سامر فرنجیه: «دوباره»، در رابطه با آتش سوزی اخیر در بندر بیروت

این که بندر “دوباره” می‌سوزد، به این معنی است که دوباره فردا یا بعد از یک هفته می‌سوزد، یعنی که همه چیز مستعد سوختن است، همه چیز می‌سوزد … “دوباره”. ….

—————————————————

5117

روز گذشته، بندر بیروت، بار دیگر در آتش سوخت. یادداشت پیش‌رو از «سامر فرنجیه» اکتیویست لبنانی است که در نشریه‌ی مستقل مگافون، منتشر شده است

«دوباره»

پیام‌های تلفنی “دوباره” شروع شد. با تصاویری از سوختن بندر بیروت و بوی آتش و سوختگی حاضر در خیابان‌های پایتخت…
دوباره همه‌چیز تکرار شد، چرا که ما این وضعیت را یک ماه پیش نیز زیست کرده‌ایم، آن‌هم دقیقاً در ساعت شش و هشت دقیقه به تاریخ ۴ آگوست.

ما این بو را به خوبی می‌شناسیم و صحنه‌ی دود سیاه را به یاد می‌آوریم. تصاویر آتش سوزی در سیستم عصبی ما حک شده است و ترس، این ترس طی یک ماه گذشته، حتی لحظه‌ای ما را ترک نکرده است.
بندر، امروز سوزانده نشد! بلکه برای احیای دولت/ترومای جمعی و عادی‌سازی آن، “برای بار دیگر” در آتش سوخت تا تأیید کند که چنین رویه‌ای در کشوری که تحت کنترل این رسته از قاتلان حقیر است، بسیار «عادی» و «قابل پیش‌بینی» است.
این حکومت نه تنها قاتل، بلکه نفرت انگیز نیز هست. تمامی آنها سعی کردند تا مانع عملیات نجات (به‌بهانه‌ی دفاع از حاکمیت شهرداری خود شوند)، ذخایر چای را به سرقت بردند تا آن را بین شبه نظامیان خود توزیع کنند و برای محافظت از هم سن و سالان خود، پروسه‌ی عملیات را تغییر دادند.

بندر “دوباره” سوخت. در این تکرار، یک رسوایی سیاسی، همه را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بندر، امروز، یک صحنه‌ی جنایت است و فرض بر این است که تحت بالاترین ترتیبات امنیتی اداره و کنترل می‌شود.
این بندر شاهد بزرگترین بمب‌گذاری در طول تاریخ لبنان است که توسط حاکمیت، همگی ما را به این باور رسانند که اساسی‌ترین شرایط ایمنی برای جلوگیری از تکرار این فاجعه تأمین شده است!
امروز، این بندر، مانند مابقی لاشه‌ی پایتخت، در معرض یک وضعیت اضطراری قرار دارد که ارتش تلاش می‌کند تا برخی اعتبارات را به این رژیم بیمار اعطا کند. همه‌ی اینها مانع از تکرار حوادث، مانند عملیات جستجو و پیدا کردن چهار تُن نیترات آمونیوم در یک کانتینر در بندر و یا دو مورد آتش‌سوزی در کمتر از چهل و هشت ساعت نشده بود.
دیگر اهمیتی ندارد که چه کسی این بار می‌داند که‌ منشا فاجعه از کجاست، زیرا فاجعه‌ْ تحت مراقبت آنها، تحت کنترل آنها، با دانش آنها و تحت حفاظت از وضعیت اضطراری ارتش خودشان اتفاق می‌افتد.

بندر سوخت، بندر، دوباره سوخته شد، زیرا این رژیم موفق شد تا از آن فاجعه‌ی پیشین خود هم دور شود. این حکومت، این گروه از سارقان، برای کنترل تأثیرات سیاسی جنایتی که در ۴ آگوست انجام دادند، بیش از یک ماه زمان نیاز نداشتند! آنها دولت (حسن دیاب) را برکنار کردند، یک نماینده‌ از هیئت تحقیق نزدیک به آژانس‌‌ها را منصوب کردند، ارتش را مسئول حفظ امنیت ملی کردند و روند تبدیل قتل عام به “یک فرصت” را آغاز کردند.
«نجات» از جانب این نماینده‌ی ناچیز به آنها این بود که بنا بر اعتقادش، سفر وی (امانوئل مکرون» و‌ دیدن فیروز، برای تأمین جاه‌طلبی‌های شرق‌گرایانه‌ی او کافی است…و برای اینکه همه اطمینان پیدا کنند که این جنایت هم مورد توجه قرار نخواهد گرفت، آنها یک کارمند مطیع، یک سیاستمدار مطیع را برای ریاست این مرحله انتخاب کردند. وقتی رئیس این رژیم، خیالش از اوضاع راحت بود، رفت و خزانه‌ی چای را دزدید.

این آتش‌سوزی جدید، نتیجه‌ی همین یک ماه گذشته است، نه چندین دهه فساد!
این نتیجه‌ی فرار آنها از مجازات است، فراری که این‌بار تحت حمایت مالی فرانسه به وجود آمد.

دلایل وقوع آتش سوزی جدید اصلا مهم نیست، اینکه آیا دلایل روی میز آنان، جوشکاری بوده است یا یک عمل ساختگی ( با دلایلی مربوط به بیمه نامه‌ها) و یا حتی عملی که برای خرابکاری و از بین بردن عوامل در صحنه‌ی جرم).
تفاوت بین یک عمل از پیش طراحی شده و یک عمل غیر ساختگی دیگر، در وضعیت فرسایشی فعلی، دیگر معنایی ندارد. «جرم»، دیگر نیازی به انگیزه یا قصد ندارد، بلکه در هسته‌ی اصلی کار این سیستم قرار گرفته است، این نتیجه‌ی اجتناب‌ناپذیر هر توالی تصادفی از حوادث است. با آتش‌سوزی جدید، تحقیقات هم به پایان رسید و فادی ساوان می‌تواند استعفا دهد و به سرگرمی مورد علاقه خود که دفاع از دستگاه‌ها است، برگردد.
حقیقت روشن شد: تا زمانی که این سیستم حاکم وجود داشته باشد، کشتار ادامه خواهد یافت.

این که بندر “دوباره” می‌سوزد، به این معنی است که دوباره فردا یا بعد از یک هفته می‌سوزد، یعنی که همه چیز مستعد سوختن است، همه چیز می‌سوزد … “دوباره”.

«ترجمه از گروه نویسندگان #سرخط »
https://t.me/SarKhatism

—————————————————-

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.