حراج سهام شستا و دست‌خالی مزدبگیران و بازنشستگان

مبارزه برای دفاع از حاصل دست رنج سالیانِ مردمی زحمتکش، عملی ترین، سیاسی‌ترین و ضروری‌ترین مبارزه با هم جمهوری منحوس اسلامی و نظام سرمایه داری است. ….

————————————————–

حراج سهام شستا و دست‌خالی مزدبگیران و بازنشستگان

تکانه‌های ناشی از حراج سهام شرکت سرمایه‌گذاری تامین اجتماعی (شستا) در بورس اوراق بهادار تهران، گستردگی عیانی از اعمال چپاول‌ها و دست‌درازی‌ها به حق و معیشت جمعیت مزدبگیران و بازنشستگان است که در میانه‌ی روند پر شتاب تثبیت دستمزد ناعادلانه‌ی یک میلیون و هشتصد هزار تومانی، تورم ۳۴/۳ درصدی فروردین‌ماه، اخراج‌ها و خالی‌تر شدن شدن سفره‌ی کارگران در بازه شیوع کرونا به مجموع ناکارآمدی‌های ساختاری حاکمیت نیز متصل شده است.

می‌توان اصلی‌ترین جنبه‌های این واگذاری را در موارد زیر صورت‌بندی نمود:

۱) شستا حاصل بخشی از دستمزد کارگران است. دستمزد کارگران را ما به عنوان «قیمت نیروی کار کارگران» می فهمیم.

۲) «نیروی کار»، هرچند کالایی است ویژه، اما مقدار ارزش آن، به‌طور غیرمستقیم، درست همانند دیگر کالاها تعیین می‌شود، یعنی مقدار ارزش آن برابر با مقدار ارزش مجموعه‌‌ی کالاهای مادی و غیرمادی ضروری برای بازتولید آن است.

۳) بنابراین قراردادنِ نیروی کار ــ که به‌مثابه کالا از ارکان شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری است ــ در کنار زمین و پول، به‌جای برجسته‌کردن تمایز کالا انگاشته شدن این ناکالا با زمین و پول، باعث خطایی می شود و آن اینکه:
نیروی کار، دارایی کارگر نیست، آن‌چنان‌که زمین، دارایی زمین‌دار و پول، دارایی سرمایه‌دار، بلکه نیروی کار تمامی هستی کارگر است. نیروی کار هر فرد همه‌ی آنچه که او هست می باشد. چرا که در صورت برخورد با آن (همچون دارایی کارگر) چنین نتیجه‌گیری می شود که:
-  مزد حق کارگر و
-  رانت حق زمین‌دار
-  سود، بهره و حق سرمایه‌دار است.
۴) با این حال در مناسبات حاضر چه خوشمان بیاید و چه نیاید عملا «نیروی کار» انسان‌ها همچون دارایی‌ای که بیرون از آن‌ها قرار دارد و آن ها مالکش هستند (ما مالکِ خودمانیم که البته دیگران می توانند با قراردادهایی ما را از خودمان بخرند!). اینجا پای «مالکیت خصوصی» وسط نیست. بلکه این «دارایی شخصی» است و تجمیع بخشی از آن به عنوان «حق بیمه» در قالب یک «صندوق» مصداق «مالکیت اجتماعی» است و در معرض خرید و فروش قرار دادن آن نمونه نماترین شکل دزدی است.
به عبارت دیگر بورسی شدن شستا در اینجا در ابعاد گسترده‌ترِ همان دزدی سرمایه‌دار از کارگر است در جریانِ استخراج ارزش اضافی از هر لحظه از زمانِ کار او.

۵) اما اینکه کلیت کالا بودن نیروی کار انسان امری غیرطبیعی و غلط است، نباید باعث شود تا ما حساسیت‌مان را نسبت به مبارزه‌ی خاص و ویژه با دست‌اندازی‌ای با این ابعاد وسیع به جیب توده‌های مردم از دست بدهیم و ذیل شعار «مبارزه با سرمایه داری»، آن را مسئله‌ای کوچک در قیاس با سایه‌ی گستری نظام سرمایه‌داری بر تمام زندگی‌مان قلمداد کنیم.

۶) در نهایت باید گفت که مبارزه برای دفاع از حاصل دست رنج سالیانِ مردمی زحمتکش، عملی ترین، سیاسی‌ترین و ضروری‌ترین مبارزه با هم جمهوری منحوس اسلامی و نظام سرمایه داری است. جلوگیری از دزدی آشکار دولت از شستا کمکی است به جلوگیری از فرار آن از بن بست ورشکستگی‌اش و تسریعِ سرنگونی آن. این مبارزه در عین حال حفاظت از منابعی است که در امروز و فردا منبع تغذیه و بقای نیروی کار است.

#سرخط
https://t.me/SarKhatism

—————————————–

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.