سهیل عربی، زندانی سیاسی، در پیامی از دلایل و تأکید و استمرار در اعتصاب غذایش میگوید؛ نه آب مینوشم و نه خوراک میخورم و نه دیگر سُرم میزنم

فعالیت تبلیغی علیه نظام، یعنی متصلاً به حکومت و افرادی که مسئول نامیده شده اند، حق دارند ظلم و فساد کنند، اختلاس و رانت خواری کنند و آنگاه که یکی از ما مردُم به آنها اعتراض میکنیم، متهم به فعالیت علیه آنچه مقدس و معاف از نقد نامیده میشده، میشویم و مُجرم امنیتی محسوب میشویم. ….

———————————————

soheil-arabi

سهیل عربی، زندانی سیاسی، در پیامی از دلایل و تأکید و استمرار در اعتصاب غذایش میگوید؛ نه آب مینوشم و نه خوراک میخورم و نه دیگر سُرم میزنم

متن کامل پیام سهیل عربی، زندانی سیاسی:

روز سوم، اگزیستانسیالیست، به هستی آن هستنده دلالت میکند که امکان کشف حجاب از هستی خویش و نیز هستندگان غیر از خویش را دارد و هستی هستندگان اعم از خویش، یا هستندگان دیگر برای او از خفا یا پوشیدگی برون آید و حضور پیدا کند.
ما هستندگانی قادر به دیدن، شنیدن، سخن گفتن، شهود، ادراک و دارای احساسات هستیم، ما دردهای خود و همنوعانمان را میبینیم، میشنویم، مشاهده و درک میکنیم! و آنگاه که سخن میگوییم و به این امرِ ظلم، فساد، تبعیض، خفقان و بی عدالتی، انتقاد یا اعتراض میکنیم، مُجرمِ امنیتی شناخته میشویم.

فعالیت تبلیغی علیه نظام، یعنی متصلاً به حکومت و افرادی که مسئول نامیده شده اند، حق دارند ظلم و فساد کنند، اختلاس و رانت خواری کنند و آنگاه که یکی از ما مردُم به آنها اعتراض میکنیم، متهم به فعالیت علیه آنچه مقدس و معاف از نقد نامیده میشده، میشویم و مُجرم امنیتی محسوب میشویم.

انسان هستنده ایست که نیازهایی فراتر از خوردن، آشامیدن، خوابیدن و نظیر اینها را دارد؛ ما نیاز به آزادی بیان، آزادی اندیشیدن، آزادی داشتن یا نداشتن مذهب، آزادی تئیست، آتئیست یا آکنوسیت بودن و حتی آزادی پوشش و آرایش داریم که این آزادیها از ما گرفته شده و محروم از آزادی زیسته ایم؛ ما به عدالت و برابری نیاز داریم؛ ما تحت ظلم و تبعیض و بی عدالتی نمیتوانیم … ادامه دهیم؛ ما به امنیت، رفاه،شادی و امکان تحصیل در یک نظام آموزشیِ درست و پیشرفته نیاز داریم، که از تمام اینها محروم بودیم.
پاسخ انتقادهای ما را با طناب دار و زندان دادند، و به جای ساخت دانشگاه و کارخانه، فقط زندان ساختند.

لازم نیست به دههٰ ۶۰ و اعدام‌های فراوان بازگردیم تا جنایت‌های این حکومت را به یاد آوریم، نیازی نیست به قتلهای زنجیره ای، خاوران، کوی دانشگاه و کشته شدن معترضین ۸۸ رجوع کنیم، فقط کافیست همین آبان ۹۸ و … فراموش نکنیم، کشته شدن صدها انسان و همنوعمان در زمین و آسمان. فقط کافیست امروزمان را با دقت مرور کنیم و بعد از خود بپرسیم، که آیا میتوانیم خود را بابت این سکوت و بی تفاوتی ببخشیم!؟

من نمیتوانم سکوت کنم، حتی با چشم خود ظلم به زندانیهای مظلوم و ستمدیده را میبینم.
اینجا، “ابوالفضل کریمی” ، “سیامک مقیمی” ، “سهیل علی پناه” و ده ها جوان که تمامی آنها دانشجو یا کارگر بوده اند و به دلیل اعتراض به ظلم و فساد و سومدیریت در زندان هستند را میبینم.
کمی آنسوترک “گلرخ ایرایی” و دیگر بانوانی که در شکنجه و وحشت محبوسند.
دورتر، گوهردشت، “مجید اسدی” ، “پیام شکیبا” ، “حسن صادقی” ، “آرش صادقی” و در هر زندان، ده ها انسان که به جُرم دفاع از حقوق مردُم خود، شکنجه های فراوان را تحمل کردند.
ما دردهای مشترک داشتیم و تلاش کردیم آنها را تحمل کنیم.

اینجا خانه همه ماست، اینجا زادگاه و سرزمین تمامی ماست و این درد مشترک هرگز جداجدا درمان نمیشود.
… بارها نوشته ام و گفته ام، اما گویی کسی صدایم را نمیشنود!
میپرسم، یعنی ظلم و فساد و بی عدالتی فقط سهیل، آرش، مجید، آتنا، گلرخ، زینب ها را آزار داده، فقط همین چند نفر را، یعنی دیگران هیچ مشکلی ندارند، یعنی ظلم و فساد را نمیبینند، پس چرا سکوت کردند!!!؟؟؟
برای من مرگ از تحمل این زندگی آسان تر است و شاید این مرگ باعث بیداری شود.
ما از این زندگی جز زجر، تحمل‌ِ حبس و مجازات ندیدیم!
حاصل سال‌ها تلاش و تحقیق، تحمل حبس بود و شکنجه، چون تنها بودیم.
نه آب مینوشم و نه خوراک میخورم ونه دیگر سِرُم تزریق میکنم، حق من نبود که ۸ سال در کنار دخترم نباشم، من فقط  واقعیت ها را نوشتم، خشک شدم، خشک، خشک، خشک

سهیل عربی، زندان فشافویه، فروردین ۱۳۹۹

—————————————————–

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.