بهروز سورن: در اهمیت ثبت خاطرات و یادها! – از دفتر مجازی یاد بود جانباختگان و قربانیان راه آزادی و برابری!

بازخوانی دهه شصت و آنچه بر جوانان جویای راه ازادی و برابری و فرهیختگان رفت تنها بدلیل دادخواهی و مجازات مسببان ان کشتار عظیم نیست بلکه پیشگیری از تکرار آن جنایات نیز از اهمیت وافری برخوردار است. بدون ثبت آنچه بر مردم کشورمان رفت و بیدادی که میخواست نسلی آگاه و بیدار را از صحنه تاریخ حذف کند, بی اعتنایی به داد است. بی توجهی به حقیقتی است که بر ما, پدران و مادران و عزیزمان رفته است. ….

——————————————————–

5029

بهروز سورن: در اهمیت ثبت خاطرات و یادها! – از دفتر مجازی یاد بود جانباختگان و قربانیان راه آزادی و برابری!

هیچ انقلابی بدون روشنایی انداختن بر حوادث دهه شصت و دادخواهی قربانیان آن دهه در کشورمان صورت نخواهد پذیرفت و هیچ مردمی بدون نگاه به تاریخ خود نمیتوانند آینده ای درخور بسازند. خیل عظیمی از جوانان و فرهیختگان عدالت جو و آرمان خواه در این دهه قربانی خشونت مذهبی حاکمان شدند.آرمانخواهی پاره ای از انسان و آرزوهای مردمی است که برای آینده خود نقشه های خوب می کشند بدون آنکه به زوایای آن بشکل علمی و تجربی محیط باشند

هیچ انقلابی بدون روشنایی انداختن بر حوادث دهه شصت و دادخواهی قربانیان آن دهه در کشورمان صورت نخواهد پذیرفت و هیچ مردمی بدون نگاه به تاریخ خود نمیتوانند آینده ای درخور بسازند. خیل عظیمی از جوانان و فرهیختگان عدالت جو و آرمان خواه در این دهه قربانی خشونت مذهبی حاکمان شدند.آرمانخواهی پاره ای از انسان و آرزوهای مردمی است که برای آینده خود نقشه های خوب می کشند بدون آنکه به زوایای آن بشکل علمی و تجربی محیط باشند.

با این وجود آنها تا پای جان برای دنیایی بهتر, آزادتر و عادلانه تر ایستادند. در این دوره خونبار و تاریخی که میتواند سرفصلی برای سنجش دوران پسا جمهوری اسلامی باشد,هزاران آرمانخواه, هزاران آرزو بخون کشیده شدند و تنها و تنها عشق به زندگی و آرزوهایشان برای مردم کشورمان میتوانست چنین حماسه ای از مقاومت را رقم زند و امروز تلاش برای مبارزه با فراموشی پس از گذشت دهه ها از این دوره تاریخی سرکوب و مقاومت, از اهمیتی دوچندان برخوردار است.

کافی نیست درباره آن حرف بزنیم و روایت از آن دوران تیره و خونبار موضوع محافل ما باشد و حتی کافی نیست که در سالگرد هر یک از این قربانیان دور هم جمع شده و یادی از آنها کنیم. باید همه چیز را ثبت کنیم و منتشر کنیم و آمران و عاملین انها را بیش از پیش افشا کنیم. ابعاد جنایات رفته در این دهه آنقدر عظیم است که بجرات میتوان گفت هیچگونه تحولی بنیادین بدون متمرکز شدن افکار عمومی در ایران بر این وقایع, نمیتواند اتفاق افتد. بعد از سپری شدن بیش از چهار دهه از این وقایع بسیاری از ما در سنین متفاوت هنوز با قربانیان آندوران زندگی میکنیم. هنوز این زخم باز است. کماکان چهره آن نازنینان در برابر ماست و هنوز بانگ دادخواهی برپاست.

