کمیته عمل سازمانده کارگری: کرونا در بدن یک اقتصاد سیاسی بیمار

سیستم پزشکی و درمانی که اسیر چنگال سرمایه و سود و حق امتیاز انحصاری مالکیت فکری (پتنت) و رقابت بخش‌های تحقیقاتی شرکت‌های دارویی تا دولت‌ها بجای همکاری با هم است، هم باعث طولانی شدن روند ساخت داروها و هم مانعی سر راه توزیع فراگیر درمان آنان می‌شود. ….

———————————————————-

کرونا در بدن یک اقتصاد سیاسی بیمار

همه‌گیر شدن ویروس نوظهور کرونا (کوید-۱۹) ابتدا در چین و اینک در ایران به‌عنوان دومین کشور از نظر آمار مبتلایان بار دیگر به تمام آن‌هایی که «سیاسی نیستند» نشان داد که در دنیایی که رسانه‌ها و نظام پزشکی و درمان و خدمات بیمه‌ای و خلاصه همه چیزش سیاسی است، اگر هم شما به سیاست کاری نداشته باشید، سیاست به شما کار دارد!

یک ماه تداوم و تشدید پروازهای هواپیمایی ماهان به چین و پنهانکاری سیستماتیک آمار مبتلایان و کشته‌شدگان درست تا روز برگزاری انتخابات، آیینۀ تمام قدی از یک نظام ورشکسته و طماع است که درست مانند دولت چین فاجعۀ اپیدمی ووهان را آفرید.

در چین اولین نمونه‌های ابتلا به ویروس از آذرماه در استان ووهان آشکار شد، اما دولت چین لاپوشانی کرد و هفته‌ها پس از گزارش ویروس هم فستیوال‌های توریستی برای کسب سود به روال سابق به پا بود. حتی سه چهار روز پیش از قرنطینۀ کامل ووهان، دولت برای جلب توریست ضیافت بزرگ هزاران نفری را در این استان ترتیب داده بود. در تمام این مدت هم افرادی را (خصوصاً در میان کادر درمان) به بهانۀ «شایعه‌سازی» و «تشویش اذهان عمومی» دستگیر کرد تا آنکه فاجعه به سطح قرمز و غیرقابل کنترل خود رسید.

سناریویی که در چین اتفاق افتاد اینک در ایران نیز پیاده شده:
در عرض تنها دو سه روز، آمار صفر درصد ابتلا به کرونا را تبدیل به آمار ۶ مرگ و صدها مبتلا کرده. دیروز بالأخره آمار مبتلایان رسمی ایران از زبان وزیر بهداشت ترکیه و با افشای گفتگوی محرمانه‌اش با وزیر بهداشت ایران افشا شد. این‌ها همه نشان از پنهانکاری سیستماتیکی دارد که قرار بوده تا راهپیمایی ۲۲ بهمن و نمایش انتخابات مختل نشود.
اپیدمی کرونا در ایران به چنان سطحی رسیده که امروز نه فقط مسافران ایرانی این ویروس را به سه کشور دنیا (کانادا، لبنان و امارات) وارد کرده‌اند، که ماجرای ابتلا به اعضای شورای شهر تهران و انتقال به فلان وزیر و نماینده و آقازاده هم کشیده شده و بااینحال حکومت هنوز پنهانکاری می‌کند و وضعیت را غیراضطراری نشان می‌دهد.
تا این لحظه آمار ۶ مرگ در اثر کرونا درحالی ثبت شده که تعداد مرگ و میر مشکوک به کرونا قطعاً بیش از این است. چون به اذعان خود پزشکان محرومیت بیمارستان‌ها از کیت‌های تشخیص کرونا، باعث میشود که گواهی فوت افراد مشکوک به کرونا هنوز در مناطقی به اسم «آنفولانزا» صادر ‌شود. همین موضوع مانعِ قرنطینه و احتیاط افراد خانوادۀ این بیماران فوتی و گسترش بیشتر بیماری است.
سیستم یا بنگاه درمانی سودمحور ایران، از پذیرش بیماران اورژانسیِ ناتوان از تأمین مالی هزینه‌های بستری امتناع می‌کند. بسیاری از همان خدمات پیش‌پاافتاده و حداقلی که تا پارسال بیمه سلامت پوشش یارانه‌ای می‌داد امسال از دسترس خارج شده است. درست به همین خاطر است که در این اوضاع و احوال وخیم اقتصادی، اکثریت جامعه حتی اگر مشکوک به کرونا (با علائم سرماخوردگی) باشند، به‌خاطر گرانی خدمات درمانی قید رفتن به بیمارستان را می‌زنند و همین یعنی دامن زدن به گسترش بیماری.

