الناز انصاری: الکل، ویروس و گند مردسالاری

گویا فقط یک کار از دست ما برمی‌آید: در خانه بمانیم، دست‌ها را بشوریم و سطوح را با الکل تمیز کنیم. معنی این جمله برای همه مردم جهان کم‌ و بیش یک چیز است، اما درک زن‌ها از آن چیست؟ ….

————————————————-

3199

الکل، ویروس و گند مردسالاری
الناز انصاری

منبع: میدان

خیلی سال بعد ماریا داستان باورنکردنی برای فرزندش خواهد داشت. او برای تنها فرزندش خواهد گفت چطور یک ویروس نامرئی همه تلاش‌های او و دوستانش را آلوده کرد و نفس همه دستاوردهایشان را به شماره انداخت. هرچه به دست آمده بود زیر دستگاه اکسیژن رفت. همه رنج‌هایی که آن‌ها سال‌ها فریادش کرده بودند تا مرئی شوند زیر ماسک رفت و در خانه‌ها پنهان شد. خیلی سال بعد ماریا برای دخترش خواهد گفت چطور به چشم خود دیده است که هر بحران کوچک و بزرگ چطور به تبعیض‌ها دامن می‌زند. او خواهد گفت که در سال ۲۰۲۰ فهمید حتی برای ویروس‌ها هم فرق دارد که زن هستی یا مرد. ماریا خواهد گفت چطور قرنطینه زنان جهان را با تنهایی‌ بزرگ‌شان، با رنج‌های چند نسل‌شان در خانه‌ها روبرو کرد. ماریا شاید آن روز بگوید کرونا او را فمینیست جدی‌تری کرد. دخترش شاید با دهان باز و چشم‌های ناباور به داستان مادرش گوش کند. ماریا خیلی سال بعد به دخترش چه خواهد گفت؟

زندگی با بوی الکل
اخبار مربوط به ابتلای سریع و مرگ بیماران مبتلا به کرونا در چین به سرعت پخش شد. هنوز کسی نمی‌دانست چینی‌ها دقیقا با چه ویروسی درگیر هستند. تصویر عابری که راه می‌رفت و یک دفعه می‌افتاد و احتمالا می‌مرد اولین تصویرها درباره این بیماری را در ذهن‌ها ساخت. همه گفتیم دست‌کم مرگ راحتی است. بعدها معلوم شد بیماری، نقاهت و مرگ با این ویروس مطلقا راحت نیست. ویروس که از دیوار چین گذشت، نگرانی‌ها جهانی شد. هنوز نه واکسنی هست نه درمان قطعی. فقط یک کار از دست ما برمی‌آید: در خانه بمانیم، دست‌ها را بشوریم و سطوح را با الکل تمیز کنیم. معنی این جمله برای همه مردم جهان کم‌وبیش یک چیز است، اما درک زن‌ها از آن چیز دیگری است. ماریا به دخترش می‌گوید چطور کویید ۱۹ به تعفن زندگی در تبعیض دامن زد. گندی که با هر پیس الکل بیشتر پخش شد.

کار خانگی به یک‌باره چندین برابر شد. در جهانی که تا پیش از همه‌گیری کرونا هم بخش عمده کار خانه‌هایش را زنان انجام می‌دادند فکر می‌کنید انتشار ویروس چه تغییری در کلیشه‌های کهنه‌اش داد. به نظرتان مردان که حالا اغلب در خانه بودند تن به کار خانه دادند؟ گمان نمی‌کنم.

لابد دختر ماریا بی‌اینکه چیزی به مادرش بگوید با خود فکر کند مگر چند اسپری الکل چقدر کار می‌برد؟ و ماریا این را در چشم‌هایش خواهد خواند و خواهد گفت: هر خرید اگر تا پیش از آن نیم ساعت طول می‌کشید حالا یک ساعت زمان می‌برد. بسته‌های خرید دم در خانه می‌ماند تا الکل‌پاشی شود. کف کفش‌ها، دسته کلید، کیف پول به همین ترتیب. دست‌ها ۲۰ ثانیه با آب و صابون شسته می‌شد و بعد باید همه خریدها شسته می‌شد و سر جایشان چیده می‌شد. کف زمین، کانتر آشپزخانه و هر جای دیگری که احتمالا در تماس با خریدها بود باید الکل‌پاشی می‌شد.

هیولاهای کوچک
در اولین خبرهای مربوط به کویید ۱۹ گفته شد کودکان اگرچه می‌توانند ناقل باشند، کمترین میزان ابتلا و مرگ و میر را دارند. مادرها نفس راحتی کشیدند. با شروع قرنطینه‌های خود خواسته یا اجباری بچه‌ها خانه‌نشین شدند. در تعطیلی مدارس و مراکز تفریحی بار سرگرم کردن، آموزش و مراقبت از بچه‌ها روی شانه زنان بیشتر شد. به این اضافه کنید کنترل جو خانه‌ای را که یک مرد هم حوصله تحمل دائمیش ندارد و دلش می‌خواهد از فرصت بیکاری برای مطالعه یا خواب استفاده کند. کاش برای دختر ماریا اینکه خانه برای زن‌ها محل کار و برای مردها محل استراحت است مفهوم غریبی باشد.

