آناهیتا اردوان: در ستایش مکانیزم ماشۀ پیشتازان سازمانده طبقۀ کارگر در چارچوب روابط تولیدی و نه خارج آن، ایستاده و نه لم داده!

البته هستند کسانیکه و گرایشاتی که تصور میکنند تعیین تکلیف با سرمایه داری جمهوری اسلامی میتواند بنا به سفارش، توافق با اعضای اصلی جهان سرمایه داری پیرامونِ تن سپردن پرولتاریا به بورژوازی، صورت بگیرد. این اشخاص یا از عقل به دورند و یا مفتن و مفسده جویند. مضمون عبارت پردازی های بورژوازی رنگارنگ، همکاری طبقاتی، آشتی طبقاتی، شناسایی بی قید و شرط قوانین بورژوازی، ایجاد بی اعتمادی به قدرت پرولتاریای رزمنده، تداوم سیاست نولیبرالیستی و ….است. جیره خوار امپریالیسم یا جیره خوار جمهوری اسلامی که هر دو از یک قماشند، به مرحلۀ گندیدگی رسیده است و «شعار پرولتاریای جهان متحد شوید» را در بحبوحۀ صلای رهایی از یوغ سرمایه در سراسر جهان، را به دروغ شرم آوری مبدل ساخته اند. اما، گندیدگی به تنهایی قادر نیست به حل و فصل بحران بپردازد چنانچه گندیدگی جمهوری اسلامی و جهانی در انحصار سرمایه! ….

———————————————————————

در ستایش مکانیزم ماشۀ پیشتازان سازمانده طبقۀ کارگر در چارچوب روابط تولیدی و نه خارج آن، ایستاده و نه لم داده!

آناهیتا اردوان

جمهوری اسلامی در ماههای اخیر با اعتصابات صنفی کارگری هر چند ضعیف، پراکنده، و … به چالش کشیده شده بود، اعتصاب ها و اعتراض ها در عرصه های مهم تولیدی نفت و گاز و معدن در حال جان گرفتن بودند. چه تلاشهایی که در جهانی کردن اخبار اعتصابات صنفی کارگران ایران و ایجاد ارتباط با متحدالمنافع در شرایط بسیار سخت، در وحدت کار جسمی و فکری، که انجام نگرفت.

اما، رقص تانگوی امپریالیسم امریکا با جمهوری اسلامی، دوباره جمهوری اسلامی را در اذهان عمومی جهان، مظلوم و قربانی یکجانبه گریهای امپریالیسم، معرفی کرد.

انگاره های خرافی، فرصت طلبانه، سازش طلبانه و محافظه کارانه در پرتو تبدیل عمل به مباحثه آنچنان به عنوان واقعیتی انکارناپذیر، با جملات کوتاه، میان تهی و بی مغز، در گستره ای بسیار وسیع – صوری، گاه لمپن مابانه، به مهندسی افکار عمومی مشغولند که اندیشه  برخاسته از پویش در روابط تولیدی را منتفی اعلام کنند. به راستی که ایدئولوژی ها – سلاح فکری در خدمت به علایق طبقاتی- مادی هستند، تا همین اندازه تکامل پیدا میکنند و آن چیزی را صحیح و حقیقت می پندارند که به هدف های اقتصادی شان [ تجارت آزاد- مالکیت بر ابزار تولید آزاد- سواری بر گرده کارگران آزاد- التزام و تعهد به خمیدگیِ  بی کم و کاست برابر نئولیبرالیسم] کمک کند.
اکنون، رسانه ها به محفل سفسطه و ترفندهای ظریف، مجید تخت روانچی و سعید خطیب زاده ها، قالی باف ها، سازمان دول، باربارا اسلاوین شبه لابی جمهوری اسلامی، و دیگر نمایندگان دولتهای سرمایه داری، …….تبدیل شده است.

گویا این جمهوری اسلامی نبود که چندی پیش آقای نوید افکاری از خانواده ای زحمتکش را شکنجه و به قتل رساند. خروجی و ورودی های مکان خاکسپاری او را بست. در حین نگارش این سطور، حکم اعدام یک کودک هفده ساله در زندان اهواز به نام موید سواری، اجرا شد.
واقعا که دزد به دنبال بازار آشفته است. بر اساس اسناد و مدارک مستند و اصل، که به همت کنشگران کمونیست در ایران به دست آمده است، میزان اعدام ها، خودکشی دادن ها، دستگیری هایی دی ماه که خانواده هایشان تحت فشار وزارت اطلاعات حاضر به گفتگو نیستند، تنها در یک استان به ششصد نفر میرسد و دستگیرشدگان که معلوم نیست زنده، هنوز در حبس و یا به طریقی به قتل رسیده اند، اکثراً به خانوارهای کارگری و زحمتکش ایران تعلق دارند.