هنوز نه فقط اکثریت مطلق بیمارستان‌ها فاقد کیت‌های تشخیص کرونا هستند، بلکه سیاست قرنطینۀ بیماران مشکوک هم به درستی اجرا نمیشود. چنانکه گزارش شده در قم بیمارانی با رضایت شخصی از بیمارستان مرخص شده‌اند.
با اینحال هنوز هم حکومت مهمترین سلاحش «دستگاه دروغ‌پراکنی»‌اش است: از پنهان‌سازی آمار تا خرافات طب سنتی. این سیاست محرمانگی، سانسور و بروکراسی، ماه‌ها پیش از این در لردگان اجرا شده بود تا به مرحله فاجعه رسید.

زمانیکه بخواهند «علمی‌تر» افکارعمومی را کنترل‌کنند، مدام بر ۲ ادعای کاملاً مخدوش مانور می‌دهد:
تحریف اول: «آنفولانزا خطرناک‌تر از کروناست، پس جای نگرانی نیست»: این ادعا از چندین منظر مخدوش است. اولاً در هر نوع مقایسه ویروسی، «نرخ» مرگ و میر (یعنی نسبت تلفات به مبتلایان) اهمیت دارد و تعداد مطلق مرگ و میر، وگرنه چنین مقایسه‌ای می‌تواند گمراه‌کننده باشد. نرخ مرگ و میر آنفولانزا در سال اخیر در ایران ۱.۳% بوده است[۱] و همین رقم هم نصف نرخ مرگ و میر جهانی کروناست. ثانیاً انواع ویروس‌های آنفولانزا ویروس‌های شناخته‌شده‌ای هستند که هم درمان و هم واکسن برای آن‌ها ایجاد شده و سالها در مورد آنها تحقیق شده‌، درحالیکه نسل جدید کرونا (کووید-۱۹) ویروسی است که هنوز شناخت زیادی هم از آن وجود ندارد، چه برسد به آنکه درمان یا واکسنی برایش پیدا شده باشد.

ثالثاً شیوه و سرعت اپیدمی شدن کرونا از آنفولانزا بیشتر است. مثلاً درحالیکه آنفولانزا معمولاً تا ۲ روز روی سطوح میتواند دوام بیاورد وآن را آلوده کند، خانوادۀ ویروس‌های کرونا تا ۹ روز روی سطوح آلوده ماندگاری دارند.

تحریف دوم: «نرخ مرگ و میر از این ویروس ۲% است، پس جای نگرانی نیست: نرخ ۲% متعلق به آمار جهانی است و نشانگر دقیقی از وضعیت ایران نیست. نرخ مرگ و میر ارتباط مستقیمی با تجیهزات نظام درمانی هر کشور  دارد. مثلاً در ایران به ازای هر هزار نفر ۱.۷ تخت بیمارستانی وجود دارد[۲]،در حالیکه همین آمار در چین بالای ۴ است. حتی درون یک کشور هم میزان مرگ و میر از منطقه به منطقه با اختلاف فاحش می‌تواند متفاوت باشد.این درحالیست که علاوه بر این‎ها باید فاکتور هزینه‌های درمانی را هم در نظر داشت. عموم مردمی که توانایی پرداخت هزینه‌های پذیرش در بیمارستان‌های خصوصی یا حتی دولتی را ندارند در مقابل این ویروس آسیب‌پذیرترند.

از همۀ این‌ها گذشته حتی مجهزترین بیمارستان‌ها هم با اپیدمیک شدن کرونا در مناطق پرجمعیت، ظرفیت لازم برای خدمات‌دهی را از دست می‌دهند. چنانکه نرخ مرگ و میر مبتلایان در ووهان دو برابر نرخ کشوری است.

