه‌ی ۱۳۴ نویسنده موسوم به “ما نویسنده‌ایم” بود که در سال ۱۳۷۳ منتشر و تشکیل مجدد و فعالیت دوباره‌ی کانون نویسندگان ایران را سبب‌ساز شد.
او همواره به شرافت قلم و آرمان‌های انسانی‌اش وفادار ماند و هرگز با هیچ قدرت و قدرت‌مداری از در سازش برنیامد و گواهش نیز همان گفته‌ی شهره‌ و طنین‌اندازش خطاب به وزیر ارشاد دولت اصلاحات است که گفت: «من بر سر سفره‌ی خون نمی‌نشینم».

در دهمین دوره‌ی جایزه‌ی ادبی هوشنگ گلشیری، از علی اشرف درویشیان برای “تعهد بی‌چون و چرا به آزادی بیان و در امان نگاه داشتن حریم قلم از دستبرد قدرت” ستایش شد.
او افزون بر آن “جایزه‌ی ادبی مهرگان” و جایزه‌ی هردی جشنواره‌ی فرهنگی گلاویژ و جایزه‌ی حقوق بشر هلمن ـ همت سازمان دیدبان حقوق بشر را به دست آورد.

کارهای پژوهشی او در حوزه‌ی فرهنگ عامه، گردآوری افسانه‌های مردمی، قصه‌ها و متل‌های کردی، نمایشنامه و بازی‌های عامیانه‌ی ایرانی و نیز تدوین و گردآوری و نقد داستان‌های معاصر فارسی در مجموعه‌هایی زیر نام‌های «دانه و پیمانه» و «قصه‌های محبوب من» با همکاری رضا خندان مهآبادی؛ نویسنده، منتقد، پژوهشگر و دیگر عضو کانون نویسندگان ایران که همینک به‌سبب پای‌فشردن بر آرمان ِ آزادی اندیشه و بیان در زندان به‌سر می‌برد، از جمله فعالیت‌های قلمی ِ ارزنده‌ و درخور توجه علی‌اشرف درویشیان است.

از آثار اوست: سال‌های ابری، س‍ل‍ول ۱۸، روز اول تعطیلی، از ای‍ن ولای‍ت، از ن‍دارد ت‍ا دارا، آبشوران، درش‍ت‍ی، شب آبستن است، همراه آهنگ‌های بابام، ف‍ص‍ل ن‍ان، چ‍ه‍ار ک‍ت‍اب (از ای‍ن ولای‍ت، آب‍ش‍وران، ف‍ص‍ل ن‍ان، ه‍م‍راه آه‍ن‍گ‌ه‍ای ب‍اب‍ام)، داس‍ت‍ان‌ه‍ای ت‍ازه داغ، داس‍ت‍ان‌ه‍ای ک‍وت‍اه از ن‍وی‍س‍ن‍دگ‍ان م‍ع‍اص‍ر ک‍رد، روزنامه دیواری مدرسه ما، کی برمی‌گردی داداش جان؟، آتش در کتابخانه بچه‌ها، گل طلا و کلاش قرمز، ابر سیاه هزار چشم، رنگینه، ق‍ص‍ه‌ه‍ای آن س‍ال‌ه‍ا ( ابر سیاه هزار چشم: گل طلا و کلاش قرمز…)، کتاب بیستون، چ‍ون و چ‍را (مقاله، نقد، گفتگو، سخنرانی)، داس‍ت‍ان‍‌ه‍ای م‍ح‍ب‍وب م‍ن (به همراه رضا خندان مهآبادی)، دانه و پیمانه: مجموعه نقد و بررسی رمان و داستان کوتاه (به همراه رضا خندان مهآبادی)، ف‍ره‍ن‍گ اف‍س‍ان‍ه‌ه‍ای ای‍ران‍ی (به همراه رضا خندان مهآبادی)، خ‍اطرات ص‍ف‍رخ‍ان: س‍ی و دو س‍ال م‍ق‍اوم‍ت در زن‍دان‌ه‍ای ش‍اه (گفتگوی ع‍ل‍ی‌اش‍رف دروی‍ش‍ی‍ان با ص‍ف‍ر ق‍ه‍رم‍ان‍ی‍ان)، افسانه‌ها و متل‌های کُردی (قصه‌ها و متل‌ها، نمایش‌ها و بازی‌های عامیانه ایرانی)، ج‍ن‍گ ب‍ه‌روای‍ت ب‍چ‍ه‌ه‍ا (ق‍ص‍ه، ش‍ع‍ر، م‍ق‍ال‍ه، ت‍ح‍ق‍ی‍ق، ن‍ق‍د و ب‍ررس‍ی؛ م‍ع‍رف‍ی ک‍ت‍اب)، ف‍ره‍ن‍گ ک‍ردی ک‍رم‍ان‍ش‍اه‍ی (کردی – ف‍ارس‍ی)، م‍ق‍الات، ص‍م‍د ج‍اودنه شد، ی‍ادم‍ان ص‍م‍د ب‍ه‍رن‍گ‍ی (گردآوری)، عقاید و رسوم مردم کرمانشاه (پژوهش)، همیشه مادر (رمان).

علی اشرف درویشیان صدای پرطنین مردمان اعماق، ۴ آبان سال ۱۳۹۶ پس از سال‌ها جدال با عوارض ناشی از بیماری، به جاودانگی پیوست.
خود خوش‌تر می‌داشت در جوار ِ مزار ِ یاران ِ دیرینش؛ صفرخان قهرمانیان، احمد شاملو و جان‌فشانان ِ قلم؛ محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در امامزاده‌طاهر کرج به‌خاک سپرده شود اما پس از کارشکنی‌های مالوف ِ حکومت، لاجرم ۴روز بعد پیکرش بر شانه‌های یاران کانونی‌ و دوست‌دارانش تا منزلگاه ِ همارگی در آرامستان ِ بهشت سکینه بدرقه و به مغاک ِ خاک سپرده شد.

یادش زنده و نامش زمزمه‌گر باد!

———-
منبع: صفحه فیس بوک کانون نویسندگان ایران

———————————————————

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.