پیتر کونیگ: مسخره گی و طرح اهریمنی «قرنطینۀ جهان شمول»

مسخرگی دولت «تقریباً» جهانی را باید یادآور شویم که در سراسر جهان دربارۀ ویروس مرگباری دروغ پراکنی می کند، سازمان جهانی بهداشت (OMS) نیز آن را کووید-۱۹ (COVID-19) نامیده است. تصمیم برای اجرائی کردن قرنطینۀ جهانی – عملاً به هدف فروپاشی اقتصاد جهانی – پیشتر در گردهمآئی مجمع جهانی اقتصاد (FEW) در ۲۱ تا ۲۴ ژانویه ۲۰۲۰ گرفته شد. ….

——————————————————–

گاهنامۀ هنر و مبارزه
۴ مه ۲۰۲۰

مسخره گی و طرح اهریمنی «قرنطینۀ جهان شمول»

پیتر کونیگ
Peter Koenig

مرکز پژوهش های جهانی سازی، ۲۸ آوریل ۲۰۲۰
(حقوق انسانی، حکومت پلیسی، اقتصاد، علم و پزشکی، خدمات اطلاعاتی)
تحلیل کووید=۱۹

3285
تصویر : زنی با ماسک در دمشق ، ۲۴ مارس ۲۰۲۰ (Photo : EFE)

ابتدا، مسخرگی دولت «تقریباً» جهانی را باید یادآور شویم که در سراسر جهان دربارۀ ویروس مرگباری دروغ پراکنی می کند، سازمان جهانی بهداشت (OMS) نیز آن را کووید-۱۹ (COVID-19) نامیده است. تصمیم برای اجرائی کردن قرنطینۀ جهانی – عملاً به هدف فروپاشی اقتصاد جهانی – پیشتر در گردهمآئی مجمع جهانی اقتصاد (FEW) در ۲۱ تا ۲۴ ژانویه ۲۰۲۰ گرفته شد. در ۳۰ ژانویه، سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد که کووید-۱۹ یک وضعیت اضطراری بهداشت عمومی در ابعاد بین المللی ست (PHEIC) . در این دوران فقط ۱۵۰ مورد کووید-۱۹ در خارج از چین شناسائی شده بود و هیچ دلیلی برای اعلام پاندمی وجود نداشت. در ۱۱ مارس، دکتر تدروس (Tedros) مدیر کل سازمان جهانی بهداشت وضعیت اضطراری بهداشت عمومی را به پاندمی تغییر داد. این چرخش در تعبیر وضعیت چراغ سبز را برای آغاز اجرای « طرح» روشن کرد.

پاندمی در جایگاه بهانه برای توقف و سپس فروپاشی اقتصاد جهانی و بافت اجتماعی ضمنی آن ضروری بود.
ولی چنین رویدادی اتفاقی نیست. شماری از رویدادها پیش زمینه را آماده کرده بودند، همۀ این رویدادها به سوی فاجعۀ تاریخی عظیمی در سطح جهانی تنظیم شده بود. همه چیز دست کم از ۱۰ سال پیش شروع شد، احتمالاً حتا بیشتر از ۱۰ سال پیش، با پرونده راکفلر در سال ۲۰۱۰  که به شکل غم انگیزی شهرت یافت و نخستین مرحلۀ طرح هیولائی را در نخستین گام به شکل سناریوئی به نام «Lock Step» (مرحلۀ قرنطینه) ترسیم کرده است. بین آخرین پیش زمینه های « پاندمی »، رویداد ۲۰۱ (Event 201) بود که در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۰ در نیویورک برگزار شد.

