بهرام رحمانی: خیزش مردمی از خاورمیانه تا آمریکای لاتین، نشانه های بارز بحران سرمایه داری اند!

تا روزی که حکومت های سرمایه داری به عنوان اقلیتی نفع پرست، سرکوبگر و جنگ طلب حاکمند و در راستای منافع خود و حفظ حاکمیت شان به هر جنایتی متوسل می شوند اوضاع بشر نه تنها ببود نخواهد یافت، بلکه به مراتب بدتر از این هم هم خواهد شد. از این رو، رهایی، برابری و آزادی واقعی، زمانی فرا خواهد رسید که این حکومت ها با قدرت مردمی پایین کشیده شوند و مدیریت و شعور جمعی با روابط و مناسبات شورایی بر جوامع بشری، جایگزین آن ها گردد! ….

——————————————————–

خیزش مردمی از خاورمیانه تا آمریکای لاتین، نشانه های بارز بحران سرمایه داری اند!

بهرام رحمانی
bahram.rehmani@gmail.com

مقدمه
در چند ماه اخیر علاوه بر شهرهای لبنان، عراق و شیلی کشورهای فرانسه، اسپانیا، هائیتی، سودان، روسیه، مصر، اوگاندا، اندونزی، اوکراین، پرو، هنگ کنگ، کلمبیا، ترکیه، ونزوئلا، برزیل، الجزیره، اکوادور و دیگر کشورهای جهان در سطوح مختلف شاهد اعتراضات مشابهی بودند که شدت آن در دوره های گوناگون متغیر بوده است.
تقریبا در همه این کشورها، این ویژگی مهم به چشم می خورد که تجمعات با یک توقع کوچک کلید می خورد و سپس خواسته های بسیار بزرگ و در سطوح عالی اجتماعی و سیاسی مطرح می شوند.
نگرانی از حذف سوبسیدهای دولتی در کنار افزایش هزینه های زندگی، بیکاری  و بی اعتمادی به سیاست دولت ها، تقریبا نقطه مشترک همه این تحولات بوده است.
روزنامه «نیویورک تایمز» در گزارشی آورده است: اعتراضات گسترده ای که بسیاری از کشورهای جهان را درگیر کرده است به شرایط جیب مردم و توانایی اقتصادی آن ها ارتباط دارد. طبق تحلیل روزنامه نیویورک تایمز، عوامل متعددی در رشد سریع این اعتراضات دخیل بوده اند؛ مسائلی هم چون کاهش رشد اقتصاد جهان، عمیق تر شدن شکاف میان طبقه فقیر و غنی در کنار افزایش چشم گیر جمعیت جوان کشورها، نسلی پرتحرک با آرزوهای عقیم را ایجاد کرده است. هم چنین متوقف شدن گسترش دموکراسی در سطح جهان، شهروندان را با دولت هایی غیرپاسخگو رو به رو کرده و همین امر موجب ناامیدی افکارعمومی شده است. شهروندان ریختن به خیابان ها را تنها راه برای تحمیل تغییرات تصور می کند.
خیزش ها، شورش ها، قیام های شهری و اعتراضات مردمی از خاورمیانه تا آمریکای لاتین را فرگرفته است که همگی نشانه های بارز بحران سیستم سرمایه داری جهانی را به نمایش می گذارند. همه این اعتراضت بر علیه بیکاری، گرانی، فقر و فساد و سرکوب دولتی است و به این معنی، طبقاتی و شورش کارگران، بیکاران، محرومان و ستم دیدگان است.
در عراق اعتراض های برعیه تبعیض و نابرابری، بیکاری، فقر و فساد دولتی آغاز شد. در شیلی افزایش بهای بلیت مترو اعتراضات را جرقه زد، و در لبنان مالیات بستن بر تماس‌ های واتس‌آپ.

1982

حتی در عربستان سعودی، که به دلیل ترس از سرکوب دولتی، اعتراض عمومی در آن عملا غیرقابل‌ تصور می‌نماید، عصیان و شورش نادری بر سر افزایش ۱۰۰ درصدی مالیات روی قبض رستوران‌ های عرضه ‌کننده قلیان به‌راه افتاد و هشتگ آن در عربستان تبدیل به ترند شد.
افزایش قیمت پیاز در هند باعث شد کشاورزان بزرگراه ‌ها را مسدود کنند و اعتراضات کوتاه‌ مدتی را به راه بیندازند.
وسعت و شدت آن ها در حدی است که عنوان های اول بیش تر رسانه های جهان را به خود اختصاص داده اند. این اعتراضات از خواسته ها و مطالبات اقتصادی و اجتماعی آغاز می شوند و به سرعت کل قدرت سیاسی حاکم در کشورها را هدف می گیرند. منشاء این جنبش ها را در شکاف میان فقر و ثروت در جهان که روز بروز عمیق تر می شود، باید جست و جو و مورد بحث و بررسی قرار داد.
در سال‌ های اخیر کشورهای مختلف جهان، کانون اعتراض‌ ها و شورش‌ های بخش‌ های مختلف جامعه بوده ‌اند. از اعتراضات دی ماه ١٣٩۶ ایران تا حالا جنبش جلیقه زردها در فرانسه، قاهره، هنگ‌ کنگ، بغداد، بیروت، سانتیاگو (شیلی) و کیوتو (اکوادور) را فراگرفته است.
وجه مشترک این اعتراض ها، عمدتا به تبعیض و نابرابری، فقر، بیکاری و فساد دولتی است.
در ایران، بیش تر جمعیت جوان به خصوص فارغ التحصیلان دانشگاهی، بیکارند. بنا بر آمار وزارت علوم ایران، تنها در فاصله میان ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ مراکز آموزش عالی ایران  با رشد دو برابری از ۱۳۰۰ مرکز به دو هزار و ۵۰۴ مرکز افزایش یافت و تعداد دانشجویان کشور هم از دو میلیون و ۴۰۰ هزار با افزایش بیش از دو برابری به بیش از چهار میلیون و نیم در سال ۹۲ رسید.
معاون آموزشی وزارت علوم در همین رابطه اذعان می ‌کند که  این مراکز حالا «بعد از گذشت چند دهه نه تنها کمکی به رفع معضلات جامعه نکرده است، بلکه خود به معضل اصلی در کشور نیز تبدیل شده است،‌ به طوری که در حال حاضر از یک سو شاهد افزایش آمار بیکاری در بین فارغ التحصیلان دانشگاهی هستیم و از سوی دیگر صندلی ‌های خالی از دانشجو، سالیانه بودجه هنگفتی از سرمایه کشور را می بلعند.»
هم چنین تحصن در برابر کنسولگری ایران در کربلا، پایین کشیدن و پاره کردن عکس خامنه ‌ای و حمله به دفاتر و ساختمان ‌های احزاب و گروه‌ های شبه ‌نظامی عامل سپاه قدس حکومت اسلامی، نشان گر خشم بخش قابل ‌اعتنایی از شیعیان عراق علیه بنیادگرایی اسلامی شیعه ‌محور در عراق است که با تشکیل شبکه‌ ها و تشکل‌ ها درصدد نهادینه کردن نفوذ خود در ساختار قدرت عراق است.
شاید سران حکومت اسلامی و عاملین آن در عراق، هرگز تصور نمی ‌کردند شهر کربلا که دو هفته پیش محل گردهمایی میلیون ‌ها شیعه بود، به مرکز اعتراض علیه حکومت اسلامی تبدیل شود؛ به ‌خصوص پاره کردن عکس خامنه ‌ای!
روزنامه الشرق‌الاوسط لندن روز شنبه ۱۱ آبان ۹۸، از قول سردبیر سابق این روزنامه نوشت: چندان دشوار نیست که بفهمی نظام ایران چه قدر در لبنان و عراق منفور شده و این هم ربطی به شبکه «العربیه» یا هشتگ سپاه الکترونیکی ندارد آن طور که برخی مقامات دولت حسن روحانی ادعا می‌کنند… بلکه در عراق نه شبکه اینترنت وجود دارد و نه «سوشیال مدیا»؛
دولت عراق برای خشنودی ایرانی‌ هایی که فکر می‌ کنند امواج تشویق و تحریک از فضای الکترونیکی می ‌آیند، قطع کرد. اینترنت قطع است و شبکه‌ های اجتماعی مرده، اما انقلاب زنده و پویاست.
سردبیر سابق روزنامه «الشرق‌الاوسط» و مدیر سابق شبکه العربیه می ‌گوید: حکومت ایران، سعودی، آمریکا و اسراییل را سرزنش می ‌کند با این ادعا که میلیون ‌ها فردی که شهرهای عراقی و لبنانی را طی دو هفته‌ گذشته غرق در اعتراضات خود کردند، ساخته این کشورها هستند.
با ین وجود، سران حکومت اسلامی ایران، بسیار نگرانند که دیر و یا زود این اعتراضات به ایران نیز سرایت خواهد کرد. بی جهت نیست که رزمایش قطع اینترنت «به دستور حسن روحانی انجام شده است.»
محمدرضا فرجی ‌پور، جانشین قرارگاه سایبری سازمان پدافند غیرعامل گفته است «سال گذشته به ‌دستور رییس جمهور رزمایش قطع اینترنت» برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری امنیتی تسنیم، این سازمان در سال‌ جاری نیز «رزمایش هک، اختلال، نفوذ و تخریب» را انجام داده است. درباره جزییات این رزمایش گزارشی منتشر نشده است.
فرجی، هم چنین گفته که «ستاد مقابله با تحریم‌ ها و تهدیدهای سایبری» برای مقابله با تهدیدات سایبری آمریکا علیه ایران فعال شده است.
شیلی در میان کشورهای آمریکای جنوبی بالاترین درآمد سرانه را دارد و نرخ تورم هم رقم دو درصد است، اما این ارقام و آمار لزوما بیانگر توزیع عادلانه ثروت و امکانات و دسترسی حداقلی همگان به خدمات  عمومی نیستند.
در فرانسه هم سختی و هزینه‌ بری بالای زندگی در پاریس که زیستی راحت را برای بسیاری از شاغلان این شهر دشوار و حومه ‌نشینی را به آن ها تحمیل کرده عاملی مهم در بروز جنبش جلیقه زردها بوده است.
در مورد کشورهایی مانند عراق و لبنان، ساختار ناکارآمد سیاسی و مبتنی بر تقسیم بندی ملی و مذهبی و طایفه ای است که فساد دولتی را در این کشورها نهادینه کرده است.
بر اساس آماری که اخیرا از جانب سازمان غیر دولتی «اوکسفام» انتشار یافته است، ثروت ٢۶ نفر از میلیاردرهای جهان برابر با کل دارایی های ٣ ملیارد و ٨٠٠ ملیون نفر، یعنی نصف ساکنین کره زمین است. مطابق تحقیقات سالانه مجله «فوربس» چاپ آمریکا، بسیاری از این سرمایه داران هر ساعت بیش یک ملیون دلار درآمد دارند. در میان آن ها مالک کمپانی آمازون هر ساعت بیش از چهار و نیم ملیون دلار درآمد دارد. این در حالی است که بیش از نیمی از مردم جهان، روزانه تنها پنج و نیم دلار درآمد دارند. تردیدی نیست که کل ثروت جهان محصول کار کارگر است که از سوی سرمای هداران و دولت های حامی سرمایه داری به یغام برده می شوند.
سرمایه داران، همواره حاصل رنج و کار کارگران را غارت می کنند و تنها بخش کوچکی از ارزش کار کارگر، صرف زندگی بخور و نمیر وی و در واقع بازتولید نیروی کار می شود و بخش دیگر آن محصول کار، کارگر است که به صورت ثروت های نجومی در نزد سرمایه داران انباشته می گردد.
سیستم سرمایه داری صنعتی طی دو قرن گذشته، بارها با بحران های بزرگ و کوچک رو به‌ رو شده و منتقدین و مخالفینش هر بار، با اراده ای خلل ناپذیر به مرگ قریب الوقوع آن، مراسم خاک سپاری اش را تدارک دیده اند.
برخلاف تبلیغات بنگاه های بزرگ خبری، بحران اقتصادی به پایان نرسیده و نشانه های تداوم و ژرفش ان در اقتصادهای امریکا و کشورهای اصلی اتحادیه اروپا به چشم می خورد.
***

شیلی
یک روز قبل از آغاز اعتراضات، رییس ‌جمهور شیلی، سباستین پینرا، با افتخار کشورش را جزیره ثباتی در آمریکای لاتین خوانده بود. او در مصاحبه‌ با فایننشیال تایمز، گفته بود: «ما حاضریم هر کاری انجام دهیم تا به ورطه پوپولیسم و عوام‌ فریبی سقوط نکنیم.»
روز بعد از این مصاحبه، معترضان، در جریان جدی ‌ترین خیزش‌ مردمی شیلی طی دهه‌ های گذشته، به کارخانه‌ ها حمله ‌ور شدند، ایستگاه‌ های مترو را به آتش کشیدند و سوپرمارکت‌ ها را غارت کردند، و نهایتا پینرا را وادار به لشگرکشی به خیابان‌ ها کردند. ده‌ ها نفر کشته شدند، و پینرا که آشکارا عصبی و گیج بود از «جنگ علیه دشمنی قدرتمند و سرسخت» صحبت کرد.

حرکت‌ های اعتراضی در شیلی که از حدود ده هفته پیش آغاز شده مدام اوج گرفته و به درخواست کناره ‌گیری رییس جمهوری رسیده است. روز جمعه ۲۵ اکتبر، تنها در پایتخت شیلی یک میلیون نفر به خیابان‌ ها آمدند و علیه دولت تظاهرات کردند.
بر پایه برآورد مدیریت شهری سانتیاگو، پایتخت شیلی روز جمعه سوم آبان – ۲۵ اکتبر، تنها در این شهر، یک میلیون نفر به خیابان آمدند تا علیه سیاست ‌های اقتصادی دولت اعتراض کنند.
اعتراض‌ ها یک هفته پیش و در واکنش به افزایش بهای بلیط مترو در سانیاگو آغاز شد. دامنه این اعتراض ‌ها به خصوص از روز چهارشنبه که اتحادیه ‌های کارگری اعلام اعتصاب عمومی کردند بسیار گسترش یافت.
اتحادیه‌ های کارگری و نهاد‌های مدنی از شهروندان خواسته بودند به خیابان ‌ها بیایند و بزرگ ترین جنبش اعتراضی تاریخ شیلی را رقم بزنند.
بنابر گزارش‌ ها این اتفاق روز جمعه رخ داد و در سانتیاگو حدود یک میلیون نفر به خیابان آمدند. در پایتخت شیلی، معترضان هنگام عبور از مقابل ساختمان ‌های دولتی خواستار کناره‌ گیری رییس جمهوری، «سباستیان پینرا» شدند.
کارلا روبیلار، شهردار سانتیاگو می ‌گوید حرکت ‌های اعتراضی پس از یک هفته به تجسم «قدرت تغییر» بدل شده است. او در یک پیام توئیتری روز جمعه را به خاطر حضور یک میلیون شهروند معترض در خیابان‌ های پایتخت «یک روز تاریخی» خواند.
شهردار سانتیاگو «راهپیمایی مسالمت ‌آمیز» حدود یک میلیون نفر در این شهر را نمایش «رویای یک شیلی جدید» توصیف کرد. هم زمان با این راهپیمایی صدها هزار شهروند شیلی در چند شهر دیگر دست به تظاهرات زدند.
طی یک هفته گذشته حرکت ‌های اعتراضی در شیلی در مواردی به خشونت کشیده شده است. پیش از این و در پی شدت گرفتن درگیری ‌ها در سانتیاگو و بندر والپارایسو برای دو هفته وضعیت اضطراری اعلام شده بود.
جنبش اعتراضی در شیلی در حالی اوج گرفته که دولت سباستیان پینرا ضمن لغو افزایش بهای بلیط مترو و عذرخواهی از شهروندان به خاطر سیاست ‌های ریاضتی وعده داده مجموعه ‌ای از اصلاحات اقتصادی را به اجرا بگذارد.
معترضان شیلی در این بین خواستار افزایش دستمزدها و بهبود خدمات بهداشتی و آموزشی شده ‌اند. برخی از تظاهر کنندگان هم چنین خواهان اصلاح قانون اساسی شیلی هستند.
خبرگزاری آلمان، به نقل از موسسه ملی حقوق بشر شیلی گزارش داده که در یک هفته گذشته دست ‌کم ۱۹ نفر در جریان ناآرامی ‌ها کشته شده ‌اند.
این موسسه می ‌گوید در درگیری ‌های روزهای گذشته میان معترضان و نیروهای انتظامی و پلیس ۵۸۵ نفر مجروح و دو هزار و ۸۴۰ نفر بازداشت شده ‌اند.
ده ها هزار نفر روز جمعه یکم نوامبر در سانتیاگو نیز پایتخت شیلی علیه سیاست‌ های اقتصادی دولت و «نابرابری اقتصادی» در این کشور تظاهرات کردند. تظاهرات اعتراض آمیز روز جمعه در حالی برگزار شد که دو هفته از آغاز موج اعتراضات می گذرد.
مقامات شیلی شمار شرکت کنندگان در تظاهرات روز جمعه در میدان «ایتالیا» در سانتیاگو را ۲۰ هزار نفر اعلام کرده اند. هر چند نیروهای امنیتی حضور پررنگی در جریان تظاهرات روز جمعه داشتند اما گزارش ها از بروز درگیری ‌های پراکنده بین پلیس و تظاهر کنندگان حکایت دارد.
نیروهای امنیتی شیلی، برای متفرق کردن تظاهر کنندگان به شلیک گاز اشک آور و استفاده از ماشین آب پاش متوسل شدند.
معترضان روز جمعه علاوه بر سانتیاگو، در دیگر شهرهای شیلی نیز به خیابان ‌ها آمدند. گزارش‌ ها حاکی است که گروهی از معترضان در شهرهای «والپارایسو»، «وینا دل مار» و «پونتا آرناس» نیز علیه سیاست‌ های دولت شیلی راهپیمایی کردند.
بازنگری در قانون اساسی و اصلاح نظام بازنشستگی شیلی دو خواسته اصلی معترضان است. این در حالی است که گروهی از شرکت کنندگان در تظاهرات خواستار کناره گیری سباستیان پینیرا، رییس جمهوری شیلی شده اند.
گزارش‌ ها حاکی است که با وجود اعلام محدودیت رفت و آمد، اعتراضات خیابانی در شیلی ادامه دارد.
در همین زمینه سازمان ملل خواستار تحقیقات درباره مرگ معترضان و استفاده از زور علیه مردم شده است.
میشل باچله، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، روز سه ‌شنبه گفت باید درباره کشته‌ شدن معترضان «تحقیقات مستقل» انجام شود.
او گفت برخی آمارها نشان می‌ دهد شمار کشته‌ ها به ۱۳ نفر و شمار زخمی ‌ها به ۴۴ نفر رسیده که وضع ۹ نفر از آن ها وخیم است.
بر اساس آمارهای رسمی دولت شیلی تاکنون ۱۹۰۰ نفر از معترضان بازداشت شده ‌اند.
این اعتراضات با افزایش قیمت بلیت مترو آغاز شد، اما طیف وسیعی از مطالبات، از جمله افزایش مستمری بازنشستگی، کاهش نابرابری‌ های اقتصادی، افزایش تسهیلات پزشکی و غیره در شعارهای اعتراضی مطرح شده‌ است.
سباستین پینیه ‌را، رییس‌ جمهوری شیلی روز شنبه افزایش قیمت بلیت مترو را لغو کرد، اما اعتراضات کماکان ادامه دارد.

