خطبه‌های نماز جمعه تأکید بر استمرار عمر دیکتاتوری مذهبی، ستمگری، بی‌عدالتی، سرکوب آزادی و تحمیل انتخابات فرمایشی برای حفظ وضعیت کنونی

بیانیه گروه کمونیست‌های انقلابی سنتز نوین کمونیسم در ایران
مهم‌ترین تهدیدی که جمهوری اسلامی با آن روبروست از طرف آمریکا نیست، بلکه نارضایتی فزاینده مردم فرودستی است که از دی ماه سال گذشته و مهم‌تر جنبش آبان ماه به خیابان آمدند و در ادامه با سرنگونی هواپیمای اکراین سینه‌شان را در مقابل تیر و تفنگ در کف خیابان سپر کردند و اعلام کردند که دیگر حاضر نیستند تحت همان شرایط دروغ‌پردازی (بی‌احترامی به شأن انسانی‌شان) زورگویی، بی‌عدالتی‌ها و ستم و فقر و بدبختی غیرضروری را تحمل کنند. در مقابل چنین تهدیدی، خامنه‌ای در خطبه نماز جمعه‌اش بر سیاست خارجی جنگ‌افروزی و همچنین سرکوب سبعانه داخلی و هرگونه اعتراض و ندای آزادیخواهانه اصرار کرد. ….

———————————————–

خطبه‌های نماز جمعه تأکید بر استمرار عمر دیکتاتوری مذهبی، ستمگری، بی‌عدالتی، سرکوب آزادی و تحمیل انتخابات فرمایشی برای حفظ وضعیت کنونی

نماز جمعۀ فرمایشی اقامه کردن و پیشبرد اهداف چندگانه‌ای در مقابل یک نظام سرمایه‌د‌اری مریض بر بستر مرگ را در پیش رو داشت. وظیفه ترسیم و توضیح مختصات چنان نظام سراسر پوسیده و منسوخ تاریخیِ در شرایط کنونی پیش رویش به عهده‌ی”رهبر و فرمانده کل قوای” آن خامنه‌ای بود. خامنه‌ای هم سناریونویس و هم کارگردان نمایشنامه نماز جمعه بود. در وهله اول یکی از اهدافش نمایش قدرت در مقابل “دشمنان نظام” بود، نمایشی فرمایشی در پاسخ به یک ضرورت که با اتوبوس‌های مملو از  اشرار آتش به اختیار بیت رهبری از قبل توسط “فرمانده کل قوا و رهبر نظام” برنامه‌ریزی شد! اما نمایش قدرت تنها هدف مهم آن نبود! مفهوم و محتوای خطبه‌های انتخابی یا پیام‌ها و فرامین آن با پخش زندۀ سراسری‌اش از تلویزیون صداوسیما دست‌نشانده و زوم کردن‌های عدسی دوربین‌ها بر خامنه‌ای از زاویه‌های مختلف و گه‌گداری نشان دادن اشرار اندوهگین و مترصد نیز از دیگر اهداف مهم این همایش  بود! خامنه‌ای تلاش کرد که با انتخاب و ارائه خطبه‌ها یک تنفس مصنوعی و عمل جراحی اضطراری را بر کلیت نظام سرمایه‌داری بسیار بیمار و ناتوان که در سراسر وجودش سرطان بدخیمی در حال رشد و به حالت اغما  و کما افتاده است، به‌پیش ببرد. اما فرجام این عمل جراحی برای او و دیگر حاکمان نظامش خوش‌بینانه نیست، زیرا آنچه اظهرمن‌الشمس است این است که این تن بیمار ظرف سه دهه گذشته تحت مداوای روزمره کسی بوده است(خامنه‌ای) که یک پزشک حاذق و ماهر که به آخرین دستاوردهای علم پزشکی نوین مسلط باشد و هم‌اکنون به‌طور ناشیانه حکم به جراحی او داده است نیست، بلکه توسط فردی(خامنه‌ای) که ادعای تسلط بر علم طب دارد و بدون داشتن گواهینامه پزشکی می‌خواهد از طریق خواندن “آیات شریفه” و روایت‌های قرآن بر گوش مریض، او از مرگ حتمی برهاند! نتیجه‌ی چنین کاری از هم‌اکنون مشخص است!

