ا. م. شیری: نظامیگری زنانه به عنوان سیمای سیاست غرب

زنانه¬سازی تهاجمی فرهنگ سیاسی غرب اساسا با سنن بنیادین، خصومت ذاتی و الگوهای سنتی اجتماعی ارتباط دارد؛ با چیزی که دنیا را اسیر می¬کند و هنوز نام دقیقی برای آن پیدا نکرده¬ایم. ….

—————————————————–

نظامیگری زنانه به عنوان سیمای سیاست غرب

راجع به زنانه کردن تهاجمی فرهنگ سیاسی غرب

پیروان جناح فمینیستی روابط بین¬الملل مکتب لیبرالی افسانه¬ای دارند که اغلب نقل می¬کنند: آنها می¬گویند، ساختار قدرت توسط مردانی ایجاد شده، که تمایل دارند مانند رزمندگان (یا رقبا) بیاندیشند. جهان به جنگ و درگیری محکوم است.
اما زنان فاقد «تفکر فالوسنتریک» هستند، مزید بر این، حس مادری، زنان سیاستمدار را به رفتار دلسوزانه با همنوع ترغیب می¬کند. پیروان این نظریه عجب تصور می¬کنند، که زنان بیشتر مستعد همدلی هستند. بر این مبنا، اگر احساسات آن¬ها به برنامه مناسبات بین¬المللی تبدیل شود، صلح جهانی برقرار خواهد شد. اما «تئوری» در عمل ثابت نشد.

زنانه¬سازی تهاجمی فرهنگ سیاسی مشهود است. نباید فراموش کرد، که تصدی وزارت دفاع کشورهای آلمان، نروژ، سوئد، هلند، ایتالیا و آلبانی را تقریبا بطور همزمان نمایندگان جنس لطیف بر عهده گرفتند. آیا نبود «تفکر فالوسنتریک» آنها، موجب برقراری صلح در دنباس گردید؟
«و نیز، در کشور پادشاهی اسپانیا، خانم کارمه خاسون (Carme chacón) در دولت دوم خوزه لوئیز ساپاترو در سال ٢٠٠٨، در ماه هفتم حاملگی خود تصدی وزارت دفاع را بر عهده گرفت و دو روز پس از تصدی این پست با شکمی حامله به افغانستان رفت» (از میان بیاد مانده¬های مترجم).

(عکس کارمه خاسون)
نشانی تصویر

مادلن اولبرایت، وزیر امور خارجه آمریکا، نخستین زن در این پست در تاریخ آمریکا را بخاطر آوریم. اولبرایت در تصمیم¬گیری برای بمباران یوگسلاوی بلاواسطه شرکت داشت. او اهداف بمباران را شخصا انتخاب کرد و تنفر ذاتی خود نسبت به صرب¬ها را آشکارا نشان داد.

کاندالیزه رایس نمونه شاخص دیگری از این دسته زنان است. این خانم، در سال¬های ٢٠٠١- ٢٠٠۵، در دوره جورج بوش کوچک مشاور امنیت ملی بود. همراه با کولین پائول او به دروغ گفت، که عراق تسلیحات کشتار جمعی دارد و برای حمله به این کشور پافشاری کرد. حمله به افغانستان نیز با پرونده¬سازی او اتفاق افتاد. در همان سال¬ها یک زن لیبرال مهاجم آمریکایی دیگر بنام هیلاری کلینتون شهرت یافت. او بمحض شنیدن خبر قتل معمر قذافی، رهبر جماهیری لیبی با «وائو» آدمخوارانه خود، جهان را در حیرت¬ فرو برد.

ویکتوریا نولاند که با توزیع بیسکویت در کی¬یف، از جفری پایت، سفیر آمریکا در اوکراین خواست تا اروپایی¬¬ها را به سبب عدم آمادگی کامل اتحادیه اروپا برای دنباله¬روی از واشینگتن در حمایت از کودتای نازی¬ها در اوکراین به جهنم بفرستد («Fuck the EU»)، از این جنس زنان بود.

این لیست را می¬توان با سامانتا پاوئر، مدیر کمیته امنیت ملی ایالات متحده آمریکا در روابط بین¬الملل، سفیر این کشور در سازمان ملل متحد از سال ٢٠١٣- ٢٠١٧، «صدای وجدان نخبگان سیاست خارجی آمریکا»، همانطور که مجله «تایمز» نامید، تکمیل نمود. خط او را در سازمان ملل متحد نیکی هیلی، جانشین وی ادامه داد.