عراق

اعتراض ‌های ضد دولتی از بامداد جمعه سوم آبان در بغداد و چند شهر دیگر عراق از سرگرفته شد و در ناصریه، مرکز استان ذی ‌قار، معترضان ساختمان استانداری را به آتش کشیدند. برخی گزارش ‌ها به کشته شدن یک معترض در بغداد و چهار تن از معترضان در ناصریه اشاره کرده ‌اند.
به گفته خبرگزاری های فرانسه و رویترز، در ناصریه چندهزار معترض وارد ساختمان استانداری شدند و بخشی از آن را به آتش کشیدند.
هم چنین به گفته پلیس عراق، در اعتراض ‌های روز جمعه یکم نوامبر، دفاتر چند حزب سیاسی در ناصریه و در چند شهر دیگر از مناطق جنوبی عراق به آتش کشیده شده است.
تظاهرات در بغداد از نیمه ‌شب و ساعتی پس از پخش شدن نطق تلویزیونی عادل عبدالمهدی، نخست وزیر عراق، آغاز شد.
عادل عبدالمهدی در سخنان خود وعده داد که ضمن پیگیری اصلاحات، هفته آینده ترمیم کابینه را آغاز کند.
عبدالمهدی در نطقش گفت: «درخواست برای سرنگونی دولت بدون یک قانون اساسی جایگزین، کشور را به آشوب می ‌کشد.»
با این حال پس از پخش این سخنان، معترضان در نزدیکی میدان التحریر بغداد جمع شدند و شعارهایی علیه دولت سردادند.
به گزارش خبرگزاری ها، هزاران عراقی بعد از ظهر روز شنبه دوم نوامبر، به سوی مرکز شهر بغداد به راه افتادند تا به تظاهرات و اعتراضات خود ادامه دهند.
تظاهر کنندگان در بخش‌هایی از پل جمهوری و میدان التحریر و اطراف آن تجمع کرده و علیه حکومت به گفته آن ها «فاسد و ناکارآمد» شعار دادند.
معترضین همچ نین برای جلوگیری از اصابت نارنجک‌ های گاز اشک آور که طی روزهای گذشته باعث کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از تظاهر کنندگان شد، بر روی پل جمهوری منهی به منطقه «الخضراء» سدی از آجر و بلوک‌ به بلندی چهار متر ایجاد کردند تا مانع اصابت مستقیم نارنجک ‌های گاز اشک آور به جسد معترضان شود.
در بصره جنوب عراق نیز اعتراضات از روز شنبه بار دیگر از سر گرفته شد به طوری که صدها تن از تظاهرکنندگان به سوی جاده منتهی به بند ام قصر راهپیمایی کرده و علیه فساد دولت شعار دادند.
تظاهرات، هم چنین در شهرهای ناصریه، مرکز استان ذی قار (جنوب شرقی عراق) برای نهمین روز در میدان «الحبوبی» در مرکز شهر از سر گرفته شد صدها نفر در مرکز شهر تجمع کرده و علیه آنچه که «دولت فاسد» نامیدند شعار دادند.
رعد سالم، فعال مدنی در تماس با العربیه گفت: «ما معترضان تصمیم گرفتیم صحنه را ترک نکنیم مگر اینکه تمام خواسته‌ های بویژه سرنگونی دولت فاسد برآورده شود.»
اعتراضات عراق، از اوایل اکتبر شروع شده و ۸۰۰۰ زخمی به جای گذاشته است. بیش از ۲۵۰ تن در جریان اعتراضات عراق کشته شده اند. منابع بیمارستانی شمار مجروحان درگیری‌ های روز جمعه سوم آبان در سراسر کشور را نزدیک به هزار و ۸۰۰ نفر ذکر کردند و خالد مهنی، سخنگوی وزیر کشور عراق نیز اعلام کرد که دست کم ۶۸ تن از ماموران پلیس در این درگیری‌ ها مجروح شده ‌اند.
رویداد۲۴، گزارش داد در نشست محرمانه قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس حکومت اسلامی با مقامات بغداد چه گذشت؟ آیا آتش اعتراضات عراق دامن تهران را خواهد گرفت؟
با وجود حمایت های هم زمان ایران و آمریکا از دولت عادل عبدالمهدی و با وجود انتشار تصاویر به آتش کشیده شدن پرچم آمریکا و اسرائیل در جریان تظاهرات مردم عراق، برخی رسانه ‌های مغرض دلیل اصلی ادامه کار دولت نخست وزیر عراق را حمایت ‌های ایران و دست داشتن ایران در سرکوب معترضان عراقی عنوان کرده اند.
هفته هاست که منطقه خارومیانه در آتش اعتراضات مردمی می ‌سوزد. معترضان در عراق و لبنان ، تظاهرات سراسری‌ای علیه سیاست مداران شان به راه انداخته اند و در این میان نام ایران با قاسم سلیمانی و حجت الاسلام احمد علم الهدی در صدر اخبار رسانه‌ های غربی و عربی است.
فارن پالسی در گزارشی مدعی شده بسیاری از تظاهرکنندگان عراقی، ایران و نیرو‌های مورد حمایت ایران را برای به خشونت کشیده شدن تظاهرات شان مقصر می دانند و خواستار از بین رفتن نفوذ ایران در عراقند. آن ‌ها در میدان تحریر مرکز بغداد شعار «ایران باید بیرون برود» سر می دهند و ویدئو‌هایی که روز جمعه از تظاهرات مردم منتشر شده حاکی از آن است که در برخی نقاط پرچم ایران را آتش زده اند. علی کاظم تظاهر کننده ۱۷ ساله عراقی به فارن. پالسی گفته: ایران به ما حمله کرده و ما را نابود کرده است. آن‌ ها پشت پرده وضعیت کنونی اند. ایران کشور عراق را هدایت می کند. فارن پالسی، مدعی شده ایران قدرت اصلی نگه دارنده عادل عبدالمهدی بر سر کار است و تظاهر کنندگان عراقی نیز خواستار دست یابی عراق به منافع شانند. ۶۰ درصد جمعیت ۴۰ میلیونی عراق زیر ۲۵ سال است و وضعیت اقتصادی این نسل را بیکار کرده است. بیکاری در عراق به ۲۵ درصد رسیده و یک پنجم مردم عراق زیر خط فقر زندگی می کنند در حالی که این کشور غنی از نفت است. روز پنج شنبه شایعه برکناری عادل عبدالمهدی در رسانه‌ ها منتشر شد. همان شب برهم صالح رری جمهور عراق در سخنرانی خود اعلام کرد عبدالمهدی قبول کرده استعفا دهد، اما این استعفا یک شرط دارد: پارلمان عراق باید کسی را جایگزین او کند و این در حالی است که رسیدن به توافق برای یک نخست وزیر جدید در عراق با تضاد منافع احزاب می تواند چندین ماه طول بکشد. رسانه ‌های غربی و عربی، به روی کار آمدن عبدالمهدی با ائتلافی که با الحشد الشعبی صورت گرفته بود اشاره کرده اند و مدعی اند مقامات حکومت اسلامی ایران، خواستار بر سر کار ماندن عبدالمهدی اند. عادل عبدالمهدی با ائتلاف دو بلوک بزرگ در پارلمان عراق بر سر کار آمد: ائتلاف سائرون به رهبری مقتدا صدر و ائتلاف فتح به ریاست هادی العامری که فرمانده گردان بدر از نیرو‌های نظامی مورد حمایت حکومت اسلامی ایران است. روز سه شنبه خبر‌هایی درباره ائتلاف عامری و صدر برای حذف عادل عبدالمهدی به گوش رسید.
اواخر روز سه شنبه عامری در بیانیه‌ ای اعلام کرد جریان بدر حاضر است برای رسیدن به توافق با صدر همکاری کند، اما روز چهارشنبه قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران سفری به بغداد داشت و با عامری دیدار کرد. رویترز در گزارشی مدعی شد در جریان این سفر از عامری خواسته شده تا به حمایتش از عادل عبدالمهدی ادامه دهد. رویترز مدعی شده یک مقام نزدیک به صدر گفته: بعد از دیدار عامری با سلیمانی، لحن او با صدر تغییر کرده و گفته کناره گیری عادل عبدالمهدی به بی ثباتی و آشوب در عراق دامن می‌زند. صدر هم در جواب به صورت علنی اعلام کرده بدون استعفای عبدالمهدی آشوب بیش تر خواهد شد و این که او حاضر نیست با عامری همکاری کند. صدر در بیانیه ‌ای علنی اعلام کرده از امروز دیگر هرگز وارد ائتلاف با عامری نخواهد شد. رویترز در گزارش خود نوشت: بعد از دو هفته تظاهرات ضد دولتی مردم عراق، ایران قدم‌ هایی برای جلوگیری از استعفای نخست وزیر مورد حمایتش در عراق برداشته است. این رسانه به نقل از ۵ منبع آگاه مدعی شده در نشست محرمانه روز چهارشنبه، قاسم سلیمانی در امور عراق دخالت کرده و از عامری و رهبران شبه نظامی عراقی خواسته تا از عبدالمهدی حمایت کنند. یک مقام ایرانی که نامش برده نشده نیز به رویترز گفته: امنیت عراق برای ایران بسیار مهم است و ایران در گذشته هم به عراق کمک کرده است. فرمانده سپاه قدس ایران به عراق و دیگر کشور‌های منطقه به طور معمول سفر می کند به خصوص وقتی از او درخواست کمک شده باشد. رویترز به نقل از مقامات امنیتی عراق بر شایعات و ادعا‌های یک ماه اخیر درباره دست داشتن ایران در تیراندازی و هدف قرار دادن تظاهر کنندگان عراقی توسط تک تیرانداز‌های ناشناس دامن زده و مدعی شده شبه نظامیان مورد حمایت ایران تک تیرانداز‌هایی را بر پشت بام خانه‌ ها در بغداد مستقر کرده اند که مستقیم تظاهر کنندگان عراقی را مورد هدف قرار می‌ دهند. این رسانه در یادداشتی مغرضانه مدعی شده اگر عراق در این بحران سقوط کند ایران نفوذی را که به واسطه روی کار امدن شیعیان بعد از سقوط صدام در پی حمله آمریکا به عراق کسب کرده از دست خواهد داد. یک فرمانده شیعه نزدیک به عامری نیز در گفتگو با رویترز از توافق بر سر کناره گیری عادل عبدالمهدی و ایجاد اصلاحات برای آرام کردن خیابان‌های بغداد خبر داده بود. منابع آگاه بی نام و نشان به رویترز گفته اند که بسیاری از فرماندهان الحشد الشعبی نگران تضعیف این نیرو در پی اخراج عبدالمهدی بوده اند.
فارن پالسی در گزارشی مدعی شده قاسم سلیمانی بار‌ها در نشست‌ های محرمانه ‌ای که با مقامات دولت عراق داشته درباره چگونگی مقابله با اعتراضات مردمی در این کشور گفته: ما می دانیم چه طور باید با معترضان برخورد کرد. آیت الله علی سیستانی مرجع تقلید شیعیان عراق، روز گذشته در سخنرانی‌ خود به قدرت ‌های خارجی که سعی می کنند اراده شان را بر دولت عراق اعمال کنند هشدار داده و به نیرو‌های امنیتی گفته از زور علیه تظاهر کنندگان استفاده نکنند چرا که ممکن است زمینه ساز آغاز جنگ داخلی، آشوب و خرابی کشور باشد.
فرانس۲۴ فرانسه نیز در گزارشی مدعی شده با توجه به نقش سیاسی مهم عراق و لبنان، بدیهی است که ایران نگران باشد. تهران باید قدرت و نفوذش را در این دو کشور حفظ کند. تقویت تئوری توطئه دست داشتن صهیونیست در جنبش مردم منطقه نشان دهنده ضعف ایران در برابر تحولات اخیر است. در عین حال ایران نگران تسری اعتراضات منطقه به سرزمین‌های خودش در شرایطی است که مردم از تحریم‌های آمریکا رنج می‌برند. موضع رسمی وزارت خارجه ایران، اما حمایت از دولت مستقر در عراق و مطالبات برحق مردم این کشور به طور هم زمان بوده است و سیدعباس موسوی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در خصوص تحولات جاری در عراق در کنفرانس خبری هفته گذشته گفت: جمهوری اسلامی ایران از مطالبات و خواسته ‌های مردم عراق که به روشنی در بیانیه ‌ها و اظهارات مرجعیت دینی و هم چنین جناب آقای «دکتر عادل عبدالمهدی» نخست وزیر عراق مورد تاکید قرار گرفته است، حمایت می ‌کند. سخنگوی وزارت امور خارجه با ابراز تاسف عمیق از وقایع اخیر عراق که منجر به کشته و زخمی شدن ده‌ ها نفر و تخریب اموال عمومی شده و هم چنین مصادره مطالبات مردمی و افزایش خشونت افزود: اطمینان داریم دولت و ملت عراق و مرجعیت می ‌توانند بر مشکلات فایق آمده و با یک پارچگی به آبادانی عراق مبادرت نمایند. هم زمان با این تحولات ویدئویی از یکی از سخنرانی قدیمی علم العدی امام جمعه مشهد با زیر نویس عربی و انگلیسی در شبکه ‌های اجتماعی دست به دست می ‌شود. علم الهدی در این سخنرانی که در پی حمله موشکی حوثی‌ ها به تاسیسات نفتی عربستان ایراد شده بود می ‌گوید: امروز حشد شعبی عراق، ایران است. حزب الله لبنان، ایران است. جهاد اسلامی فلسطین ایران است. حماس ایران است. اصلا شما نگاه کنید ایران کجاست امروز؟ مگر جنوب لبنان، ایران نیست؟ مگر حزب الله لبنان ایران نیست؟ مگر این پهپاد‌هایی که یمنی‌ ها فرستادند و سعودی ‌ها را به خاک سیاه کشاندند ایران نبود؟ می گویند این پهپاد‌ها از شمال آمده. هم جنوب تان ایران است، هم شمال تان ایران است. اعتراضات سراسری ۹۶ ابتدا در مشهد در اعتراض به گرانی آغاز شد و احمد علم‌ الهدی، امام جمعه مشهد و نماینده، ولی فقیه در خراسان رضوی نیز این اعتراضات را برحق دانسته بود. بعد‌ها که کار بالا گرفت، علم الهدی در نامه‌ای به شورای عالی امنیت ملی اتهام دست داشتن در اعتراضات ۷ دی در مشهد را رد کرد و گفت اعتراضات نه از مشهد که از تهران آغاز شد.
این اختلاف هنوز بر سر جای خود باقی است. به نظر می‌ رسد اظهارنظر‌های تحریک آمیز علم الهدی که یک بار در دی ماه ۹۶ به تظاهرات سراسری مردم ایران منجر شد، این بار به تظاهرات ضد ایرانی مردم منطقه دامن زده است. با این وجود ایران تنها کشوری نیست که دولت مستقر در عراق را حمایت می ‌کند. بسیاری از کشور‌ها از جمله آمریکا حمایت علنی خود را از عادل عبدالمهدی نخست وزیر عراق اعلام کرده اند. در حالی که عراقی ‌ها خواستار استعفای نخست وزیرشانند، دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا و چند تن از نمایندگان این کشور از نخست وزیر عراق حمایت کرده اند. یکی از مقامات ارشد وزارت خارجه آمریکا به نیوزویک گفته: نخست وزیر و تیمش دولت خوبی دارند که احتمالا می توانیم به آن امیدوار باشم.
نیوزویک در گزارشی نوشته: بسیاری از نمایندگان آمریکایی عادل عبدالمهدی را دوست آمریکا می دانند. لیندسی گراهان نماینده جمهوری خواه سنای آمریکا درباره عادل عبدالمهدی گفته: من از او خوشم می ‌آید و فکر می کنم در بین کرد‌ها و سنی‌ ها جایگاه خوبی دارد. با وجود حمایت های هم زمان ایران و آمریکا از دولت عادل عبدالمهدی و با وجود انتشار تصاویر به آتش کشیده شدن پرچم آمریکا و اسرائیل در جریان تظاهرات مردم عراق، برخی رسانه ها دلیل اصلی ادامه کار دولت نخست وزیر عراق را حمایت های ایران و دست داشتن ایران در سرکوب معترضان عراقی عنوان کرده اند.

