ع. فروهر: نگاهی کوتاه به فرزند در حال بلوغ نولیبرالیسم

در ده های  نیمه آخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم شاهد زایش فرزند دیگری از این سیستم های جهانی انباشت سرمایه هستیم، فرزند نوینی از دل نیولیبرالیسم زاده شده است که متأسفانه اکثر قریب به اتفاق تحلیل گران اقتصادی و سیاسی آن را نادیده میگیرند و در بهترین حالت آن را فقط یکی از ابزارهای سیستم نیولیبرالیسم میدانند نمی بینند که از آن پدر پیر نیولیبرالیسم فرزندی زاده شده است که اگر دیروز ابزاری بیش نبود امروز به سن رشد رسیده است و وارث  تجربه ای تاریخی و انباشت سرمایه غول آسا  پدر و پدربزرگ شده است. ….

——————————————————-

نگاهی کوتاه به فرزند در حال بلوغ نولیبرالیسم

ع. فروهر

اخبار روز

درست همانطور که فرهنگ قرون وسطا موفق به منطبق کردن جوان مردی با آدم کشی نجیب زادگان و نخبگان که صبح به کلیسا میرفتند و بعد به جنگ و آدم کشی مشغول میشدند نشد و نتوانست این تناقض عظیم را حل کند جهان امروز هم موفق به انطباق آزادی و برابری نشده است. لیبرالیسم سمبل این تناقض است اگر یک فرد آزاد است که هر چه بیشتر ثروت بیاندوزد و از حاصل کار دیگران بهره ببرد و برابری اقتصادی و حتی سیاسی را کنترل کند این تناقض عظیم همچنان پا برجاست و فرزند خلف او نیولیبرالیسم با تـُوریسین هایی امثال کینز و یا سیاستمدارانی مانند مارگارت تاچر در انگلستان و ریگان در امریکا قادر نشدند در قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم با کنترل نسبی دولت ها و ایجاد رفاه نیم بند در بهداشت و آموزش و پرورش رایگان و گرفتن اندکی مالیات از افراد وشرکت های مولتی میلیاردر،این تناقض عظیم تاریخی راکه از پدرانشان  فیودالیسم ، بورژوازی ولیبرالیسم به ارث برده بودند راحل کند.

در ده های  نیمه آخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم شاهد زایش فرزند دیگری از این سیستم های جهانی انباشت سرمایه هستیم، فرزند نوینی از دل نیولیبرالیسم زاده شده است که متأسفانه اکثر قریب به اتفاق تحلیل گران اقتصادی و سیاسی آن را نادیده میگیرند و در بهترین حالت آن را فقط یکی از ابزارهای سیستم نیولیبرالیسم میدانند نمی بینند که از آن پدر پیر نیولیبرالیسم فرزندی زاده شده است که اگر دیروز ابزاری بیش نبود امروز به سن رشد رسیده است و وارث  تجربه ای تاریخی و انباشت سرمایه غول آسا  پدر و پدربزرگ شده است. این فرزند خلف، سیستم  دیکتاتوری آلوگوریتم ـ مارکوداتا با انبوه اطلاعات مافوق بشری را بنا نهاده است او از هیچ قانونی در هیچ کشور بخصوصی پیروی نمیکند، اگر دولت فرانسه به گوگل بگوید که باید حداقل مالیاتی برای تعادل نظام پرداخت کند گوگل در پاسخ تهدید میکند که تمام شبکه اطلاعات را در سراسر فرانسه قطع خواهد کرد و سپس دولت فرانسه و شخص ماکرون گرفتار بحران و تشنج میگردند. اتحادیه اروپا اگراز اپل، فیس بوک و یا واتس اپ اندک مالیاتی برای تعادل و حفظ سرویس های خدماتی درخواست کند با کمال قدرت سرباز میزنند.