این برنامه از سوی مرکز بهداشت عمومی جان هاپکینز، بنیاد بیل و ملیندا گیتس و مجمع جهانی اقتصاد، باشگاه ثروتمندان و قدرتمندانی که سالانه در ماه ژانویه در داووس در سوئیس گردهمآئی تشکیل می دهند پشتیبانی شده بود. شماری از تولید کنندگان دارو ( گروه سازندگان واکسن ) و به همین گونه مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها از ایالات متحده (CDC) و چین نیز در آنجا شرکت داشتند.
یکی از اهداف رویداد ۲۰۱ شبیه سازی مجازی/رایانه ای پاندمی ویروس کرونا بود. ویروس شبیه سازی شده SARS-2nCoV نامگذاری شده بود، و بعداً ۲۰۱۹-nCoV . نتایج شبیه سازی فاجعه بار بود : ۶۵ میلیون نفر طی ۱۸ ماه کشته می شوند و بورس تا بیش از %۳۰ سقوط می کند و سپس با بی کاری و ورشکستگی بی سابقه ادامه می یابد. و این بطور مشخص سناریوی ست که ما امروز از آغاز بحران به شکل روزمره زندگی می کنیم.
سناریوی «Lock Step» (قرنطینه یا قفل بندی) برخی از رویدادها یا عناصر هولناک و نگران کنندۀ طرحی که با برنامۀ ID2020 (طرح هویت الکترونیک) به اجرا گذاشته خواهد شد را پیشبینی کرده است که به ابتکار بیل گیتس و کاملاً در اهداف توسعۀ پایدار در سازمان ملل متحد بوده و تاریخ تعیین شده برای اجرای کامل آن سال ۲۰۳۰ است ( در عین حال برنامۀ ۲۰۳۰ نیز نامیده شده، برنامه ای سرّی و ناشناخته برای اغلب اعضای سازمان ملل متحد).
اینجا، به روشنی عناصر کلیدی به عنوان پیش درآمد آن چیزی که هم اکنون در جهان روی می دهد – و اگر جلوی آن را نگیریم – در آینده نیز  روی خواهد داد، نشان می دهد که چگونه این شیادی کاملاً تبهکارانه طراحی شده است. برخی بخش های سناریو چنین است :

- برنامۀ واکسیناسیون عمومی، احتمالاً از طریق واکسیناسیون اجباری، رؤیا و طرح بیل گیتس واکسیناسیون ۷ میلیارد نفر است.

- کاهش عظیم جمعیت، طرح «اوژنیسم» (گزینش و به سازی نژادی)، که بخشی از آن از طریق واکسیناسیون و از راه های دیگر  به اجرا گذاشته خواهد شد ( بیل گیتس : « اگر کار واکسیناسیون را بخوبی انجام دهیم، می توانیم جمعیت جهان را ۱۰ تا ۱۵ درصد کاهش دهیم ». (مراجعه کنید به « Innovating to Zero ! »، سخنرانی طی گردهمآئی سالانۀ تد  ۲۰۱۰ TED 2010, Technology, Entrainement, Design ، لانگ بیچ، در کالیفرنیا، ۱۸ فوریه ۲۰۱۰ ). بیل گیتس از سالها پیش از ضرورت کاهش جمعیت جهان دفاع می کند. در واقع، از ۲۰ سال پیش برنامۀ وسیع واکسیناسیون از سوی بنیاد بیل و ملیندا گیتس در آفریقا، هند و در دیگر نقاط جهان رکورد نازا سازی ناخواسته زنان بین ۱۴ و ۴۹ ساله را به ثبت رسانده است. مراجعه شود به سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ : کنیا برنامۀ وسیع واکسیناسیون علیه کزاز را به پشتیبانی سازمان جهانی بهداشت و یونیسف به اجرا گذاشت.

- هویت الکترونیک برای هر یک از ساکنان کرۀ زمین، به شکل نانو-سیم کارت که احتمالاً هم زمان با واکسیناسیون اجباری تزریق خواهد شد. همۀ داده های شخصی این نانو سیم کارت می تواند از راه دور دریافت (تله شارژه) شود .

- پول مجازی رایانه ای و حذف پول نقد.

- گسترش جهانی ۵G (نسل پنجم) و متعاقباً ۶G  نسل ششم.

اجرای چنین طرحی به کنترل کامل همۀ ساکنان سیارۀ زمین جامۀ عمل می پوشاند . طرحی که امروز به نام انترنت اشیاء (Internet of Things) به عموم می فروشند، یعنی اتوموبیلهای خودکار، تجهیزات خانگی رباتیک، هوش مصنوعی برای تولید و پخش هر کالائی. ولی آنچه را که در گفتمان فروشنده ناگفته بر جا می ماند، این است که چگونه انسانها به حاشیه و سپس به بردگی سوق داده می شوند. برای پیشبرد این طرح جهت دار، به امواج الکترومغناطیسی با فرکانس بالا نیاز خواهد بود که برای گسترش نسل پنجم ۵G ضروری ست، ولی دربارۀ تأثیرات آن روی سلامت انسانها، محیط زیست گیاهان و حیوانات، یا روی عفونت ویروسی و شاید کووید-۱۹ کنونی چیزی نمی دانیم. [به این علت که هیچ پژوهشی در این زمینه انجام نگرفته است].