نگرانی از مطرح شدن نام ایران در میان حجم انبوه نارضایتی ‌ها در عراق را می ‌توان در موضع‌ گیری اخیر آیت ‌الله خامنه‌ای هم دید: آن جا که او ناآرامی ‌های عراق و لبنان را به آمریکا و «کشورهای مرتجع منطقه» نسبت داد.
اما این نگرانی ‌ها تمامی ندارد، چند صباحی دیگر دو تیم ملی ایران و عراق در چارچوب بازی‌ های جام جهانی قطر باید در این جو پرتنش در عراق برابر هم قرار بگیرند، مسئله ‌ای که از هم اکنون ذهن مقام‌ های ورزشی ایران را به خود مشغول کرده است.
مقام ‌های حکومت اسلامی، همواره غرب را به تشدید تفکر «ایران ‌هراسی در دنیا» متهم می ‌کردند، اما اکنون در کشورهای منطقه جایی که ایران تلاش دارد تا نفوذ سیاسی و اقتصادی خود را با همه دشواری‌ ها و محدودیت‌ ها حفظ کند، نوعی ستیز با ایران در ادبیات برخی از شهروندان معترض شکل گرفته است.
مردم معترض در شهر سماوه واقع در استان مثنی در جنوب شرق عراق مقر چند حزب و گروه اسلامی از جمله حزب فضلیت، حزب الدعوه، عصائب اهل الحق و جریان حکمت را به آتش کشیدند. گردان‌ های عصایب‌ اهل حق، از گروه‌ های شبه ‌نظامی شیعه عراق هستند که روابط بسیار نزدیکی با ایران دارند.
بنا بر اعلام پلیس در شهر عماره در جنوب ‌شرق عراق نیز دست ‌کم ۱۸ نفر در تلاش برای حمله به دفاتر محلی شبه ‌نظامیان شیعه زخمی شده ‌اند. در جریان اعتراضات امروز در بغداد یک تن کشته و ۲۲۴ نفر دیگر مصدوم شده اند.
بر اساس اخبار و گزارشات منتشر شده در رسانه های عربی، تعدادی قابل توجهی از زنان عراقی به جمع تظاهر کنندگان در بغداد و دیگر شهرها به خیابان ‌ها آمده ‌اند. به گفته منابع خبری، زنان عراقی همراه با مردان با سردادن شعارهای ضد حکومتی به این تظاهرات پیوستند. العربیه به نقل از منابع حقوق بشری نیز از کشته شدن ۲ تظاهر کننده و زخمی شدن بیش از ۲۲۷ نفر دیگر از معترضین خبر دادند.
سازمان عفو بین ‌الملل با صدور گزارشی، رفتار پلیس عراق در هدف قرار دادن معترضان را، که به صورت مسالمت ‌آمیز تحصن کرده بودند، با سلاح گرم و گاز اشک‌ آور محکوم و اعلام کرد صحنه‌ های وحشتناک و فاجعه‌ باری خلق شده است. به گزارش این سازمان حقوق بشری معتبر بین‌المللی، ۱۴ نفر در اعتراضات کربلا جان باخته ‌اند. پلیس کربلا این خبر را تکذیب کرده و مدعی است برخوردها در شهر مذهبی کربلا منجر به کشته شدن کسی نشده و فقط افراد زیادی زخمی شده ‌اند. پلیس هم چنین اعلام کرده است فیلم ‌هایی که نشان می‌ دهند معترضان برای فرار از اصابت گلوله روی زمین دراز کشیده‌ اند، مربوط به تجمعات کربلا نیست. اما معترضان ادعای پلیس را رد می ‌کنند. شورای عالی حقوق بشر عراق جان باختن حداقل یک نفر را تایید کرده است.

آیت ‌الله سیستانی، مهم ‌ترین مرجع شیعه در عراق بار دیگر بر لزوم احقاق حقوق معترضان عراقی تاکید کرد.
به گزارش شفقنا، او در بیانیه ‌ای که در خطبه ‌های نماز جمعه کربلا قرائت شد با اشاره به تظاهرات خونین چند روز گذشته، تخریب اموال و درگیری تظاهر کنندگان با نیروهای امنیتی و سایر نیروها خواستار جلوگیری از خونریزی بیش ‌تر و سوق دادن کشور به «هرج و مرج و ویرانی» شد.
سیستانی حمله به تظاهرات مسالمت ‌آمیز را محکوم و بر لزوم مجازات عاملان آن تاکید کرد. در این بیانیه بر ضرورت جلوگیری از ورود «نیروهای مسلح تحت هر عنوانی» برای «برخورد با اعتراضات و تظاهرات مسالمت ‌آمیز به دلیل نگرانی نسبت به کشیده شدن آن به خشونت بیش ‌‌تر» تاکید شده است.

سازمان شفافیت عراق
سازمان شفافیت عراق از صدور حکم بازداشت برای ۶۰ نماینده و مسئول دولت کنونی عراق خبر داد که اتهام شان «فساد» و هدر دادن اموال عمومی عنوان شده است.
خبرگزاری فارس به نقل از شبکه خبری «السومریه» نوشت، احکامی نیز علیه یک وزیر، پنج نماینده کنونی پارلمان و دو وزیر سابق صادر شده است.
سازمان شفافیت عراق اعلام کرد، در اکتبر گذشته نیز حکم جلب ۳۸ عضو سابق و کنونی شورای استانداری‌های این کشور را صادر کرده بوده است. هم چنین حکم جلب یک استاندار، یک رییس شورای استانداری و پنج مدیرکل نیز صادر شده بود.

نقش سپاه پاسداران حکومت اسلامی ایران در کشتار تظاهر کنندگان عراقی
سپاه پاسداران حکومت اسلامی ایران، از تظاهرات در عراق با نگرانی خواستار سرکوب معترضان شد و تک تیراندازان وابسته به گروه‌ های شبه نظامیِ تحت حمایت ایران، تیراندازی به سوی تظاهر کنندگان را آغاز کردند. خبرگزاری رویترز که به منظور تهیه گزارشی درباره سرکوب تظاهرات اخیر در عراق با شماری از مسئولان امنیتی، فرماندهان گروه‌ های شبه نظامی و دیگر مقامات سیاسی و دیپلماتیک گفتگو کرده‌است، یادآوری می ‌کند که فرماندهان سپاه با تاکید بر «تجربه خود در سرکوب شورش ‌های شهری»، با توصیه ‌های خود دولت عراق را برای پایان دادن به طغیان همراهی کردند. به گفته یک مقام امنیتی عراقی، شبه نظامیان از یک سامانه ارتباطات خصوصی استفاده می‌ کردند که ایران در اختیار آنان قرار داده بود و دسترسی به مذاکرات میان آن ها برای مسئولان امنیتی عراق ممکن نبود.
در دومین روز تظاهراتی که در ابتدای ماه اکتبر برای اعتراض به فساد و بیکاری و فقدان خدمات شهری در بغداد و چند شهر دیگر عراق آغاز شد، به گفته یک دیپلمات مستقر در این کشور، یک گروه از فرماندهان سپاه پاسداران ایران به عراق آمدند و با مقامات امنیتی و اطلاعاتی این کشور دیدار و گفتگو کردند. یک فرمانده ارشد یکی از گروه‌ های شبه نظامی مورد حمایت تهران که به گفته او نفرات زیر فرمان وی درسرکوب تظاهر کنندگان شرکت نداشته ‌اند، به خبرگزاری رویترز می ‌گوید که در دومین روز تظاهرات «مستشاران سپاه برای ایفای نقش در این زمینه پافشاری کرده و خواستار سرکوب تظاهر کنندگان شدند، زیرا به گفته آنان در غیر این صورت پایه‌ های حکومت عادل عبدالمهدی فرو می ‌ریخت.»
منابع امنیتی عراقی به رویترز گفته‌ اند که دولت این کشور برای سرکوب تظاهرات از شبه نظامیان تقاضای کمک نکرده ‌است، بلکه آنان خود داوطلبانه خواستار شرکت در این کار شده‌ اند. دولت عادل عبدالمهدی بر پایه حمایت همین گروه‌ ها و برخی جناح ‌های سیاسی بر پا مانده است.
یکی از مقامات امنیتی عراق می ‌گوید: «ما به روشنی نشان دادیم که تک تیراندازان، نفرات یک گروه شبه نظامی وابسته به ایران بودند و دستورات را مستقیما از فرمانده خود، و نه از فرمانده کل نیروهای انتظامی عراق، دریافت می کردند.»
یک منبع امنیتی دیگر که هر روز در جلسات بررسی و ارزیابی وضعیت شرکت داشته می‌ گوید «شبه نظامیان سیاه پوش از روز سوم تظاهرات به سوی معترضین تیراندازی کردند. فرماندهی آنان را ابو زینب اللامی، مسئول امنیت حشد الشعبی، که یک گروه شبه نظامی مورد حمایت ایران است، بر عهده داشت.» به گفته این منبع امنیتی، «فرمانده این گروه از مسئولان ارشد این سازمان دستور گرفت تظاهرات را خاموش کند.»
در همین حال سخنگوی وزارت کشور عراق، سعد معن، تاکید کرد که «نیروهای دولتی به روی تظاهر کنندگان شلیک نکرده‌ اند و تیراندازان فاسد مسئول قتل و زخمی کردن معترضان بوده ‌اند.» او روز ۶ اکتبر در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت «دولت دستور انجام تحقیقی را به منظور شناسائی کسانی که دستور تیراندازی داده و آن هایی که به روی مردم تیراندازی کرده ‌اند را صادر کرده است.» نیروهای امنیتی عراق فردای آن روز اعلام کردند که در رویارویی با تظاهرات «یک نیروی زیاده از حد» به کار گرفته شده است و «افرادی که علیه غیرنظامیان خشونت به خرج داده ‌اند، مورد بازخواست قرار خواهند گرفت.»
در همین حال، محمد رضا، رییس کمیته امنیت و دفاع پارلمان عراق، با انتشار بیانیه ‌ای فاش ساخت که تحقیقات اولیه نشان داده است که «برخی اجزاء دست به قتل هدفمند برخی تظاهر کنندگان زده‌ اند.»
گزارش رویترز یادآوری می ‌کند که، در ٣ اکتبر، سومین روز تظاهرات، تک تیراندازان بر بام ساختمان‌ های بغداد مستقر شدند. یک فیلم بردار این خبرگزاری خود یکی از این تیراندازان را با کلاه صورت پوش و لباس سیاه بر بالای یک ساختمان مشرف به میدان تحریر دیده است. او می‌ گوید «یکی از افرادی که از ناحیه سر هدف قرار گرفته بود توسط جمعیت برده شد و فرد دیگری نیز که گلوله بر سر او نشسته بود، به نظر می‌ رسد جان باخت. هنگامی که این فرد شروع به تیراندازی کرد، تظاهر کنندگان پا به فرار گذاشتند.»
یک منبع امنیتی دیگر به رویترز گفته است که «تک تیراندازان مجهز به سامانه ارتباطی ویژه خود بوده‌ اند که توسط ایران در اختیار آنان قرار داده شده بود. این سامانه هم چون یک شبکه خصوصی عمل می ‌کرد و بنابراین شنود مکالمات میان آنان (برای دیگران و از جمله نیروهای انتظامی کشور) مشکل بود.
تظاهرات در عراق در روز اول اکتبر برای اعتراض به فقدان کار، آب، برق و دیگران خدمات اولیه و نیز فساد گستردۀ دستگاه اداری آغاز شد و بشدت سرکوب گردید. در یک هفته تظاهرات حداقل ١٠٠ تن کشته و بیش از ۶٠٠٠ نفر زخمی شدند.
ایرنا، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران، در تلاش کشف «پشت پرده‌ های آشوب در عراق»، به «ابهاماتی» اشاره دارد زیرا «تظاهرات و تجمعات» از نظر این خبرگزاری «به طرز مشکوکی به خشونت کشیده شده» است. این خبرگزاری البته نمی‌ گوید «طرز غیرمشکوک» به خشونت کشیده شدن تظاهرات صدها و یا هزارها جوانی که از بیکاری و ناامیدی و بی آیندگی و نبود امنیت به جان آمده ‌اند، چگونه است. این خبرگزاری در همین «تفسیر» خود پس از ابراز حیرت از این که چنین رویدادی در آستانۀ اربعین رخ داده است تاکید می ‌کند که «عراقی‌ها از هر چه بگذرند، از اربعین حسینی نخواهند گذشت» و بنابراین می‌ پرسد «حال با این همه حساسیت نسبت به اربعین، چرا بغداد باید به صحنه زد و خوردهای بی سابقه در این مقطع زمانی تبدیل شده باشد؟» این خبرگزاری با اشاره به میدان تحریر که یکی از مهم ترین مراکز گردهمایی‌ های اعتراضی این روزهاست می ‌نویسد «عراقی‌ ها در همین میدان تحریر بارها علیه رهبران سعودی و امارات، به خاطر حمایت های مالی و تسلیحاتی و انسانی از داعش، تظاهرات برگزار کرده‌اند!»
«فتنه ‌گران در عراق همان سربازان اجاره ‌ای حوادث سال ٨٨ در ایران هستند»
باشگاه خبرنگاران جوان، وابسته به سپاه پاسداران است که خود را «بزرگ ترین خبرگزاری فارسی زبان دنیا» معرفی می ‌کند برای بیان «پیدا و پنهان فتنه عراق» به سراغ «محمد ایمانی تحلیل گر سیاسی» رفته و به قلم وی «در واکنش به فتنه انگیزی ‌های عربستان سعودی، آمریکا و رژیم صهیونیستی» بنویسد که «به تدریج معلوم شد این قبیل مشکلات مردم -شرایط اقتصادی، بیکاری و فساد اداری-  فقط دستاویز سازمان دهندگان اصلی فتنه و آشوب است.» جالب این جاست که این تحلیل گر سیاسی تظاهر کنندگان امروز عراقی را به معترضان سال ٨٨ در ایران پیوند می ‌زند و می‌ نویسد «فتنه ‌گران در عراق، سربازان اجاره ‌ای همان اردوگاه «غربی – عبری – ارتجاعی» هستند که در حوادث سال ٨٨ شعار «نه غزه نه لبنان» دادند.» او می‌ نویسد «قاطبه ملت عراق، نه ضد اسلام و مرجعیت است و نه ایران را دشمن می ‌دارد» و این چنین به شعارهایی اشاره می ‌کند که به گزارش رسانه ‌ها تظاهر کنندگان عراقی در نفی «دخالت جمهوری اسلامی در امور کشور آنان» و در رد طبقه ‌ای از «روحانیون» در دست داشته ‌اند.
همین خبرگزاری، سخن «قیس خزعلی»، دبیرکل گردان ‌های اهل‌الحق عراق را نیز نقل کرده است که می‌ گوید «آن چه در تظاهرات دیده شد دلیلی بر وجود دست‌ های خبیثی است که می‌ خواهند ثبات عراق را بر هم زنند.»
خبرگزاری فارس، خبرگزاری دیگر وابسته به سپاه نیز در همین زمینه به سراغ دو تن از کارشناسان رفته است. سیدرضا صدرالحسینی، «کارشناس مسائل غرب آسیا» در تحلیل رویدادهای عراق می ‌گوید «آمریکایی‌ ها با توجه به سرمایه گذاری ‌های فراوانی که در عرصه‌ های مختلف انجام داده ‌اند و نتوانسته ‌اند بهره مورد نظر خود را از این سرمایه گذاری ‌ها بردارند، به دنبال ایجاد تشنجات و اغتشاشاتی (هستند که بتوانند) بخشی از این سرمایه گذاری را برگردانده و با ایجاد ناآرامی، مسائل اصلی عراق را به فراموشی بسپارند!» او می‌ گوید «آن چه مطرح می ‌شود، مطالبات واقعی مردم عراق نبوده و نوعی حرمت شکنی و براندازی دولت کنونی از آن به مشام می ‌رسد.»
خبرگزاری فارس با علی شجاعی، «کارشناس مسائل منطقه»، نیز گفتگو کرده است. او معتقد است «این ناآرامی‌ ها پشتوانه سیاسی در داخل کشور عراق ندارد چرا که جناح ‌های سیاسی از این اتفاق حمایت نکرده ‌اند.»
شاید بد نباشد یادآوری کنیم که تظاهر کنندگان «همین جناح ‌های سیاسی» را به فساد متهم می کنند و…
سردار محمدجعفر اسدی، معاون قرارگاه مرکزی خاتم ‌الانبیا، نیز «آن چه هم اکنون در عراق اتفاق افتاده است» را «ناشی از فتنه انگیزی بعضی کشورهای منطقه به خصوص عربستان سعودی» دانست. حسین امیرعبداللهیان، مدیرکل بین‌ الملل مجلس شورای اسلامی، هم «دست‌ های خبیث خارجی را در صدد بی ثبات کردن عراق» دید.