جهش و ظهور ویروس‌های مهلک از سارس و مرس و کرونا تا ابولا و زیکا و آنفولانزای خوکی و امثالهم در دست ما نیست، اما سرعت و کیفیت مقابله با شیوع و تأمین واکسن و درمان‌شان کاملاً در توان جامعۀ بشری امروز است. بااینحال قربانی گرفتن وسیع این ویروس‌ها در ابعاد میلیونی بی کفایتی یک سیستم در سطح جهانی را نشان می‌دهد که منابعش در دست یک اقلیت انگلی است که بودجه‌های تسلیحاتی‌ را چندین برابر بودجه‌های درمانی قرار میدهد. اگر امروز کرونا مثل طوفان مناطق را در می‌نوردد و قربانی می‌گیرد، چون چند سال پیش، بعد از فروکش اپیدمی سارس، شرکت‌های داروسازی به خاطر سودآور نبودن ساخت واکسن سارس، تحقیقات علمی‌شان برای ساخت آن را متوقف کردند؛ درحالیکه به‌دلیل شباهت ۸۰% ژنتیکی ویروس سارس و کوید-۱۹ (که هر دو از خانوادۀ کرونا هستند) اگر واکسن سارس  در همان سال‌ها ساخته شده بود، امروز می‌توانست پایۀ اصلی ساخت واکسن کرونای کنونی باشد ؛ بجای گسترش وحشت و نژادپرستی و قرار دادن مبتلایان و غیرمبتلایان در مقابل هم.

اما سیستم پزشکی و درمانی که اسیر چنگال سرمایه و سود و حق امتیاز انحصاری مالکیت فکری (پتنت) و رقابت بخش‌های تحقیقاتی شرکت‌های دارویی تا دولت‌ها بجای همکاری با هم است، هم باعث طولانی شدن روند ساخت داروها و هم مانعی سر راه توزیع فراگیر درمان آنان می‌شود.

امروز که اپیدمی کرونا در ایران می‌رود که به مرحلۀ قرمز برسد، پیگیری و اجبار دولت به تحقق چند مطالبۀ زیر حداقل کاری است که برای کنترل این بحران انجام گیرد:

زندان‌ها، خوابگاه‌ها و دانشگاه‌ها در صف اول ضربه‌پذیری از این بحران ویروسی هستند. تعطیلی دانشگاه‌ها در شهرهای پرخطر، توزیع رایگان ماسک و ژل ضدعفونی کننده و انجام دوره‌های ضدعفونی کردن درون زندان‌ها و سرویس‌های بهداشتی و کلاس‌های درس و گذاشتن ناظران کیفی بهداشت در آشپزخانه‌های این مراکز، به همراه غربالگری‌های دائمی، همه از حداقل‌های کنترل بحران در این مراکز حساس است.
بستری کردن و ارائه خدمات پزشکی رایگان برای تمام مبتلایان مشکوک به کرونا ضروری است. به دلیل هزینه‌های بالای بیمارستانی و شباهت علائم کرونا به آنفولانزا، بسیاری از بیماران به‌خاطر هزینه‌ها از مراجعه به پزشک یا درخواست آمبولانس صرف نظر می‌کنند، حکومت موظف است که صراحتاً اعلام کند هزینه‌ای از مراجعان دریافت نمی‌شود و انتقال آمبولانسی یا اجرای آزمایش تشخیص کرونا در خانه (مانند آنچه این روزها در انگلستان در حال اجراست) برای کنترل‌پذیرکردن اپیدمی را در دستور قرار دهد.

اکثر شاغلان، بدلیل فشارهای مالی و کاری، حتی در صورت ابتلا، مجبور به حضور در سر کار خود هستند و این باعث گسترش اپیدمی می‌شود. دولت موظف است به تمام واحدهای عمومی و خصوصی اعلام کند که کارگران حق مرخصی اضطراری بدون کسر حقوق را در صورت شک به ابتلا و بروز علائم مشابه کرونا دارند.

کمیته عمل سازمانده کارگری – ۳ اسفند ۹۸
https://ksazmandeh.com
———————-

[1]  معاون وزارت بهداشت – خبرگزاری میزان – ۱۵ آذر ۹۸
https://www.mizanonline.com/fa/news/574341/بیشترین-مبتلایان-به-آنفولانزا-از-کدام-استان-ها-بوده-اند.

[۲] https://www.yjc.ir/fa/news/6987553/به-ازای-هر-هزار-ایرانی-چند-تخت-بیمارستانی-وجود-دارد-آمار-تخت-و-بیمارستان‌ها-به-تفکیک-تخصص

———————————————————–

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.