سازمان جهانی بهداشت دربارۀ این موضوع سکوت اختیار کرده، گرچه اعتراف می کند که هیچ بررسی رسمی مستقل روی خطر ۵G و بطور کلی میدان الکترومغناطیسی انجام نگرفته است. این ماجرا به این معناست که سازمان جهانی بهداشت دربارۀ این طرح مرگبار با قدرتمندان همکاری کرده است. کافی ست یادآور شویم که خلاف دیگر آژانس های سازمان ملل متحد، سازمان جهانی بهداشت در سال ۱۹۴۸ به وسیلۀ بنیاد راکفلر ایجاد شد . لازم به یادآوری ست که تقریباً نیمی از بودجۀ سازمان جهانی بهداشت از منابع خصوصی، بیشتر از سوی صنایع داروسازی و به همین گونه منابع دیگر مانند غولهای مخابرات تأمین می شود.

این نشانه مقدمه ای ست برای درک چیزهائی که طرح ریزی شده اند، و می تواند نقاطی را به یکدیگر پیوند زده و چشم انداز کلی آینده را به ما نشان دهد.
این نشانه در عین حال برای درک رویدادهای کنونی، در نخستین مرحله از سناریوی «Lock Step » قرنطینه به ما یاری می رساند و به روشنی سرشت جنایتکارانۀ دولت سایه را نیز ترسیم می کند.
سقوط بورس اهمیتی ندارد – زیرا سندروم سوداگرانه و جزء خطرات مربوط به ثروتمندان است، زیرا بورس را غربی ها برای بازی با سرمایه اختراع کرده اند که به ضرر کارگران تمام می شود. ولی زندگی کارگران به کار بستگی دارد که یگانه سرمایۀ آنان است.  وقتی « Big Money  » ( قدرت بزرگ مالی ) به ذوب در یکدیگر یا ورشکستگی فرا می خواند، آنان (کارگران) نخستینهائی هستند که باید بروند.

امروز، قرنطینۀ جهانی توجیه ناپذیر، قفل خوردن تمام و کمال شرکتهاس بزرگ و کوچک، رستورانها، ساختمان، گردشگری، سخت افزار فروشی های بزرگ و کوچک، نانوائی، شرکتهای هوائی، حمل و نقل، توقف زنجیرۀ تدارکاتی، کارخانه ها، مواد غذائی و این روند همچنان ادامه دارد.

در کشورهای شمال (توسعه یافته) تا %۹۰ معاملات بازرگانی به شرکتهای کوچک و متوسط تعلق دارد. امروز تقریباً همۀ آنها در وضعیت تعطیلی به سر می برند. بیش از دو سوم این شرکتهای کوچک و متوسط در این خطر هستند که هرگز  نتوانند به فعالیت خود ادامه دهند. کارمندان و کارگران یا کارشان را از دست داده اند و یا به کار پاره وقتی با حقوق پاره وقتی محکوم شده اند، ولی با وجود این باید به نیازهای خانواده هایشان پاسخ بگویند. به این ترتیب، استقرار فقر و ناامیدی عمومیت می یابد.

هیچ آینده ای در چشم انداز دیده نمی شود. میزان خودکشی افزایش خواهد یافت – یونان را در سالهای بحرانی ۲۰۰۹-۲۰۰۸ به یادآورید – و تا ده سال بعد – و خانواده های ویران شده، مصادره شده، خانواده های اخراج شده از خانه های اجاره ای به این دلیل که نمی  توانستند اجاره خانه هایشان را بپردازند. گدائی در خیابانها عادی می شود، با این تفاوت که کمتر از همیشه افرادی پیدا می شوند که یک سِنت به آنها بدهند.

در اروپا، یک سوم جمعیت فعال، حتا بیش از %۵۰ بر اساس کشور و ساختار نیروی کار باید بیکار و یا به کار پاره وقتی تنزل داده شود. و ما فعلاً فقط در آغاز این روند هستیم. در ایالات متحدۀ ارقام رسمی بی کاری در حال حاضر از مرز ۲۳ میلیون عبور کرده است، و به گفتۀ بانک مرکزی، گلدمن ساکس و بلومبرگ در کوران سه ماه آینده باید به %۳۲ تا %۴۰ برسد. ورشکستگی ها اجتناب ناپذیر خواهد بود.