سفر قاسم سلیمانی به عراق برای آموزش مقابله با اعتراضات
آسوشیتدپرس از سفر فرمانده نیروی قدس سپاه به بغداد یک روز پس از شروع اعتراضات در عراق خبر داده است. به گزارش این خبرگزاری به نقل از دو مقام امنیتی عراقی، قاسم سلیمانی گفته «ما در ایران می‌ دانیم چه رفتاری با معترضان کنیم.»
خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی که چهارشنبه ۳۰ اکتبر منتشر کرده نوشته است که قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، یک روز پس از آغاز اعتراضات ضد دولتی در عراق با پروازی شبانه خود را به بغداد و سپس با هلیکوپتر به «منطقه سبز» پایتخت رساند. منطقه سبز بغداد محدوده‌ ای است که مراکز دولتی و ادارات مهم حکومت و سفارتخانه ‌ها و نیروهای نظامی چندملیتی باقی مانده در عراق در آن جا قرار دارند.
برای مقامات امنیتی عراق که در جلسه ‌ای امنیتی به نمایندگی از عادل عبدالمهدی، نخست وزیر این کشور، شرکت کرده بودند، دیدن سلیمانی غیرمنتظره بود.
دو مقام ارشد امنیتی عراقی که در جلسه دیدار با سلیمانی حضور داشته ‌اند و نخواسته ‌اند نام شان فاش شود به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفته ‌اند که قاسم سلیمانی با اشاره به نمونه سرکوب اعتراضات در ایران، راه و روش سرکوب اعتراضات را به  مقامات امنیتی عراق معرفی کرده است. او گفته است: «ما در ایران می ‌دانیم چه رفتاری با معترضان بکنیم. این اتفاق در ایران افتاد و ما توانستیم آن را کنترل کنیم.»
به نوشته آسوشیتدپرس، سفر سلیمانی به عراق که به عنوان طراح دستگاه امنیتی این کشور شناخته شده نشان گر نگرانی ایران از جنبش اعتراضی عراق است که پایتخت و شهرهای مهم شیعی این کشور را فرا گرفته و در آن از جمله خواست جلوگیری از نفوذ و دخالت ‌های ایران در امور داخلی این کشور مطرح شده است.
در هفته اخیر که بار دیگر اعتراضات شدت گرفت مردانی با لباس سیاه و چهره های پوشیده در حالی که سربازان عراقی هم در صحنه حضور داشتند در برابر معترضان قرار گرفتند و به سمت آنان گاز اشک‌ آور پرتاب کردند. ساکنان منطقه گفته ‌اند که نمی‌ دانند این افراد که بوده ‌اند، برخی گمان می کنند که این افراد ایرانی بوده ‌اند.
هشام الهاشمی، تحلیل گر مسائل امنیتی عراق، به آسوشیتدپرس گفت: «ایران از این تظاهرات می‌ ترسد چون این کشور بیش ترین سود را از طریق احزابی که در دولت ‌و پارلمان هستند می ‌برد. ایران مایل نیست این منافع را از دست بدهد. برای همن هم تلاش کرده که از طریق احزابش اعتراضات را به روشی خیلی ایرانی فرو بنشاند.»
شامگاه سه‌ شنبه ۲۹ اکتبر نیز مردانی که لباس سیاه بر تن داشتند و چهره ‌شان را پوشانده بودند به سمت معترضان در کربلا آتش گشودند. دست کم ۱۸ نفر به قتل رسیدند و صدها نفر زخمی شدند. تحلیل گران معتقدند این حمله می ‌تواند به نقطه عطفی در جنبش اعتراضی عراق تبدیل شود. در بغداد معترضان پرچم ایران را سوزاندند. روزهای پیش از آن نیز شعار «ایران برو بیرون» در تظاهرات شنیده می‌شد.

گزارش سازمان عفو بین الملل از عراق

سازمان عفو بین الملل روز جمعه ۱ نوامبر ۲۰۱۹، در گزارشی تکان دهنده از قتل‌های «وحشتناک» در عراق خبر داد.
این سازمان در گزارشی مفصل که از شواهد، دلایل و تحقیقات میدانی به دست آمده است، گفته است، تحقیقات نشان می‌ دهد که معترضان عراقی با اسلحه ‌ای بسیار خطرناک و «کشنده» مورد هدف قرار گرفته ‌اند.
نیروهای امنیتی و شبه نظامیانی که در قتل تظاهر کنندگان دست داشتند از گلوله‌ های به ظاهر اشک آور اما کشنده استفاده کردند. آن ها با شلیک گلوله ‌های اشک ‌آور اما کشنده به سوی جمجمه افراد تظاهر کننده آن ها را به قتل می ‌رسانند.
سازمان عفو بین الملل با تاکید بر این که این نوع گلوله ‌ها تاکنون در هیچ جای دنیا مورد استفاده قرار نگرفته است، تاکید کرده که این نوع گلوله برای قتل تظاهر کنندگان مورد استفاده قرار گرفته و با هدف متفرق کردن آن ها.
این نهاد بین المللی گفته است اغلب قربانیان که تاکنون به بیش از ۳۰۰ نفر رسیده ‌اند بوسیله این گلوله‌ ها که به جمجمه آن ها اصابت کرده است کشته شدند. این گلوله ‌ها به طور مستقیم سمت تظاهر کنندگان شلیک شده تا آن ها را بکشند و نه پراکنده کند.
نوع گلوله که به ظاهر گاز اشک‌ آور است اما در واقع کشنده و وارد جمجمه یا جسم انسان می‌شود. سازمان عفو بین الملل از مقامات عراقی و پلیس و نیروهای این کشور خواسته است بلافاصله شلیک این نوع گلوله های کشنده و بی سابقه علیه معترضان را متوقف کنند. «معترضان با گلوله ‌های شبیه گلوله اشک‌ آور که وارد جمجمه آنه ا شده کشته شدند.»
طبق تحقیات عفو بین الملل، این نوع گلوله‌ها که به صورت بمب ‌های کوچک به سوی تظاهر کنندگان شلیک می شود، تاکنون ده ها نفر را از پای درآورده است.
عفو بین الملل در گزارش خود، به مصاحبه با شاهدان عینی و مدارک و تصاویری که از مراکز پزشک قانونی از قربانیان گرفته شده استناد کرده است. این سازمان برای بررسی دقیق این گزارش با متخصصان پزشکی در بیمارستان‌ های بغداد نیز مصاحبه کرده و گزارش خود را بر مبنای داده‌ های علمی و مشاهدات عینی تهیه کرده است. در این گزارش، آمده است نیروهای امنیتی عراق از ۲۵ اکتبر از این نوع گلوله ها علیه معترضان استفاده کرده‌ اند.
تیم سازمان عفو بین الملل گفته است شواهد و مدارک ویدئویی از قربانیان و زخمی شدگان در نزدیکی میدان تحریر بغداد را مشاهده کرده است و این دلایل و شواهد را تجزیه و تحلیل کرده است.
کارشناس نظامی انواع قوطی‌ های گاز اشک آور که مانند بمب ‌های کوچک هستند را مشاهده کردند این نوع گلوله‌ های کشنده از بلغارستان و صربستان به عراق آورده شده است.
عفو بین الملل گفته است این نوع اسلحه به ظاهر اشک آور اما هر گلوله آن ده برابر گلوله گاز اشک ‌آور وزن دارد و در اصابت به افراد وارد جمجمه آن ها می ‌شود و بلافاصله به قتل می ‌رسند به خصوص اگر از فاصله نزدیک به افراد شلیک شود.
این نهاد بین المللی، این نوع قتل ‌ها را یک جنایت «هولناک» توصیف کرده و گفته است عدم پاسخ گویی در مورد قتل‌ های غیر مجاز و مجروح کردن افراد غیرنظامی توسط نیروهای امنیتی یک جرم و جنایت به شمار می رود و عاملان این جنایت ‌ها نمی ‌توانند مصون از مجازات باشند. عفو بین الملل خواستار تحقیقات سریع، بی ‌طرفانه و موثر و هم چنین پیگرد قانونی افراد مسئول در این قتل ‌ها شده است.

بحران ایران
با مطالعه گزارشات درز شده از مرکز آمار ایران نشان می دهد که شرایط داخلی جامعه ما، به مرحله بسیار خطرناکی رسیده و به نظر می رسد که یک آلترناتیو ریشه ای در جغرافیای سیاسی ایران در شرف وقوع است که احتمالا نیروی جوان دختر و پسر که بیش از ۵۵ درصد جمعیت بیکاران جامعه ایران را تشکیل می دهند، رهبری این آلترناتیو را به عهده خواهند داشت. جوانان ایرانی به شدت به دنبال آزادی و زندگی شایسته و شرافتمندانه هستند.
در این میان، بحران ها و مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم ایران گسترش چشم گیری داشته که این مسئله در گزاش مرکز تحقیقات مجلس شورای اسلامی به وضوح مشاهده و بیش از ۴۰ درصد از خانواده های ایرانی زیر خط فقر زندگی می کنند و نرخ تورم در کشور به بیش از ۷۴ درصد رسیده است. در این راستا، قیمت کالاها و خدمات به دو برابر رسیده و بحران بیکاری بیش از نصف جامعه ایران را پریشان کرده است.
شایان ذکر است که افزایش نرخ جرایم و قاچاق مواد مخدر در جغرافیای سیاسی ایران، بحران بزرگ دیگری ست و چالش های فوق الذکر با رشد منفی اقتصادی ۶ درصد نیز همراه بوده است.
با این وجود، در صورت افزایش نرخ تورم اقتصادی، رقم ۵۵ درصدی زیر خط فقر بودن مردم ایران نیز افزایش خواهد یافت. در این بین، سید ناصر موسوی لاریجانی، عضو کمیته اقتصادی مجلس شورای اسلامی در سخنان اخیر خود گزارش مرکز آمار ایران که افزایش نرخ زیر خط فقر را به دلیل افزایش نرخ تورم و افزایش قیمت کالاها گزارش داده و گفته است که ۴۰ تا ۴۷ درصد مردم ایران زیر خط فقر هستند را تایید کرده است. البته مرکز آمار ایران و بانک مرکزی که آمارها را اعلام می کنند اغلب از فیلترهای حکومتی می گذرند و تعدیل شده را اعلام می کنند تا در جامعه شوک به وجود نیاید. در عین حال ما مرکز آمار مستقلی نداریم بنابراین هم آمارها توسط نهادهای دولتی اعلام می شوند و گاهی هم به شدت منتاقض و متفاوت هستند.
با مطالعه آن چه که در رسانه های ایران و شبکه های اجتماعی و نگاه عموم مردم ایران به وضعیت کنونی کشور در می یابیم که بحران های کنونی ناشی از سیاست های داخلی و خارجی و هم چنین به دلیل فساد سیستماتیک و گسترش یافته در بخش های دولت و حکومت اسلامی است. علاوه بر آن چه که ذکر شده تحریم های آمریکا علیه حکومت اسلامی، مزید بر علت بوده و دقیقا به دلیل سیاست های خارجی حکومت ایران و حضور فعال در عرصه تروریسم، فاچاق و جنگ های «نیابتی» و سوءمدیریت داخلی آن بوده است. این همه، دلایل اصلی بحران های ایران و تنها با سرنگونی حکومت اسلامی برطرف خواهند شد. جالب توجه این جاست که خیزش مردمی دی ماه سال ١٣٩۶ و در پیشاپیش همه جوانان، که حدود ١۴٠ شهر بزگ و کوچک ایران شهر را در بر گرفت و دستگاه های امنیتی را به هراس انداخته بود، نتیجه همین بحران ها و در اعتراض به فقر، گرانی، بیکاری و فساد دولتی بوده است.
با تحلیل آخرین تحولات اقتصادی ایران، به نظر می رسد که این کشور با بحران های عدیده ای رو به رو است که بحران افزایش نرخ فقر و بیکاری که در تاریخ ایران سابقه نداشته، تحریم صنعت و معادن ایران از سوی آمریکا و هم چنین فساد دولتی که ۲۰ درصد از صادرات غیرنفتی ایران را به خود اختصاص داده، کاهش شدید منابع مالی دولت به ویژه پس از کاهش صادرات نفتی و غیرنفتی ایران، احتمال اخراج ۷۰۰ هزار کارمند و کارگر صنعت خودرو در ایران که به جمعیت میلیونی بیکار ایران افزوده خواهند شد از جمله بحران هایی است که می توان به آن ها اشاره کرد.
هم چنین، گزارش ها حاکی است اوضاع داخلی ایران بسیار آشفته و هرج و مرج سیستم اقتصادی و مالی ایران را در بر گرفته و فساد مالی و ادارای در موسسات کشور بسیار گسترش یافته است. به ویژه، تسهیلات بانکی که همواره در اختیار برخی از افراد با نفوذ و خودی ها و ژن خوب ها قرار می گیرد نیز دوچندان شده است. این افراد با نفوذ برای به دست آوردن تسهیلات بانکی در رقابت هستند تا مبادا دیر شود.
به این ترتیب، امروز کم تر کسی است که تایید نکند جامعه ایران جامعه بیماری است و با بحران ‌های عدیده اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دیپلماسی مواجه است. به‌ همین ‌دلیل، سخن گفتن از نامطلوب ‌بودن کیفیت زندگی و شاخص‌ های رفاه و سلامت و رفاه عمومی جامعه بحث چندان تازه‌ ای نیست. در حال ‌حاضر، راجع ‌به شیوع آسیب‌ های اجتماعی و روند فزاینده آن ها در رسانه ‌ها و سخنرانی ‌های مختلف بحث می ‌شود.
شیوع روزافزون بیکاری، فقر، حاشیه نشنی، اعتیاد، تن ‌فروشی، خشونت علیه زنان، خشونت علیه کودکان، کودک کار و خیابان، نابرابری، احساس ناامنی، نبود سرمایه اجتماعی و … همه بحث‌ هایی است که ریشه همه آن ها در سیاس های اقتصادی و اجتماعی حکومت اسلامی نهفته است بارها تکرار شده و موضوع جدیدی نیست. یعنی این مسائل به قدری عام شده که انگار بخش جدایی ‌ناپذیری از جامعه ایران است. واقعیت این است که در زندگی روزمره شهروندان جامعه ‌مان هر‌ روز با این پدیده ‌ها سروکار داریم.
آسیب ‌پذیری بالا، یعنی افراد در برابر خطرات و شوک‌ هایی که به آن ها وارد می‌ شود، قادر به مقابله نیستند و بلافاصله در برابر هر شوک یا شرایط جدید، در معرض تهدید و وضعیت نامطلوب ‌تری نسبت‌ به وضعیت قبلی قرار می‌گیرند. در مقابل آن، دیگر تاب ‌آوری بی معنی می شود و به اصطلاح کارد به استخوان می رسد. پس جامعه ایران بر اساس یک ارزیابی کلی از وضعیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و زیست‌ محیطی جامعه ‌ای است با آسیب ‌پذیری بالا. به این معنا که وضعیت جامعه به جایی رسیده است که قادر نیست خود را بازسازی کند. نمونه روشن آن زلزله اخیر کرمانشاه و سرپل ذهاب است که هنوز بعد از مدت‌ ها وضعیت نابسامانی دارد. ارزیابی روشن این است که جامعه این مناطق تا مدت ‌ها نمی‌تواند حتی به سطح استاندارهای قبلی برگردد، اگرچه وضعیت قبلی هم نامطلوب بود. جامعه ایران امروز در مواجهه با این شرایط قرار دارد. هر چه قدر جامعه توسعه ‌یافته ‌تر، عادلانه ‌تر و دموکراتیک ‌تر باشد، آسیب ‌پذیری کم تر و تاب ‌آوری بالاتر است.
تعمیق شکاف ‌های مختلف از درآمد گرفته تا شکاف‌ های منطقه ‌ای و تبعیض و تفاوت ‌هایی که بین استان ‌ها و مناطق مختلف ایران وجود دارد و شکاف در سلامت و آموزش و…، به هیچ وجه در چهارچوب حکومت اسلامی ایران، درمان پیر نیستند و روز به روز هم وضعیت بدتر و وخیم تر می گردد. عامل دیگری که بسیار مهم است تبعیض جنسیتی است که تقریبا در همه سطوح جامعه ایران وجود دارد و این تبعیض جنسیتی در  دسترسی به قدرت، سلامت، کار، اشتغال و حقوق عمومی نهادیه شده است. فقر شدید و مطلق آسیب‌ پذیری را بالا می ‌برد و این روند، به خصوص در دهه اخیر، افزایش داشته و جمعیت زیر خط فقر مطلق و شدید افزایش داشته است. عوامل زیست‌ محیطی شامل مصرف‌ گرایی، پل پرستی، نابودی جنگل‌ ها، تخریب مراتع، انتشار گازهای گلخانه ‌ای و آلودگی آب ‌هاست. این ها مجموعه عواملی است که بر اساس آمار و ارقام رسمی و مطالعات نشان داده می‌ شود و روندی را ایجاد کرده که موجب افزایش آسیب ‌پذیری شده است.
یکی از آن ها بی ‌ثباتی بازارهای مالی است که از سال ٢٠٠٨ با بحران مالی در آمریکا و اروپا و سپس کل جهان شروع شد. پیش ‌بینی می‌ شد ممکن است این بحران دوباره در سال ٢٠١٨ برگردد. وضعیت جهان در مقایسه با وضعیت ١٠ سال پیش به ‌شدت آسیب ‌پذیرتر است و آثار مخرب این شوک جدید و وقوع دوباره بحران بیش تر است.
موسسات اروپاید، از توتال تا رنو، از پژو تا فولکس واگن و بنز، با تسلیم در برابر تحریم هاد آمریکا، به تدریج ایران را ترک کردند. ایرباس، حتد بدون آن که منتظر ایجاد سازوکار «اینستکس»، «سازوکار ابزار حمایت از مبادلات بازرگاند» (Instrument for Support of Trade Exchange) بماند، برنامه فروش هواپیماهای خود را تعلیق کرد. «اینستکس» برنامه ای است که توسط لندن، برلن و پاریس برای حمایت از موسسات اروپایی در برابر تحریم های آمریکا ایجاد شده است. این موسسات می دانستند که این سازوکار به دردی نخواهد خورد زیرا یک پوسته توخالی است. برای آن که عملکرد این سازوکار به گونه ای دیگر باشد، می بایست اراده ای سیاسی برای رودررویی با آمریکا و دونالد ترامپ وجود می داشت. اروپا با ناتوانی ناظر خروج صنایع خود و پایان گرفتن روابط اقتصادی با ایران شد.

