باب آواکیان: ما قبلاً این کثافتکاری را دیدهایم!
چگونگی مبارزه با ظلموستم انجام شود باید با یک تحلیل علمی که علت ستم چیست مشخص و بهپیش برده شود، چه چیزی ضروری است که سرانجام این کار خاتمه یابد و اینکه چه ابزار و سازوکار ضروری برای مبارزه وجود دارد از آن تحلیل علمی سرچشمه میگیرد. نتیجه به آن منتهی میشود که آنچه موردنیاز است انقلاب-و نه چیزی کمتر! ….
—————————————————————————
۱-۲-۳-۴:
ما قبلاً این کثافتکاری را دیدهایم!
توسط باب آواکیان
نشریه انقلاب، ۹ ژوئن ۲۰۲۰- ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ | revcom.us
مترجم: برهان عظیمی
وقت آن است که از این جلوگیری کنیم!
ترامپ در مواجهه با طغیان گسترده بهحق مردم ناشی از قتل جورج فلوید، پلیس را ستایش میکند، به فلوید و معترضین تهمت و افترا میزند، تهدیدشان کرده و افسار سرکوب خشونتآمیز گسیخته میکند. هر فردِ با عطوفتی اقدامات ترامپ را محکوم میکند. درعینحال مردم نیاز دارند که حرکات فریبندهتر و موذیانه آن بخش از “جریان مرسوم و متعارف” طبقه حاکم است (که توسط مؤسساتی مانند حزب دموکرات و رسانههایی مانند سی ان ان CNN) برای کشتن “آرامتر” و با پنبه سربریدن اعتراض گسترده اعتراض و شورش ارائه میشود که از ریشهیابی مشکل و پیگیری مردم برای دستیابی به راهحل واقعی جلوگیری کنند را تشخیص دهند و آنرا شکست دهند.
برای کمک به مقابله با این امر، مهم است که اصول اولیه “متد چهارگانه” فرسودۀ آنها را برای “آرامسازی”، “رام کردن” و در کانالهای بیمعنی برای به کجراه کشاندن طغیان تودهای پرشور و خشمی که هنگام ارتکاب جنایات توسط این سیستم فوران میکنند، همچون ترور و قتل توسط پلیس که بهشدت در معرض دید قرار میگیرند را شناسایی کنید-. بنابراین آن متد چهارگانه این است:
شماره ۱: تهمت زدن به فردی که توسط پلیس کشتهشده است- آنها را بهعنوان یک جنایتکار نقاشی کردن و اشاره ضمنی کردن به اینکه آنها(جانباختگان و کشتهشدگان توسط پلیس-م) کاری را انجام دادهاند که خشونت توسط پلیس تحریک شود، اما اگر این کار ثمربخش نباشد و بسیار هزینهدار و مخاطرهانگیز شود و ممکن است نتیجه معکوس بدهد تا جایی که خشم بیشتری دامن زند، صحبت را به مسیر اینکه این قتل اخیر توسط پلیس چه “فاجعه” است بکشانید، با مقتول (و خانوادهاش) ابراز همدردی کنید، و بگویید در مورد این مسئله «ما به” گفتگوی مدنی” نیاز داریم. بهگونهای عمل کنید که گویا همین حالا یک مشکل وحشتناک، مشکلی سامانمند نهادینهشدۀ نژادپرستی، بیرحمی و وحشیگری پلیس و قتل مشخصشده و به ظهور رسیده است. اگر نمیتوانید از آن اجتناب کنید، خوکهای قاتل(پلیس) را به یک جرم متهم کنید(اما، در صورت امکان، اتهام را کمتر از جرم مخوف واقعی که انجام داده برسانید و به حداقل ممکن خوکها را متهم کنید).
شماره ۲: اگر به نظر میرسد اعتراضات “از کنترل خارج میشود”، بهگونهای که باعث میشود مقامات “کنترل خود را از دست دهند”، “مأموران آتشنشانی” (و زنان) به صحنه بیاورید که معترضین را با “موعظه کردن” درباره اینکه “مؤدب” باشید و “احترامتان نگهدارید” به “آرامش” وادار کنید. طغیان خشم اعتراضات تودهای را در تلویزیون و روزنامهها رسانهای کنید، اما دائماً در مورد “اعتراض خوب” در مقابل “اعتراض بد” صحبت کنید، و “آشوبگران خارجی” مفروض نفوذ کرده در میان تظاهرات کنندگان که اعتراض “مشروع” را میربایند و “اراذلواوباشانی” که “صدای صلحآمیز اعتراضات” را خراب میکنند را بارهاوبارها محکوم کنید. وقتی مسئله خشونتهای پلیس(و سایر نیروهای مسلح سیستم) در حمله به اعتراضات بیشازحد غیرقابلاغماض شد برخی از آنها آنرا نقد و نکوهش کنید، اما در مورد “اعتراض خوب” در مقابل “اعتراض بد” مکرراً صحبت کنید.