به یک معنای واقعی مفهوم کلیه خطبه‌های نماز جمعه  ۲۷ دی ۱۳۹۸خامنه‌ای این است که او به‌عنوان رهبر یک نظام توتالیتر مذهبی جهت‌گیری سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و نظامی کنونی و آیندۀ نظام سرمایه‌داری که روبه‌زوال و در بستر مرگ است را  رو به بخشی از جامعه که از طرفداران این نظام هستند و به پیروان خبیث و شریر(آتش به اختیاران) بیت رهبری مشهورند، در یک اوضاع بحران سیاسی حاد تاریخی مطرح نمود. اما نباید فراموش کرد که مخاطبین او صرفاً پایه‌های اصلی اشرار-بیت رهبری- نظامش نبود، بلکه از یک‌سو مخاطبانش بخش بی‌شماری از فرودستان‌اند که به‌طور نسبی توهمات قبلی‌شان از علل مصائب و رنج‌هایشان که طبق سوخت‌وساز این نظام سرمایه‌داریِ ستمگرِ مستبد طی سالیان متمادی به‌طور روزافزونی ترک عمیق برداشته است و این رژیم را ریشه تمام ستمگری، بینوایی و استبداد حاکم بر خویش می‌بینند، ولی از سوی دیگر و فراتر از آن به‌طور غیرمستقیم یا مستقیم به مخالفین حکومتش که از دیدگاه‌ها و جهت‌گیری‌های متضاد برخوردارند که برخی از آنها ظاهرا (نیروهای ضد مردمی طرفدار رژیم چنج نوع آمریکایی) و برخی واقعا(نیروهای مردمی انقلابی طرفدار منافع اساسی فرودستان) هیچ‌گاه با این رژیم سر سازش و آشتی نداشتند و ندارند، نیز بود! خط و نشان کشیدن‌ها و مرزبندی‌های دشمنانه و هراس‌افکنی او بیانگر این است که بین منافع این رژیم و منافع اساسی اکثریت شهروندان تحت ستم ایران دریایی به عمق خون سرخ جان‌باختگان که توسط سپاه پاسداران و نیروهای ضد شورش و شکنجه‌گران زندانها و مزدوران وزارت اطلاعات ظرف چهل و یکسال گذشته به قتل رسیدند وجود دارد.

او خطاب به پایه‌های وحشت‌زده حکومتش که رژیم جمهوری اسلامی را (نظامشان را) با تظاهرات‌ها و شعارهای ساختارشکننده همچون مرگ بر خامنه‌ای، فرمانده کل قوا استعفا ، مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر، سپاهی داعش ما شمایید، از آبان ماه تا پس از وقوع سرنگونی هواپیمای اکراین، در یک بن‌بست و خطر متلاشی شدن می‌بینند بر “یوم‌الله” تأکید نمود. و اصلاً تصادفی نبود که در شرایط که نظامش با بن‌بست همه‌جانبه در سیاست داخلی و خارجی روبرو گشته و بیش‌ازپیش در سطح جهانی و ملی ایزوله شده است و تشدید تضادهای اجتماعی جامعه را هر چه بیشتر قطب‌بندی کرده است، یعنی با ضرورتی که با آن رودررو است به تفسیر “یوم‌الله می‌پردازد! و با دامن زدن به توهمات مذهبی و روایت‌پردازی از آیات “شریفه” و با قرائت آیاتی از سوره  ابراهیم درباره پاسداشت «ایام‌الله» و شکرگزاری در قبال این نعمت‌ها به “یوم‌الله” اشاره کرد و  همچون صدر اسلام در مکه یعنی در زمان اوج مبارزات مسلمانان و ایستادگی آنان در مقابل جریان کفر،” از آنان خواست خداوند ایام‌الله را نصیب شما خواهد کرد و با اعمال شاکرانه شما، پیروزی‌های بیشتری در انتظارتان خواهد بود.”(۱)