جمهوری اسلامی که به همت کنشگران ساختار یافته در بستر واقعی مبارزه، زیر ضرب قرار گرفته بود با مکانیزم ماشۀ ارباب بزرگ، در رسانه های خارجی و اذهان عمومی جهانی دلزده و خشمگین از سرمایه داری وارفته، به مظلوم و قربانی، بدل گشت.
شاید، طرفداران امپریالیسم و آنانیکه قلمشان به کلمۀ ترامپ که میرسد از ذوق زدگی، پس می افتد و چنان فرعون، رهبرانی خودخوانده و خطاناپذیرند؛ « لابی های امپریالیسم آن روی سکۀ لابی های جمهوری اسلامی، که در کاخ سفید از فر و شکوه برخوردارند، برو و بیا دارند، می بایست به رهبرشان گوشزد میکردند؛ از ابتدا، کاری میکرد که جمهوری اسلامی از آن کاغذ پاره به اسم برجام بیرون رود، نه خودش! بی گمان، سرمایه داری به رهبری خامنه ای بهتر با ارباب بزرگ، برجام نوین را، سفید، امضاء میکرد و رفتار خود را طبق خواست ارباب،عوض میکرد.

مکانیزم ماشۀ سرمایه داری در تمامی فازها، چه در زمان جهان دو قطبی و ربایش سرمایه ها و چه بعد از پایان جهان دو قطبی، اتمام صدور سرمایه و گشایش فصلی از رقابتِ انحصارات مالی بر سر یک جانبه سازی بازار، رقابت و تثبیت هژمونی بر سرمایه های جهانی، همواره در مقابله با ارتقاء آگاهی و کشاکش طبقۀ کارگر، انسداد در کار و کردار بخش آگاه طبقۀ کارگر در بستر واقعی مبارزه، عمل کرده است.

گسیل انواع و اقسام نیروهای سرکوبی، چند برابر کردن ایستگاه های بازرسی در بزرگراه ها، و به نوعی حکومت نظامی اعلام نشده به ویژه در استان فارس در پی اعدام و شکنجۀ غیرمترقبۀ نوید گواه بهره برداریِ هزاربارۀ جمهوری اسلامی؛ عضوی از سرمایه داری جهانی در مرکز «تغییر» از تشدید رقابت هاست.
آنچه که در این میان بطور مضحکی خودنمایی میکند این است که برخی از بی عملی و عدم برخورداری از تشکیلات منسجم در ایران مترصدند اینگونه وانمود سازند که بحران ساختاری سرمایه داری منتج از تحریم هاست. این مسئله صحیح است که جمهوری اسلامی نیازمند گشایش در به سوی بازار جهانی ست. اما، تشدید فقر و دیگر معاضیل که طبقۀ کارگر را احاطه کرده است بیش از هر چیز، از ماهیت و منافع مالی، طبقۀ حاکم [دستگاه جمهوری اسلامی] برمیخزد.
بحران ساختاری اقتصادی جمهوری اسلامی را صرفاً به بند ناف تحریم هایی بستند که تا کنون در برخی حوزه ها بستر چپاولگری برادران قاچاقچی سپاه پاسداران را شدت و حدت نیز، بخشیده است.

این ترفند نیروهای بورژوازی عوام پرست، خرده بورژوازی مذبذب، پوپولیسم معیوب، است که نوعی توهم ایدئولوژیک، نه تنها نسبت به مقولۀ امپریالیسم در معنای علمی و ویژه مارکسیستی، بلکه نسبت به دولتهای بورژوایی که شامل سوسیال دمکراسی به مثابۀ دشمن بالقوۀ پرولتاریا در حادترین بحران های سرمایه داری، به وجود آورده و رواج دهند. اجازۀ شناسایی چگونگی سازوکار جهان سرمایه داری بر اساس عملکرد قوانین شیوۀ تولید سرمایه داری و تداوم خصیصه های اساسی و امپریالیسم در دوران تشدید کشاکش تضاد کار و سرمایه، را از بین میبرد.

