تقی روزبه: نگاهی فشرده به شکست قطعنامه آمریکا و پی آمدهای آن

با شکست آمریکا پیرامون لغو تحریم تسلیحاتی ایران، بحران ایران و آمریکا (و از جمله بحران هسته ای) وارد فازجدیدی شده است ….

————————————————————

4934

نگاهی فشرده به شکست قطعنامه آمریکا و پی آمدهای آن

ترامپ: در روزهای آینده، مکانیسم ماشه را فعال می کنم.
باین ترتیب با شکست آمریکا پیرامون لغو تحریم تسلیحاتی ایران، بحران ایران و آمریکا (و از جمله بحران هسته ای) وارد فازجدیدی شده است. پی آمدهای این واقعه مهم تیتروار عبارتند از:

۱- در اصل، پشت این زورآزمائی نبرد بین یک جانبه گری (یکه تازی آمریکا برای باصطلاح بازگردادن قدرت هژمونیک و برتری آمریکا بر جهان) قراردارد و بهمین دلیل هم به نمایش دو قطبی آمریکا و بقیه جهان تبدیل شد. انزوای آمریکا در این عرصه چنان بود که حتی نتوانست رای نزدیک ترین متحد تاریخی خود یعنی دولت انگلیس را هم همراه داشته باشد.

۲- دولت ترامپ پیشتر، مسیر خروج از شماری از نهادهای بین المللی را طی کرده بود. اما اکنون بطور آشکار و رسمی اعتبار خود سازمان ملل یعنی مهمترین نهاد بین المللی جهان پس از جنگ دوم جهانی تا کنون توسط بزرگترین قدرت جهانی که خود نقش مهمی در تاسیس این نهادها داشته است مسقتیما مورد تهاجم قرار گرفته است. با توجه به مقر سازمان ملل در نیویورک و تامین بخش بزرگی از هزینه های آن توسط آمریکا، و شکستن حرمت امامزاده توسط متولی بحران اعتبار و کارکرد و قدرت تصمیم گیری سازمان ملل دو چندان می شود.

۳- این واقعه در مقیاس کلان و جهانی گامی تازه در راستای تشدید بحران نظم بین المللی پس از جنگ دوم و تشدید آن چه که می توان آن را «بحران انتقال»* از نظم کهنه به نظم نوین نامید، هست.

۴- تشدید این بحران در عین حال با نام و بحران ایران گره خورده و به آن وجه بین المللی بیشتری داده است. که این خود به شکل تؤامان حامل ریسک ها (و فشارها) و چه بسا برخی فرجه های تازه ای برای مانور رژیم ایران از یکسو و مردم ایران از سوی دیگر است.

۵- این بحران به داخل آمریکاهم کمانه کرده و شکاف بین دو رویکرد یک جانبه گری و چند جانبه گری در داخل آمریکا و هم چنین ترامپیسم و هژمونی طلبی آمریکا با توسل به تهدید و رانت قدرت و تضعیف همکاری با متحدین آنسوی اتلانتیک و البته تشدید قطب های جهانی و آن چه را که «جنگ سرد» جدید خوانده می شود بیشترکرده است.