لبنان
قیام کنونی در لبنان صرفا به خاطر رخ دادهای اخیراتفاق نیفتاده است. مجموعه ای از رخ دادها وجود داشت که به انفجار اجتماعی در جامعه لبنان ختم شد.
لبنان از ١٧ اکتبر صحنه تظاهرات در نقاط مختلف بوده که طی آن تظاهر کنندگان خواستار برکناری نخبگان حاکم برکشور شدند که از دید آن ها متهم به فساد هستند.
در لبنان، نخست‌وزیر، سعد حریری، که از رسوایی اخیر در خصوص دادنِ هدیه ‌ای ۱۶ میلیون دلاری به یک مدل بیکینی جان سالم به در برده بود، هفته گذشته از اعمال مالیات بر تماس ‌های واتس اپ خبر داد و شورشی را به راه انداخت.
ده‌ ها سال نارضایتی از نابرابری، رکود و فساد نهایتا فوران کرد، و پای یک ‌چهارم از جمعیت کشور را به تظاهرات‌ های ضددولتی سرخوشانه و سردادن شعار «انقلاب!» کشانید.
لبنان با یکی از بالاترین میزان‌ های بدهی عمومی و نرخ‌ های بیکاری در جهان، از فراهم کردن خدمات عمومیِ پایه ای نظیر برق، آب آشامیدنی سالم یا خدمات اینترنتی قابل ‌اعتماد ناتوان است. تدابیر ریاضتی طبقه متوسط را تضعیف کرده است، در حالی که  ثروتمندان که بسیاری از آن ها سیاست مدار هستند و ٠/١ درصد از جمعیت کشور را تشکیل می ‌دهند و بخش اعظم درآمدهای ملی کشور را به جیب می ‌زنند، که بخش عمده آن با وجود منتقدان از غارت منابع کشور حاصل می‌ شود.
اخیرا، سعد حریری مالیات برنامه‌ ریزی‌شده را کنار گذاشت، و بسته اصلاحیِ شتاب ‌زده ‌ای را برای نجات اقتصاد راکد کشور ارائه و وعده داد که اعتماد عمومی را مجددا به دست می‌ آورد.
سعد الحریری نخست ‌وزیر لبنان در راستای قبول مطالبات تظاهر کنندگان؛ سه ‌شنبه گذشته از سمت خود استعفا داد و میشل عون رییس‌ جمهوری نیز در هم داستانی کامل با خواسته تظاهر کنندگان در تسریع روند تشکیل کابینه ‌ای مرکب از عناصر با تجربه، مستقل و بیرون از دایره احزاب سنتی، خواهان تشکیل کابینه تازه ‌ای مرکب از وزرای «شایسته و با تجرب» و نه هم سوی با «وابستگی‌ های سیاسی و جلب رضایت رهبران احزاب و جریان‌ های سیاسی» شد. این در حالی است که تظاهر کنندگان طی بیانیه‌ ای در روز جمعه تاکید کردند به تحرک خود تا دست یابی به تمامی خواسته ‌هایشان ادامه خواهند داد و در این راستا خواهان انجام رایزنی ‌های فوری نمایندگان مجلس برای تشکیل کابینه موقت مرکب از عناصر شایسته و کار آمد شدند.

با وجود درگیری ‌های به وجود آمده میان عوامل حزب ‌الله لبنان و مردم معترض در این کشور، شامگاه جمعه ۲۵ اکتبر ۲۰۱۹ مردم بیروت و دیگر شهرهای این کشور به تجمعات اعتراض‌ آمیز خود ادامه داده و خواستار استعفای دولت شدند.
معترضان با تاکید بر این که سخنان حسن نصرالله، دبیر کل حزب ‌الله لبنان و درگیری ‌های پیش ‌آمده میان اعضای حزبش و مردم معترض، آن ها را نمی ‌ترساند، اعلام کردند تا قبل از کناره ‌گیری دولت به خانه ‌هایشان باز نخواهند گشت.
هواداران حزب ‌الله عصر روز جمعه و پس از سخنرانی حس نصرالله از اعتراضات خارج شده، اما تجمعاتی در مناطق تحت سیطره حزب تشکیل داده و در ورودی‌های میدان‌ های محل تجمعات مردمی در بیروت دست به اغتشاش زدند.
خبرنگار العربیه از بیروت گزارش کرد که تعدادی از هواداران حزب‌الله به میان معترضان نفوذ کرده و شعارهایی در حمایت از نصرالله سر دادند و این موضوع موجب بروز درگیری‌هایی میان آن ها و معترضان در میدان ریاض الصلح بیروت شد.
پس از آن نیروهای ضد شورش برای متفرق کردن درگیری ‌ها وارد عمل شده و ورودی ‌های میدان شهدای بیروت را نیز بستند.
حسن نصرالله رهبر حزب الله در سخنان روز یکم نوامبر، بار دیگر ضمن متهم کردن تظاهر کنندگان معترض لبنانی به دریافت پول از کشورهای خارجی، یکی از جهات سیاسی را نیز به سوار شدن بر موج این جنبش مردمی به هدف ایجاد انقلاب سیاسی متهم کرد.
او در خصوص تعدی‌ اعمال شده از سوی طرفداران حزب ‌الله به تظاهر کنندگان در مرکز بیروت در سه‌ شنبه شب گذشته گفت: «واکنش‌ های بسیار محدودی بروز کرد. بسیاری از نیروهای سیاسی در جهت در دست گرفتن کنترل این تظاهرات تلاش کردند و اگر ما مردم را به حال خودشان می ‌گذاشتیم آن گاه می دیدید که چه اتفاقی ممکن بود روی بدهد. او افزود: «من تهدید نمی‌ کنم بلکه صرفا واقعیت بیرونی را توصیف می‌کنم.»
رهبر حزب‌ الله در انتقاد از اکثر کانال‌ های تلویزیونی داخلی که مبادرت به پخش زنده نظرات و شعارهای تظاهر کنندگان کردند، گفت: «کسانی که خواهان ادامه تظاهرات هستند، از این حق برخوردارند ولی باید از فحاشی در اعتراضات و تریبون‌ های خود ممانعت کنند و رسانه‌ ها هم نباید این گونه فحاشی‌ ها را پوشش دهند.»
مرکز بیروت چند روز قبل شاهد حمله‌ای از سوی گروهی از طرفداران حزب الله و جنبش امل، تعرض آن ها به برخی از تظاهر کنندگان و هم چنین شکستن و به آتش کشیدن تعدادی از چادرهای صحرائی معترضین لبنانی در میدان ‌های ریاض الصلح و شهداء بود.
نصرالله در ادامه افزود: «ما در راستای ممانعت از به آشوب کشاندن کشور کوشیدیم، به ویژه که برخی از گروه‌ ها کوشیدند تا با سوار شدن بر موج این اعتراضات خیابانی، خواستار سقوط نهادهای دولتی و ایجاد خلاء شوند، بدون این که گزینه‌ ای برای پر کردن این خلاء داشته باشند.»
او در ادامه با تاکید بر این که حزب ‌اش «مسئولانه رفتار کرده» عنوان کرد که حزب ‌الله مسئولیت مقابله با فروپاشی کشور و ممانعت از ورود آن به «خلاء قدرت» را بر گردن گرفته است.
نصرالله در مورد استعفای دولت گفت: «ظرف چند سال گذشته پاره ‌ای از اطراف نسبت به معرفی کابینه‌ های متوالی از جمله کابینه حریری به عنوان کابینه‌ های حزب ‌الله، اصرار ورزیدند در حالی که واقعیت این گونه نبود و ما در کابینه حریری هم صاحب قدرت نبودیم اما در عین حال ما نگران توان مقاومت و محور آن نیستیم (محور ایران).»
رهبر حزب الله لبنان افزود: «هیچ کس (در اثر این تظاهرات) بر خود نلرزید و حزب ‌الله مبادرت به استفاده از اهرم‌ ها و برگ ‌های برنده خود نکرد، لذا در ارزیابی اوضاع دچار اشتباه نشوید.»
نصرالله تاکید کرد که حزب ‌اش «حتی اگر کشور فلج شده و دولت قادر به پرداخت حقوق کارمندانش نباشد، توان پرداخت حقوق اعضای خود را دارد.»

لبنان کشوری با در آمد متوسط است و استثمار طبقاتی در این کشور، بسیار بالاست. یک درصد ثروت مندترین در لبنان مالکیت ۵۱ درصد سپرده های بانکی را دارد.
فقر ۳۵ درصدی، مهاجرت بسیار بالاتری وجود دارد. تقریبا یک چهارم مردم لبنان در خارج لبنان هستند. از این رو، آن ها برای در آوردن پول و ارسال آن به خانواده هایشان به اروپا، کانادا، استرالیا، عربستان سعودی مهاجرت می کنند. در هر خانواده، به طور متوسط یک مهاجر وجود دارد.
دوسال قبل دولت لبنان وام های بیش تری خواست. اما بانک ها تمایلی به دادن وام های بیشتر نداشتند، بازپرداخت آن برای دولت دشوار شد. از این رو، آن ها کنفرانسی بین المللی، کنفرانس سدر، را با شرکت بانک های لبنان، صندوق بین المللی پول، برخی دولت های اروپایی و برخی دولت های عربی در پاریس سازمان دادند. کنفرانس برای گرفتن وام های بیش تر سازمان داده شده بود و وام دهندگان گفتند: ما برای ارائه وام ۱۲ میلیاردی و ۵ ساله در شرایطی که کسری بودجه را به نصف کاهش دهید آماده ایم. و برای انجام این کار باید روی سوخت، برق، ارتباطات مالیات ببندید تا هزینه های خدمات عمومی را پایین تر بیاورد. پس از آن دولت اجرای این شرایط را برای گرفتن پول از کنفرانس آغاز کرد.
سال گذشته، در بودجه ۲۰۱۹، آن ها برای اعمال برخی از این مالیات ها تلاش کردند. اما احزاب و اتحادیه های کارگری تظاهراتی را علیه آن سازمان دادند. شرکت در تظاهرات بیروت ۱۰- ۱۵ هزار نفر بود و کارمندان دولت نیز اعتصاب هایی را انجام دادند. در پایان، دولت نتوانست برخی مالیات ها را، جز تعدادی اندک اعمال کند. از این رو، آن ها خشم مردم را خنثی کردند.
مردم ناامید و عصبانی شدند، بدون هیچ امید دیگری بدون هیچ اعتمادی، و باز هم در رنج، از این رو فراخوان «بیایید اعتراض کنیم، مالیات ها را رد کنیم» را آغاز کردند.
در جنوب یک میلیشیای فرقه ای است. جنوب پایگاه حزب الله و امل است. امل نیرویی است که مردم را سرکوب کرد. اما، این سرکوب سبب خشم بیش تر شد و مردم وقتی که با میلیشیا ها مواجه شدند مرعوب نشدند. آن ها نترسیدند و خیابان ها را ترک نکردند.
ویدیوهای بسیاری از تظاهرات ها وجود دارد که مردم به نظامیان می گویند: «باید شرم کنید، اگر می خواهید به ما شلیک کنید، ما نخواهیم رفت.» آن ها به مردم حمله کردند، نه با شلیک گلوله، بلکه با زدن آن ها به نحوی که مردم پراکنده شدند. روزهای بعد مردم دوباره آمدند و در جنوب بزرگراه را بند آوردند و از هر حرکتی در جنوب جلو گیری کردند. بعد میلیشیا ها با اتوموبیل ها آمدند، سلاح های خود را بلند کردند و هر کسی را که کلمه ای علیه رییس مجلس که (رهبر) حزب سوم، امل است، بگوید تهدید به مرگ کردند.
اما باز مردم بیش تری آمدند و آن ها وادار به ترک محل شدند. چند ساعت بعد، نزدیک ظهر، سخنگوی مجلس بیانیه ای صادر کرد. او اعتراض کننده ها را به «اقدام های فردی» دعوت کرد، آن ها را محکوم کرد و از مردم خواست خیابان ها را ترک کنند. اما وقتی این بیانیه منتشر شد، افراد بیش تری به خیابان ها هجوم آوردند، ده ها هزار نفر در جنوب در خیابان ها بودند. مردم مناطق دیگر که آن چه را رخ می داد از طریق شبکه های اجتماعی می بینند و شاهد بودند که چگونه مردم در جنوب توانستند با میلیشیاها مقابله کنند. مردم سراسر لبنان انگیزه پیدا کردند. حدود ۵۰ هزار نفر در بیروت تحمع کردند.
نصرالله دبیر کل حزب الله دیروز در تلویزیون سخنرانی کرد. او وعده لغو مالیات ها را داد. اما گات دولت باید باقی بماند، در غیر این صورت دچار هرج و مرج خواهیم شد. مردم از این سخنان ناامید شدند، حتی پایگاه او هم راضی نبود. رویکرد او این بود که «ما می خواهیم دولت را حفظ کنیم، ما می خواهیم رییس جمهور را حفظ کنیم»، بود. این امر مردم را عصبانی کرد و سبب شد مردم بیش تری، حتی افرادی  از حزب الله به اعتراضات بپیوندند.
این بار تمام خیابان های تمام بیروت پر شد، برآورد متوسط می گوید ۳۰۰ هزار نفر در بیرون بودند. حداقل ۱۰۰ هزار نفر شرکت کننده در سراسر کشور در جنوب و در شمال برآورده شده است. اکثریت مردم لبنان حمایت کردند.

