آناهیتا اردوان: در اهتزاز باد پرچم سُرخ پرولتاریای متحد و انقلابی در ایران

در ایران، بدون ذره ای پرده پوشی، نه شیوه تاکتیک پروسۀ برنشتاینی دیروز و نه کلاینی امروز، نه نظرات کاریکاتورهای نارودنیکها که خلاقیت و نیروی سازمان یافتۀ پرولتاریای انقلابی را از روی میز خود برداشته اند و به یک شیوۀ مبارزاتی بسنده کرده اند، و نه محافلی که رویای شرکت در دولت بورژوایی آینده را در سر می پرورانند،  هیچکدام دردی از کارگران ایران دوا نمیکنند و راهی بسوی آینده حتی اندکی بهتر، نمی گشایند. پیشتازان طبقۀ کارگری، پرولتاریای متحد و انقلابی، با اتخاذ تصمیمات تاکتیکی صحیح جهت احراز رهبری مبارزات طبقۀ کارگر طبق روح و اصول دقیق مارکسیسم- لنینیسم زمانی میتوانند حداکثر استفاده را از کرونایی شدن سرمایه داری ببرند، غیرممکن ها را ممکن سازند که آنی از  منافع استراتژیک طبقۀ کارگر روی بر نتابند. ….

————————————————————

3258

در اهتزاز باد پرچم سُرخ پرولتاریای متحد و انقلابی در ایران

آناهیتا اردوان

حسن صادقی * معاون مافیای ضد انقلاب و ضد کار و کارگر موسوم به خانۀ کارگر در مراسمی مجازی گفت، : « منافع کارگران تنها در نظام جمهوری اسلامی تحقق می یابد». امروز نیز، کارگران از سوی این دستگاه مافیایی به شرکت منسجم در انتخابات آتی جمهوری اسلامی، دعوت شدند.
این مهمل گویی ها، در بحبوحۀ روز جهانی کارگر، نهایتِ فراسوی وقاحت است. چیزی جز یاوه سرایی و درازگویی مافیایی بویژه در زمان بحرانی- کرونایی، تشدید رکود تورمی و  بیکاری، حتی بیکاری کارگران متخصص و حرفه ای- مهندسان نفت و گاز و ایستایی شدید شرکتهای بزرگ پیمانکاری، نیست و قصد لاپوشانی تضاد آشتی ناپذیر بین کارگران و طبقۀ حاکم، را دارد.  دروغ پردازیهایی به منظور تحمیق کارگران، انحرافِ توجۀ کارگران به عامل اصلی فلاکت و تیره روزی شان،  انزوایِ مقاومت و مبارزه علیه بورژوازی مالی- انحصاری، تنظیم میگردد.  از آنجاییکه، ایدئولوژی ضد انقلاب بیشتر در میان کارگران رواج دارد قصد دارند مبارزات خودانگیختۀ کارگران را بیش از پیش منقاد و تابع محافل دست ساز و بورژوازی مرتجع سازد، درک صحیح از مناسبات استثماری میان کارگر مغلوب و بورژوازی غالب را استتار کنند. جمهوری اسلامی بهمراه تشکیلات مافیایی ضد کارگری، سردرگمی و پراکندگی اعتراضات کارگران را تشدید میکند و ضرورت احراز آگاهی طبقاتی را نزدشان، تیره و تارتر میسازد.
حسن صادقیها و محجوبها در حالی به مسموم سازی ذهن کارگران می پردازند که نزدیک به بیست و شش هزار کارگر در طول چند هفته تنها در کردستان از کار بیکار شده اند، کارگران شهرداری لوشان نه ماه حق بیمه طلبکاراند، معوقات کارگران آبفای اهواز ماههای مدیدی، پرداخت نشده، ویروس کرونا همکار کارگران پتروشیمی ارومیه شده است و هیچ اقدام بهداشتی دربارۀ جلوگیری از گسترش ویروس صورت نگرفته است. البته، پیش از کرونا نیز نود درصد از کارگران ایران از معاینات پزشکی سالانه، محروم بودند. ماههاست که دستمزد کارگران ابنیه فنی راه آهن شاهرود پرداخت نشده است و کارگران آب معدنی داماش کماکان در انتظار دریافت عیدی و حقوق معوقه خود هستند، کارگران قطار شهری اهواز دو سال در انتظار دریافت مطالبات معوقه خود هستند و در حالیکه کارگران شهرداری بناب ماهها دستمزد و مزایای خود را دریافت نکرده اند، شرکت زغال سنگ کرمان به بخش خصوصی ( بخوانید در انحصار بنیادهای زیرمجموعه سپاه و سرمایه دارانی در می آید که حتی نامی از آنان در روزنامه ها نیست- سرمایه چهره ندارد) واگذار میگردد در این حین، کارگران  از خریداری بسته های دستکش سیصد تایی نزدیک به صد و چهل هزار تومان، اسپری ضد عفونی هفتاد گرمی بیست هزار تومانی، ماسک یکبار مصرف بیست و پنج هزار، سی هزار و دویست هزار تومانی، ژل ضد عفونی ۱۵۰ میل، سی هزار تومانی، هشتاد هزار تومانی، صد هزار تومانی و بیشتر، [ که معلوم نیست با کدامین الکل عرضه میشوند، اتیلیک یا متیلیک مرگبار، جهش تولید برداران قاچاقچی] درمانده اند.  این است تحقق منافعی که حسن صادقی ها در اوج ریاکاری از آن سخن میگویند که به ناآگاهی کارگران دامن بزنند، و مانع نظم و نضجِ  مبارزات کارگری، شکل ایدئولوژیک و سیاسی، گردند.
علفهایی هرز بخشی از بلوک قدرت و برای پیشبرد سیاستهای جمهوری اسلامی تبلیغ و ترویج میکنند و بسرعت در حال گشایش دفترهای بیشتر در شهرهای ایران از جمله سراب، هستند.  نطفههای مبارزات طبقاتی کارگران را به بیراهه میکشانند و نه تنها پتانسیل انقلابی نهفته در عصیانهای خودانگیختۀ کارگری را هدر می دهند. بل که، قدرت چانه زنی کارگران را با  پروپاگاندای استخوان پوگ، طومار نویسی برای دیوان بیعدالتی، پایمال می سازند. بدینسان، صعود اضافه ارزش را مخصوصا درشرایط کرونایی، تسهیل می سازند. علاوه بر این، از دور خارج شدن عرصه های تولیدی- خدماتی خُرد هر چه بیشتر موجبات انباشت ثروث و کوچکتر شدن طبقۀ صاحب قدرت و ثروت را در ایران و  جهان فراهم کرده است. فرارو، گورکنان سرمایه داری، از نظر کمی افزایش می یاد.
جمهوری اسلامی نظیر دیگر اعضاء دهکدۀ سرمایه داری جهانی از کرونا؛ بحران خودساخته، مولود سیاستهای مخرب زیست محیطی و اقتصادی، جهت انباشت ثروت؛ رانت و رانت جویی و قاچاق کالاهای مستعد فضای کرونایی؛ افزایش قیمتِ مواد ضد عفونی کننده، ماسک، صابون، دستکشها یلاتکس- نیتریل و ..، تصویب قوانینی که تصویبشان تا پیش از این ممکن نبودند و جهش از سه جانبه گری به دو جانبه گری، بهره میجوید.