درواقع او دست و “قدرت” یک نیروی غیبی ماوراءالطبیعه (پروردگار) را در کلیه حوادث و رخدادهای ۴۱ سال مرتبط با نظامش “خالق این معجزه”‌ها  دانسته و با ‌به خط کردن “جمعیت” در پشت آن رویدادهای “الهی” یا بقول خودش “به میدان آوردن عاشقانه چنین جمعیت بی‌نظیری” توصیف کرد. با چنین روایت‌پردازی غیرواقعی تو گویی که سیاست(خارجی) جنگ‌طلبانه سپاه قدس به‌عنوان بازوی نظامی برون‌مرزی جمهوری اسلامی تحت فرماندهی سلیمانی در منطقه خاورمیانه (لبنان، سوریه، یمن، عراق و تا حدی فلسطین) از طریق سیاست‌هایی که از سوی خود حاکمان نظام جمهوری اسلامی و به‌ویژه ولی‌فقیه  (فرمانده کل قوا!) در مواجهه با ضرورتی که با آن روبرو بودند (گسترش نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه به هر قیمت در تقابل و ایجاد محدودیت برای نظم نوین نظام سرمایه‌داری امپریالیستی به رهبری دولت آمریکا و  سهم بردن از این نظم نوین در غارت و چپاول منابع طبیعی و بسط شبکه‌های استثمار در کشورهای منطقه) تعیین نشده است بلکه این ” فرمان و اراده الهی” به آن‌ها و به‌ویژه به خامنه‌ای به‌عنوان ولی‌فقیه زمان(”دین‌شناس ارشد روزگار”! یا فقیه مشروعه‌طلب) همچون وحی «برای هدایت مردم» و به یک مفهوم واقعی برای هدایت نظام سرمایه‌داری تحت حاکمیتش نازل‌شده است! حتی در پس چنین روایت‌های غیرعلمی متوهمانه، مرتجعانه و جنگ‌طلبانه، خامنه‌ای نتوانست ضرورت‌های نوین و تشدید بی‌سابقه تضادهای اجتماعی زمینی(واقعیت‌های سرسخت عینی!) که جامعه به‌طورکلی و نظامش به‌طور خاص در سطح جهانی و داخلی با آن روبرو است یکسره منکر شود و نادیده بگیرد!  ضرورت‌هایی که از سوی نظام سرمایه‌داری-امپریالیسم به رهبری دولت فاشیست ترامپ-پنس برای عقب راندن آن با بیرون رفتن از برجام(برنامه جامع اقدام مشترک‎) و تشدید تحریم‌های اقتصادی به آن تحمیل نمود و قتل سلیمانی حلقه‌ای از مجموع زنجیره سیاست خارجی دولت فاشیست آمریکا به دستور ترامپ برای واردکردن یک ضربه کاری و اتمامِ‌حجتی حساب‌شده  به جمهوری اسلامی برای واردکردن زخم و ترک عمیقی در سیاست خارجی توسعه‌طلبانه و جنگ‌افروزانه‌اش بود. پیام دولت فاشیست ترامپ-پنس به خامنه‌ای و نظامش چنین است: اگر مانعی بر سر برقراری راه نظم نوین ما در منطقه ایجاد کنید با قدرت نظامی “هیبت‌انگیز” ما مواجهه و نابود خواهید شد.
خطبه‌های نماز جمعه تأکیدی بر استمرار عمر دیکتاتوری مذهبی، ستمگری، بی‌عدالتی، سرکوب آزادی و حفظ وضعیت کنونی، تجلیل از خدمات فرمانده سپاه قدس تروریستِ جنگ‌افروز برون‌مرزی و ضد بشری و دیگر فرماندهان خبیث سپاه  و نیروهای مسلح ضد مردمی و تقابل با “شیطان بزرگ” و کشورهای پرقدرت امپریالیستی اتحادیه اروپا، و همچنین عجز و التماس از “مردم” برای شرکت در انتخابات فرمایشی یا به قول خودش “تلاش دشمنان برای بی‌انگیزه کردن مردم از حضور در انتخابات” و اینکه “انتخابات از مهم‌ترین عوامل اقتدار کشور(بخوان نظام) است و کشور(منظورش رژیم جمهوری اسلامی است!) را بیمه و دشمن را مأیوس می‌کند” بود.  به یک معنای واقعی خامنه‌ای کلید “اگر در انتخابات شرکت نکنید پایه و ستون دشمنان نظام هستید” را زد! بنابراین از این به بعد  انتخابات جمهوری اسلامی به مردم با زور تحمیل می‌شود.