۶- با توجه به این که نتیجه این رای گیری تا حد بسیارزیادی از قبل روشن بود، این که چگونه و با چه نیت و هدفی ترامپ و تیم او این چنین بی محابا انزوای آمریکا را آنهم در آستانه کمتر از سه ماه مانده به انتخابات آمریکا و با پی آمدهای منفی اش در داخل و خارج به نمایش گذاشتند و شکست بزرگی را در عرصه دپیلماسی بین المللی بدست خود رقم زدند، درک انگیزه های واقعی آن خود یک معمای پیچیده است. آیا جلب حمایت اسرائیل و لابی ها و جلب حمایت و بسیج پایگاه داخلی اش با تکیه به آن آنقدر مهم بود که تن به این ریسک بدهد؟ بخصوص که کلا دست آورد ترامپ درعرصه جهانی دور اول ریاست جمهوری اش ناچیز بوده است. آیا نشان دادن اقتدارآمریکا به هر قیمتی، چشم و گوش او و مشاوره دهندگانش را بیش از اندازه کور و کر نکرده است؟. مقامات آمریکا پس از ماه ها گشت جهانی و رایزنی و دیپلماسی فعال، نهایتا دو گزینه را بطورهمزمان در برابر شورای امنیت سازمان ملل قرارداده بودند: یا به قطعنامه تمدید تحریم تسلیحاتی، آنهم بدون زمان بندی مشخص، رأی می دهید یا آن که باید منتظر بکار انداختن مکانیزم ماشه معکوس (اسنب بک) باشید. گرچه این جور تعیین تکلیف زمخت برای دیگران قابل هضم نباشد، اما اکنون به رفتار جاری دولت آمریکا تبدیل شده است که طبق آ‌ن آمریکا به طورخودخوانده در قامت یک ژاندارم جهانی، که فاقد اعتبارجهانی است عرض اندام می کند و حتی پیرامون سیاست های اقتصادی و مبادلاتی قدرت های دیگر هم امر و نهی می کند. نا گفته نماند گرچه سررسید تحریم تسلیحاتی نزدیک است اما صرفنظر از جنبه سیاسی و حیثیتی، می توانست در عمل تحریم فروش تسلیحات به ایران را به شیوه ا ی دیگر و از جمله خارج از کانال شورای امنیت سازمان ملل به پیش برد. کما این که دولت های فروش اسلحه را برای چندسال به ایران ممنوع کرده اند. و می توانستند با فشارهای اقتصادی و سیاسی و حتی سازش پشت پرده با چین و روسیه هم به طرق مختلف مانع از فروش حداقل ابزارهای سنگین بشوند. اما دولت ترامپ حتی حاضر نشد با قطعنامه ترویکا مبنی بر تعیین یک زمان معین چند ساله هم کنار بیاید و گرچه تعدیلاتی جزئی در قطعنامه بلندبالای قبلی داد اما در اساس هر گونه راه میانه را بست مگر ملحق شدن دیگران به خود را.

۷- در این میان پوتین با وقوف به ابعاد بحران با زیرکی خاص سیاسی خود بلافاصله پیشنهادی اجلاسی مشترکی برای کنترل این بحران به گونه ای که از دو قطبی شدن بیش از اندازه آ‌ن جلوگیری کند ارائه کرد که شامل نشست اعضای دارای حق وتوی شورای امنیت و از جمله آمریکا به همراه آلمان و ایران بود. در واکنش به آن گرچه ترامپ آن را به طور محتاطانه رد کرد و بررسی امکان آن را به پس از انتخابات موکول کرد، اما آینده نشان خواهد که این سازوکار در مواجه با بحران از کارآی لازم برخوردار خواهد بود یا نه.

۸- با این همه تحولات فوق به معنی بی اهمیت بودن یا بی تاثیر بودن بکاراندازی اسنب بک نیست. چرا که تجربه برجام و خروج و تحریم های یک جانبه آمریکا نشان داد که منافع اقتصاد جهانی چنان به هم گره خورده و نقش آمریکا در آن چنان برجسته است که عملا شرکت های بزرگ اقتصادی و دولت ها و حتی دولت چین و روسیه برای اجتناب از پی آمدهای اقتصادی و سیاسی آن، ناگزیر شدند در عمل و تا حدود زیادی به خطوط قرمز ترامپ تن بدهند و فریادهای نقض برجام رژیم ایران هم گوش شنوائی پیدا نکرد. در این مورد هم تهدید آمریکا نسبت به بازگرداندن یک جانبه تحریم های بین المللی قطعنامه سازمان ملل به ایران و این که هر کشوری از آن تخطی کند از سوی آمریکا مورد تنبیه و تحریم قرارخواهد گرفت، گرچه به شکل رسمی مورد انتقاد هم باشد، اما در عمل همانطور که در مورد برجام شاهد بودیم تاثیرات خود در تشدید فشارها بر ایران را خواهد داشت. بهمین دلیل، شکست سیاسی آمریکا در تصویب قطعنامه و تشدید منازعات سیاسی بین قطب های قدرت، الزاما و بهمان شدت معادل جنگ اقتصادی نخواهد بود، بخصوص در شرایطی که نوعی عدم تعین جهانی بدلیل شکاف های درونی آمریکا و تداوم ریاست جمهوری ترامپ و نیز بدرجاتی متاثر از دوره بحران انتقالی که در آن بسرمی بریم؛ با در نظرداشت همه این عوامل در توازن قوای کنونی، در مجموع دولت ایران هم قادر نخواهد بود که گریبان خود را از چنگ پی آمدهای اقتصادی و ویرانگرانه فشارهای جهانی و منطقه ای اجرائی کردن سیاست اسنپ بک نجات بدهد.