دونالد ترامپ که علاقمند بود او را یک ماده هوس¬انگیز اصیل (کلمه اسپانیولی «macho») بنامند، با وضعیتی که او در «تعادل جنسیتی» در کادرهای مجموعه صنایع نظامی آمریکا بوجود آورد، نشانه تغییر شدید به نفع زنانه کردن بود. مدیریت اجرایی چهار واحد از پنج پیمانکار صنایع دفاعی برتر آمریکا به عهده زنان سپرده شد. مرلین هویسون (Marilyn Hewson) مدیریت کمپانی لاکهید مارتین را بر عهده گرفت. فبی نواکوویچ (Phoebe Novakovich) به ریاست و مدیر اجرایی جنرال دینامیکس گمارده شد. کیتی واردون (Katie Wardon) بعنوان رئیس نورثروپ گرومن معرفی گردید. ریاست واحد بوئینک، تولیدکننده تجهیزات جنگی به لیان کارت (Lianne Caret) سپرده شد. علاوه بر نامبردگان، آندره تامپسون (Andrea Thompson) به مقام معاونت وزیر خارجه در امور نظارت بر تسلیحات و مسائل امنیت بین¬المللی منصوب گردید (این خانم از ارتش به وزارت خارجه منتقل شد).

چهار نفر زن دیگر بعنوان معاونان رئیس کمپانی رایتون (Raytheon)، یکی دیگر از مجتمع¬های صنایع نظامی ایالات متحده آمریکا خدمت می¬کنند. مدیریت امنیت سایبری آژانس امنیت ملی ایالات متحده آمریکا نیز به آننا نوربرگر (Anna Neuberger)، عضو فرقه حسیدیزم بروکلی (فرقه عرفانی یهودیان اشکنازی- م.) سپرده شد. تولسی گابارد (Tulsi Gabbard)، نامزد ریاست جمهوری آمریکا یک اعجوبه بسیار جالب توجه است. این خانم بموازات کار در کنگره آمریکا، دو بار با درجه سرگردی گارد ملی به خدمت نظامی در خاورمیانه اعزام گردید.

جا دارد، یادی هم از مارگارت تاچر (Margaret Thatcher) بکنیم، که خود را نه تنها در سیاست خارجی (جنگ با افغانستان، حمایت از رژیم¬های دیکتاتوری در آمریکای لاتین)، حتی در رابطه با هموطنانش «بانوی آهنین» می¬نامید. به ابتکار او کاتولیک¬های ایرلند شمالی بشدت سرکوب شدند. او، جنبش اتحادیه¬ای بریتانیا را عملا نابود کرد. تاچر با اظهار این که «جامعه وجود ندارد»، در یادها ماند.
البته، از خانم¬ها، آنگلا مرگل (Angela Merkel) و اورسولو فون در لاین (Ursulu von der Layen)، رئیس کمیسیون اروپا نیز نمی¬توان نام نبرد. اما این¬ها، علاوه بر این تصور بزرگ هستند.

این پدیده را چگونه می¬توان توضیح داد؟ در کل، اگر ضرورت رقابت و درگیری¬های ناشی از آن بالاترین معیار سنجش قرار داده شود، این مهم نیست که جنگ¬ها را مردان شروع می¬کنند یا زنان. تفکیک زنان «مطرح» از مردان «مطرح» در این فضای اجتماعی بسیار دشوار است. اما هدف از خواسته غرب مبنی بر اعطای حقوق بیشتر به زنان از حاکمیت کشورهایی که در آنها سنت¬ها بیشتر از آمریکا مورد احترام هستند، تضعیف فرهنگ سازمانیافته آن کشورها می¬باشد. مصداق بارز آن صربستان است، که آن را کشور ارتدوکس تعریف می¬کنند، اما نخست وزیر فعلی آن یک لزبین آشکار است. نه اقتصاد صربستان و نه کیفیت زندگی صرب¬ها موجب سعادت در زندگی جنسی غیرطبیعی آنا برنابیچ (Ana Brnabich) نگردید. و این مسئله که این اعجوبه در مقام نخست وزیری دولت صربستان چه تأثیری بر شعور ملی و فرهنگ صرب گذاشته است، هنوز باید مطالعه کنیم.

زنانه¬سازی تهاجمی فرهنگ سیاسی غرب اساسا با سنن بنیادین، خصومت ذاتی و الگوهای سنتی اجتماعی ارتباط دارد؛ با چیزی که دنیا را اسیر می¬کند و هنوز نام دقیقی برای آن پیدا نکرده¬ایم.

لئونید ساوین (LEONID SAVIN)
دانشمند علوم سیاسی، کارشناس مسائل بین¬المللی، سردبیر نشریه خبری- تحلیلی «ژئوپلیتیک»

مأخوذ از: بنیاد فرهنگ راهبردی
ا. م. شیری
در این نشانی
٢٣ بهمن- دلو ١٣٩٨

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.