خانم کلاین با کرونایی شدن سرمایه داری، با اشاره به جمله ای از فریدمن، از افراطی ترین اقتصاددانان تجارت آزاد میگوید، هر چه او گفت اشتباه بود. اما، یک اظهار نظر درست داشت. فریدمن گفت: در زمان بحران، افکار غیرقابل تصور به یکباره قابل تحقق به نظر میرسند، اما، کدامین ایده ها؟ ایده های معطوف به غنی کردن فزایندۀ ثروتمندان و ضعیفتر کردن آسیب پذیرترینها؟. خانم کلاین ادامه میدهد؛ اقتصاد جهان در مواجهه با شوکهای پی در پی در حال از کار افتادن است و به درستی توضیح میدهد که؛ دولتهای سرمایه داری از کرونا بعنوان افزاری برای تصویب قوانین و پیشبرد اهدافی که تا کنون، ممکن نبوده، بهره می جوید. پایینها نیز قادرند از شرایط بوجود آمده به نفع خود، استفاده کنند.
بله، غیرممکنها در شرایط استثنایی، ممکن میگردند. از فریدمن، پدر ایدئولوژیک نئولیبرالیزم بگذریم، انشتین نیز میگفت، « فرصتها در دل مشکلات نشسته اند» و اضافه میکرد؛ « من متقاعد شده ام که برای از بردن این سیمای زشت سرمایه داری تنها یک راه وجود دارد، و آن استقرار اقتصاد سوسیالیستی….».
اساساً، توانایی تشخیص بحرانها و اتخاذ شیوههای صحیح در شرایط مشخص و تغییر مسیر عمل با پیشامد، از امتیازات و ارجحیتهای راهبرد- استراتژیهای موفق، بشمار می آید. همانطور که کلاین می گوید: درسی که تاریخ به ما می آموزد این است که زمان فرود آمدن شوک زمانی حساس و پر تحول است.
سپس، خانم کلاین، پایینیها را به الحاق و اتکاء به ایده رقبای انتخاباتی و جریانات رفرمیست جهت پیروزی پیشرفتهایِی که به نظر غیرممکن می آیند، تشویق و ترغیب میکند.
تمام کنه مطلب اینجاست که حنای شیوۀ تاکتیک – پروسه ای که خانم کلاین پیشنهاد می کند، تضاد طبقاتی را نفی و از پایینیها میخواهد پتانسیل اعتراضی خود را در شرایط کرونایی صَرفِ گرایشات بورژوایی کنند، دیرزمانی ست که دیگر رنگی ندارد. این نتیجه گیریها، سوسیالیسم را پاک به دست فراموشی می سپارد و در حقیقت به مبارزۀ متقابل طبقات متضاد معتقد نیست. پتانسیل تعیین کنندۀ کارگران را در ظرف جوش بالاییها، می ریزد. کارگران را  به دنباله روی از جریانات ارتجاعی، بورژوازی، رفرمیستی، تهییج کردن نیز درس بزرگی در تاریخ برای طبقۀ کارگر داشته است؛ زور طبقۀ کارگر و زحمتکشان را به ته کشانده است تا تئوریسینها و نمایندگان سرمایه داری  که در زما بحران به  شعارهای پر آب و تاب و  رونق های دروغین را، نوید میدهد، تعویض گردند و تداوم استثمار، طبقۀ کارگر را به دوران خمودی و ناامیدی جدیدی، فرو برد.
مضاف بر این، ایده ها تنها در قدرت نیستند، ایده ها و فراتر، عمل انقلابی رادیکال کف کارخانه ها، کارگاهها، دژ کارگران، نیز وجود دارند و تاریخ مبارزۀ طبقاتی رهنمودهای فراوانی برای طبقۀ کارگر دربارۀ اتخاذ دو شیوۀ متفاوت، سازماندهی از پایین یا دنباله روی از بورژوازی، داشته است.
در ایران، بدون ذره ای پرده پوشی، نه شیوه تاکتیک پروسۀ برنشتاینی دیروز و نه کلاینی امروز، نه نظرات کاریکاتورهای نارودنیکها که خلاقیت و نیروی سازمان یافتۀ پرولتاریای انقلابی را از روی میز خود برداشته اند و به یک شیوۀ مبارزاتی بسنده کرده اند، و نه محافلی که رویای شرکت در دولت بورژوایی آینده را در سر می پرورانند،  هیچکدام دردی از کارگران ایران دوا نمیکنند و راهی بسوی آینده حتی اندکی بهتر، نمی گشایند.
پیشتازان طبقۀ کارگری، پرولتاریای متحد و انقلابی، با اتخاذ تصمیمات تاکتیکی صحیح جهت احراز رهبری مبارزات طبقۀ کارگر طبق روح و اصول دقیق مارکسیسم- لنینیسم زمانی میتوانند حداکثر استفاده را از کرونایی شدن سرمایه داری ببرند، غیرممکن ها را ممکن سازند که آنی از  منافع استراتژیک طبقۀ کارگر روی بر نتابند.

