محسن رضوانی: در نبردی نابرابر در بیش از صد شهر ایران، رو در رو و با دست خالی، فرودستان کشورم با نیروهای تا دندان مسلح خیابان در خیابان می جنگند

بر ماست که  خیالات واهی صو فیان صومعه نشین را  نقد کنیم ، مبارزه طبقاتی را باز شناسیم و هشدار دهیم طبقه حاکم ایران به آسانی قدرت را رها نخواهد کرد. طبقه کارگر در این دویست سال مبارزه متشکل خود تجربه آموخته و رهبرانش قادر شدهاند شکستها و پیروزی ها را جمعبندی کنند. ….

—————————————————–

محسن رضوانی: در نبردی نابرابر در بیش از صد شهر ایران، رو در رو و با دست خالی، فرودستان کشورم با نیروهای تا دندان مسلح خیابان در خیابان می جنگند
محسن رضوانی

این روحیه جرات به مبارزه و ایستادگی تا پای مرگ از کجا می آید و چگونه است که  پا برهنگان، هیج بودگان و پاتین ترین اقشا ر جامعه به فرمان  ولایت و روسای سه قوه ی حاکم  نه می گویند؟ این توده های از جان گذشته زن ومرد جوان وپیر کیا هستند و چگونه چنین بی پروا به فرمان آتش بزرگ فرماندهی جنایتکار تاریخ ضد مردمی حاکمان هزار ساله کشور کهن ایران ایست می دهند. آنها کیا هستند که در برابر  دشمنانشان این بار ساکت ننشسته اند ، مشت را بامشت جواب میدهند  هر چشمی که نیروهای انتظامی در می آورند آنها پلیسی را از ماشینش بیرون می کشند و ماشین پلیسی را به آتش می کشند،  خاک ساختمان نیروی های  انتظامی را  سراسر به توبره می کنند  وهر جا نشانه ای از قدرت دیده می شود ازجمله پستر های رهبران را پاره ولگد مال می کنند. این یک خیزش بزرگ تاریخی طبقاتی است و این انسانها شریفترین صاحبان این سرزمین اند واینها نمایندگان اکثریت عظیم مردمانند که در خط زیر فقر زندگی می کنند و با سه برا برکردن بهای بنزین بازهم فقیر تر شده اند. آنها در عمل دریافته اند که حاکمان دزد و جنایتکارند ،نمایندهی مشتی چپاول گر سرمایه دار ند که از پنجه هایشان چرک وخون می چکد وتنها منطقی که در برابرشان  می تواند موثر افتد مبارزه و جنگیدن است.

رسیدن به چنین آگاهی ای و در عمل وارد کار زار شدن  چهل سال به طول انجامیده است. چهل سال پیش هتگامی که کمونیستها وچپ ها این حرف ها را می زدنند توده ها نسبت به این دارودسته حاکم توهم داشتند ،اکثر کادر ها واعضای این حزاب وتشکیلات را تنها گذاشتند و در نتیجه رژیم توانست آنها را یک به یک در هم کوبد.اما آگاهی به تاریخ ، سرود امیدوار آنها که ندا می دهد “هیچ بودگان هرچیز گردند ” مسیر گلگون شده ی خون رفقای جان باختشان ارادهی آنها را به مبارزه همچنان استوار نگهداشت. همین بود که  فرزندانی چون شاهرخ زمانی در بدترین شرایط زندان  برای فردای امیدوار کننده کار می کند و نوید خیرش جبنش کارگری و توده ها را می دهد. امروز با خیزش مردم صحت  جهانبینی و نظرات او را در عمل انقلابی تودها می بینیم.

اما بر ماست که  خیالات واهی صو فیان صومعه نشین را  نقد کنیم ، مبارزه طبقاتی را باز شناسیم و هشدار دهیم طبقه حاکم ایران به آسانی قدرت را رها نخواهد کرد. طبقه کارگر در این دویست سال مبارزه متشکل خود تجربه آموخته و رهبرانش قادر شدهاند شکستها و پیروزی ها را جمعبندی کنند. برای پائین کشیدن کامل و تمام قدرت جمهوری اسلامی احتیاج به یک حزب یکپارچه مثحد آگاه سیاسی طبقه کارگر است که کادر هایش مسلح به تئوری بوده و بتوانند بکاربرد آن را در شرایط مشخص مبارزه در عمل فرا گیرند، باید کارگران دارای تشکیلات مستقل خود باشند و کلیه جنبش های توده ای را بدور خود جمع آورند و مهمتر اینکه دارای  چنان رزمندگی باشند که بتوانند در چنین اوضاعی وارد کارزار مسلحانه شوند واز خیرش توده ها در برابر دشمنان دفاع نمایند و مبارزه را تا پیروزی کامل به پیش برند.

تنها با چنین جهانینی ،خطمشی عمومی است که می شود این نوع خیزش ها را  در مجرای استراتژیکی انداخت وگرنه بار دیگر حاکمیت سرکوب می کند و باردیگر رویزونیستها و دشمنان طبقه کارگر مدعی می شوند دوران انقلاب ورهائی به پایان رسیده و بار دیگر باید کارکرد تا موج نوینی بلند شود.

————————————————

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.