نشریه ی آگاهنامه که اتفاقا قانونی و دارای مجوز بود را ورق که میزدی نمیشد که دلت نگیرد پر بود از حوادث، مطالب، اخبار کارگری مصاحبه ها و هر آنچه که به معیشت و سفره ی مردمی مربوط شود. ….

————————————-

برای مهربان رفیقی چون شبنم

یکسالی بود دوست شده بودیم، گاهی اوقات همدیگر را میدیدیم، مهربانی و خوش برخورد بودنش و لبخندهایش نشان از ذات نیک اش داشت. همسر عزیزش الان سرگردان و بدنبال یافتن اطلاعی از اوست که توسط لباس شخصیها بازداشت شده است

فعالیت خطرناک و مجرمانه این عزیز چیست؟ تا ما هم بدانیم.

نشریه ی آگاهنامه که اتفاقا قانونی و دارای مجوز بود را ورق که میزدی نمیشد که دلت نگیرد پر بود از حوادث، مطالب، اخبار کارگری مصاحبه ها و هر آنچه که به معیشت و سفره ی مردمی مربوط شود. طبیعی بود که چنین آدمهایی درد جامعه را دانسته و به شیوه هایی از جنس یک نشریه در تعداد نسخه ی کم هم که شده و در حد بضاعت و از جیب زدن خود برای چاپ چند نسخه حتی به دنیای اطراف شان پاسخ بگویند که چنین جامعه و منجلابی که برای مردم ساخته اند را نمیخواهند.

بازداشت کردن این عزیزان در جواب به زندگی به یغما برده ایست که تاکنون منّت اش را به دروغ بر سرمان  کوفته اند.
کارگر میگوید نان ندارد به زندان و شلاق محکومش میکنند و میشود جرم امنیتی!!
زن خواهان حقوق برابر با مردان در عرصه های مختلف اجتماعی را محکوم به زندان و شلاق میکنند و میشود جرم امنیتی!!
صدای این فلاکت دهشتناک میشویم و میشویم مجرم امنیتی!!
از کدام امنیت سخن میگویید؟؟

منبع: صفحه فیس بوک فرهاد شیخی

————————————————–