سالها پس از سپری کردن زندان و خروج از کشور با اصرار رفقایم بطور فشرده به خاطراتم نقب زدم و آنها را در کتاب سیمای شکنجه نوشتم. پس از یک دهه رفیقی تلفن کرد و درباره یکی از زندانیان اعدام شده پرسید. حافظه امانم را گرفته بود و هر چه به مغزم فشار آوردم دیگر جرقه ای زده نمیشد.

به او گفتم ناچارم کتاب خودم را به یاری بگیرم زیرا پیش از آن به همین دلایل روی کاغذ آورده بودم. شکی نیست که انسانهایی هستند که گذشته را در تمامی جزئیات آن به یاد می آورند

بیاد می آورم که در سال ۱۳۶۷ به کمیته تهرانپارس احضار شده بودیم. برای گرفتن کیسه لوازم شخصی یکی از اعدام شدگان ( رحیم حسین پور رودسری ) به داخل کمیته برده شدم. در راهروی  ساختمان ساک روی ساک, زندگی و زندگی فربانیان قتلعام هم انباشته بود.

بازخوانی دهه شصت و آنچه بر جوانان جویای راه ازادی و برابری و فرهیختگان رفت تنها بدلیل دادخواهی و مجازات مسببان ان کشتار عظیم نیست بلکه پیشگیری از تکرار آن جنایات نیز از اهمیت وافری برخوردار است. بدون ثبت آنچه بر مردم کشورمان رفت و بیدادی که میخواست نسلی آگاه و بیدار را از صحنه تاریخ حذف کند, بی اعتنایی به داد است. بی توجهی به حقیقتی است که بر ما, پدران و مادران و عزیزمان رفته است.

از یادشان نمیکاهیم با اینکه رفته رفته پیر میشویم و افسوس که تشنه پیر میشویم. تشنه آزادی و عدالت, دادخواهی و مجازات قاتلان فرزند, برادر و خواهر, پدر و مادر و عزیزانمان. نادیده داد اما فرسایش مییابیم. پس ثبت میکنیم آنچه هنوز در خاطر داریم.

درک اوضاع زندانیان سیاسی در زندان و اولویت بندی مشکلات و معضلات آنها کاملا ضروری است. زندانی با جنایتکارانی هر روزه درگیر است که آنها را صرفنظر از گرایشات سیاسی شان تنها شماره ای می بیند گویا پیشتر ها انسانی با تمامی ویژگیهای انسانی , احساسات و عواطف و علایق و انگیزه هایش نبوده و تنها شایسته نابودی است. زیر شکنجه یا در صحن خیابان کشتن با  چوبه اعدام یا تیرباران اصلا اهمیتی برایشان نداشت. هدف خاموش کردن صدایشان و بستن راه تنفس شان از هوای تازه بود.

در یک کلام نباید تکرار آنهمه  سلاخی و جنایات را مجال دوباره برای ظهور داد. این درسی است که بدون بحث و مجادله قابل پذیرش عموم است.

قاتلان بیش از چهار دهه تلاش میکنند تا چهره و هویت خود را پنهان کنند اما اراده عمومی برای دادخواهی تا کنون بسیاری از آنها را افشا و در انظار عمومی رسوا کرده است. تهیه این کتابچه و کوشش نویسندگانش نیز در همین راستاست.

بر خلاف تبلیغات وابستگان رژیم و آن بخش از اصلاح طلبانشان, وقایع دهه شصت و تابستان شصت و هفت یک پارگراف تاریخی نیست بلکه سرفصلی لست از تاریخ که از کنار آن برای بنای یک زندگی نوین نمیتوان گذشت.

در ایران فردا و ازاد هیچ تحولی بنیادین بدون در دست داشتن پرچم دادخواهی هزاران قربانی راه ازادی و دمکراسی که جان خود را هزینه کرده اند, ممکن نیست. آن جانیان دهه شصت اگر نمرده باشند امروزه هنوز بر اریکه قدرتند, امروز هنوز بر مسند قضاوتند و یا قلم به خودفروشی و ثروت اندوزی می زنند.

ما هنوز زنده ایم! و داد میخواهیم و از یادشان نمیکاهیم!

————–

منبع: گزارشگران
http://gozareshgar.com

——————————————————

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.