مریم جوادی: برای ندا که از فرط حضورش نوشتن از او برایم سخت‌ترین کار است

برای من که از نزدیکتر میشناسمت سخت است برای مبارزه‌ی هر روزه‌ات در زندان از تو تقدیر کنم! طفره رفتنم از صحبت تلفنی با تو بعد از این همه مدت که از زندگی‌ام حذف شده ای از سر شرمساری و بیچارگی‌ست. ….
———————————————-

neda-naji-2

مبارزه وظیفه‌ای ست که ترجیح می‌دهیم به دیگران محولش کنیم. برای ما که ناظریم و دنبال‌کننده یک باور پیشینی همواره وجود دارد که یک دسته از آدم‌ها وظیفه‌شان مبارزه‌ست. یک دوگانه‌ی فعال و کنش‌گر و آدم غیرسیاسی! پس برای آن دسته که وظیفه مبارزه به آنها محول شده طبیعی ست که  هزینه کنند. همینقدر مضحک، مانند هر امری که طبیعی جلوه میکند، فرض را بر این گذاشته‌ایم که وظیفه یکی هنرمند بودن است و آن دیگری فعال حوزه‌ی فلان بودن، تا در پس آن همیشه این جمله از پیش حاضر‌شده در جیب‌مان باشد که خب خودش این راه را انتخاب کرده. برای این دسته اول ارزش آرمان‌ها از ارزش زیستن بیشتر می‌شود و برای بقیه عکس قضیه صدق می‌کند.! یادمان می‌رود اگر هر چیزی سرجای خودش بود آنها هم می‌رفتند پی‌زندگی خودشان.

اینکه مبارزه وارد زیست روزمره هر کداممان نشده به کنار، اینکه برای هر اصل بنیادی و فراموش‌شده‌ای مانند هر چیز دیگر در این نظم طبقه‌بندی شده و لیبل‌زده شده و خط‌کشی‌شده برای آن نقشی محول می‌کنیم تا راحت‌تر بتوانیم آن را از سر خود باز کنیم، ناگفته پیداست میوه‌‌ی گندیده‌ی چه سازوکار و ماحصل پوسیده‌ی چه تفکری‌ست. منطقی که از کنش‌گری ارزش میسازد همان منطقی است که تبعیت از نظم موجود را برای بقیه تجویز می‌کند.

برای همین است که برای من که از نزدیکتر میشناسمت سخت است برای مبارزه‌ی هر روزه‌ات در زندان از تو تقدیر کنم! طفره رفتنم از صحبت تلفنی با تو بعد از این همه مدت که از زندگی‌ام حذف شده ای از سر شرمساری و بیچارگی‌ست. مثلا گوشی تلفن را بردارم و بگویم که چه؟ خوشحالم که حالت خوب است و دست از مبارزه نمی‌کشی یا مثلاً ممنونم ازت که وظیفه من و ما را به بهترین نحو بر دوش می‌کشی؟ تصورت می‌کنم در قالب روزمره خودت و علایق شخصی‌ات.‌‌.‌. از باله و سه تار و زبان فرانسه و فیلم گرفته تا آن کیک‌های شکلاتی معرکه‌ات از ذهنم عبور می‌کند و دستم سمت تلفن نمی‌رود که با تو از پشت میله‌ها حرف بزنم و بگویم که چقدر شرمنده‌ام که روزمره‌ات و دلبستگی‌هایت و حق زندگی‌کردنت در این منطق‌ پوشالی تقسیم‌‌بندی‌شده و محافظه‌کارانه دارد از دست می‌رود و من درواقع با تقدیر از تو دارم وجدان نگران خود را در خواب می‌کنم…

مبادا که اگر تو یا شماها وظیفه‌تان را به خوبی انجام ندهید این مسئولیت بر دوش همگی ما سنگینی کند!
https://t.me/Maydayarrests

——————————————-

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.