تاریخ تخاصم بین دو قطب منسوخ پوسیده

دو پاسخ در اوضاع کنونی صحنه جهانی را با خطر جنگ رقم می‌زند
در یک فرایند پیچیده طولانی که قدمتش با عمر خبیث و تبهکار جمهوری اسلامی برابر است، جدال و تضاد بین دو قطب منسوخ و پوسیده تاریخی یعنی بین حاکمان نظام سرمایه‌داری-امپریالیست‌ و فاشیست‌های مسیحی(که رفته‌رفته بعد از جنگ جهانی دوم و به‌ویژه از دهه هشتاد میلادی به‌عنوان بخشی و جناحی از هیئت حاکمه کشورهای امپریالیستی- به‌خصوص در آمریکا- وارد قدرت سیاسی  شده‌اند) جهانی به رهبری امپریالیسم آمریکا ازیک‌طرف و  نظام سرمایه‌داری تحت حاکمیت یک جریان تئوکراتیک بنیادگرای مستبد مذهبی جمهوری اسلامی منسوخ تاریخی که قطب و محور شیعه اثنی عشری را در جهان اسلام نمایندگی می‌کند از طرف دیگر،  به خاطر پیشبرد منافع استراتژیک جهانی در هر منطقه و جغرافیای سیاسی در جای‌جای جهان برای مهار زدن به قدرت‌هایی که مانع و سدی در مقابل هر یک از آن دو قطب به شمارمی‌آیند آن‌چنان تشدید گشته است (تضاد منافع استراتژیک در سهم بردن یا نبردن از نظم نوینی که نظام امپریالیسم جهانی به رهبری دولت آمریکا که قدرت اقتصادی‌اش به‌طور روزافزونی با سر برآوردن قدرت‌های رقیب سرمایه داری-امپریالیسم دیگر همچون چین که دومین اقتصاد کلان را بعد از آمریکا دارد و همچنین امپریالیست‌های اتحادیه اروپا و امپریالیسم روس روبه‌زوال است با تکیه به قدرت مخرب و برتر نظامی‌اش نسبت به دیگر رقیبانش به جهان تحمیل می‌کند) که سرانجام چهار دهه سیاست جنگ‌افروزی، گردنکشی، به‌طور پنهان و بدون اطلاع کشورهای پرقدرت جهان سرمایه‌داری سال‌ها در خفا غنی‌سازی اورانیوم را که می‌توانست به ساختن بمب اتم منجر شود، به‌ پیش بردن و در یک‌کلام سال‌ها به چالش‌ کشیدن‌های منافع استراتژیک نظام جهانی سرمایه‌داری-امپریالیسم و در رأسش منافع آمریکا در منطقه خاورمیانه از سوی جمهوری اسلامی طبق ضرورت‌های نوینی که یک جناح متنفذ در هیئت حاکمه آمریکا به رهبری فاشیست‌های حزب جمهوری‌خواهان و فاشیست‌های مسیحی به نمایندگی پنس(و همچنین مایک پمپنو وزیر امور خارجه آمریکا که یک فاشیست بنیادگرای مسیحی است) و بدور ترامپ حلقه‌زده‌اند، در مقابلشان می‌دیدند با اعلام بیرون رفتن از برجام در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ توسط ترامپ وارد مرحله نوینی از تقابل و تضاد و جنگ‌های نیابتی میان این دو قطب منسوخ تاریخی گشت. ضرورتی که بر پایه سوخت‌و‌ساز درونی و به‌ویژه نیروی محرکه آنارشی به‌عنوان شکل اصلی حرکت تضاد اساسی سیستم سرمایه‌داری-امپریالیسم در جهان برای صدور سرمایه مالی به خاطر تحکیم و حفظ سیادت و تفوق امپراتوری بی‌چون‌وچرای آمریکا در جهان کلیه موانع را طبق سیاست راهبردی و نظم نوین باید از میان بردارد، در دستور روز رژیم ترامپ/پنس به اتکا به فاشیسم عریان و علنی قرار گرفته است.

