لینا بن مهنی؛ زنی که با وبلاگش انقلاب تونس را به تصویر کشید

صدها نفر از اهالی تونس در مراسم خاکسپاری لینا بن مهنی، وبلاگ‌نویس و کنشگر ۳۶ ساله گرد‌هم آمدند تا فقدان انسانی را به سوگ بنشینند که شجاعانه در راه مبارزه برای ایجاد تحولات اساسی در این کشور مبارزه کرد. ….

————————————————

بی بی سی:
در حالی که مردم به تدریج روی تپه گورستان جلاز در پایتخت تونس جمع می‌شدند، زنی با چشمان گریان به من گفت:‌ “این داستان یک خانواده و یک کشور است.”
قوز کرده و دسته گل کوچکی در یکی از دستانش بود. وقتی از او پرسیدم لینا بن مهنی را اولین بار کجا دیده، لبخند کمرنگی گوشه لبش نقش بست. او در پاسخ گفت:‌ “زیر گازهای اشک‌آور. ”
وبلاگ‌نویس و فعال حقوق مدنی سرشناس اهل تونس بعد از یک دوره طولانی مبارزه‌ با بیماری خود ایمنی لوپوس روز ۲۷ ژانویه از دنیا رفت. در اولین روزهای انقلاب ۲۰۱۱، بن مهنی که بیست و چند ساله بود، به واسطه وبلاگش به نام ” دختر تونسی” به شهرت رسید. صدای او یکی از معدود صداهایی بود که دنیا را در جریان کشتار و سرکوب معترضان در سیدی بوزید می‌گذاشت، شهری که آغازگر قیامی شد که در نهایت به سرنگونی زین العابدین بن علی، رییس جمهوری مستبد کشور انجامید. مبارزات بن مهنی برای حقوق بشر و آزادی بیان اما مدت‌ها پیش از انقلاب تونس و تحت تأثیر خانواده‌اش آغاز شده بود. پدر او، صدوق بن مهنی زندانی فعال چپ‌گرا و زندانی سیاسی سابق بود. مادرش هم در فعالیت‌های سیاسی شرکت داشت.

طی چند ساعت بعد از مرگ بن مهنی، شبکه‌های اجتماعی پر شد از پیام‌های حاکی از غم و اندوه. یکی از روزنامه‌نگاران پرسابقه مصری از مرگ او به عنوان ” یک ضایعه برای همه کسانی که به آزادی باور داشتند ” یاد کرد.
حتی قیس سعید رییس جمهوری تونس هم به او ادای احترام کرد: “زنانی هستند که تاریخ هرگز فراموش‌‌شان نخواهد کرد. زنانی هستند که تاریخ را می‌سازند.”


“زنانی هستند که تاریخ هرگز فراموش‌‌شان نخواهد کرد. زنانی هستند که تاریخ را می‌سازند”

تابوت روی شانه زنان
عده زیادی از کنشگران در مراسم خاکسپاری بن مهنی حاضر شدند. همین‌طور خانواده و دوستان او. یک معلم مدرسه به نام هاله که از گفتن نام خانوادگی‌اش امتناع کرد هم آنجا بود.
او طی این سال‌ها چندین بار به طور تصادفی با بن مهنی ملاقات کرده بود. هاله گفت:‌ “آزادی، تحصیلات بهتر و سلامت، این همه آن چیزی بود که ما می‌خواستیم. وقتی شکست می‌خوردیم او به ما انگیزه می‌داد چون همیشه در صحنه حاضر بود.”

تشییع جنازه بن مهنی انعکاسی بود از سال‌های جوانی او، به همان اندازه پرشور و طغیانگر. تابوتش را زنان روی شانه‌های خود حمل کردند‌، عملی بر خلاف سنن اسلامی.
با رسیدن تابوت به گورستان، صدها زن و مرد که آنجا گرد هم آمده بودند در یک حرکت متفاوت دیگر شروع به دست زدن کردند. حال و هوای این مراسم یک گردهمایی حزن‌آلود دانشگاهی را به ذهن می‌آورد که تقریبا سه نسل را در خود جای می‌داد. خیلی‌ها انگار آمده بودند تا نبرد مشترک خود در گذشته را به یاد یکدیگر بیاورند، همین‌طور مبارز‌ه‌ تازه‌شان برای رسیدن به یک تونس آرمانی که آرزوی دیدنش را دارند.

علی حمودا که بیشتر عمر خود را در پاریس گذرانده و در جریان انقلاب به تونس بازگشته زن جوانی را در آغوش می‌گیرد که او را از زمان تظاهرات سال ۲۰۱۴ ندیده. علی می‌گوید:‌ ” بسیاری از مردمی که اینجا هستند در خیابان‌ها با یکدیگر آشنا شده‌اند … این لحظات و خاطرات است که ما را گرد هم آورده. گویی بخشی از یک موزائیک را از دست داده‌‌ایم. ” برخی دیگر از افرادی که برای ادای احترام به بن مهنی آمده بودند، مرگ او را این طور توصیف کردند:‌ “انگار هیچ کس دیگری را نداریم که نماینده نسل‌مان باشد.” اما همه دنیا عاشق بن مهنی نبودند و شهرت جهانی‌اش واکنش‌های شدیدی را از سوی عده‌ای به همراه داشت. با این حال او به دلیل پایبندی‌‌اش به اصول بسیار مورد احترام بود.

