چکش حراج هنر در میان خونها
خرید و فروش و رستهبندی کالاهای هنری، عمر طولانی مدتی در نسبت با حراجهای سالانهی تهران دارد. آنچه که در این روند بده بستانْ حائز اهمیت است، ارجحیت «عدد» بر «اثر» و بیگانهسازی (هنر) با هر منطقی، جز منطق بازار است! ….
———————————————-
چکش حراج هنر در میان خونها
عصر جمعه ۲۷ دیماه، دوازدهمین حراج هنری تهران با رویکرد «هنر معاصر ایران» در هتل پارسیان آزادی برگزار شد.
مجری این حراج، حسین پاکدل بود که ضمن تسلیت «شهادت قاسم سلیمانی» و از سویی شهید نامیدن جانباختگان هواپیمای اوکراینی، اعلام کرد که این مراسم را به همراه رضا کیانیان به پیش خواهد برد.
آغاز دوازدهمین حراج سالانه هنر با مدیریت علیرضا سمیعآذر، با حضور ۱۱۸ اثر از نقاشان و مجسمهسازان پیشکسوت و با تعیین قیمت اثر «بسمالله» از محمود زندهرودی با رقم پایهی ۱۲۰ الی ۱۶۰ میلیون تومان و در نهایت فروش ۳۰۰ میلیون تومانی آن کلید خورد.
گرانترین اثر این حراج، مختص تابلوی نقاشیخطِ حسین زندهرودی با عنوان «قوس آبی نیلگون» است که ۴ میلیارد تومانْ قیمت گذاری شد.
خرید و فروش و رستهبندی کالاهای هنری، عمر طولانی مدتی در نسبت با حراجهای سالانهی تهران دارد. آنچه که در این روند بده بستانْ حائز اهمیت است، ارجحیت «عدد» بر «اثر» و بیگانهسازی (هنر) با هر منطقی، جز منطق بازار است!
طی سالیان گذشته، شاهد حضور سرمایهدارانی قارچگونه در بازار نوظهور خرید و فروش «کالاهای هنری» بودهایم که در کنار آنها سه دستهی دلالان هنری، حراجیها و صاحبان گالریها نیز جای میگیرند.
دلالان هنری به درستی میدانند که برای شخص/اشخاص صاحب سرمایهی بازار، نظام بانکی، سلطهی رانتی موجود و دایرهی عریض «پولشویی»، افزایش سود و معافیت مالیاتیْ چه قبلهی آمالی است.
با در نظر داشتن اصل معافیت مالیاتی بر خرید و فروش آثار هنری، آیا جمعیت کوچک صاحب ثروت، نگران رکود اثر خریداری شده خواهند بود؟
با رشد گالری و گالریدارها طی پنج سال گذشته، مثلث دلال/گالریدار/حراجی به حضور «کیوریتورها» یا همان گالریگردانها هم مزین شد. اینها که کفهی سنگین و فعال فضای هنر موجود را مدیون گالریهای خصوصی و تشنه به سود و سهم فروش آثار میدانند، حتی دقیقهای از توضیح (curating) و مدح نمایشگاهگردانهای امروزی، دست نمیکشند.
برای شروع میتوان به سراغ تثبیت دیالکتیک (بانک/گالری) در چشمها و اذهان عمومی جامعه رفت، مورد گالری محسن و بانک خصوصی_آینده از این دست است.
احسان رسولاف مدیر گالری محسن، فرزند جلال رسولاف، مدیرعامل بانک آینده، نه فقط سکاندار فروش آثار در داخل است، بلکه تهیهکنندگی پروژههای فرهنگی و اعلام حضور در آرت دبی را در زمرهی موفقیتهای منطقهای/خاورمیانهای خود تفسیر میکند. اما آیا کسی علیه معیشت هنرجویان و هنرمندان، ایستاده است و یا صحبت از رانت عظیم بانکی در چرخش سود حاصل از فروش هنر در میان است؟
بانک آینده با در دست داشتن گالری و اسپانسری پروژههای فرهنگی، یکی از توزیعکنندگان عمدهی رانتهای بانکی است. او با دسترسی به سیاستهای اتخاذی از ماههای آتی، از افزایش قیمت اوراق بهادار و بخشهای وابستهی آن آگاه است. این رانت اطلاعاتی در کنار رانتی مدیریتی که دامنهی تخصیص وامهای میلیاردی برای «مشتریان خاص» را فراهم میکند، گریزگاهی امن، جهت تضمین و تسهیل ورود به دلالی هنر و خرید و فروش میلیاردی حاصل از آن را باز میکند.
هیچ کسی نمیداند که منطق قیمتگذاری یک اثر هنری شامل چه پارادایمهایی است. برای مثال میتوان به موز ۱۲۱ هزار دلاری نمایشگاه میامی فلوریدا اشاره کرد. Maurizio Cattelan با چسباندن یک موز بر دیوار و اعلام طنز و پرداخت نقد به تجارت جهانی، حالا چشمانتظار فروش سومین نسخهی آن به قیمت ۱۵۰ هزار دلار است. اینجا نقطهای است که سرمایهداری، حتی طنز اعتراضی علیه خود را نیز میخرد! چنین مضحکهای از روند موهوم قیمتگذاری آثار، خود بدل به پرفروشترین کالای هنری موجود در نمایشگاه هم میشود.
آیا شفافیت رسانهای، جایی را جهت معرفی زالوی حقیقی خریدار این آثار باقی گذاشته است؟ بدونشک خیر.
دوازدهمین حراج سالانهی تهران با قیمتگذاری میلیاردی و میلیونی آثار هنری پیشکسوتان و جوانان، پایان یافت. در روزهایی که اعمال گرانیهای افسار گسیخته، خاصه پس از افزایش قیمت سوخت، دیگر رمقی را برای فکر کردن به خط فقر ۸ میلیون و ۵۰۰ هزار تومانی هم باقی نگذاشته است، چکش ارزشگذاری کالاهای هنری نه نشانهی بازار پر رونق هنر و اطلاق پوپولیستی «هنردوستی مردم» که حاکی از افزایش ثروت یک اقلیت صاحب سرمایه و رانت در برابر جمعیت گستردهی محرومان و مطرودانی است که سهمشان از اقتصاد هم، ماهها معوقات مزدی و تحمیل واژگانی اقتصاد مقاومتی و ریاضتی در طول زندگی است.
وام، رانت، پولشویی و ضربات چکشِ افزایش قیمت به موازات هم پیش میروند تا ایران نیز بی حراج هنر نماند! حراجی منفک از بدنهی جامعه که اتمسفر و ارقام فروش آن نیز در کنار جهتگیریها، خونها و مشتهای دیگریهای معترضْ همراه شد:
حراجی برای «خودشان».
«متن از گروه نویسندگان سرخط »
https://t.me/SarKhatism
——————————————
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.