سلیمانی همچون تمامی ژنرال‌ها و سپهبدهای ارتش جنگ‌طلب آمریکا(و سرلشگرهای دیگر قدرت‌های امپریالیستی دیگر جهان) که منافع استراتژیکی و ژئوپلیتیک (geopolitics) نظام سرمایه‌داری-امپریالیستی آمریکا(به‌عنوان قدرت شماره یک در عرصه اقتصادی و همچنین در عرصه نظامی و سرکرده سیستم سرمایه‌داری-‌امپریالیسم جهانی است) را به‌پیش می‌برند، از سال ۱۳۷۶ سرلشگر(فرمانده) سپاه قدس بود. او که زاده کرمان بود در طول جنگ ایران و عراق، لشکر ۴۱ ثارالله کرمان را با ترغیب جوانان( و حتی نوجوانان زیر ۱۸ سال را) آن استان برای رفتن به جبهه جنگ، بوجود آورد، این لشکر هسته جنینی تشکیل‌دهندۀ نیروی قدس بود. لشکر ثارالله به فرماندهی سلیمانی در سرکوب خلق کردستان نقش مهمی در اوایل انقلاب ایفا کرد، دست این لشکر ضد بشری و فرماندهش به خون مردم کرد آغشته است. و بعد از خاتمه جنگ در زمان جنگ ایران عراق  سپاه قدس (و برخلاف آنچه برخی با رویکرد غیرعلمی، دگماتیسم و غلوآمیز شخص سلیمانی را، بازوی نظامی جمهوری اسلامی قلمداد می‌کنند)به‌عنوان بازوی نظامی جمهوری اسلامی برای پیشبرد و توسعه منافع استراتژیک و ژئوپلیتیکش در خارج از قلمرو داخلی(برون‌مرزی) رسماً در سال ۷۶ شروع به کارکرد. کلید تحکیم و گسترش سلطه منافع استراتژیک جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه توسط بازوی نظامی برون‌مرزی‌اش سپاه قدس در همین سال زده شد. اما اشتباه است که پایان عمر سپاه قدس را با ترور سلیمانی توسط آمریکا رقم زد؛ بنابراین نباید فراموش کرد که سپاه قدس از طریق مشاوره، تعلیمات نظامی دادن و مسلح کردن گروه‌های بنیادگرای ارتجاعی مذهب شیعه در لبنان، عراق، سوریه و یمن و به‌طور نسبی در افغانستان بازوهای نظامی نامریی‌اش را ظرف دو دهه گذشته در منطقه خاورمیانه تولید و مستحکم کرده است همچنان گزینه‌های نظامی چندگانه‌ای دارد، و قتل سلیمانی هرچند در کوتاه‌مدت یک سکته و عقب‌گرد کوتاه‌مدت برای سپاه قدس است اما به مفهوم تیر خلاص زدن دولت ترامپ-پنس فاشیست نباید تلقی شود و این سپاه می‌تواند با اتکا به بازوهای نظامی هم‌کیش، همگرا و تحت فرمانش همچنان یک خطر جدی بالقوه و بی‌ثبات کننده برای منافع استراتژیک و استقرار نظم نوین آمریکا به‌عنوان سرکرده نظام جهانی سرمایه‌داری‌-امپریالیسم در منطقه خاورمیانه باشد.