شماره ۳: نیروهای فرصتطلبان بورژوائی و خردهبورژوائی را تشکیل دهید که امور را تا حد ممکن بر اساس منافع سیستم حفظ میکنند، نیروهایی که از بکار بردن نام واقعی سیستمی(نظامی) برای آنچه هست خودداری میکنند(سیستم استثمار و ستمگری که نام آن سرمایهداری-امپریالیسم است) و خواستار پایان دادن به این سیستم نیستند بلکه در عوض طرفدار اصلاحات بیمعنی یا غیرممکن است (یا هر دو) در این سیستم هستند. که فراخوان تشکیل کمیسیونها برای “مطالعه” مشکل و دفاع از “تغییراتی” که اکثراً آرایشی و برای بزک کردن است و درهرصورت هیچ کاری برای متوقف کردن ترور و قتلی که توسط پلیس انجام میشود، نمیکنند. در مورد اینکه که چرا اعتراض و تظاهرات کردن خوب است موعظه کنید و پند و اندرز دهید، اما تأکید کنید که برای ایجاد تغییر، “انرژی” باید به رأی دادن و فعالیت انتخاباتی برای نمایندگان همان سیستمی که این ستمگریها و بیعدالتیها را مرتکب میشود و این کار را ادامه میدهد، منتقل شود!
شماره ۴: زمانی که (البته امیدوارند!) فوران گسترده اعتراض و شورش “آرامگرفته”، “اهلی” شده و در کانالهای “بیضرر” هدایتشده است، هیچ کاری معنیدار برای پرداختن و حلوفصل موقعیتی که زمینهساز اعتراضات تودهای و خشم میشود انجام ندهید. راهی پیدا کنید تا در صورت امکان خوکهای قاتل را از بند و مشکل خلاص و رها کنید، یا اگر ممکن است این خیلی خطرناک باشد (ممکن است بار دیگر جرقه را به انبار خشم مردم بکشاند) که آنها(خوکها-پلیسها) را بهطور کامل رها کنید، مجازات را تا حد ممکن سبک کنید. برای ایجاد هرگونه بحث در مورد مشکلات با پلیس تلاش کنید بهجای این واقعیت که پلیس “در خدمت و محافظت” از سیستمی که بر مردم حکومت میکند و ستمی که در این سیستم تنیده شده است را بر آنها اعمال میکند، بحث را به مسیر بهبود یافتن “چگونگی بهبود روابط بین پلیس و محلات اجتماعاتی که در آن خدمت میکنند”، سوق بدهید.
آمادهباشید تا همه اینها را تکرار کنید، هنگامیکه بار دیگر خشم از ادامه جنایات این سیستم به جوش بیاید و این خشم باید با “مهربانی” و همچنین سرکوب وحشیانه خاتمه یافته و کشته شود.
نباید اجازه داد که بهیکباره یکبار دیگر این کار (متد چهارگانه) عملی شود! دیکته کردن شرایطی که چگونه میتوان مبارزه با جنایات عظیم این سیستم را انجام داد، توسط کسانی که نماینده این سیستم هستند، نباید پذیرفتنی باشد!
چگونگی مبارزه با ظلموستم انجام شود باید با یک تحلیل علمی که علت ستم چیست مشخص و بهپیش برده شود، چه چیزی ضروری است که سرانجام این کار خاتمه یابد و اینکه چه ابزار و سازوکار ضروری برای مبارزه وجود دارد از آن تحلیل علمی سرچشمه میگیرد. نتیجه به آن منتهی میشود که آنچه موردنیاز است انقلاب-و نه چیزی کمتر! مبارزه علیه همه راههایی که این سیستم به مردم ستم میکند، آنها را تحقیر، استثمار و غارت و محیطزیست را تخریب کرده باید مصممانِ بهسوی ساختن یک انقلاب که این سیستم را از بین خواهد برد و سیستم بهمراتب بهتری را به وجود میآورد، شالودهای را میسازد و ابزارهایی را برای فراتر رفتن از همه رنجهای غیرضروری و جنون و ویرانی و نهایتاً برای فراگرفتن کل بشریت که این سیستم سرمایهداری-امپریالیسم بر تودههای بشریت تحمیل میکند، فراهم میکند.
——————————————————–
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.