جعفر ابراهیمی: رازِ بازگشایی اجباری مدارس

بازگشایی اجباری مدارس وقتی بیشتر از جنبه اقتصاد سیاسی قابل‌بررسی می گردد که می‌خوانیم و می‌دانیم اکثر صاحبان مدارس پولی یا مثلاً غیرانتفاعی افراد ذی‌نفوذ در آموزش‌وپرورش هستند و اقتصاد شبکه مافیایِ آموزش بیش از بودجه سالانه بخش آموزش است. آری رمز بازگشایی مدارس را باید در آمار و ارقام حساب‌های انباشته دولت و صاحبان مدارس خصوصی باید جستجو نمود نه در هیچ جای دیگر. ….

——————————————————

5087

رازِ بازگشایی اجباری مدارس

جعفر ابراهیمی

در ایران هر واقعه‌ای می‌تواند به‌صورت یک راز درآید چراکه شفافیت وجود ندارد و ارکان حاکمیت در فقدان نظارت عمومی و به مدد سرکوب همه‌جانبه دست به هر کاری میزنند و با سلب مسئولیت از خود می‌کوشند وظایف خود را به عهده مردم / خانواده‌ها و در مورد مدرسه و کودکان بر عهده والدین و معلمان بگذارند. اینگونه است که بازگشایی حضوری مدارس در بوق و کرونا می‌شود و همه ملزم می‌شوند فرزندان خود را ثبت نام و روی میدانِ مینِ کرونا بفرستند و تنها دو روز بعدازاین بازگشایی اجباری و سرتاسری ، وزیر واقعاً بی‌لیاقت آموزش‌وپرورش به میدان می‌آید و اظهار می‌کند که بعد از بررسی‌های انجام‌شده به این نتیجه رسیده است که حضور دانش آموزان در مدارس اجباری نیست.

حال سؤال اساسی این است که وزیر دو روز پس از بازگشایی مدارس به چه کشف و شهودی دست پیدا نموده است که از غیر الزامی بودن حضور دانش آموزان سخن می‌گوید به‌عبارت‌دیگر از شنبه تا دوشنبه یعنی از ۱۵ تا ۱۷ شهریور چه اتفاق جدیدی روی‌داده است که نظر وزیر، دولت و حکومت تغییر کرده است؟!؟ برای پاسخ به این پرسش برخی فرضیه‌ها را بررسی می‌کنیم تا شاید راز بازگشایی مدارس آشکار گردد.

شاید وزیر طی این دو روز متوجه تجربه جهانی شده است و وضعیت کشورهایی که مدارس را باز و سپس بستند را موردمطالعه قرار داده است یا چیزی به گوشش خورده است اما به نظر نمی‌رسد این فرضیه درست باشد اگر قرار بود وزیر از تجربه دیگران استفاده کند این بررسی را باید در همان روزها که اخبار نگران‌کننده از کشورهایی مانند آلمان به گوش می‌رسید انجام می‌داد و راه امتحان شده را امتحان نمی‌کرد. از سویی در ساختار حاکمیتی ما کمتر خبری از درس‌آموزی از تجربه‌های جهانی وجود دارد و الا امروز سیاست‌های خصوصی‌سازی و پولی سازی همه‌جانبه در دستور کار ریز تا درشت مسئولان قرار نمی‌گرفت سیاستی که با خود جز فقر و فلاکت به بار نیاورِده است.

احتمال دیگر این است که وزیر به توصیه‌های کارشناسی و علمی نهادهای تخصصی و مستقل مانند نهادهای علمی و پزشکی گوش‌داده است که این هم بعید است چراکه این نهادهای علمی قبل از بازگشایی مدارس به‌اندازه کافی توصیه کردند ولی رئیس‌جمهور بنفش این بار نه از مدرسه که از اندرونی زنگ مدرسه را به صدا درآورد و حتی حاضر نشد به‌صورت نمادین در بین معلمان و دانش آموزان حاضر شود

احتمال دیگر این است که در دو سه روز پیمایش و تحقیق جدی انجام داده‌اند و به این جمع‌بندی رسیده‌اند که دانش آموزان نباید به صورت الزامی در مدارس حاضر شوند ولی در فضای مجازی از آموزش حضوری معلمان بهره‌مند خواهند شد اما این احتمال که این تصمیم از روی یک بررسی علمی باشد بعید است چون کسانی که مملکت را به شیوه «حسینقلی خانی» اداره کرده‌اند چه فهمی از تحقیق و پژوهش دارند.

اگر احتمالات فوق درست نباشد پس علت راستین این تصمیمات چیست؟ به نظر نگارنده پاسخ را در حساب‌هایی که این روزها پر شدند باید جست. برای این منظور بهتر است این‌گونه فرض کنیم که اگر مدارس باز نمی‌شدند چه بلایی سر بنگاه‌های آموزشی می‌آمد دولت کمبود بودجه خود در بخش آموزش را چگونه تأمین می‌کرد؟ یا به عبارتی چگونه می‌توانستند جیب مردم را به اسم شهریه خالی نمایند؟ امروز والدین و حتی دانش آموزان به‌درستی این شامورتی‌بازی دولت را درک کرده‌اند و بازگشایی اجباری مدارس را یک کلاه‌برداری آموزشی می‌دانند که بدون توجه به عواقب جانی برای کودکان، مسئولان چگونه فرزندان این سرزمین و معلمان را به میدان مین کرونا فرستادند در اصل راز بازگشایی مدارس یک مسئله اقتصاد سیاسی است و اصلاً ناشی از بی‌کفایتی و سو مدیریت نیست و دقیقا نقطه‌ای است که می توان با آن  جیب را خالی نمود.

بازگشایی اجباری مدارس وقتی بیشتر از جنبه اقتصاد سیاسی قابل‌بررسی می گردد که می‌خوانیم و می‌دانیم اکثر صاحبان مدارس پولی یا مثلاً غیرانتفاعی افراد ذی‌نفوذ در آموزش‌وپرورش هستند و اقتصاد شبکه مافیایِ آموزش بیش از بودجه سالانه بخش آموزش است.
آری رمز بازگشایی مدارس را باید در آمار و ارقام حساب‌های انباشته دولت و صاحبان مدارس خصوصی باید جستجو نمود نه در هیچ جای دیگر.

۱۸ شهریور ۱۳۹۹

————————————————–

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.