کلیشه پرستار
در کشورهای درگیر کرونا کادر درمان یک شبه تبدیل به قهرمان خستگی‌ناپذیر شد. اکانت پزشک‌ها و پرستارهایی که با بیماران کرونا درگیر بودند به سرعت محبوب و هر روز به تعداد فالوئرهایشان اضافه شد. عکس‌ پوشیده در ماسک‌ و کلاه‌شان روی بیلبوردهای شهری رفت و پیام‌هایشان برای رعایت قرنطینه، درد دل‌هایشان از خستگی یا رنج بیماران و… شنیده شد. بیشتر این پرستارها زن هستند. گروه دیگری در بیمارستان‌ها اما باز هم نامرئی ماندند. آنها در کادر درمان نبودند. آنها در کادر خدمات هستند. نیروی کم‌سوادتر، کم‌مزدتر، فقیرتر و البته بیشتر از همه در معرض خطر. مگر نه اینکه قرار است آنها سطوح بیمارستان، تخت بیماران، یا حتی جنازه‌ها را تمیز کنند. چطور باور کنیم وقتی کادر درمان قهرمان از کمبود ماسک، دستکش و لباس مخصوص گله دارند این گروه نامرئی در برابر ویروس محافظت شده باشند؟ کادر اداری بیمارستان‌ها هم در نامرئی بودن شبیه همین گروه هستند. بخش عمده شاغلان در این دو گروه زن هستند.

از پرستارهای حرفه‌ای که بگذریم، مراقبت و پرستاری از کهن‌ترین کلیشه‌های جنسیتی است. اگر در خانه کسی بیمار باشد (که احتمالش اصلا کم نیست) چه کسی قرار است مراقبت از بیمار کرونایی را در خانه برعهده بگیرد. مرد خانه؟ شوخی می‌کنید!

باز هم فقیرتر

با آغاز قرنطینه بسیاری از شرکت‌های کوچک و بزرگ کار را تعطیل کردند یا دست‌کم بخشی از کار را به خانه‌ها فرستادند. کارهایی که امکان انجام آنها در دورکاری وجود داشت به خانه‌ها منتقل شد اما چه بلایی سر نیروی کار حقوق‌بگیر آمد. دستمزدها در درصد‌های متغیری کاهش و اخراج‌ها افزایش یافت. قابل حدس است که دستمزد کدام گروه کمتر و کدام گروه از شاغلان از بازار نابرابر کار حذف شدند. بله طبق معمول زنان! برای کارفرما چه بهانه‌ای بهتر از این. به زنان بیش از همیشه در خانه‌ها و مراکز خدمات بهداشتی نیاز است، پس بگذار زن‌ها همان‌جایی که سرمایه نیاز دارد بمانند. با حذف از بازار کار یا تعدیل دستمزدها زنان باز هم فقیرتر شدند. صدای بحران کرونا بلندتر از آن است که این صدای زنان شاغل شنیده شود: مگر ما در سود شما سهیم بودیم که امروز در ضررتان شریک باشیم؟

یک مشت آرامبخش
نگرانی از جان عزیزان خصوصا آنهایی که بیشتر از دیگران در معرض ابتلا و مرگ هستند، خبرهای ناگوار هر روزه از تعداد قربانیان ویروس، کمبود مایحتاج، نگرانی از فقر و بیکاری، مراقبت از بیمار، زندگی در قرنطینه در وضعیتی که حتی پایانی برای آن تعیین نشده است، خانه‌نشینی و رابطه آن با افسردگی و تشدید اختلال‌هایی مثل وسواس و…. به نظر می‌رسد سلامت روانی زن‌ها بیش از قبل در معرض خطر است. تا جایی که به ویروس کرونا مربوط است هر فشار روانی که می‌تواند به تضعیف سیستم ایمنی بدن کمک کند، فشار خوبی به حساب می‌آید. شاید زن‌ها صرفا به دلیل شرایط متفاوت تکاملی‌شان است که همچنان در برابر ویروس مقاومت بهتری در مقابل مردان داشته‌اند.

اشک‌های قرنطینه
مردم در خانه می‌ماند. خانه. همان خانه‌هایی که سازمان ملل سال پیش ناامن‌ترین جا برای زنان شناختش. همان خانه‌هایی که زنان بیشترین خشونت‌ها را در آن تجربه کرده‌اند. همان خانه‌هایی که زنان مجبورند با آزارگران آشنا زیر سقفش سر کنند. آزارگران جنسی یا مردان خشونت‌گری که حالا تمام مدت در خانه هستند خیالشان راحت‌تر از قبل است: زن‌ها دیگر به راحتی قبل نمی‌توانند گزارش خشونت را به پلیس یا سازمان‌های حامی زنان بدهند. بیشتر این سازمان‌ها تعطیل هستند یا از ترس کرونا ترجیح می‌دهند کمترین تماس را با دیگران داشته باشند. خشونتی که بیشترین تلاش فمینیست‌ها تا به امروز معطوف به فریاد زدن و علنی کردن آن شده بود حالا در پشت درِ خانه‌ها در جریان است. آیا قربانیان این خشونت فراموش خواهند کرد که حتی ویروس هم تن آنها را کبود کرد؟

من نمی‌دانم ماریا دیگر چه چیزهایی درباره کرونا دارد که به فرزندش بگوید تا به او نشان دهد هر بحرانی، چه جنگ باشد چه بیماری برای زنان معنایی پیچیده‌تر دارد. نمی‌دانم آیا او موفق خواهد شد که نشان دهد زندگی در تبعیض چه زندگی متزللی است و چطور هر لحظه می‌تواند سخت‌تر شود. کاش فرزند ماریا در جهانی زندگی کند که داستان مادرش شبیه به یک کابوس، شبیه به یک افسانه باشد.

اما تو روایت کن ماریا. بگو چگونه قربانیانی بودیم برای ویروس. بگو داستان زنان همیشه داستان دیگری است. حتی در دنیای ویروس‌ها. تو روایت کن ماریا.

———————————————

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.