خون از خوزستان میبارد
امید اسدبیگی همان جوان ۳۳ سالهای است که کارخانهای با حدود ۵۴ سال قدمت را به قیمت ۶۰ میلیارد تومان و با اقساط ۸ ساله خرید و هم اکنون با اتهام ۱.۴۸۰ میلیارد دلار قاچاق ارز و معاملات غیرمجاز ارزی پشت میلههای زندان ایستاده است. ….
———————————————–
خون از خوزستان میبارد
ماندانا صادقی، روزنامهنگار از خوزستان – آبادان، در یادداشتی که به بهانهی برگزاری دادگاه مدیر شرکت هفت تپه در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
روز گذشته دادگاه مدیرعامل پیشین کارخانهی نیشکر هفت تپه برگزار شد و امید اسدبیگی به اتهام “سردستگی سازمان یافته، اخلال در نظام ارزی و پولی کشور از طریق قاچاق عمده ارز و معاملات غیرمجاز ارزهای دولتی”، بلاخره در پیشگاه قانون قرار گرفت.
امید اسدبیگی همان جوان ۳۳ سالهای است که کارخانهای با حدود ۵۴ سال قدمت را به قیمت ۶۰ میلیارد تومان و با اقساط ۸ ساله خرید و هم اکنون با اتهام ۱.۴۸۰ میلیارد دلار قاچاق ارز و معاملات غیرمجاز ارزی پشت میلههای زندان ایستاده است. کسی که برادرش (داماد معاون استاندار خوزستان) و پدرش، کارگران معترض هفت تپهای را وابسته به “خلق عرب” و “الاهوازیه”میخوانند و اعتقاد دارند در حالی که اقتصاد کشور فلج است آنها با دو برابر کردن حقوق کارگران در مقابل مافیای شکر و رانت خوارها ایستادگی کردهاند.
فارغ از اتهامهای اسدبیگی و مهرداد رستمی رییس هیات مدیره شرکت (که سابقه فعالیت اقتصادیاش واردات سرپیچ لامپ و حباب و لوستر…است) و امروز دستگاه قضا افشا کرده است که قراردادهای خط تولید ۱۸ هزار تنی نیشکر به مبلغ ۶۳۲ میلیون دلار بستهاند و بابتش ۳۴۵ میلیون دلار ارز دولتی دریافت کردهاند در حالی که ارزش واقعی این خط تولید ۱۴ میلیون دلار بوده و در انتها هم هیچ وارداتی صورت نگرفته است. آنچه که آه از نهاد هر “خوزستانی” برمیآورد، به میان آوردن نامِ غلامرضا شریعتی استاندار خوزستان و همسرشان در این پرونده است.
جایی که قاضی مسعودی در دادگاه اعلام میکند: “هیچ کس حق دخالت در روند دادگاه را ندارد. استاندار خوزستان و بالاتر از ایشان حق دخالت در دستگاه قضا را ندارد.” و در جایی دیگر نماینده دادستان میگوید: “همسر استاندار خوزستان اعتراف کرده که هزینه سفر استاندار و خانواده وی و چندین خانواده و بستگان را اسدبیگی داده.”
اوج این تراژدی عجیب و بیسابقه سخنان دردآور و شرم آور امید اسدبیگی است که میگوید: “بله حامی من بوده (شریعتی) و خوب هم از من حمایت کرده”.
آقای شریعتی، شما استاندار کدام استانی؟ حامی کدام مردم؟
سیل که میآید، مرد روستایی منتقد را متهم به دشمنی با نظام جمهوری اسلامی میکنی. وقتی تصویر مردم سیل زده و سیل بندهای شکسته و خانههای “عین دو” در صدر اخبار تلویزیونهای خارجی و شبکههای اجتماعی است، شما در تلویزیون ملی، از تذکر فدراسیون هلال احمر بابت کمکهای بیش از اندازهتان به مردم خوزستان سخن سرایی میکنید. وقتی داعشیها به مراسم سالگرد شروع جنگ حمله میکنند و مردم بیگناه و سربازان بی دفاع را به خاک و خون میکشند تمام تقصیرها را به گردن سپاه و دستگاههای زیر مجموعه آنها میاندازید و آنان را مسوول امنیت مراسم معرفی میکنید. وقتی “خدایار زمزم” معلم روستایی خوزستان در برنامه علی ضیاء از بیامکاناتی و مشکلاتش در کلاس سنگی با انواع عقربها … حرف میزند، شما در تهران سرگرم لابی برای رسیدن به پست هلال احمر یا تامین اجتماعی هستی.
آقای دکتر غلامرضا شریعتی! شما و حلقه شصت –هفتاد نفری مشاورانت استاندار کدام استان هستی که عکسهای فاضلاب سرریز به خانهها و کوچههای اهواز و دادخواهی دختران ترک تحصیل کردهی “غیزانیه” و محلهی “منبع آب” را که هر آن بیم آن میرود تا فاجعهای انسانی بیافریند را رها کردی و از دار و دستهی مافیایی که ۵ سال است نان در خون کارگران هفت تپهای میزنند، حمایت میکنی؟
شمال تا جنوب خوزستان زیر بیآبی و ریزگرد و سیل و مهاجرت و حاشیه نشینی و افت تحصیلی… دارد نابود میشود و شما به جای نجات خوزستان، چهار میلیارد تومان از جیب شخصیتان برای رهایی “اسماعیل زمانی” مدیر عامل منطقهی آزاد اروند از دست سازمان بازرسی کل کشور وثیقه میگذارید؟
آقای شریعتی، استاندار خوزستان! شما که ذکر خوانیتان حتی در شلوغترین جلسات اداری و کاری از دید دوربینها پنهان نمیماند؛ آقای استاندار! شما کارگران فولاد را که یک ماه تمام در خیابان امام اهواز اعتصاب کردند و شعار دادند را ندیدی! کارگران شهرداریهای اهواز و کارون، خرمشهر و آبادان، اروندکنار و ماهشهر را نمیبینی! اسماعیل بخشی و سپیده قلیان را که جلوی دوربین صداوسیما نشستند و از مزه قهوهای که با کمونیستها نخورده بودند، تعریف کردند را ندیدی! آیا نشنیدی که نانواهای شوش و شهرک مسکونی هفت تپه از دادن نان نسیه به کارگران خودداری میکنند؟ نشنیدی که مقامات دولت گفتند اسدبیگیها از ابتدا هم اهلیتی برای خریدن کارخانهی هفت تپه نداشتهاند؟ آقای استاندار چطور همه شنیدند و اعتراض کردند و محاکمه شدند و زندان رفتند، اما شما نشنیدی. نشنیدی؟ اما حمایت کردی؟
آقای شریعتی، پاسخ سردستهی چپاول گرانِ نان و آسایش و آبروی هفت تپهایها را بده. جواب اسدبیگی را که میگوید: “بله، دکتر حامی من بوده، و خوب هم از من حمایت کرده”.
————————
——————————————————————
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.