سهراب مهدی پور (بازنشسته): چرا بازنشستگان همچنان در صف اول اعتراض اند؟

بازنشستگان جز تجمع و تحصن و فریاد، چه ابزار دیگری دارند؟ وقتی که می بینند نه تنها کاری برای بازنشستگان انجام نمی دهند، بلکه هر روز که می گذرد از دریافتی شان می زنند و سفره شان را کوچک تر می کنند و تن رنجورشان را به بهانه ی اینکه با بیمارستان تسویه حساب نکرده اند، در بیابان ها رها می کنند ….

——————————————————

چرا بازنشستگان همچنان در صف اول اعتراض اند؟

این نوشته را می خواهم با پاره ای از شعر نیما یوشیج آغاز کنم. نیما در شعر« افسانه» می نویسد: « هر که را غم فزون/ گفته افزون. . .  تو مپوشان سخن ها که داری»

بازنشستگان بنا به موقعیتی که در تولیداجتماعی داشتند و دارند و مهم تر از آن، بنابه موقعیتی که در محرومیت از نتیجه ی سی سال زحمت و کار خود دارند، یعنی چه بسا که بسیار کمتر از شاغلان مزد می گیرند، فشار فقر بر بازنشستگان بیشتر است، این است که دردشان بیشتر، در نتیجه فریادشان بلندتر است.

بازنشستگان، به دلایل کهولت سن و فشارهای جسمی و روانی که کار سی ساله به جسم و جان آن هاریخت، به بیماری های عدیده ای دچار شده اند و می شوند. زدودن این درد و رنج ها به دلیل افت کارکرد و متابولیسم بدن و البته گرانی دارو درمان، کار بسیار سختی است. پوکی استخوان، مشکلات هاضمه، سردردهای مزمن، سینوزیت، کم بینایی، کم شنوایی، نارسایی های قلب و عروق، مشکلات و محدودیت های حرکتی و ناتوانایی های عمومی، فرصت استراحت و گذران لذت بخش باقی مانده عمر را از بازنشستگان سلب می کند. این در حالی است که بهترین سال های زندگی را به کارکردن مشغول بوده اند و بسیارز از این دردها و بیماری ها نتیجه ی حداقل سی سال کار کردن است. سازمان های بیمه، به جای آنکه برای جبران بخشی از زحمات بازنشستگان، حمایت های بیشتری بنماید، ه  روز که می گذرد سعی می کند پر و بال خدمات درمانی را قیچی کند.

بازنشستگان بنا به اقتضای سن، موقعیت های ویژه ای در خانواده دارند؛ پدربزرگ و مادربزرگ های خانواده اند، بزرگ خاندان اند و به همین دلایل، محل مراجعه و رفد و آمد فامیل و اقوام هستند. برای حفظ این موقعیت ها لازم است که دریافتی شان تکافوی هزینه های شان را بکند، اما در عمل میزان افزایش مستمری ها و سطح دریافتی ها نسبت به شاغلان بسیار ناچیز و ناکافی است.

سوای این ها، بازنشستگان نظر به اینکه انسانند و با توجه به سن و سال و موقعیت اجتماعی، نیاز به تکریم و احترام دارند. دولت ها باید بازنشستگان را به چشم گنجینه های پر بهای تجربه و دانش نگاه کند. امکانات سرگرمی، تفریحی، مسافرتی، اقامتی، سیاحتی را برای بازنشستگان تدارک ببیند. چرا که این انسان ها، خالق تمام ثروت ها و نعمت های جامعه اند و باید در سال های پایانی عمرشان از مزایای اجتماعی استفاده کنند.

اما وقتی که می بینند نه تنها کاری برای بازنشستگان انجام نمی دهند، بلکه هر روز که می گذرد از دریافتی شان می زنند و سفره شان را کوچک تر می کنند و تن رنجورشان را به بهانه ی اینکه با بیمارستان تسویه حساب نکرده اند، در بیابان ها رها می کنند. وقتی می بینند که صندوق های بازنشستگان را به عناوین گوناگون و با ترفندهای زیرکانه، خالی می کنند، وقتی می بینند که اندوخته های اندک شان را بانک ها بالا می کشند، وقتی فقط وعده های توخالی می شوند، وقتی دولت به شکایت هایشان توجهی نمی کند، مجبور می شوند تجمع کنند، تحصن کنند، به خیابان بیایند، فریاد بزنند تا جامعه ببیند که بر سر کارگران و کارمندان دیروز و بازنشستگان امروز چه می آورند.

آیا به نظر شما، بازنشستگان باید کار دیگری انجام دهند؟
بازنشستگان جز تجمع و تحصن و فریاد، چه ابزار دیگری دارند؟

سهراب مهدی پور- بازنشسته

منبع:
https://t.me/etehadesarasari

—————————————————–

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.