یمن
در یمن، وضعیت انسانی فاجعه بار است. چهارده میلیون یمنی در آستانه گرسنگی و قحطی قرار دارند.
سازمان های غیردولتی یمنی و بین ‌المللی طی بیانیه‌ ای ضمن هشدار نسبت به این که ١۴ میلیون انسان در یمن در معرض گرسنگی و قحطی قرار دارند، خواستار توقف جنگ در این کشور شدند.
اسپوتنیک به نقل سانا، طبق این بیانیه، فدراسیون بین ‌المللی حقوق بشر، سازمان غیردولتی اقدام علیه گرسنگی، سازمان بین‌ المللی «کِر»، آکسفام، دکتران بین ‌المللی و سازمان ‌های یمنی این درخواست را امضاء کردند.
در این بیانیه، هم چنین آمده است: ١۴ میلیون زن، مرد و کودک در یمن در آستانه گرسنگی قرار دارند و اکنون اتخاذ اقدام فوری در این زمینه بیش از هر زمان دیگری لازم است.
این سازمان‌ها، هم چنین خواستار تضمین توقف فوری جنگ علیه یمن شدند.
این سازمان ‌ها، هم چنین اعلام کردند: ما از دولت‌ها می ‌خواهیم تلاش شان را برای تضمین ورود مواد ضروری بدون هیچ مانعی چند برابر کنند.
هم چنین سازمان برنامه‌ جهانی غذا نسبت به وضعیت فاجعه‌ بار انسانی در یمن هشدار داد و اعلام کرد که یمن از بدترین بحران انسانی در جهان رنج می برد.
سخنگوی برنامه جهانی غذا اعلام کرد: ما با مشکل عدم دسترسی به انبارهای گندم در الحدیده مواجه هستیم و اگر نتوانیم به این انبارها دسترسی بیابیم، نمی ‌توانیم هیچ کاری انجام دهیم. او در ادامه افزود: این بدترین بحران انسانی و غذایی در جهان است و باید در این زمینه اقدامی صورت گیرد.
حدود ٢۵ میلیون یمنی، تحت بمباران های نیروهای هوایی ائتلاف به رهبری عربستان سعودی و درگیری های بین گروه های افراطی مختلف به ویژه حوثی ها، در برابر گرسنگی، مرض و نگرانی متداوم از مرگ، دست و پنجه نرم می کنند.
بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، شیوع بیماری تب لرزه شدید در میان مردمان شهر ساحلی جنگزدهء عدن یمن افزایش یافته و بیش از ۳ هزار نفر به این بیماری مبتلا شده اند.
از سوی دیگر، درجه حرارت بالاتر از ۴٠ درجه سانتی گراد نیز به افزایش و شیوع این بیماری کمک کرده است.
سازمان ملل متحد هم چنان می گوید، حدود سه هزار نفر در جنگ های یمن کشته و ١۶ هزار دیگر زخمی شده اند، بیش از یک میلیون نفر خانه های شان را ترک کرده اند و نصف از نفوس کشور به مواد غذایی دسترسی ندارند.
عربستان سعودی، به خاطر جلوگیری از انتقال هر نوع سلاح به گروه حوثی ها تصمیم گرفت تا نزدیک به همه واردات به یمن را متوقف و تدارکات مواد غذایی و سوخت و ادویه را کاهش داده است.
جستین گرینیگ مسئول اداره انکشاف بین المللی بریتانیا در این هفته گفت:
«یمن به واردات ٩٠ درصد مواد غذایی وابسته بوده و زمانی که مواد غذایی وارد این کشور هم می شوند، بخاطر جنگ در برخی از ساحات به مستحقان توزیع نمی گردند.»
مسئول اداره انکشاف بین المللی بریتانیا اضافه کرد، در حالی که هزاران نفر در درگیری ها و جنگ یمن جان های شان را از دست دادند، میلیون های نفر دیگر تا پایان امسال به خطر قحطی مواجه خواهند شد.
رد واقع مردم یمن بین دو رقیب بزرگ خارومیانه، یعنی حکومت اسلامی ایران و حکومت اسلامی عربستان گیر کرده اند. شبه ‌نظامیان حوثی هم چنان سرگرم الگوبرداری از حکومت اسلامی ایران هستند و از حمایت های همه جانبه حکومت اسلامی ایران برخوردارند.

1983

کودکان یمنی، از آغاز جنگ حوثی ها، هم چنان نه تنها از آموزش محروم مانده اند، بلکه و بنا به گزارش ‌های مکرر سازمان ‌های حقوقی بشری هزاران تن از آن ها از سوی شبه ‌نظامیان حوثی به سربازی گرفته شده و به جبهه‌ های جنگ اعزام شده‌ اند و این در حالی است که خانواده ‌های این کودکان از هیچ ‌گونه حقی برای اعتراض برخوردار نیستند.
در مقابل اگر خانواده ‌های یمنی از اعزام کودکان ‌شان به جبهه ‌های جنگ حوثی ممانعت کنند چاره ‌ای جز تلاش برای فرار، آوارگی و عبور از میادین مینی که شبه‌ نظامیان حوثی در همه جا کار گذاشته ‌اند، ندارند.
این خانواده‌ ها در صورتی که موفق شوند خود را به اردوگاه ‌های آوارگان یمنی برسانند در این حالت در اردوگاه‌ ها بنا به داده‌ های سازمان ملل متحد، نزدیک به ۵ میلیون یمنی خواهند پیوست که از دوزخ یمن فرار کرده‌ اند.

سوریه
به محض آن که دونالد ترامپ، رییس جمهوری آمریکا فرمان بازگشت نیروهای آمریکایی حاضر در شمال سوریه را داد عملا چراغ سبزی بود به رییس جمهوری جنگ طلب ترکیه؛ تا بلافاصله حمله به روژآوا را صادر کند. با حملات هوایی و زمینی ارتش فاشیست و اشغالگر ترکیه به همراه گروه های تروریستی اسلامی که دولت ترکیه از آن ها حمایت می کند به شهرها و روستاهای شمال سوریه، آغاز شد که در طول چند روز صدها انسان کشته و یا زخمی شدند و حدود ٣٠٠ هزار نفر از خانه هایشان رانده شدند و آواره کوه و دشت گردید.
رجب طیب اردوغان برای عقب نشینی احتمالی نیروهای خود، با تویجه این موضوع که سیستم خودگردان کردها در شمال سوریه هرگز توسط کشورهای منطقه و جامعه بین المللی به رسمیت شناخته نشده، ترکیه اقدام به از بین بردن نهادهای دموکراتیک آن خواهد کرد. تلاش دیگر دولت ترکیه این است که که نیروهای جایگزین ارتش رسمی سوریه، یعنی ارتش جدیدی که ترکیه با نام «ارتش ملی سوریه» در حال تشکیل دادن آن است، به رسمیت شناخته شود. سرانجام، اردوغان که موفق به سرنگونی بشار اسد نشده، عملا تلاش می کنند که سوریه را تجزیه کند.
اردوغان رویای چند صد ساله عثمانی ها در مورد گسترش قلمرو، چنان که آتاتورک در سال ١٩٣٨ با بازپس گیری اسکندریه (هاتای کنونی) انجام داد، را تحقق می بخشد. در واقع تلاش اخیر اردوغان در نسل کشی مردم کرد، یادآور نسل کشی ارمنی ها در اواخر امپراطوری عثمانی است.
ترکیه از گروه های مسلح تروریستی که اغلب آن ها گرایش مذهبی دارند از تهاجم ترکیه به روژآوا و سوریه حمایت می کنند، شورشیانی «میانه رو» نیستند و برعکس اکثر آن ها جهادگرند. بیش از ۵٠ سازمان (از جمله ترکمن هایی اند که همه نیز جنگ طلب هستند اما قدرتمندترین آن ها از نظر ایدئولوژیک و عملیاتی سازمان های اسلامی مانند «القاعده»، «فتح الشام» جبهه النصره سابق در سال ٢٠١۶ نام خود را به جبهه فتح الشام تغییر داد «سازمان حکومت اسلامی» (داعش)، «حیات تحریر الشام» و… هستند. آن ها اکنون در کنار ارتش ترکیه علیه نیروهای مدافع حلق روژآوا قرار دارند. «ارتش ملی سوریه» که توسط ترکیه ایجاد شده و گرایش اسلامی دارد نیز از این جمله است.

جنگ بی پایان حکومت ترکیه علیه مردم کرد
در آخرین تحولات رونده به سوی جنگی دیگر در سوریه، غروب سه ‌شنبه ۱۶ مهر – ۸ اکتبر ارتش ترکیه به منظور آغاز عملیات نظامی خود در شمال سوریه، روستاها و مناطق ترکیه ‌ای مقابل شهر «تل ابیض» را تخلیه کرد.
هم چنین پارلمان ترکیه، شامگاه سه ‌شنبه، مدت لایحه اعطای مجوز به رییس ‌جمهوری برای صدور فرمان عملیات نظامی در خارج از مرزهای خود را به مدت یک سال تا ۳۰ اکتبر سال ۲۰۲۰ تمدید کرد.
دولت و ارتش فاشیست ترکیه، از مدت ها پیش خواستار ایجاد «منطقه امن» در شمال سوریه شده بود. دولت این کشور قصد دارد با ایجاد این منطقه حائل یگان‌ های مدافع خلق (ی.پ.گ) را از مرزهای خود دور نگه دارد.
این نیروهای کرد از سال ۲۰۱۲ شمال سوریه را تحت کنترل خود دارند. ترکیه ی.‌پ.‌گ را یک «سازمان تروریستی» و وابسته به حزب کارگران کردستان (پ. ک.ک) می ‌داند که سال ها با دولت ترکیه در جنگ بوده است در حالی که حکومت و ارتش ترکیه، گرایش فاشیست دارند و اردوغان با تفکر نوعثمانی گری و مذهبی، همواره طالب جنگ و سرکوب و خشونت بوده است. ارگ قرار باشد فاشیسم را در این منطقه بشناسیم این نه یگانه های مدافع خلق روژاوا و نه حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک)، بلکه دقیقا حکومت و ارتش ترکیه است.
هدف دیگر ترکیه، ظاهرا اسکان بخشی از پناهجویان سوری در این منطقه به اصطلاح «امن» است. در واقع ترکیه بر سر پناهندگان با اتحادیه اروپا معامله کرده است و اکنون می خواهد در تحولات منطقه از این انسان های رنج کشیده به عنوان ابزار سیاسی – نظامی خود، استفاده کند.
آنکارا اعلام کرده است که ۱۴۰ روستا و ۱۰ شهر برای اسکان یک میلیون نفر (تا دو میلیون نفر) از پناهجویان سوری ساکن ترکیه ساخته خواهد شد. اردوغان اروپا را تهدید کرده که در صورت عدم حمایت از طرح ایجاد «منطقه امن» مرزهای خود برای عبور مهاجران به اروپا را باز خواهد کرد.
منطقه شمال شرق سوریه، به لحاظ وسعت پنج برابر وسعت کشور لبنان است و ۴۰۰ کیلومتر مرز مشترک با ترکیه دارد.۸۰ درصد منابع طبیعی سوریه به طور عمده شامل نفت، گاز، آب و گندم در این منطقه واقع شده. جمعیت این منطقه ساکنان منطقه خودگردان شمال شرقی سوریه حدود پنج میلیون نفر است. دستگاه اداری منطقه خودگردان حدود ۶۰ هزار نیروی دموکراتیک سوریه، ۳۰ هزار افسر پلیس، و ۱۴۰ هزار کارمند را در خدمت دارد.
دو حزب اپوزیسیون اصلی ترکیه، اقدام دولت برای عملیات فرامرزی یک ‌جانبه علیه نیروهای کرد در شمال سوریه را محکوم کردند. معاون حزب جمهوری‌ خواهان خلق ترکیه گفته بود که «هدف اصلی برای امنیت سوریه پایان دادن فوری به جنگ و ایجاد صلح است.» حزب جمهوری‌ خواه خلق با ارائه یک برنامه ۲۵ ماده ‌ای برای سوریه در یک کنفرانس مطبوعاتی هشدار داد که ترکیه ممکن است در صورت اقدام نظامی یک ‌جانبه، دچار جنگی بی ‌پایان شود.
حزب دموکراتیک خلق‌ ها نیز اعلام کرده بود که عملیات ترکیه «بدترین تهدید و اشتباه ‌ترین گام» است و تاکید کرده که سوریه نیاز دارد از این جنگ طولانی خلاصی یابد. این حزب در بیانیه خود، اقدام احتمالی ارتش ترکیه را در جهت تغییر جمعیتی منطقه کردنشین شمال شرقی سوریه دانست.
با وجود این مخالفت‌ ها پارلمان ترکیه مجوز عملیات فرامرزی از سوی ارتش این کشور را شامگاه سه‌ شنبه به مدت یک سال تمدید کرد و اردغان نیز دسترو حمله به روژاوا را صادر کرد.
دونالد ترامپ، رییس ‌جمهوری آمریکا در توئیتی گفت که زمان خارج شدن از این «جنگ مضحک» فرا رسیده است عملا برای حمله ترکیه به این منطقه چراغ سبز نشان داد. او ترکیه به «تحریم فلج‌ کننده اقتصادی» تهدید کرد اما پس از حمله تحریم های خود را از روی ترکیه برداشت.
این بار اردغان به بارگاه پوتین در روسیه شتافت و با توافق او ارتش سوریه خود را بهرمزهای ترکیه رساند و نیروهای مدافع خلق را وادار کردند ٣٠ کیلومتر از مرزهای ترکیه عقب نشینی کند.
مظلوم کوبانی، از فرماندهان نیروهای سوریه دموکراتیک بهار امسال گفته بود که یگان ‌های مدافع خلق کرد پیشنهاد داده ‌اند که نیروهای نظامی خود را پنج کیلومتر از منطقه مرزی (به استثنای شهرهای پرجمعیت نظیر قامشلی) عقب برانند.
اما با این وجود به روژآوا حمله کرد و با حملات هوایی و زمینی و حتی از بمب های ممنوعه فسفری علیه مردم روژآوا در شهر سریکانی استفاده کرد. ارتش ترکیه و گروه هایی ترویستی که آنکارا از آن ها حمایت می کند صدها انسان را کشتند و یا زخمی کردند و حدود ۳۰۰ هزار انسان این منطقه را نیز آواره کردند.
اکنون وضعیت در منطقه به حدی بحرانی و پیچیده شده است که اکنون نمی توان پایانی برای این جنگ هشت ساله خانماتسوز سوریه متصور شد!

روسیه
در تاریخ ١۴ و ١۵ اکتبر، ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه  برای دیدار های رسمی  به  پادشاهی عربستان سعودی و امارات متحده عربی  سفر کرد.
ولادیمیر ساژین خاورشناس و تفسیرگر آژانس اسپوتنیک در این رابطه چنین می نویسد: از رهبر روسیه در ریاض و ابوظبی با بوغ و کرنای شرقی استقبال شد که نه تنها آداب و رسوم عربی، بلکه احترام عمیق به میهمان عالی مقام روس را بازتاب می دهد. در مذاکرات دو کشور، روابط دوجانبه و مشکلات منطقه خاور میانه مورد بحث قرار گرفت.
پوتین در عربستان، بیش از ٢٠ سند در زمینه های مختلف امضاء کرده است، از جمله منشور همکاری دراز مدت کشورهای تولیدکننده نفت. «وزن» آن ها تقریبا ٢ میلیارد دلار است. در امارات دو طرف روسی و عربی  معاملاتی در رشته انرژی، پتروشیمی، حمل و نقل ، دارو و سایر رشته ها به مبلغ  ۴/١ میلیارد دلار منعقد کردند. سران روسیه، عربستان و امارات متحده عربی موافقت کردند که شرایط مطلوب را برای اجرای پروژه های مشترک تجاری ایجاد کنند.
مهم ترین موضوهای مذاکرات، مسایل امنیت در خاورمیانه بود. لازم به یادآوری است که این سفر دوم رییس جمهور روسیه به عربستان از سال ٢٠٠٧  بود. در طول ١٢ سال گذشته، خاورمیانه به طرز چشم گیری تغییر کرده است. این منطقه تکان های «بهار عربی» که ساختار قدرت را در بسیاری از کشورهای منطقه تغییر داده و جنگ داخلی در سوریه که یک چالش جهانی شد را تجربه کرد. درگیری در تنگه هرمز و خلیج فارس و مسئله هسته ای ایران موضاعتی هستند ک هرد تحولات منطقه مطرح هستند. این مشکلات، حکومت اسلامی را در مرکز سیاست های جهانی قرار داده و انگیزه های نارضایتی  بسیاری از قدرت های منطقه ای و سایر کشورها را به دور آن متمرکز کرده است.
البته  مسکو، ریاض و ابوظبی در مورد همه این مشکلات بی شمار، وحدت مطلق نظر را نداشتند. با این حال، یک سیاست متعادل مسکو در خاورمیانه بر اساس تکیه بر قدرت نیست، بلکه براساس اصل درک منافع شرکا است. همه این ها شرکا را به گفتگو با مسکو سوق می دهد.
بدون شک سیاست خاورمیانه ای حکومت اسلامی ایران، یکی از موضوع های اصلی مذاکرات پوتین با عربستان بوده است.
در همین زمان، رییس جمهور روسیه در مورد لزوم میانجی گری بین ایران و عربستان سعودی برای حل مشکلات موجود ابراز تردید کرد. او گفت: «نقش واسطه گر بسیار سپاس گزار نیست. من فکر می کنم که شرکای ما نه در ایران و نه در عربستان سعودی نیازی به وساطت ندارند.»
پوتین در مصاحبه با روزنامه نگاران عربی خاطرنشان کرد: تضادها بین ایران و اسرائیل، ایران و آمریکا وجود دارد که باید آن ها را با یافتن راه حل ها برطرف کرد.» البته گفتگوها بین سران فدراسیون روسیه، عربستان  و امارات در مورد مسائل ایران، در راستای مصاحبه اخیر پوتین  با رسانه های کشورهای عرب صورت گرفت.