صندوق بین المللی پول برای ۲۰۲۰ انقباض اقتصاد جهانی را فقط %۳  و میزان رشد ضعیفی را نیز در آخرین فصل ۲۰۲۱ پیشبینی کرده که کاملاً مسخره است ! این جماعت روی کدام سیاره زندگی می کنند؟ چه کسانی را می خواهند گول بزنند و چرا ؟ شاید برای تشویق کشورها تا حجم زیادی از ارزهای خارجی را از این مؤسسات ویرانگر برتون وودز (Bretton Woods) (در صندوق بین المللی پول) وام بگیرند، برای اینکه تا بی نهایت خودشان را زیر بار قرض ببرند و تصور کنند که با پیشبینی های صندوق بین المللی پول همه چیز بخوبی پیش خواهد رفت ؟ برای اینکه با فریبکاری آنان را به وضعیت برده تنزل دهند؟

این شمال جهانی (Global North) است که نوعی شبکۀ ایمنی اجتماعی در اختیار دارد که هر چند شکننده ولی روزنۀ امیدی برای تسکین به وجود آورده است. روزنۀ امید دیگری نیز وجود دارد که روی این فرضیه بنا شده که بشریت بی وقفه در حال پیشرفت است و با کار مهندسی و هوشمندانه اختراع می کند و همچون رودخانه ای سیال به سوی چشم اندازهای جدید پیش می رود، و با تحرک جدید کار های جدید ایجاد می کند… آری این آن چیزی ست که بشریت از عهدۀ آن بر می آید، و در آسایشی که داریم این خصوصیت را فراموش کرده ایم، خصوصیت بارزی که برای زیستن به کار می آید، تلاش برای بقا در بحران ویروس کرونا.

جنوب جهانی (Global South) یا کشورهای در حال توسعه تاریخ تاریکتری را نشان می دهد. در وضعیت عادی، یک سوم تا نیمی از اقتصاد غیر رسمی است، یعنی تابع هیچ یک از شاخص های سازمانهای رسمی یا حقوقی نیست. کارگران در این جهان جنوبی به شکل موقت کار می کنند، روزمزد و یا حتا بر اساس ساعت، روز به روز کار می کنند بی آنکه توان پس انداز داشته باشند، بدون هیچ پوشش شبکۀ ایمنی اجتماعی و در اغلب موارد فاقد بیمۀ درمانی هستند. این کارگران به مفهوم واقعی کلمه  به لطف و هوسهای « بازار » سپرده شده اند. اکنون، بازار دچار فروپاشی شده است.

دیگر هیچ چیزی وجود ندارد. کار وجود ندارد، حقوقی نیز وجود ندارد. پولی برای خرید مواد غذائی، دارو و پرداخت اجاره خانه وجود ندارد، و دولت در چنین وضعیتی به آنان یعنی به فقیرترین ها دستور داده که در خانه هایشان بمانند، در قرنطینه بست بنشینند تا در مقابل ویروس از خودشان محافظت کنند. ویروس تحمیلی که هیچکس آن را نمی بیند ولی دولت و رسانه ها سعی می کنند شما نسبت به آن آگاه باشید، و از خطرات ناشی از آن بترسید. و شما هرگز نمی توانید از حقیقت امر آگاه باشید.
قرنطینه در « خانه » ؟ خانه کجاست ؟ خانه نیست، رفت. پولی برای پرداخت اجازه خانه نیست.  حفظ فاصلۀ اجتماعی، تجمع نکنید. فاصله بگیرید. عفونت می تواند گسترش یابد. در این روند گسترش چتر ترس یک امر اساسی ست.
شهری مانند لیما در پرو را در نظر بگیرید. کل جمعیت پرو تقریباً ۳۰ میلیون نفر است. تقریباً ۱۱ میلیون نفر در لیما زندگی می کنند که ۳ تا ۴ میلیون نفر از آنان در حاشیۀ جامعه زیر خط فقر و ساکن حلبی آبادها هستند، و یا حتا بدتر از این. کارگران روزمزد یا آنانی که ساعتی کار می کنند گاهی تا محل کار چند ساعت فاصله دارند. امروز محل کار وجود ندارد، این کارگران پول نه برای خرید مواد غذائی دارند و نه برای پرداخت اجازه خانه و نه برای عبور و مرور، صاحب خانه ها آنان را از ملک خود اخراج می کنند و به این ترتیب باید راهی خیابانها شوند. تحت چنین وضعیتی چگونه می توانند در قرنطینه بمانند ؟ چگونه می توانند بدون چهار دیواری در قرنطینه، در وضعیت بسته، بدون مواد غذائی از خودشان مراقبت کنند. در ناامیدی فقط در پی بدست آوردن اندکی پول برای بقای خود و یا شاید خانواده هایشان هستند. ولی امکان پذیر نیست.

