بیانیه کانون صنفی فرهنگیان گیلان در محکومیت دستگیری جعفر ابراهیمی

جامعه ی معلمان ایران انتظار دارد جعفر ابراهیمی هرچه زودتر آزاد شود و به کانون خانواده و کنشگران صنفی باز گردد. حکومتی که معلمان شریفی چون جعفر ابراهیمی٬محمود بهشتی لنگرودی٬اسماعیل عبدی و محمد حبیبی را به بند می کشد٬ در حقیقت با گسترش نور و‌ روشنایی و حقیقت طلبی به مخالفت برخاسته است ….

——————————————

به نام خداوند جان و خرد
قریب به چهار هفته از بازداشت #جعفرابراهیمی فعال صنفی شناخته شده و بازرس شورای هماهنگی تشکل های صنفی سراسر ایران می گذرد. طی این مدت اطلاع دقیقی از چرایی دستگیری و ارگان دستگیر کننده این فعال شناخته شده کشوری در دست نیست. اما آنچه که موجب تاسف و تاثر است٬عزم حاکمیت بر ادامه ی سیاست النصر بالرعب با شتاب بیشتر٬به جای در پیش گرفتن سلسله کوشش هایی در جهت بازگشت به قانون و احترام به حقوق شهروندی و آزادی های مصرحه در قانون اساسی است. جامعه ایرانی سالهاست که فاصله ی طبقاتی را به صورت تصاعدی طی طریق می کند. به گونه ای که در نگاه پاره ای از جامعه شناسان اکنون جامعه به دو دسته ی فرادستان حاکم و فرودستان مستضعف تقسیم می شود و در این میان جای شگفتی است که دامنه ی اختلاس ها هم به لحاظ کمی و هم تنوع و تکثر در ارگان های مختلف حاکمیتی روز به روز ابعاد تازه تری می یابد.

عمق این فاجعه را زمانی بیشتر می توان دریافت که سهم آموزش و پرورش را از بودجه عمومی دریابیم. دولت طی سال های اخیر هر روز با طرح و برنامه ای سمت و سوی آموزش رایگان را بیشتر مورد تهاجم قرار داده است‌. جعفر ابراهیمی یکی از کنشگران پیشرو و صادقی است که همواره معترض این امر نامبارک بوده است. نیم نگاهی به سیره نظری و عملی پویش های او نشان می دهد٬جعفر ابراهیمی با ارائه مقالات متعدد و درس آموز٬مصاحبه ها و سخنرانی ها همواره نسبت به کالایی شدن آموزش و تعطیلی آن هشدار می داد. از همین رو دغدغه ی زیادی برای کودکان کار و بازمانده از تحصیل داشت.

شاید اگر در جامعه ای دموکراتیک روزگار می گذراندیم٬ امثال جعفر ابراهیمی در مراکز آکادمیکی آموزش و پرورش مشغول ایده پردازی های نوین و پیشروانه بودند اما وضعیت بغرنج و حساس ما موجب شده او هیچ گاه به شرایط زیست گلخانه ای تن ندهد. او هرگز خود را تنها مرد صحنه ی «بزم» تئوری پردازی ندانست بلکه در عرصه ی «رزم صنفی» هم حضوری مداوم داشت. اهمیت او ایجاد توازن و تعادل میان این دو حوزه بود. متاسفانه ما از یکسو با کثیری از ایده پردازن گلخانه ای مواجهیم که میان یافته های ذهنیشان و رفتارهای عینیشان هیچ توازن و تناسبی وجود ندارد و از سوی دیگر هم در مواردی با نوعی کنش ورزی عملی مواجهیم که بهره های ناچیزی از عنصر آگاهی برده است.

جعفر ابراهیمی از فعالان صنفی شناخته شده ای بود که به آنچه می گفت باور داشت و برای عملیاتی کردن ایده های خود همواره در صحنه بود‌. حضور او در آرامستان بی بی سکینه هم ناشی از باور عدالت طلبانه ای او فارغ از دغدغه های سیاسی است. او هیچ گاه در اسارت هیچ حزب و جریان سیاسی خاصی در نیامد چرا که دغدغه ی اصلی او اجرای عدالت و به ویژه عدالت آموزشی است. حوادث آبان نشان داد که دغدغه های امثال جعفر ابراهیمی تا چه اندازه منطبق با واقعیت های عینی است. دستگیری او نشانه ای از کوشش ها و جهدهای بی حاصل و مکرری است که منجر به تشدید شکاف ملت_دولت  می شود. انتظار می رفت بعد از حوادث خونین آبان٬حاکمیت عزم جدی خود را به ترمیم این شکاف می نهاد.

دستگیری کنشگران صنفی و مدنی و کارگری نه تنها سودی برای حاکمیت ندارد بلکه شرایط را بغرنج تر می کند‌.

جامعه ی معلمان ایران انتظار دارد جعفر ابراهیمی هرچه زودتر آزاد شود و به کانون خانواده و کنشگران صنفی باز گردد. حکومتی که معلمان شریفی چون جعفر ابراهیمی٬محمود بهشتی لنگرودی٬اسماعیل عبدی و محمد حبیبی را به بند می کشد٬ در حقیقت با گسترش نور و‌ روشنایی و حقیقت طلبی به مخالفت برخاسته است. معلمان مراجع جامعه اند‌. پاسخ مشاوره های صادقانه و خیرخواهانه ی آن ها وعده های خجسته است نه وعیدهای بند و زندان.

جعفر ابراهیمی و دیگر معلمان در بند را آزاد کنید.

آی! با شما هستم
این درها را باز کنید
من به دنبال فضایی می‌گردم
لب بامی
سر کوهی
دل صحرایی
که در آن‌جا نفسی تازه کنم
می خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد!
من هوارم را سر خواهم داد!
چاره درد مرا باید این داد کند
کانون صنفی فرهنگیان گیلان ۲۷ دی ماه ۹۸
منبع کانال معلمان عدالتخواه

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.