1984

مسلما سوریه مسئله مهمی در گفتگوهای سران روسیه و دو کشور عرب بود و موضع مسکو همواره با دیدگاه ریاض و ابوظبی کاملا مطابقت ندارد.  بر هیچ کس پوشیده نیست که برای عربستان و سایر کشورهای عرب و اسرائیل، یک مشکل اصلی، حضور نظامی ایران در سوریه است. احتمالا این هم یکی از موضوع های گفتگو بین پوتین و مقامات عرستان با او بوده است. در همین زمان در ریاض، بیانیه اخیر پوتین در باره لزوم خروج تمام نیروهای خارجی از سوریه را مثبت ارزیابی کردند. پوتین در بیانیه یاد شده اظهار داشت که این امر در مورد همه کشورها صدق می کند. رییس جمهوری روسیه خاطرنشان کرد که او بارها در مورد این موضوع «هم با شرکای ایرانی و هم با ترک ها» و هم چنین با آمریکایی ها بحث کرده است.
پوتین افزود: هر گاه سوریه درباره بدرد نخور بودن حضور روسیه در خاک سوریه اعلام کند، روسیه نیز این کشور را ترک خواهد کرد. در هر دو ریاض و ابوظبی، ولادیمیر پوتین سعی داشت تا مقامات عرب را متقاعد کند که شرکت آن ها در بازسازی سوریه ویران شده در جریان جنگ  لازم و ضروری است. مسکو هم چنین به عادی سازی کامل روابط  عربستان – سوریه – امارات – و هم چنین احیای عضویت  دمشق در جامعه کشورهای عرب علاقه مند است.
در جریان دیدار ولادیمیر پوتین، نکات غیر منتظره در مذاکرات،  توسط رییس جمهور ترکیه اردوغان وارد شد که عملیات نظامی «چشمه صلح» را در شمال شرقی سوریه علیه کردهای سوری آغاز کرد.
شاید کرملین از حمله ترکیه به  سوریه  نگران  شده و بیم آن دارد که این امر ممکن است. هم چنین ممکن است نقش روند سه جانبه آستانه (روسیه، ایران، ترکیه) کم ارزش شود. برای گفتگو با رییس جمهور روسیه  در مورد عملیات نظامی ترکیه در سوریه، اردوغان ٢٢ اکتبر به سوچی رفت و احتمالا تعهداتی نیز به پوتین داده است.
در مورد خلیج فارس باید گفت که روسیه اخیرا نظریه امنیت جمعی را در حوزه خلیج فارس مطرح کرده است که هدف آن کاهش خطر جنگ در منطقه است. این ابتکار توسط پوتین در ریاض و ابوظبی مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
شکی نیست که حکومت روسیه، در تحولات منطقه به دنبال منافع سرمایه داری خود با رقبایش است و هرگز دلش برای مردم سوریه و غیره نمی سوزد.
در پایان، ضمن جمع بندی نتایج سفر پوتین به عربستان سعودی و امارات متحده عربی، یکی از کانال های تلویزیونی برجسته آمریکا، یعنی سی.ان.ان اشاره کنم که این دیدارها در ریاض و ابوظبی را پیروزی پوتین خوانده بود. به گفته سی.ان.ان، این سفر به یک کودتای دیپلماتیک تبدیل شده  و رییس جمهور پوتین را در مرکز ژئوپلیتیک منطقه قرار داد. این تلویزیون، روسیه را «ابرقدرت نو ظهور خاورمیانه» نامید.

مصر
به ‌گزارش الجزیره، جمعه ۵ مهر – ۲۷ سپتامبر، مردم معترض در منطقه الوراق واقع در استان الجیزه در شرق مصر به خیابان‌ ها آمدند و خواهان برکناری عبدالفتاح السیسی، رییس جمهوری مصر شدند. آن‌ ها هم چنین شعارهایی علیه شرایط دشوار زندگی و گسترش فساد سر دادند.
گزارش‌هایی از تظاهرات مشابه در شهرهای الاقصر و قنا نیز منتشر شده است. هم زمان در اسکندریه در شمال مصر طرفداران السیسی نیز دست به تظاهرات زدند. در برخی خیابان ‌های قاهره از جمله بزرگراه النصر نیز طرفداران السیسی دست به تظاهرات زدند.
در قاهره نیروهای امنیتی مسیرهای منتهی به میدان التحریر را مسدود کرده بودند. التحریر مرکز تظاهرات ضدحکومتی در سال ۲۰۱۱ بود که به سرنگونی حکومت حسنی مبارک منجر شد.
حضور نیروهای امنیتی در اطراف میدان التحریر بسیار گسترده بود. ماموران در برخی از چهارراه‌ها  و مرکز قاهره نیز تجمع کرده بودند. برخی از سالن‌های مترو نیز بسته شده بودند.
در روز ۲۰ سپتامبر، هزاران مصری در قاهره و چند شهر دیگر به خیابان ‌ها آمده و خواستار عزل دیکتاتور نظامی کشور، عبدالفتاح سیسی، شدند. در زمانه ‌ای که حداقل شصت ‌هزار زندانی سیاسی در گوشه زندان‌ ها محبوس اند، و احزاب سیاسی، اگر نگوییم نابود، مهار شده ‌اند،  در دورانی که آزادی‌های مدنی تماما سرکوب شده، و شکنجه سکه رایج است، احتمال وقوع چنین تظاهراتی بعید به نظر می رسید.
پیش از این ‌تظاهرات، به‌ دلیل سرکوب شدید تقریبا خبری از اعتراضات خیابانی نبود. آخرین تظاهرات نسبتا مهمی که با حضور تنها چند‌ هزار معترض و عمدتا در قاهره رخ داد، علیه یکی از اقدامات سیسی، یعنی واگذاری دو جزیره استراتژیک در دریای سرخ به عربستان سعودی شکل گرفته بود.
دولت با معترضان به ‌شیوه‌ ای برخورد کرد که پس از کودتای نظامی ۲۰۱۳ متداول شده‌ است. ارتباطات مخابراتی مختل شد و وب‌ سایت‌ ها سانسور شدند. بیش از سه ‌هزار نفر را دستگیر کردند. به خانه فعالین ‌سیاسی ریختند. وکلا و مخالفان را ربوده و تحت شکنجه شدند. از طرف دیگر، هم رسانه ‌های دولتی و هم رسانه‌ های خصوصی به‌ شکل هیستریکی به معترضان تهمت و افترا بستند.
در ماه های اخیر، مصری ‌ها شدیدا تحت تأثیر ویدئوهایی قرار داشته اند که محمد علی، بازیگر چهل‌وپنج ساله و پیمانکار ساختمانی پیشین در فیس بوک منتشر کرده است. علی که ارتباط تنگاتنگی  با ارتش مصر نیز داشت، سال گذشته بی سروصدا کشور را به مقصد اسپانیا ترک کرد. او ۲ سپتامبر جزئیات فساد فرماندهان ارتش، خانواده سیسی، و اطرافیانش را علنی ساخت.
اگرچه فساد نظامی بر عموم مصری ها آشکار بود، نفس مردم بند آمد وقتی که با خبر شدند سیسی و اطرافیانش چگونه میلیاردها پوندِ مصری را بر سر پروژه‌ های عجیب و غریب به باد داده و خرج اماکن و هتل‌ های لوکس کرده اند. این افشاگری توجه ویژه‌ای را به خود جلب کرد، چرا که مصادف بود با اجرای برنامه ریاضت اقتصادی و نیز سخنان تکراری سیسی در مورد «فقر» کشور.
علی در یک حرکت ناگهانی، از طریق پلاتفرم خود «میلیون‌ ها» مصری را فراخواند تا روز ۲۰ سپتامبر به خیابان‌ ها بروند. او ادعا کرد که ارتش و پلیس «کنار مردم خواهند ایستاد» و کار سیسی تمام است.

1985

با توجه به همهمه ‌ای که در مورد محمد علی به راه افتاده بود، تئوری ‌هایی مبنی بر این که چه‌ کسی واقعا «پشت» محمد علی قرار داشت، در رسانه‌ های اجتماعی و جمع‌ های خصوصی طرح شد و زبان به زبان چرخید. شایعاتی نیز در میان مردم در جریان بود مبنی بر این که «نیروهای امنیتی دچار چنددستگی شده‌ اند.» می‌ گفتند که سازمان اطلاعات کل مصر پر از مامورهای مخالف با سیسی است که به‌ خشم ‌آمده و آماده ‌اند تا به حمایت از معترضان و عزل سیسی قد علم کنند. البته این نه نشانه عشق به ارتش یا سازمان اطلاعات کل، بلکه بیش تر گواه سطح ناامیدی‌ مصری ‌ها پس از نابودی تمام بدیل‌ های سیاسی در این دوران سخت بود.
در حقیقت، حتی یک حزب سیاسی هم فراخوان علی برای تظاهرات را تایید نکرد. این ‌امر نه لزوما به دلیل مشکوک بودن احزاب نسبت به علی، بلکه بیش تر برخاسته از این واقعیت بود که منع و سرکوب مداومِ سیسی بیش تر احزاب سیاسی و شبکه‌ های فعالان سیاسی را درهم ‌شکسته بود.
تظاهرات ناگهانی که ۲۰ سپتامبر شکل گرفت، همه را شگفت ‌زده کرد، و به طور کلی هیچ ‌یک از فعالان سیاسی قدیمی دارای پیشینه و سابقه در آن شرکت نکردند.
آن هایی که در قاهره و سایر شهرها به خیابان‌ ها ریختند، عموما جوانان و نوجوانانی بودند که تقریبا هیچ تجربه سیاسی نداشتند و البته به هیچ سازمانی متعلق نبودند. این ‌معترضان با گاز اشک ‌آور، خشونت نیروهای پلیس، و بازداشت انبوه مواجه شدند.
اما در شهر صنعتی سوئز در شمال مصر، که جرقه ‌های انقلاب ۲۵ ژانویه سال ۲۰۱۱ در آن جا افروخته شده بود، معترضان در طول دو روز با پلیس مبارزه کردند. در یک رویداد استثنائی نیز، سرمایه‌ دار بزرگی موافق با رژیم که صاحب یک کارخانه سرامیک بود، کارکنانش را جمع کرد تا برای حمایت از سیسی راهپیمایی کنند، اما کارگرانی که در کارخانه جمع شده بودند، شروع کردند به شعار دادن علیه فرد دیکتاتور: «ارحل! ارحل!» (برو یا در واقع، شرّت کم!)
نهایتا، ارتش اقدامی به نفع مردم نکرد و پلیس نیز کنار معترضان نایستاد. با این ‌وجود، علی تصمیم گرفت که فراخوان موج دیگری از تظاهرات اعتراض‌ آمیز را برای جمعه بعدی، یعنی ۲۷ سپتامبر، صادر کند. هیچ‌ کس به این فراخوان اعتنایی نکرد، نه در قاهره و نه در شهرهای بزرگ. تنها شمار کمی از معترضان در دو شهر جنوبی راهپیمایی کردند.
تقریبا غیرممکن بود که این تظاهرات تداوم یابد. سرکوب یکپارچه ‌ای که پس از ۲۰ سپتامبر رخ داد، عامل بازدارنده مهم بود. نه فقط حکومت بیش از سه‌ هزار معترض را دستگیر کرد، و نیروهای پلیس و لباس‌ شخصی تمام میادین مهم قاهره و دیگر شهرها را محاصره کردند، بلکه به افراد مشهور، کارمندان دولت، و کارگران کارخانه ‌ها دستور دادند و (به زور رشوه و تهدید) آن ها را بسیج کردند تا به‌ طور هم ‌زمان در حمایت از سیسی تظاهرات کنند.
به‌ دنبال اعتراضات ۲۰ سپتامبر، سطحی از ناامیدی و سرخوردگی و عدم اعتماد نسبت به فراخوان علی در مورد درگیر‌ی ‌های نیروهای امنیتی میان خودشان و تصمیم ارتش به برکناری سیسی ایجاد شد. این داستان از همان ابتدا یک بازی بود. اما این باور که ارتش و پلیس در فکر برکناری سیسی بودند، واقعا برخی را تشویق کرده بود که به این اعتراضات بپیوندند.
مهم‌ تر آن‌ که، برای استمرار بخشیدن به اعتراضات ناگهانی یا خودجوش، وجود یک سازمان ضروری‌ است تا چنین جنبشی را در خیابان‌ ها حفظ  کند و سامان بخشد، و یک بدیل سیاسی مشخص ارائه دهد. خودانگیختگی به‌ درازا نمی‌ انجامد و برای براندازی یک حکومت کافی نیست. در حقیقت، پس از کودتای نظامیِ ژوئیه ۲۰۱۳، سیسی توانسته تمام ساختارهای تشکیلاتی که قادر بودند چنین نقشی را بازی کنند، نابود سازد: احزاب سیاسی، اتحادیه ‌های مستقل، سازمان ‌های جوانان، و ساختارهایی از این قبیل. اتفاقی نبود که به ‌دنبال بازداشت ‌های انبوه معترضان، نیروهای امنیتی فورا سراغ فعالان کارکشته و رهبران احزاب سیاسی رفتند که هنوز زندانی نشده بودند، اگرچه این ‌افراد هیچ نقشی در بسیج نیروها در تظاهرات اخیر نداشتند.
در پاسخ به این عدم رضایت عمومی، حکومت نیز باعجله  مبارزه خود با فساد را اعلام، و از نو دادن یارانه‌ غذا به حدود دومیلیون مصری را آغاز کرد. تبلیغات‌چی‌ های دولت نیز اشاره کردند که قرار است در آینده نزدیک «اصلاحات سیاسی»‌ صورت گیرد. البته با نظر به هجوم مداوم حکومت به سمت چهره‌ های مخالف و شکجه کردن آن ها، و همین‌ طور قدغن کردن اعتراضات خیابانی، واضح است که در آینده هرگز چنین اصلاحاتی صورت نخواهند پذیرفت.
سیسی و دو پسرش هر یک نیروهای امنیتی متفاوتی را تحت کنترل خود دارند. فرماندهان ارتش به او وفادار است، چرا که امتیازات و منافع شان همواره محفوظ است؛ حتی زمانی ‌که ثابت شد عملیات ضدشورش‌ آن ها در شبه‌ جزیره سینا شکستی مفتضحانه بوده نیز تغییری از این بابت رخ نداد.
غلبه کودتای نظامی سیسی بر انقلاب مصر و جنگ کثیفی که به دنبال آن در گرفت، خسارات زیادی بر شبکه ‌ها و نهادهای فعالیت سیاسی وارد کرده؛ نهادهایی که می‌ توانستند میانجی بسیج معترضان در خیابان ‌ها و کارخانه‌ ها شوند. بهبود این وضعیت به گذر زمان و تلاش و کوشش نیاز دارد. طغیان منطقه‌ ای در سودان، الجزایر، و دیگر نواحی به‌ عنوان یک کاتالیزور زنجیره ‌ای به تحقق این  امر کمک خواهند کرد. اگر انقلاب فرآیندی انباشتی باشد، اعتراضات سپتامبر جهشی رو به جلو در این فرآیند بودند.
دونالد ترامپ، رییس جمهوری آمریکا پس از دیدار و گفت‌وگو با عبدالفتاح السیسی در حاشیه برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل از حکومت السیسی در برابر معترضان دفاع کرد.

هنگ کنگ

همه چیز در ماه آوریل گذشته، زمانی آغاز شد که خانم کاری لام، رییس اجرایی یا فرماندار هنگ کنگ لایحه ای قانونی به مجلس ارایه کرد که استرداد مجرمان را مجاز می ساخت. به موجب این لایحه، دستگاه قضایی تایوان می بایست یک دانشجوی هنگ کنگی که در تایپه دوست دختر خود را به قتل رسانده بود را به هنگ کنگ مسترد می کرد تا در آن جا محاکمه شود. حادثه ای که تا حدزیادی مردم هنگ کنگ را متاثر کرده بود. اما، مردم فهمیدند که هدف این قانون می تواند استرداد همه افراد متهم به بزهکاری به حکومت پکن باشد.
البته، قدرت حاکم در چین، در سال ٢٠١۵ هنگامی که ۵ ناشر هنگ کنگی که قصد انتشار آثاری ناخوشایند درباره رییس جمهوری شی جین پینگ، یا یک بازرگان بسیار ثروتمند به نام شیائو جیانهوآ در سال ٢٠١٧ داشتند را دستگیر کرد و به خاک چین برد چندان دربند وجود قانون استرداد مجرمین نبود… این افراد چندماه بعد در حالی ظاهر شدند که به آن ها تفهیم شده بود که در آینده نباید پا از گلیم خود فراتر بگذارند. آن چه باقی می ماند این است که در این لایحه قانونی حقوق دان ها و مدافعان حقوق بشر نوع تازه ای از زیر سئوال رفتن استقلال قضایی هنگ کنگ را می دیدند.
این حقوق دان ها و مدافعان حقوق بشر در واقع نخستین کسانی بودند که در ماه های آوریل و مه زیرنظر تایید کننده بازرگان های بزرگ و مهم به این قانون اعتراض کردند. این بازرگان ها صاحبان املاک بزرگ و سرمایه دارانی هستند که به گردش سرمایه های کم و بیش قانونی از داخل چین عادت دارند و اشتیاق چندانی به این ایده ندارند که پکن در امر مربوط به ایشان دخالت کند.
هنگ کنگی ها در آغاز، خواستار لغو لایحه قانونی استرداد مجرمین بودند؛ اکنون خواهان برگزاری انتخابات آزادهستند. هنگ کنگی هایی که صدها هزار نفرشان به خیابان ها ریخته اند، با وجود سرکوب شدید محلی و تهدیدهای رهبران چین تضعیف نشده اند. درگیری هایی که برای پکن، در زمانی که واشنگتن می کوشد جلوی قدرتمند شدن آن را بگیرد، عواقب مهم دارد.
مانند همه جنبش های مردمی جهان، جنبش هنگ کنگ، که صدها هزار تن تظاهر کننده را گردهم آورده، از جریان های مختلفی تشکیل شده که برخی از آن ها مسالمت جو و برخی دیگر رادیکال هستند و مطالبات شان تنها در یک دستور کار خلاصه نمی شود.
دانشجویان، که «جنبش چترهای» ایشان ۵ سال پیش به یک رشته بازداشت ها منجر شد، پرچم دار تظاهرات هستند. صدها هزار تن هنگ کنگی به خیابان ها ریختند که از دید آن ها، این لایحه یک اعمال زور قانونی توسط حاکمیت چین برای کاستن از خودمختاری شان است.
در روز یک شنبه ٩ ژوئن، یک میلیون تن خیابان های شهر را به تصرف خود درآوردند. یک هفته بعد، شمار آن ها به دو میلیون تن (از ٧/٢ میلیون جمعیت) رسید. خانم لام در پیله سکوت فرو رفت و به پلیس دستور برخورد داد. باید تا ١۵ ژوئیه انتظار کشیده مد شد تا او بی سروصدا لایحه قانونی خود را تعلیق کند.
بخشی از معترضان هوادار اقدامات رادیکال، مانند تخریب «شورای قانون گذاری»، از بین بردن پاسگاه های پلیس و مسدود کردن فرودگاه ها شدند. گزینه فرماندار خشونت و سرکوب با گاز اشک آور، خودروهای آبپاش و استفاده از گلوله های پلاستیکی است.
لام، هم چنین دست به یک رشته (بیش از ۶٠٠) بازداشت زده و اقداماتی با هزینه کل ١٩/١ میلیارد دلار هنگ کنگ (٢/١ میلیارد یورو) در زمینه کاهش مالیات حقوق، پرداخت یارانه برق برای افراد کم درآمد و پرداخت کمک هزینه به دانشجویان کم بضاعت انجام داده است.
سردبیر تحریریه روزنامه هنگ کنگی «ساوت چاینا مورنینگ پست» می گوید: «این که خانم لام و آقای چان (پل چان، وزیر امور مالی) بخواهند تنها با خرج کردن پول آرامش برقرار کنند ساده لوحانه است. بحران سیاسی تنها از راه انجام اقدامات سیاسی می تواند چاره جویی شود.»

