ایمان آقایاری: رقص مرگ با سودای بقا

حال دیگر به باور بسیاری راه تغییرات از دل صندوق آرای مهندسان انتخابات، مهندسان شکنجه و مهندسان مرگ نمی‌گذرد… به صراحت باید گفت، تندترین اظهارات تا زمانی که نقد و نفی بنیادین وضعیت را مبنا قرار ندهد، طلب استمرار وضع نامطلوب موجود و خاک بر صورت حقیقت پاشیدن است. ….

——————————————————-

5075

رقص مرگ با سودای بقا

ایمان آقایاری

معروف است که ملانصرالدین، سازی به دست گرفته بود، انگشت را بر روی یکی از پرده‌ها گذاشته، مرتب مضراب می‌زد و در نتیجه صدایی یک نواخت از ساز بیرون می‌آمد، گفتند ملا این چه کاری است؟ گفت شما نمی‌دانید، آنان که دست خود را بر روی پرده‌ها حرکت می‌دهند به دنبال صدای اصلی می‌گردند، من آن صدا را یافته‌ام!

اخبار این روزهای جریان اصلاحات برای چندمین بار نشان می‌دهد که اهالی این جریان نیز «ملا»هایی هستند که تنها یک صدا را می‌شناسند و تا ابد عهدشان با همان پرده است و همان مضراب.

شنیده شده به تازگی مهدی کروبی به دوستانش متذکر اهمیت شرکت در انتخابات شده است. البته خبر به زودی تکذیب و به شکل توصیه به حضور انتخاباتی در صورتی که امکان مشارکت فراهم باشد، اصلاح شد. پیشتر، اظهاراتی از حسین مرعشی دال بر تلاش در جهت هماهنگی با راس نظام منتشر شده بود. سعید حجاریان نیز که عنوان تئوریسین این جریان را یدک می‌کشد با تسخر زدن و ریشخند کردن مردمی که به قول او «حال بیرون آمدن از خانه را نیز ندارند» تنها چاره را معاشقه‌ای بی‌پایان با اصحاب قدرت دانسته بود. بدون این که نیت همسان‌انگاری کامل در میان باشد، خروجی این رفتار و گفتار را می‌توان در سطح کلان یکسان دانست. این افراد علی‌رغم تفاوت‌های شخصیتی و رویکردی، اجزای پازلی هستند که چهره کامل اصلاح‌طلبی در جمهوری اسلامی را تصویر می‌کند.

اصلاح‌طلبان به غریزه دریافته‌اند که تغییر زمین و قواعد بازی لاجرم تغییر بازیگران را نیز در پی دارد و از آنجا که نه توان بازی متفاوت دارند و نه تحمل حذف، لذا به اصالت خویش بازگشته‌اند. بجز افراد استثنایی در این جریان، که دیگر خود را عضوی از آن نمی‌دانند و یا سکوت کرده و در لاک انزوا خزیده‌اند، مابقی مصداق همان ضرب‌المثل عامیانه «سر و ته یک کرباس» شده‌اند.

خیزش‌های اعتراضی دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ تنها تغییر در فرم اعتراض نبود، محتوای اعتراض را نیز دگرگون کرد. پیام شفاف این اعتراضات که ریشه‌هایی عمیق در بطن جامعه ایران دارد در شعار «اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» صورت‌بندی شد. خطای سمع و بصر است اگر این واقعیت با تمام وجود درک نشود. از قضا اصلاح‌طلبان همان‌گونه که آمد، این مساله را دریافته و در آغوش وضع موجود غش کرده‌اند.

در این میان اما فقره مهدی کروبی پرسش‌برانگیزتر و نامتجانس‌تر است زیرا او و دیگر معترضین در حصر، یعنی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، هم مورد بی‌مهری و فراموشی دوستان سابق قرار گرفته‌اند و هم از این وضعیت آبرویی با این مضایق و مصائب کسب کرده‌اند. انتظار می‌رفت مطابق توصیف سعدی که «دو چیز طیره عقل است، دم فرو بستن – به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی» حرمت خرد را پاس می‌داشت و فضیلت سکوت را مراعات می‌نمود تا لااقل چنین مورد هجمه مردمان عاصی قرار نمی‌گرفت و حامیان دیروز را شرمسار نمی‌ساخت. اگرچه فرزند کروبی در صحت انتساب این سخن به پدرش تشکیک کرده اما پیشتر، موارد دیگر این چنینی، از جمله در مورد شرکت حزب اعتماد ملی در انتخابات مجلس و یا ستایش از اقدامات فرمانده وقت سپاه قدس در متن پیام تسلیتی که منتشر شد، از طرف کروبی رخ داده است که می‌تواند قرینه و تاییدی بر بیان سخنانی نزدیک به آن چه از طرف او نقل شده باشد.

از دی ماه ۹۶ به این سو، معترضین زیادی بر سنگ‌فرش کوچه و خیابان در خون غلتیدند، بسیاری بازداشت شدند و مورد انواع شکنجه‌ها و قساوت‌ها قرار گرفتند، عده‌ای اعدام شدند و دیگرانی در صف انتظارند، هواپیمایی با ۱۷۶ سرنشین منهدم شد. حال دیگر به باور بسیاری راه تغییرات از دل صندوق آرای مهندسان انتخابات، مهندسان شکنجه و مهندسان مرگ نمی‌گذرد. هر کس سخن از مشارکت در انتخاباتی که در آن احزاب، گروه‌ها و سلایق مختلف امکان حضور یابند بگوید، در واقع اصل مسائل را نادیده گرفته و اراده‌ای که در پس اعتراضات مردمی بوده را به رسمیت نمی‌شناسد. به صراحت باید گفت، تندترین اظهارات تا زمانی که نقد و نفی بنیادین وضعیت را مبنا قرار ندهد، طلب استمرار وضع نامطلوب موجود و خاک بر صورت حقیقت پاشیدن است.

اگرچه راهی که اصلاح‌طلبان برگزیدند بنابر مصالح گروهی‌شان قابل فهم است (البته راهی که کروبی برگزیده حتی با این معیار نیز قابل درک نیست) با تحلیلی پیش‌گویانه می توان تصور کرد که این انتخاب توسط هر فرد و جریانی و با هر ترتیبی در نهایت، شرکت در رقص مرگ است با سودای بقا. گویی بر «دل‌ها و گوش‌های آنان مهر نهاده و بر چشم‌هاشان پرده‌ای افکنده شده» که پایان این مسیر را نمی‌بینند.

برگرفته از کانال «مجمع دیوانگان»

———————————————

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.