دقیقا، همانطور است که خانم کلاین میگوید و البته از آن نتیجۀ درستی نمیگیرد، آینده را کسانی (پرولتاریای انقلابی و متحد) که تصمیم به مبارزه سخت در راستای تحقق افکارشان ( سوسیالیسم)،  گرفته اند، رقم می زنند. جملات در پرانتز از نویسنده است. در این فرایند، بحرانها را  درک و شناسایی میکنند که فرصتها غیرقابل برگشت را به چنگ آورند. بدین سان، سقف بحرانها را از قد و قامت جمهوری اسلامی بالاتر برده و روی سرش خراب میکنند. در حقیقت، آنچه مولود خود نظام است را با ارادۀ انقلابی میتوان به ضد مولد آن، تبدیل ساخت.
در نهایت، انقراض کلیۀ فریبکاریها و سیاستهای خائنانۀ تشکلهای دست ساز جمهوری اسلامی نظیر خانۀ کارگر، اتحادیه پیشکسوتان مرتجعین و مهره های ریز و درشت آن نظیر صادقی، محجوب، با اتکاء به شیوههای عملی- علمی و نه صرفاً نظری، هر چه اساسمندتر، منظمتر، مستحکم تر، قویتر، محتوم و مسجل میگردد.  تحقق  دیکتاتوری پرولتاریا؛ عالیترین شکل دمکراسی، ماحصلِ بیدریغ ترین و بی امانترین جنگِ بخش متحد و منسجمِ طبقه کارگر ( که به تاریخ و کمونیست بودنِ خود آگاه است) با بورژوازی ازکارافتادۀ کرونایی، است.

———-

* ایلنا، ۱۳۹۹/۰۲/۰۵- حسن صادقی در مراسم مجازی

———————————————————————

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.