۹- اروپائی ها گرچه به خاطرحفظ جسد نیمه جان برجام و البته باج ندادن به سیاست یک جانبه گرائی دولت ترامپ که دامنه آن خود آن ها را نیز مورد تهدید قرار داده است، به قطعنامه آمریکا رای ممتنع دادند اما این در عمل به معنی تشدید فشارهای سیاسی و اقتصادی آن ها به ایران نیست.

۱۰- رژیم ایران که در بدترین شرایط بحران اقتصادی و حتی تنگناهای سیاسی در منطقه قرار گرفته است، سعی کرده و خواهد کرد که شکست آمریکا را پیروزی خود قلمداد کند. اما مسیر تحولات و بحران و چند بعدی آن چنان است که بعید است از این نمد کلاهی برای رژیم فراهم شود. چرا که سیاست «مهار رژیم ایران» به اشکال گوناگون و بدرجاتی سیاست مشترک همه قدرت هاست و حتی جناج بندی های داخلی آمریکا هم از آن مستثنا نیست. بدیهی است که تبدیل شدن مقابله همه جانبه با رژیم ایران به سیاست کانونی یک ابرقدرت جهانی بدون پی آمدهای منفی برای مردم ایران و ویرانی اقتصاد آن از یکسو و سوء استفاده حاکمیت از این فشارها و قطب بندی های جهانی و چه بسا دامن زدن به ماجراجوئی های جدید منطقه ای نخواهد بود.

۱۰- چنان که از هم اکنون با توجه به آن که دولت ترامپ همزمان با این بحران از باصطلاح گشایش و عادی سازی روابط اعراب (فعلا امارات) با اسرائیل و ادعای زدن کلنگ معامله قرن و شعار نخ نما شده نظم جدید خاورمیانه پرده برداری کرده است، که این خود به معنای نزدیک شدن اسرائیل به مرزهای ایران است. بطوری که از هم اکنون خط و نشان کشیدن و تهدید امارات را در پیش گرفته است*

۱۱- تشدید مولفه های جهانی و منطقه ای بحران، گرچه نمی تواند در هدف اصلی جنبش ضداستبدادی و عدالت خواهانه مردم ایران، که آماج گرفتن دولت خودی به عنوان سرمنشا اصلی نکبت ها و فلاکت تغییری ایجاد کند؛ اما پیچیده شدن شرایط، هوشیاری بیشتری را برای خنثی کردن پی آمدهای منفی این تحولات بر آرایش و سراسری کردن صفوف مبارزاتی می طلبد.

تقی روزبه  ۱۶ اگوست ۲۰۲۰

——————-

*- نگاه کنید: به مقاله پاندمی کرونا، بحران انتقال و صورت بندی آن!
http://taghi-roozbeh.blogspot.com/2020/05/blog-post_6.html

*- سرلشکر باقری:‌ رویکرد ایران نسبت به امارات تغییر خواهد کرد / امنیت ملی ایران دچار خدشه شود تحمل نمی‌کنیم. رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: چنانچه اتفاقی در منطقه خلیج‌فارس بیفتد و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دچار خدشه هرچند اندک شود ما آن را از چشم کشور امارات متحده عربی می‌بینیم و تحمل نخواهیم کرد.
https://www.entekhab.ir/fa/news/568760

————————————————————

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.