امروزه که رهبران اتحادیه های کارگری در امریکا، بخوانید بنگاه های مالی- تجاری، دقیقا نظیر نشست های زنگنه، فرمانده های سپاه و روسای شرکت های غول پیمانکاری با ( شارلاتان هایی که ریاست تشکلهای دست ساز کارگری در ایران را از آن خود ساخته اند)، در کاخ سفید، با ترامپ دیدار و ملاقات دارند. امروزه که مبارزه در ایران و دیگر کشورهای جهان با تمام انتقادها، ضعف ها و کمبودها بیش از هر چیز از تضاد آشتی ناپذیر کار و سرمایه، برمیخزد، نیازمند افشاگری های همه جانبه سیاسی- نه صرفا بر صحیفه و فضای مجازی، بلکه در عمل و بستر اصلی مبارزه، بسته به اینکه در کجای دهکدۀ سرمایه داری جهانی ساکنیم، داریم. امپریالیسم به رهبری ترامپ همانطور که چندی پیش نمایندگان جمهوری اسلامی در نشستی به همراه زنگنه، روسای شرکت های پیمانکار و فرمانده های سپاه نقشۀ دستگیری به قول خودشان «کاربلدها» را کشیدند، بر اساس مرکز پیشرفت آمریکا، طبقۀ کارگر آمریکا را به گروگان گرفته است. اخیراً مطلبی در دستکم صد صفحه از سوی مرکز ترقی آمریکا به دو زبان، انتشار یافته است که مبین تخصیصِ سرمایه های هنگفت و باورنکردنی در بحبوحۀ پاندمی کرونا، جهت تضعیف قدرت چانه زنی و تشکل یابی کارگران به صاحبان شرکت هاست. در این مسیر، بسیاری از اتحادیه های سنتی دزد و غارتگر نیز مانند انواع و اقسام شوراها و اتحادیه های اسلامی کار در ایران، بر یک طبل می کوبند: ممانعت از تلاش پیشتازان سازماندۀ طبقۀ کارگر در چارچوب روابط تولیدی و نه خارج آن، ایستاده و نه لم داده.

مع الوصف، نقد سوسیال دموکراسی نیز علیرغم حمایت از سوسیال دموکراسی در ادوار تاریخی پیشین، در برابر قدرت گیری جناح های راست سرمایه داری برای بهبود جزئی وضعیت کارگران و گشایش فضای مبارزۀ طبقاتی بمعنای تن سپردن به دولت سوسیال دموکرات نبوده و نیست. مضاف بر این، ابداً و مطلقاً بمعنای سپردن بیرق سرخ مبارزۀ طبقاتی پرولتری به دولتهای سوسیال دموکرات نخواهد بود. نقد سوسیال دموکراسی که تاریخا زهوارش در رفته و ابزاری در دست سرمایه داری برای سرکوب چپ رادیکال بوده و هست؛ بویژه امروز در دوران عمیق ترین بحران های نظام سرمایه داری برای ارتقاء مبارزات کارگری بسیار جدی و حیاتی ست.

البته هستند کسانیکه و گرایشاتی که تصور میکنند تعیین تکلیف با سرمایه داری جمهوری اسلامی میتواند بنا به سفارش، توافق با اعضای اصلی جهان سرمایه داری پیرامونِ تن سپردن پرولتاریا به بورژوازی، صورت بگیرد. این اشخاص یا از عقل به دورند و یا مفتن و مفسده جویند. مضمون عبارت پردازی های بورژوازی رنگارنگ، همکاری طبقاتی، آشتی طبقاتی، شناسایی بی قید و شرط قوانین بورژوازی، ایجاد بی اعتمادی به قدرت پرولتاریای رزمنده، تداوم سیاست نولیبرالیستی و ….است. جیره خوار امپریالیسم یا جیره خوار جمهوری اسلامی که هر دو از یک قماشند، به مرحلۀ گندیدگی رسیده است و «شعار پرولتاریای جهان متحد شوید» را در بحبوحۀ صلای رهایی از یوغ سرمایه در سراسر جهان، را به دروغ شرم آوری مبدل ساخته اند. اما، گندیدگی به تنهایی قادر نیست به حل و فصل بحران بپردازد چنانچه گندیدگی جمهوری اسلامی و جهانی در انحصار سرمایه!

————————————————————

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.