حفاظت در قرنطینه به ثروتمندان تعلق دارد. بخش فقیر جامعه با فرزند و خانواده هایشان از گرسنگی و شاید از ابتلا به ویروس کرونا می میرند. آنان در محیط فقر و بی چیزی زندگی می کنند، وضعیتی که اجازه پس از انداز به آنان نمی دهد. هیچکس دارای هیچ چیزی نیست. و نه حتا همبستگی. خیلی به سادگی هیچ چیزی [برای آنان] وجود ندارد. محرومیت تمام و کمال که با توقف کلی فعالیت اقتصادی به وجود آمده، در واقع توقف چرخۀ اقتصادی به جهان و به ویژه به طبقۀ محروم از سوی مردان و شاید به همین گونه زنان اهریمنی تحمیل شده است.
این ۳ تا ۴ یا ۵ میلیون نفر در گذشته های دور و نزدیک از مناطق روستائی آمده بودند و دولت هیچ کاری برای کمک به آنان انجام نداد و یا کمکها به اندازۀ کافی نبود. در جستجوی زندگی بهتر قطعه زمین کوچک «chacras» خودشان را رها کردند و مسیر شهر بزرگ، بهشت، را در پیش گرفتند و به زندگی در فقری عظیمتر از آلونکی که در روستاهایشان داشتند محکوم شدند، و این وضعیت را همواره به امید روزهای بهتر تحمل کردند. امروز، بحران ویروس کرونا زندگی آنان را به وضعیت فلاکتبارتری محکوم کرده است. کمکهای دولتی خیلی اندک است و یا دیر می رسد و یا اینکه در بزهکاری ناپدید می شود.

در همبستگی تجمع می کنند، باید به مناطق اصلی و قطعه زمینهای کوچک خودشان و نزد خانواده هایشان بازگردند، یعنی جائی که می توانند سر پناه و مواد غذائی داشته باشند و دوباره احساس کنند که در خانۀ خودشان هستند. ولی دولت دیکتاتور نظامی به دلایل امنیتی از بازگشت آنان جلوگیری می کند، البته آنان می توانند دیگران را آلوده کنند. بله البته مسخرگی ادامه دارد. و هیچکس شهامت رفتن ندارد، زیرا از خشونت پلیسی، ضربۀ باتون و گاز اشک آور می ترسند. ولی جائی برای ماندگاری باقی نمانده، مواد غذائی نیست. تا وقتی که دولت مرکزی قدر قدرت تصمیم گرفت بازگشت آنان را با اتوبوس سازماندهی کند، ولی نه امکانات کافی وجود دارد و نه سازماندهی، و فقط هرج و مرج است که حکمفرمائی می کند، وضعیت وخیم است ولی این وخامت تا کجا می تواند پیش برود؟ گرسنگی بیش از پیش آنان را از پا در می آورد، حرفی از بیماریها و مرگ در اثر کووید-۱۹ نیست، بلکه این بار از گرسنگی می میرند. ولی بر اساس آمار، و به فرمان اربابان، شمار فوتی ها به شکل خودکار به حساب ویروس کرونا گذاشته می شود. طبیعتاً. این روند در شمال جهانی به اجرا گذاشته می شود، پس چرا نباید در جنوب جهانی به اجرا گذاشته شود ؟

لیما فقط یک نمونه بین نمونه های دیگر در اغلب کشورهای آمریکای لاتین است، البته به استثناء ونزوئلا، نیکاراگوئه و کوبا. در این سه کشور نام برده با وجود فقر نوعی احساس همبستگی وجود دارد و مردم در اتحاد با یکدیگرند. دولت در کنار مردم است، ولی بیشتر مشکلات ناشی از مجازاتهائی ست که غربی ها تحمیل کرده اند. مردم عملاً به دلیل همین مجازاتها به قتل می رسند، و پیش از همه به دست دولت نسل برانداز ایالات متحده.

