دکتر سیمین کاظمی: درنگی بر احیای سنت ضد زن “فصل و خون بس”
رسمیتبخشیدن به فصل و خونبس، متضمن مشروعیتدادن به ساختار سنتی مدیریت جامعه، نفی ارزشهای مدرن، احیای نظام شیخوخیت و پدرسالاری و قدرتگرفتن رؤسای قبایل، طوایف و خوانین و بازسازی مناسبات فئودالی در اجتماعات روستایی و شهری است که تمام اینها با روح دموکراسی و برابری در تضاد است. طرفداران ثبت ملی فصل و خونبس چگونه میخواهند چنین تضادی را حل کنند؟ ….
———————————————–
درنگی بر احیای سنت ضد زن “فصل و خون بس”
دکتر سیمین کاظمی
اخیرا در خوزستان عدهای به تکاپو افتادهاند که رسم «فصل و خونبس» را تحت عنوان «میراث معنوی» به ثبت ملی برسانند. فصل یا خونبس در نظام حقوق جوامع ابتدایی و پیشامدرن، برای حل منازعههای طایفهای به کار میرفته است. به این شکل که اگر مردی، یک مرد از طایفهای دیگر را بکُشد، برای نجات او و کمکردن احتمال انتقامجویی، ریشسفیدان و متنفذان محلی پادرمیانی میکردهاند که قاتل به شرط اعطای دیه-شامل اموال، زمین، چارپایان و دختری از نزدیکان قاتل-بخشیده شود و ماجرا فیصله یابد.
در این رسم که از طرف مدافعانش «اثر فاخر اجتماعی» خوانده شده، زن در ردیف زمین و چارپایان، شیء و کالایی است که برای رهاندن مرد قاتل و ایل و تبارش اهدا میشود. در این «میراث معنوی»، زن نه انسان به حساب میآید و نه حق انتخاب و چونوچرا دارد؛ او قربانیای است به درگاه خشونت مردانه… . گروگان یا اسیری است که خانواده مقتول میگیرند تا به جبران گناه ناکرده، تا پایان عمر مورد تحقیر، تنفر و غضب مالکان جدیدش باشد. با چنین توصیفی، اینکه سنت «فصل و خونبس» که میراث عصبیت، جهل، خشونت و زنستیزی است، «اثر فاخر اجتماعی» و «میراث معنوی» معرفی شده و از آغاز دهه ۹۰ شمسی در صفحات غرب و جنوب غرب کشور برای تصاحب و ثبت ملی آن رقابت درگرفته و قرار است با چنین رسمی، گره از پروندههای فروبسته در این مناطق باز شود، تأملبرانگیز و نیازمند تحلیل و توضیح است.
احیای سنتی که میراث نظام حقوقی پیشامدرن است، نشاندهنده شکست نظام حقوقی مدرن در اداره جامعه و ناتوانی در پاسخگویی به نیازهای آن است. در وضعیتی که مؤسسهها و نهادهای مدرن قادر به اداره امور جامعه نیستند، دلبستن به بقایای نظام حقوقی سنتی و پیشامدرن و متوسلشدن به سنتهای در حال اضمحلال، تلاشی از سر استیصال و ناتوانی در شناسایی و برطرفکردن ضعفها و ناکارآمدیهاست. نزاعهای قومی و قبیلهای در جنوب غربی و غرب ایران بیش از هر چیز حاصل توسعهنیافتگی و محرومیتهای مزمن اقتصادی و اجتماعی است. با توجه به این واقعیت مغفول، دامنزدن به سنتهای رو به زوال، نهتنها به حل مشکلات مردم این مناطق کمک نخواهد کرد، بلکه همچون مانعی در راه توسعه عمل میکند و آنها را روی ریل پسرفت اجتماعی و فرهنگی به قهقرا میبرد.
متوسلشدن به نظام حقوقی پیشامدرن و غبارزدایی از رسم «فصل و خونبس» شاید از حجم فعالیت دستگاه قضائی بکاهد، اما پسرفتهایی را در نظام اجتماعی و فرهنگی جامعه ایجاد خواهد کرد که جبرانش آسان نخواهد بود. «فصل و خونبس» بهعنوان رسمی که دربردارنده تحقیر و تبعیض علیه زنان است، ابزار متناسب با هنجارها و مشکلات اجتماعات سنتی گذشته است و تناسبی با اندیشهها، دغدغهها و مسائل جامعه امروز ندارد. در یک نظام حقوقی مدرن، تمام شهروندان، دارای حقوق مساوی فرض میشوند، اما در نظام حقوقی سنتی که فصل و خونبس از راهکارهای آن است، زنان آشکارا تحقیر و شأن انسانیشان تباه میشود و مورد استفاده ابزاری قرار میگیرند. دستگاه قضائی چگونه میخواهد از راهکارهای نظام حقوقی سنتی استفاده کند و به کلیت چنین نظام تبعیضآمیز و نابرابری رسمیت و مشروعیت ببخشد؟
رسمیتبخشیدن به فصل و خونبس، متضمن مشروعیتدادن به ساختار سنتی مدیریت جامعه، نفی ارزشهای مدرن، احیای نظام شیخوخیت و پدرسالاری و قدرتگرفتن رؤسای قبایل، طوایف و خوانین و بازسازی مناسبات فئودالی در اجتماعات روستایی و شهری است که تمام اینها با روح دموکراسی و برابری در تضاد است. طرفداران ثبت ملی فصل و خونبس چگونه میخواهند چنین تضادی را حل کنند؟
جسارت طرح «خونبس و فصل» به عنوان «اثر فاخر اجتماعی» و «میراث معنوی»، در شرایطی به وقوع میپیوندد که خوارانگاری زنان امری عادی است و در تصمیماتی که درباره امور جامعه گرفته میشود، زنان عموما نادیده گرفته میشوند. وقتی در اداره امور جامعه زنان به هیچ گرفته میشوند، اینکه تصمیمگیریهای معطوف به حل مشکلات مردانه، چه مصایبی برای زنان به بارمی آورد،محلی از اعراب ندارد و سعی براین است که مشکلات زنان بیاهمیت وفرعی جلوه داده شوندودر عوض حلکردن مشکلات مردان به هر قیمتی مشروع و در اولویت جلوه داده شود. بااینحال، کسانی که از احیای آیینهای متحجرانه فصل و خونبس دفاع میکنند، بااین واقعیت نیز مواجه هستند که زنان امروز، زنان منفعل و سراپاتسلیم قرون گذشته نیستند که پذیرای هر تصمیمی باشند؛ چنان که زنان خوزستان با اطلاع از خبر تلاش برای ثبت ملی «فصل و خونبس»، اعتراض خود را در شبکههای اجتماعی به گوش همگان رساندند و مقاومت در برابر چنین تصمیم نسنجیده ای را آغاز کرده و نشان دادهاند زمانه سکوت و تن دادن به ستم جنسیتی و تبعیض سرآمده است.
——————–
اتحاد بازنشستگان
https://t.me/etehad_Bazn
————————————————————
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.