مگر دانایی قدرت نیست پس اطلاعات ودانایی مطلق قدرت مطلق به دنبال خواهدداشت ،حکیم ماهم گفت ودر دبستان به ما آموختند توانا بود هرکه دانابود،پس چشم بر آموخته ها نبندیم وحد اقل نه یک تحلیلگر بلکه دانش آموز ساعی دبستانی باشیم وگوش به سالک ومعلم دهیم.   این فرزندخلف نیو لیبرالیسم با تکیه برسیستم اطلاعاتی مطلق از فرد فرد ما ومجموعه ما مردم جهان نظام دیکتاتوری نوینی بر پا نموده است   وباسرعتی شگفت آوربر قدرتش افزوده گشته ودامنه آن از سیلیکون ولی تا روسیه،چین حتی هند گسترده شده است؛با همان سرعتی که بر اطلاعاتش اضافه میشود انباشت ثروت وقدرت مطلقه وسیستم دیکتاتوریش نیز افزوده میگردد و چهره جهان رادگرگون کرده است. به زودی  حتی در حیات ما پیران از ۶۰ سال گذشته وهنوز در خواب غفلت مانده روباتهای کارگر،کلنل ها وسربازهای نیابتی اش را به اقصی نقاط جهان اعزام خواهد کرد ودیگر نگران لشگر نیابتی این یا آن کشور نخواهد بود و اگر جنگ نیابتی با نادانان ، تحمیق شدگان مذهبی گسترش یابد  میتواند با نایبان روباتی«سربازان وکلنل های»  به دقت برنامه ریزی شده پایان پذیرد . این فرزند خلف نولیبرالیسم ـ سیستم دیکتاتوری مخوف جهانی در لحظه ای قادراست با قطع اینترنت،کارت اعتباری وخالی کردن اطلاعات تلفن همراه ،فرد فرد  ویا به صورت دسته جمعی ما را از صحنه زندگی حذف کند. این دیکتاتور ی جدید جهانی روبنای سیاسی ،احزاب وسیاستمداران خاص خود را تولید کرده به قدرت میرساند و با سیستم های دیکتاتوری دیگر اعم از کمونیست یا مذهبی خواه از نوع روسی یا مسلمان ویا یهودی ،سازگاری وهمخوانی دارد.اگر دیروز پدرش یعنی سیستم نـیولیبرالیسم سیاستمدارانی چون تاچر وریگان را لازم داشت او امروز با کنترل  واطلاعات در شمال انگلستان ، توانست کودن ترین سیاستمدارتاریخ آن کشور را با اکثریت مطلق به قدرت برساند و این امر از زمان مارگارت تاچر بی سابقه بود ،وفردا در دور دوم انتخابات آمریکا ـ اگر طبق میل او عمل کند ـ علیرغم همهً مخالفت های روشنفکران آمریکا آقای دونالد ترامپ را در عرصه قدرت نگهمیدارد. بسیار بدیهی است که همانند تمام سیستم های دیکتاتوری در تاریخ تکامل بشرهیچ سمبلی از آزادی را برنتابد. اروپای متمدن که با بیش از ۲۰۰ سال سابقه مبارزاتی علیرغم همه کسری ها و نارسایی هایش امروز هنوز متمدن ترین و انسانی ترین سیستم تاریخ بشر را داشته  باید تکه تکه و متلاشی شود. دیکتاتور جدید نیز تاب تحمل بدیهی ترین حقوق فردی را ندارد مانند برابری انسان ها و آزادی و حتی حفظ محیط  زیست را باور ندارد. طی قرن ها انباشت سرمایه هر سیستم بعداز سیستم، امروز مدعی تملک کهکشان ها و ستارگان است و آن ها را جایگاه خود میداند: به موشک های ۵۷ تنی آقای” ماسک” و خصوصی کردن کرات دیگر در دولت آقای  ترامپ  باید توجه بیشترکرد.

بدیهیست ماهیت سیستم های دیکتاتوری قطبی {پولاریزه} کردن جوامع وجهان است ،اختلاف فاحش توزیع ثروت،لشگر ناراضیان وگرسنگان را به حق خشمگین وبه خیابان ها سرازیر میکند با این نگرش دیگر تفاوت چندانی میان جنبش جوانان در هنگ کنگ با جلیقه زردهای فرانسه وشاید گرسنگان  ایران ،عراق،لبنان وگوشه وکنار جهان حتی شیلی نمیتوان قایل شد و این به هیچوجه به معنی انکار یا فراموش کردن شرایط اقتصادی ،سیاسی وبه خصوص فرهنگی هر یک از این جوامع نیست وبدیهی است که هر پدیده تحت تأثیرعوامل متعدد داخلی وخارجیست. کوچک شدن جهان و سرعت روزافزون دیکتاتوری نوین جهانی {الگوریتم ماکروداتا} هر روز تأثیر عامل خارجی، با افزایش قدرتش بر روی پدیده های اجتماعی، در هر گوشه جهان زیاد تر میگردد. نگاه کوتاهی به رژیم های دیکتاتوری و قدرت احزاب راست افراطی در سراسر جهان  با استفاده از ابزار و شبکه های اطلاعاتی و حمایت دیکتاتور نوین جهانی، وظایف تازه و سنگینی را بر دوش احزاب چپ در جهان و محافل سیاسی و کانون های متعدد روشنفکری در هر کشور میگذارد و شاید به این دلیل میهن ما هم از این قاعده مستثنی نباشد.

بعداز جنبش های اخیر کارگری و معلمان به خصوص دانشجویان کانون ها واحزاب در داخل وخارج کشور به بحث لیبرالیسم و نیولیبرالیسم با تحلیل های متفاوت و گاه متضاد پرداخته اند.  نویسنده این قلم  نه تحلیلگر اقتصادی و نه متخصص مسایل سیاسی است بلکه سالهاست که در زمینه انرژی پاک و بازیافت و استفاده از آن در حمل و نقل  تحقیق و تدریس میکنم لذا حل این معضل جهانی را به متخصصین و تحلیلگران میسپارم  شاید میبایست این سه معضل پیش روی بشر را که اکثر دانشمندان رشته های مختلف علمی در آن اتفاق نظر دارند مانیفست و مرکز توجه و ایدیولوژی چپ قرارداد. به طور قطع دانشمند ارزنده جهان “استیون هاوکینگ” در آخرین اثر ارزشمندش که قبل از مرگ در سال ۲۰۱۸ تألیف کرد این سه معضل را طبقه بندی و بازگو کرده است:

۱ـ خطری که محیط زیست وآینده کره زیبای زمین را تهدید میکند

۲ـ خطر گسترش جنگهای نیابتی و روبوتی به جنگ اتمی زرادخانه هایی که هر روز بر تعدادشان اضافه میشود

۳ـ آینده بشر در رابطه با هوش مصنوعی

امروز شاید با قبول این سیستم دیکتاتوری عظیم جهانی اطلاعاتی {الگوریتم مارکوداتا} بتوان جهان را توضیح داد و به تحلیل های اقتصادی ـاجتماعی و سیاسی وتا حدی فرهنگی پرداخت.

———————————————-

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.