دولت فاشیست ترامپ/پنس صحنه جهانی را با قتل سلیمانی آرایید، نظم داد و آماده کرد و نظام جمهوری اسلامی را با شرایط مشخصی و ضرورتی(necessity) روبرو ساخت که به آن پاسخ مشخصی بدهد! پاسخی که باید متناسب با سوخت‌وساز و برآمده از نیروی قوای محرکه آنارشی درونی سرمایه‌داری‌اش و قدرت نظامی محدودش باشد و حاکمیت سیاسی نظام تضعیف گشته( به خاطر تحریم‌های شدید اقتصادی که از سوی امریکا به مدت بیش از یکسال و نیم)  و منزوی در سطح جهانی جمهوری اسلامی نمی‌توانست فراتر ازآنچه پاسخ پوزش‌خواهانه و تظلم‌خواهانه داد، و ۸ ساعت قبل از حمله موشکی به دو مقر نظامی آمریکا در عراق دولت فاشیست ترامپ/پنس را باخبر کرد، برود.
قتل سلیمانی با اتکا به تروریسم برهنه اولتیماتومی از طرف دولت فاشیست ترامپ-پنس به‌عنوان رهبر نظام سرمایه‌داری-امپریالیسم جهانی به‌کل نظام جمهوری اسلامی و سیاست خارجی جنگ‌طلبانه‌اش که از طریق سپاه قدس علیه منافع آن نظام جهانی اجرا می‌گردد، بود. درعین‌حال یکسر دیگر ضربه رژیم فاشیست ترامپ-پنس به سیاست خارجی جنگ‌طلبانه جمهوری اسلامی با ترور سلیمانی سیاست به خط کردن اتحادیه اروپا در پشت سیاست خارجی‌اش برای منزوی کردن هر چه بیشتر جمهوری اسلامی بود. سیاستی  که به‌طور نسبی کارساز شد و به کشورهای امپریالیستی اتحادیه اروپا (آلمان، فرانسه، انگلستان) اخطار نهایی داده بود که اگر از برجام خارج نشوید و دست از حمایت از آن رژیم تروریست برندارید مسئولیت دست یافتن جمهوری اسلامی به بمب اتم که منافع همگی ما را با بی‌ثبات کردن منطقه خاورمیانه به خطر خواهد انداخت با شما خواهد بود و در صورت خارج نشدن از برجام شامل تعرفه‌های گمرکی اقتصادی شدید به صنایع ماشین‌سازی‌تان خواهید شد! و سرانجام پس از یکسال مقاومت، کشورهای امپریالیستی اتحادیه اروپا باکمی تأنی و غور و لند کردن به فرمان پدرخوانده فاشیست نظامشان(رژیم ترامپ-پنس فاشیست) سر تعظیم فرود آوردند و فرایند “رسیدگی به نقض برجام” از طریق “حل موضوع‌های مسئله‌ساز و نجات توافق” را با امکان ارجاع به شورای امنیت سازمان ملل برای اعمال دوباره تحریم‌ها به ایران کلید زدند. به‌موازات و در کنار طرح این نکته از طرف اتحادیه اروپا، رژیم ترامپ-پنس که قبلاً در زمان حمله موشکی ۱۸ دی‌ماه ۱۳۹۸( ۸ ژانویه ۲۰۲۰) سپاه پاسداران به دو مقر نظامی آمریکا در عراق اعلام کرده بود که “همه‌چیز خوب است. هیچ سرباز آمریکا در این حمله کشته نشده است و تنها خسارات جزئی به ساختمان‌هایی در پی داشته است.”، در ۲۷ دی (۱۷ ژانویه) اعلام کرد که “۱۱ نفر از سربازانش به خاطر ضربه‌مغزی در اثر انفجار تحت درمان قرار دارند و ارزیابی از وضعیت آن‌ها ادامه دارد.”
بنابراین روشن است که دولت ترامپ از این وضعیت(وارد شدن ضربه مغزی به سربازان آمریکایی) برای پیشبرد هدفی در عرصه سیاست داخلی یعنی تحت‌فشار گذاردن جناح حزب دمکرات هیئت حاکمه آمریکا که لایحه محدود کردن اختیارات صدور فرمان جنگ با جمهوری اسلامی توسط ترامپ را تنها از طریق گرفتن اجازه از نمایندگان مجلس می‌باید به‌پیش ببرد است، و از سوی دیگر  توجیهی برای به خط کردن جمهوری‌خواهان در رأی منفی دادن به استیضاح ترامپ در سنای آمریکا  است. به‌این‌ترتیب خطر جنگ و حمله نظامی قریب‌الوقوع (با احتمالِ قویِ حملۀ نظامی محدود که می‌تواند به یک جنگ تمام‌عیار و نامحدود منتهی شود)  همچنان باقی است؛ و روشن است که بار اصلی این جنگ در همه زمینه‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به دوش فرودستان رنجبر ایران منتقل می‌شود و  هرگونه ندای آزادیخواهی و مخالفت با نظام تحت عنوان وضعیت جنگی خفه و سرکوب می‌شود.

انقلاب، گرسنگان با صدا می‌شوند!
صدایی بی تشکل!
نقش کمونیست‌های انقلابی چه باید باشد؟

مهم‌ترین تهدیدی که جمهوری اسلامی با آن روبروست از طرف آمریکا نیست، بلکه نارضایتی فزاینده مردم فرودستی است که از دی ماه سال گذشته و مهم‌تر جنبش آبان ماه به خیابان آمدند و در ادامه با سرنگونی هواپیمای اکراین سینه‌شان را در مقابل تیر و تفنگ در کف خیابان سپر کردند و اعلام کردند که دیگر حاضر نیستند تحت همان شرایط دروغ‌پردازی (بی‌احترامی به شأن انسانی‌شان) زورگویی، بی‌عدالتی‌ها و ستم و فقر و بدبختی غیرضروری را تحمل کنند. در مقابل چنین تهدیدی، خامنه‌ای در خطبه نماز جمعه‌اش بر سیاست خارجی جنگ‌افروزی و همچنین سرکوب سبعانه داخلی و هرگونه اعتراض و ندای آزادیخواهانه اصرار کرد. و تأکید کرد این نظام به همان شیوه قبل عمل خواهد کرد و هیچ راهکار نوین برون‌رفتنی از خطری که در داخل جامعه نظامش را تهدید می‌کند متصور نیست و به یک معنای واقعی به مردم فرودستی که اکثریت شهروندان را تشکیل می‌دهند و جانشان است ستم و بی‌عدالتی به لب رسیده است و خواهان تغییر و ایجاد جامعه‌ای که بر پایه عدالت اجتماعی و  آزادی هستند تأکید کرد که: درب به همان پاشنه کمافی‌السابق خواهد چرخید و کشتی‌بانانی که فرمان ماشین نظام ضد بشری در دست دارند( خامنه‌ای و بقیه حاکمان این نظام) بر همان روال سابق خواهند راند و کوچک‌ترین رفرم  و اصلاحی در کار نخواهد بود  و هرگونه تغییری و عقب‌نشینی به‌منزله نابودی‌شان است!