نیویورک تایمز (۲۲ آوریل ۲۰۲۰) گزارش داد : « بجای ویروس کرونا، گرسنگی ما را خواهد کُشت ». بحران مواد غذائی در چشم انداز جهانی ترسیم می شود. به گفتۀ کارشناسان، جهان هرگز با چنین فوریتی در زمینۀ مواد غذائی روبرو نشده بود. شمار افرادی که با گرسنگی شدید روبرو می شوند تا پایان امسال می تواند به ۲۶۵ میلیون نفر برسد. علاوه بر این، به گفتۀ نیویورک تایمز :
« در کیبرا، بزرگترین حلبی آباد نایروبی در کنیا، مردم در فقر وصف ناپذیری به سر می برند. در پخش آرد گندم و روغن، مردمی که ناامیدانه سعی می کردند این مواد غذائی را به دست آورند موجب هرج و مرج و شورش شدند، بسیاری زخمی و دو نفر نیز جان خود را از دست دادند ».
« در هند، برای مقابله با گرسنگی هزاران نفر از کارگران هر روز دو بار صف می بندند تا نان و سبزیجات بدست آورند.
« و در کلمبیا، خانواده های فقیر لباسهای سرخ و پرچم به پنجره ها یا روی بالکن آویزان می کنند تا اعلام کنند که گرسنه اند. »
« نفت را کنترل کنید و ملتها را کنترل خواهید کرد، و با کنترل مواد غذائی مردم را کنترل خواهید کرد.» هنری کیسینجر
این گزارشات جملۀ مشهور کیسینجر در سالهای ۱۹۷۰ را دربارۀ قحطی تداعی می کند،
« کسی که ذخیرۀ مواد غذائی را کنترل می کند مردم را کنترل می کند»، او در ادامۀ این جمله اضافه می کند « کسی که انرژی را کنترل می کند می تواند سراسر قاره ها را کنترل کند، کسی که پول را کنترل می کند می تواند جهان را کنترل کند.»

3286
کیسینجر، مانند گیتس ها، راکفلرها «نیّتشان بسیار نیکوست» : آنان هرگز آرزومندی شان را برای کاهش جمعیت جهان در اشکالی که چندان از اوژنیسم به دور نبوده ابراز داشته اند تا فقر را از بین ببرند، « برای مثال با واکسیناسیون، و برای شروع در آفریقا. گیتس اخیراً  واکسن جدیدش را برای مقابله با کرونا در آفریقا پیشنهاد کرد، که دوست خود او دکتر تدروس مدیر کل سازمان جهانی بهداشت به آن مخالفت کرد.
پاندمی ویروس کرونا فقر و گرسنگی را برای میلیونها نفر در جهان به همراه داشته است. و در افق هنوز پایانی بر آن دیده نمی شود.
بر عکس، بنظر می رسد که تقریباً همۀ دولتها یا همکاری کرده اند یا به شکل ضمنی مجبور به اجرای « خطوط تعیین شده» بودند. اهریمنی و در عین حال غیر قابل فهم است. چرا ؟ « برگزیدگان جهان » واقعاً خیال می کنند که برای آینده و خوشبختی بشریت می کوشند. با وجود این، اعمال آنان به فقر، بی کاری و ناامیدی انجامیده است.
بدون چنین اقدامات اجباری، به سختی می توانیم توضیح دهیم چرا تقریباً همۀ دولتهای جهان از چنین برنامۀ اجتماعی و اقتصادی مصیبتباری تبعیت می کنند، و دروغ می گویند، دروغ، دروغ بی شرمانه به مردمانشان. همانهائی که معمولاً باید مردم را از بی کاری، گرسنگی و ناامیدی در امان نگهدارند.

در وضعیت «عادی» نابرابری درنده روی کرۀ خاکی سالانه تقریباً ۹ میلیون نفر در اثر گرسنگی و بیماریهای ناشی از گرسنگی می میرند. این رقم می تواند به شکل تساعدی افزایش یابد. شاید ده ها میلیون، و حتا بیشتر.
گرسنگی و مرگ در اثر گرسنگی می تواند از این میزان نیز فراتر برود، به دلیل کمبود مواد غذائی که به شکل مصنوعی تحریک شده یا به دلیل خشکسالی یا سیل، نتایج تغییرات آب و هوائی ناشی از فعالیتهای انسانی نه به دلیل افزایش حرات ناشی از CO2 که به شکل مسخره ای از آن حرف می زنند بلکه با کاربست سامانۀ یا برنامۀ پژوهشی یونوسفر فعال با فرکانس بالا   (هاآرپ) متعلق به ارتش نیروی هوائی ایالات متحده.