در ژانویه ۲۰۱۶ در کافه‌ای در بخش مرکزی تونس با بن مهنی ملاقات کردم تا حین نوشیدن چند فنجان قهوه با او در مورد وضعیت کشور ۵ سال بعد از انقلاب صحبت کنم. او به همراه محافظش سر قرار حاضر شد. به گفته خود او تقریبا دو سال پیش از آن، وقتی وزیر کشور نامش را در فهرست قربانیان یک گروه پیکارجو دید، یک افسر پلیس را مامور محافظت از او کرد. بن مهنی از شرایطش رضایت نداشت اما با این وجود به فعالیت‌های سیاسی و نوشتن ادامه داد. او در مورد آنچه در کشور اتفاق افتاده بود، گفت:‌ ” ما به نیروهای ارتجاعی اجازه دادیم انقلابمان را مصادره کنند. دیگر به سیاستمداران اعتماد ندارم. ما از انقلاب جوانان حرف می‌زدیم اما جوانان کنار گذاشته شدند. ”

در تونس اوضاع در مقایسه با دوران ریاست جمهوری بن علی و چند سال پرتلاطم بعد از سرنگونی دولت او تغییر زیادی کرده است.
برای آن‌هایی که از بیرون به تماشا نشسته‌اند، عناوین خبری اغلب از “قدم‌های بزرگ” تونس در وضع قوانین بدعت‌آمیز در جهت ترویج برابری جنسیتی و آزادی بیان حکایت داشته‌اند. این کشور یک قانون اساسی مترقی وضع کرده و چندین انتخابات دموکراتیک را پشت سرگذاشته است. در زمانی که دنیا به تونس به چشم نمونه‌ای درخشان از موفقیت در دوران پس از انقلاب در منطقه نگاه می‌کردند، بن مهنی – و عده‌ای دیگری که امروز مثل او فکر می‌کنند- انتظار پیشرفت بسیار بیشتری برای کشور داشتند.

بن مهنی حس می‌کرد کشور از نظر سیاسی و اقتصادی در حال پسرفت است و نظرش را هرگز مخفی نمی‌کرد.

او این اواخر به شکل گسترده در رابطه با سیستم بهداشتی ضعیف تونس حرف می‌زد.

آخرین مطلب منتشر شده در وبلاگ او به یک هفته قبل از مرگش برمی‌گردد و نقدی است گزنده بر فراکسیون‌های سیاسی در تونس.

بن مهنی در خط آغازین این مطلب از اهالی تونس به عنوان مردمانی با “حافظه ضعیف” یاد کرده و در ادامه نوشته: “ما پوچی آن‌ها، فساد، سرکوبگری و حتی خشونت‌شان را فراموش می‌کنیم.”


پدر لینا بل مهنی که زندانی سیاسی بوده و همین‌طور مادرش، الهام‌بخش فعالیت‌های سیاسی او بوده‌اند

قدرت جوانان
برای عده‌ای از مردم تونس، بن مهنی تجسم آن چیزی بود که بسیاری از مردم این قاره و فراتر از آن از حاکمان حال و آینده خود انتظار دارند، اهداف و آرمان‌هایی همچون عدالت، برابری و آزادی.
طاهر شجروش، یکی از دوستان نزدیک پدر بن مهنی – که او هم از فعالان چپ‌گرا بود- درباره او گفت:‌ “او نماینده نقطه مقابل آن چیزی بود که امروز در صحنه سیاسی کشور شاهد هستیم و هرگز در ازای آن چیزی نمی‌خواست. قلبی پاک داشت و به فداکاری در راه رسیدن به اهداف معتقد بود. ”


عده‌ای از شرکت‌کنندگان در مراسم خاکسپاری لینا بن مهنی از این می‌ترسند پس از او دیگر هیچ‌کس سخنگوی نسل‌شان نباشد

در طول گفت و گویی که سال ۲۰۱۶ با به مهنی داشتم، حس صمیمیت، سخاوتمندی‌ در رابطه با زمان و عشق نسبت به باورها در فضا موج می‌زد، هر چند لایه‌ای از بدبینی، ناامیدی و خستگی هم حس می‌شد. از او در مورد چیزهایی پرسیدم که خوشحالش می‌کنند.
وقتی از سرسختی جوانان حرف می‌زد، برای یک لحظه لبخندی روی لبش نقش بست:‌ “خوشحالم چون عده‌ای از مردم هستند که تسلیم نشده‌اند. جوانانی که در جامعه مدنی بسیار فعال هستند باعث خوشحالیم می‌شوند، همین‌طور جامعه مدنی که بارها کمابیش باعث نجات کشور شده است. ”

———————————————-

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.