رشد تضادهای اجتماعی و ضرورت عینی که در سردادن شعار “مرگ بر دیکتاتور”، “فرمانده کل قوا استعفا”، مرگ بر خامنه‌ای”، “اصلاح‌طلب، اصولگرا دیگه تمامه ماجرا”، از ایران تا بغداد، فقر، ستم، استبداد، “از تهران تا بغداد شعار ما انقلاب” و “چه دی باشه چه آبان، پیام یکی است، انقلاب”  از طرف پیشروترین انقلابیون در ایران کنونی از آبان ماه گذشته و تاکنون  نشان دهندۀ این است که جامعه ایران به سمت یک انقلاب اجتماعی با گام‌های تاریخی گام برمی‌دارد و در مقابل فرودستان ایران که خواهان تغییرند هیچ راهی مگر سرنگونی نظام ضد بشری جمهوری اسلامی برای برون‌رفت از وضعیت کنونی متصور نیست. و این بستگی به نقش کمونیست‌های انقلابی به‌ویژه کمونیست‌های انقلابی طرفدار سنتز نوین دارد که خود را به یک استراتژی انقلابی منبعث از متدولوژی و رویکرد علمی که توسط سنتز نوین باب آواکیان به‌پیش گذارده شده است، مسلح کنند و با رعایت اصول مخفی‌کاری هسته‌های سرخ کمونیستی ۳ تا ۵ نفره را در میان مردم به وجود آورند و بدین طریق پایه‌های ایجاد حزب کمونیست انقلابی ایران را مهیا کنند تا بتوانند امواج سهمگین مبارزات توده‌ای که در پیش است را تا پیروزی قطعی بر دشمن رهبری کنند. برای پیشبرد این استراتژی انقلابی نیاز است که درعین‌حال که با دشمن اصلی مبارزه می‌شود با افکار ناصحیح و غیرعملی ستم‌کشان که آکنده به توهمات مذهبی و اصلاح‌طلبانه است مبارزه شود. مذهب قفل و زنجیری است بر افکار مردم تحت ستم که از رهایی قطعی‌شان و فراگیری رویکرد علمی توسط آنان جلوگیری می‌کند، بنابراین نیاز است که شمار فزاینده‌ای از مردم را از شر توهمات مذهبی و همچنین افکار اصلاح‌طلبانه دل‌خوش کننده رهانید تا خود رهبران و رهاکنندگان(رهایی‌بخشان) بشریت تحت ستم و استثمار نه تنها در ایران بلکه در جهان برای دستیابی به هدف نهایی کمونیسم شوند.

انقلاب کمونیستی و نه چیزی کمتر
نظام سرمایه‌داری تحت حاکمیت سران جمهوری اسلامی قابل رفم و اصلاح نیست!
بدن یک تئوری انقلابی و بدون یک حزب انقلابی جنبش انقلابی نمی‌تواند بوجود آید!
سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی هم مطلوب، هم ممکن و هم ضروری است!
پیش به‌سوی ایجاد جامعه سوسیالیستی نوین!

شنبه، ۲۸ دی ۱۳۹۸
گروه کمونیست‌های انقلابی سنتز نوین کمونیسم در ایران


پانویس:

۱- برای آشنایی به اهم خطبه‌های مختلف  خامنه‌ای به لینک زیر در خبرگزاری فارس رجوع کنید:
https://www.farsnews.com/news/13981027000132/رهبر-انقلاب-باید-قوی-شویم-دشمن-از-حادثه-هواپیما-خوشحال-شد-پاسخ

——————————————————–

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.