3287
مرزعۀ آنتن های هاآرپ

« طی جنگ ویتنام فن آوری بارورسازی ابرها از سال ۱۹۶۷ در چارچوب طرح پوپی  به کار بسته شد  که هدف آن تداوم فصل باران و بستن جاده های تدارکاتی دشمن در مسیر هوشی مین بود». امروز سامانۀ هاآرپ (HAARP) از فن آوری پیشرفته تری استفاده کرده و به یک سلاح نظامی تبدیل شده است. بر اساس پروندۀ ارتش نیروی هوائی ایالات متحده  تغییرات آب و هوائی برای عملیات نظامی به کار بسته می شود.

«به سربازان گزینش های متعددی را عرضه می کند تا بر دشمن پیروزی شوند و یا موانعی را به او تحمیل کنند … تغییرات وضعیت آب و هوائی جزئی از امنیت ملی و بین المللی خواهد بود و می تواند در آینده به اجرا گذاشته شود… این فن آوری می تواند برای عملیات تهاجمی یا دفاعی و یا حتا بازدارندگی به کار بسته شود. قابلیت تولید باران، ابر و توفان در زمین یا تغییرات جوی… ایجاد آب  هوای مصنوعی از این پس به مجموع فن آوریهای  [نظامی ]  ضمیمه می شود».

در چارچوب برنامۀ واکسیناسیون اجباری که بنیاد گیتس پیشنهاد کرده است، آنانی که از واکسیناسیون امتناع می کنند، برای مثال، نمی توانند مسافرت کنند.
فقر بی شرمانه ای که عمداً به بشریت تحمیل شده بیش از پیش قابل رؤیت می شود. فراسوی تخریب دارائی های مردم و شرکتها، فقر و گرسنگی انتظار می کشد…
امروز هیچ دادگاهی از نوع نورمبرگ، معتمد، اخلاقی و به اندازۀ کافی قدرتمند وجود ندارد تا برگزیدگان جهان را که مسئول چنین وضعیتی هستند به دادگاه فرابخواند و محاکمه کند.
ما، مردم باید سکان تغییر پارادایمی را که به جریان افتاده به دست بگیریم.
ما، مردم باید از این قرنطینۀ دردناک بیرون بیائیم.
نه با برخورد، بلکه با انتخاب فضیلت و مهارت. باید از نیروی درندۀ دشمن برای تقویت ضعفهایمان استفاده کنیم، و پیروز شویم.
یک ژنرال خوب خشونت را دوست ندارد
یک جنگجوی خوب با نفرت [خشم و خشونت] بیگانه است
اگر می خواهید بر دشمنتان پیروز شوید، با او برخورد نکنید.
خودتان را زیر او قرار دهید
این است آن چیزی که قدرت امتناع از جنگیدن می نامند
اصل قضیه استفاده از قابلیتهای انسانهاست
از دوران باستان، آن را چنین نامیده اند که به معنای در همآهنگی زیستن با آسمان است
و این بزرگترین قدرتی که وجود دارد (تائو ۶۸ – Tao 68)
*

The Farce and Diabolical Agenda of A “Universal Lockdown”
Traduit par Maya pour Mondialisation.

دربارۀ پیتر کونیگ:
پیتر کونیگ اقتصاد دان و تحلیلگر ژئوپلیتیک، و در عین حال کارشناس منابع آب و محیط زیست است. او طی بیش از ۳۰ سال در بانک جهانی و سازمان جهانی بهداشت در سراسر جهان به علاوه در فلسطین در زمینۀ محیط زیست و آب کار کرده است. او در دانشگاه های ایالات متحده، اروپا و آمریکای جنوبی سخنرانی برگزار می کند. پیتر کونیگ پیوسته برای مرکز پژوهشهای جهانی سازی…
Global Research, ICH, RT, Sputnik, PressTV, The 21st Century, Greanville Post, Defend Democracy Press, TeleSUR, The Saker Blog, le New Eastern Outlook (NEO)
و دیگر سایتهای انترنتی مقاله می نویسد. او نویسندۀ کتاب : انفجار –داستان  دلهره آمیز اقتصادی دربارۀ جنگ، تخریب محیط زیست و حرص و آز شرکتها – داستان تخیلی بر اساس واقعیات و ۳۰ سال تجربه در بانک جهانی در سراسر جهان. او به همکاری کریستوفر بلاک  کتاب نظم جهای و انقلاب  را نیز نوشته است.
***

لینک متن اصلی :
https://www.mondialisation.ca/la-farce-et-lagenda-diabolique-dun-verrouillage-universel/5644828

ترجمۀ حمید محوی
گاهنامۀ هنر و مبارزه/پاریس/۴ مه ۲۰۲۰

——

[۱] Public Health Emergency of International Concern

[2] conférence annuelle TED2010 اینجا را انتخاب و کلیک با هیپرتکست کلید کنید برای دیدن و شنیدن سخنرانی بیل گیتس

[۳] le Kenya a mené un programme massif de vaccination contre le tétanos, parrainé par l’OMS et l’UNICEF.

[4]  مترجم : دربارۀ موضوع هویت الکترونیک مراجعه کنید به مقالۀ «کروناویروس – نتایج مگا افسردگی قریب الوقوع..»، «هیچ واکسنی برای جلوگیری کروناویروس ضروری نیست». نوشتۀ پیتر کونیگ.

[۵]  مترجم : نباید فراموش کنیم که در وضعیت کنونی فن آوریهای موجود نیز برای کنترل جمعی امکانات فوق العاده ای را به وجود آورده که بی گمان هویت الکترونیک تاجگذاری این سامانه ها بحساب خواهد آمد. زیرا علاوه بر سرمایه های مالی و سرمایه های نمادینۀ  خصوصی که خطوط مرز طبقاتی را مشخص می کند و علاوه بر کنترل وسائل ارتباط جمعی و تزریق ایدئولوژی طبقۀ حاکم که قویاً باید آن را  یکی از ابزارکارهای کنترل توده ها تلقی کنیم، تلفن ثابت و یا تلفن همراه (حتا وقتی که خاموش است می تواند صدای شما را ضبط و ارسال کند)، انترنت، کارت بانکی، کارت بیمه های درمانی، کارت استفادۀ دراز مدت از مترو و احتمالاً کارت شناسائی دارای سیم کارت، سامانه های کنترل مصرف برق به ویژه در کشورهای اروپائی و به همین گونه کلیۀ دوربین های حراستی در ساختمانها، مراکز تجاری، معابر عمومی و خیابانها و جاده ها (برای نظارت بر سرعت اتوموبیلها و ارسال اتوماتیک جریمه برای متخلفین)… در مجموع برای ما سرسرا بین (پان اوپتیک Panoptique) عظیم بسیار مؤثری را که در زندانها برای نظارت بر کوچکترین حرکت زندانیان در سلولهایشان به کار می برند تداعی می کند.

کتاب بسیار مشهور جرج اورول به نام « ۱۹۸۴ » که در دوران جنگ سرد به عنوان ابزار کار ایدئولوژیک علیه بلوک شرق به کار برده شد، امروز کاملاً می تواند نظام سرمایه داری، نئولیبرالیسم و روند جهانی سازی را بازنمائی کند.

[۶] The Lancet

[7] HAARP (High Frequency Active Auroral Research Program)

[8] Projet Popeye

[9] US Air Force AF 2025 Final Report

[10]  مترجم : در اینجا پیتر کونیگ به مبانی مکتب تائوئیسم در چین باستان اشاره دارد، برای درک عمیقتر مطالب پایانی او شاید بهتر باشد بیشتر با تائوئیسم آشنا شویم. برای مثال، استفاده از قدرت دشمن در هنرهای رزمی مانند کی کونگ یا تائی چی باید یاد کنیم. همآهنگی با طبیعت و تقلید از عناصر طبیعی…بی گمان روشن است که تائوئیسم از دیدگاه فلسفی ایده آلیست است و واقعیت را در جهان باطن جستجو می کند. تائوئیسم بیشتر یک شیوۀ زندگی و کلیت را در بر می گیرد و در طول تاریخ به شناخت عمیقی از طب دست یافته و آن را در سطح توده ها گسترش داده است.

[۱۱] Implosion: An Economic Thriller About War, Environmental Destruction and Corporate Greed (Anglais) Relié – ۴ janvier 2008

[12] World Order and Revolution

————————————————————

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.