اسپانیا
معترضان در این شهر از ۱۴ اکتبر – ۲۲ مهر، هر شب با پلیس درگیر شده اند. عصبانیت و خشم آن ها از تصمیم زندانی کردن رهبران شان است.
در آن روزها، معترضان در مقابل یورش پلیس ایستادند و با پرتاب بمب های بنزینی، اسید و مواد بتنی به سمت پلیس صدها سطل زباله را به آتش کشیده اند و به وسائل نقلیه پلیس آسیب رسانده اند.
اعتراض ها تاکنون به زخمی شدن بیش از ۵۰۰ نفر و بازداشت بیش از ۱۵۰ نفر منجر شده است.
اعتراض ها در ایالت کاتالونیا اسپانیا از سال ٢٠١٧ و با آغاز همه پرسی برای استقلال و جدایی این ایالت از اسپانیا شروع شد.
دادگاه کشور اسپانیا، چند روز قبل ٩ نفر از رهبران ایالت کاتالونیا را به ٩ تا ١٢ سال حبس محکوم کرد که باعث از سرگیری مجدد اعتراضات در این منطقه شد. این ٩ نفر متهم به اغتشاش و جرائم مالی در جریان بحران همه ‌پرسی استقلال کاتالونیا شدند که دولت اسپانیا آن را غیر قانونی اعلام کرده بود.
۳۵۰ هزار کاتالونیایی در روز ٢٧ اکتبر، در اعتراض به حکم زندان رهبران خود در بارسلونا تظاهرات کردند و از مقامات اسپانیا لغو حکم را خواستار شدند.
به گزارش یورونیوز، راهپیمایی اعتراض آمیز توسط مجمع ملی کاتالونیا و سازمان های عمومی فرهنگی اومنیوم برگزار شد، که رهبران آن ها هر کدام به ۹ سال زندان محکوم شدند.
این اعتراضات توسط بیش از ۱۰۰ سازمان، انجمن و اتحادیه صنفی حمایت می‌ شود. معترضان در این راهپیمایی خواستند که مقامات اسپانیایی رهبران زندانی شده کاتالونیا را آزاد کنند.
«کیوم تورا» رییس کاتالونیا، به حضور در راهپیمایی اعتراض آمیز مخالفین گفت: ما تا آن جا که مردم می خواهند پیش خواهیم رفت.
در ادامه تجمع های اعتراض آمیز، ۲۷ اکتبر حزب راست گرای واکس راهپیمایی «در دفاع از وحدت اسپانیا» در مرکز مادرید برگزار کرد که بیش از ۲۰ هزار نفر در آن شرکت کردند.
«سانتیاگو آباسکال» رهبر حزب واکس از دولت اسپانیا خواست که فعالیت احزاب «جدایی طلب» را ممنوع، استقلال کاتالونیا را به حالت تعلیق درآورد و «کیم تورا» را بازداشت کند.

1986

ساکنان بارسلون، مرکز منطقه کاتالونیای اسپانیا، اعتراض خود را در حالی آغاز کردند که بوی ناشی در مرکز شهر به مشام می ‌رسید و پاره ‌های سنگ، شیشه ‌های شکسته و گلوله‌ های پلاستیکی در میدان‌ ها و مناطق درگیری دیده می‌ شد.
پیش از آغاز درگیری‌ های شامگاه جمعه، نزدیک به ۵۰۰ هزار نفر از معترضان نیز در بارسلون دست به راهپیمایی مسالمت ‌آمیز زدند.
این اعتراضات، بامداد شنبه در برخی مکان‌های کاتالونیا هم چنان ادامه داشت؛ از جمله در پی راهپیمایی گروهی از طرفداران استقلال، بزرگراه مرزی اسپانیا – فرانسه بسته شد.
احکام سنگین ۹ تا ۱۳ سال زندان برای نقشی که ۱۲ رهبر منطقه کاتالونیا در جریان همه پرسی استقلال این منطقه از اسپانیا در سال ۲۰۱۷ داشتند، صادر شده است. احکامی که معترضان آنها را «ناعادلانه» می دانند.
کاتالونیا منطقه‌ ای صنعتی و ثروتمند در اسپانیا به شمار می رود که سال هاست از خودگردانی برخوردار است با این حال در سال های اخیر، جنبش استقلال طلب کاتالونیا تلاش کرده است تا این منطقه را از اسپانیا جدا کند.

بنگلادش
پلیس بنگلادش خبر داد که در برخورد نیروهای امنیتی با معترضان به یک پست فیس بوکی چهار تن کشته شده‌ اند. به گزارش خبرگزاری «اسوشیتدپرس»، ناآرامی در جنوب بنگلادش و در واکنش به یک مطلب انتقادی درباره محمد، پیامبر اسلام، رخ داد.
رییس پلیس محلی گفت که خشونت‌ ها روز یک شنبه ۲۰ اکتبر – ۲۸ مهر، در شهر برهان‌ الدین در حالی به وقوع پیوست که معترضان خشمگین خواستار مجازات یک مرد هندو به خاطر یک کامنت در فیس بوک شدند. این مرد گذاشتن چنین کامنتی را انکار کرد و گفت که حساب فیس بوکی ‌اش هک شده است. بر اثر تیراندازی پلیس که با هدف متوقف کردن جمعیت خشمگین صورت گرفت، علاوه بر کشته شدن چهار تن، دهها تن نیز زخمی شده اند.
موارد متعددی از تنش‌ های ملی و مذهبی در بنگلادش گزارش می‌ شود، و اقلیت ‌های این کشور از متحمل شدن تبعیض و خشونت شکایت دارند.

اکوادور
به نظر می ‌رسد که خشم مردم اکوادور از روز ١٣ اکتبر به بعد، تقریبا آرام شده باشد. آنان از روز اول اکتبر برای اعتراض به افزایش بهای سوخت به خیابان آمدند. بعد از کشته شدن ٨ نفر و زخمی شدن بیش از هزار نفر، دولت از افزایش قیمت صرف نظر کرد.
اخیرا وقتی دولت اکوادور اعلام کرد در راستای کاهش هزینه ‌های عمومی و طبق توافق با صندوق بین ‌المللی پول می ‌خواهد سوبسید سوخت که چندین دهه سابقه دارد را حذف کند، مردم به خیابان ها ریختند. این تغییر، افزایش شدید قیمت بنزین را به همراه داشت به طوری که بسیاری گفتند توانایی خرید آن را ندارند.
معترضانی که خواهان پایان یافتن ریاضت اقتصادی و بازگشت سوبسید‌ها بودند، بزرگراه‌ ها را بند آوردند، مجلس را به هم ریختند و با نیروهای امنیتی درگیر شدند. بعد از چند روز اعتراض عمومی، دولت عقب ‌نشینی و دستور خود برای حذف سوبسید را لغو کرد.

گینه

در این کشور آفریقایی، ادعای آلفا کنده، رییس جمهوری ٨١ ساله، برای یک دوره مجدد ریاست جمهوری مردم را عاصی کرد. تظاهرات در گینه از روز ٧ اکتبر شروع شد.

هزاران نفر در الجزایر علیه دولت تظاهرات کردند

هزاران نفر از مردم الجزایر در ۶۵مین سال گرد شروع جنگ‌ برای استقلال این کشور از استعمار فرانسه در الجزیره علیه دولت تظاهرات کردند.
به گزارش خبرگزاری ‌آلمان، شامگاه جمعه نیز هزاران نفر علیه عوامل باقی مانده از نظام عبدالعزیز بوتفلیقه، رییس ‌جمهور مستعفی ‌این کشور تظاهرات کرده و خواستاری برکناری آن‌ ها شدند.
بنا بر گزارش ‌های رسانه ‌های محلی، ده‌ ها تظاهر کننده تاکنون توسط ماموران امنیتی بازداشت شده ‌اند.
الجزایر از ماه فوریه به بعد هر هفته شاهد تظاهراتی بزرگ است. در ماه آوریل، بوتفلیقه کناره ‌گیری کرد. قرار بود در تابستان سال جاری انتخابات جدید برپا شود اما این انتخابات به اواسط ماه دسامبر موکول شد.

بحران سال های ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ و ٢٠١١
در بحران شدیدی که طی سال های ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ میلادی دامن اقتصاد جهانی را گرفت، بار دیگر ناقوس مرگ سیستم سرمایه داری در این جا و آن جا به صدا در آمد، از جمله در حکومت اسلامی ایران که رییس جمهوری اسلامی آن، بی توجه به آن چه در دنیای امروز می گذرد، فریاد بر آورد که «به فضل الهی امروز نظام سرمایه ‌داری به بن بست رسیده است و… خداوند متعال با زمین خوردن اقتصاد سرمایه‌ داری هم به ما هشدار داد و هم باعث شد اقتصاد را از سیطره این نظام در جهان نجات دهیم.»
آن چه خامنه ای و روحانی و هم فکران او در طیف جریان های گوناگون مطرح می کنند نه مخالفت با سیستم سرماهیه داری، بلکه مخالف یک مدل آن در مقابل مدل دیگری ست: مدل اقتصاد دولتی مخالف مدل اقتصاد آزاد!
بحران سال های ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ میلادی، آزمونی تازه در تاریخ اقتصادی جهان بود، به این دلیل ساده که برای نخستین بار تقریبا سراسر کره زمین را در بر گرفت. در بحران های پیشین اقتصادی، از جمله بحران سال ۱۹۲۹ میلادی، که سخت ترین آن ها بود، رکود و فروریزی فعالیت های اقتصادی عمدتا متوجه آمریکا و اروپای غربی بود و بر اقتصاد بسیاری دیگر از مناطق جهان، تنها به گونه ای حاشیه ای تاثیر گذاشت.
این بار اما بحران واقعا ابعاد جهانی به خود گرفت، زیرا سیستم سرمایه داری از روندها و بسترهای قدیمی خود خارج شده، صدها میلیون نفر از مردمان را در جهان، به ویژه به اصطلاح «جهان سوم» را در بر گرفته، در بخش های بزرگی از آسیا و آمریکای لاتین قدرت های اقتصادی نوظهور به وجود آورده و با تکیه بر امواج انقلابات تکنولوژی های مدرن، انقلاب بزرگی را در تقسیم بین المللی کار و نیز شکل بندی بازرگانی و توزیع سرمایه گذاری در جهان به وجود آورده است. با توجه به پیوند تنگاتنگ میان همه این اقتصادها، بحران و مظاهر آن از جمله سقوط نرخ رشد تولید ناخالص داخلی و اوج گیری تورم و بی کاری، به سرعت از چارچوب مرزهای یک کشور و یک منطقه و یک قاره فراتر رفته و به ویژه جا به جایی کالا، پول و سرمایه، با تکیه بر تکنیک نیرومند تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطی، به سرعت جهانی می شود.
اما خروج از بحران و بازگشت به رونق نیز به همان سرعت پراکنده می شوند و چرخ های فعالیت در اقتصادهای بحران زده، با تاثیر پذیری از یکدیگر، یکی پس از دیگری به کار می افتند. بدین سان، «همبستگی جهانی» در دنیان قرن بیست و یکم دیگر تنها یک موضوع انتزاعی مورد بحث مکاتب اخلاقی و فلسفی نیست. امروز این همبستگی به منافع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مردمان جهان گره خورده است.
آمریکا و چین، رقیب یکدیگرند و احتمالا طی چند دهه آینده در نقش دو ابر قدرت قرن بر سرنوشت روابط بین المللی بیش ترین تاثیر را دارند. با این همه این دو قدرت رقیب، متحد یکدیگر نیز هستند و به شدت به هم نیاز دارند. چین نمی تواند از بازار نیرومند آمریکا چشم پوشی کند و آمریکا نیز به بازار رو به گسترش چین، که طبقه متوسط و مصرف کننده آن به سرعت در حال پیشروی است، نیاز حیاتی دارد.
یکی دیگر از عوامل سیستم سرمایه داری، سطح بسیار بالای بدهی دولت ها در کشورهای بزرگ صنعتی است. در واقع برنامه های «تحریک اقتصادی»، که در پی بحران و به منظور مقابله با آن به اجرا گذاشته شد، کسری بودجه را در این کشورها سنگین تر و نیاز آن ها را به گرفتن وام های سنگین از بازارهای مالی، به شدت بالا برده است. کاهش بدهی های دولتی، یکی از مهم ترین چالش های اقتصادی این کشورها است.
عامل دیگر نا‌امنی غذایی است که در سطح جهانی وجود دارد. عوامل دیگر بلایای طبیعی، ‌تغییرات آب‌ و هوایی، زلزله و خشک‌ سالی است. و بالاخره منازعه و خشونت و جنگ که یکی از عواملی است که به‌ طورکلی در سطح جهانی تاثیرات زیادی بر کشورها گذاشته است. به طور مشخص منازعه و جنگ در سوریه، عراق، افغانستان، لیبی، یمن و… روی همه جوامعه تاثیر گذاشته است.
باید اذعان داشت که بحران های بزرگ سرمایه داری در سال‌ های ١٨۵٧، ١٨٧٠، ١٩٠٧، دهه‌ ١٩٢٠ و ١٩٣٠، دهه ١٩٧٠، دهه ١٩٩٠ و دهه اول قرن ٢١ نشان داد که سرمایه ‌داری بنا به ماهیت متناقض خود همیشه بحران زاست. این واقعیت را حتی بسیاری از طرفداران سرمایه‌‍ داری هم انکار نمی‌ کنند. سرمایه‌ داری نه قادر است بحران‌ های متعدد و متنوع ذاتی خود را از بین ببرد، و نه بیکاری را ریشه ‌کن نماید، یا عدالت اجتماعی واقعی برقرار کند.

فرانسه

به گزارش سی‌ ان ‌ان، برخلاف پیش‌ بینی‌ ها رشد اقتصادی فرانسه به دو دهم درصد رسیده که چند دهم کوچک تر از پیش ‌بینی ‌های قبلی است. کاهش رشد اقتصادی به سبب کاهش تقاضا در صنایع خودروسازی‌، پلاستیک و الکترونیک اتفاق افتاده است.
گفته می ‌شود که دولت فرانسه به منظور افزایش رشد اقتصادی، قصد تزریق ۱۹ میلیارد یورو را به اقتصاد دارد. در همین حال، دولت قصد دارد مالیات بر درآمد ثروتمندان را بکاهد تا آن ها بیش تر به سرمایه ‌گذاری تشویق شوند؛ امری که با توجه به حساسیت ‌های جلیقه زردها، به احتمال زیاد با مخالفت ‌های اجتماعی و حتی سیاسی جناح ‌های مخالف مواجه می ‌شود.
دفتر آمار اتحادیه اروپا، هم چنین اعلام کرد که سرعت رشد بخش تولید در آلمان کم شده و بر اساس ارزیابی آن در رکود به سر می ‌برد.
هم چنین به گزارش صندوق بین المللی پول، با اشاره به رسیدن سطح بدهی های فرانسه به بالاترین رقم چهار دهه اخیر پیش ‌بینی کرده است به زودی نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی فرانسه از ۱۰۰ درصد عبور کند که این مسئله یک ریسک جدی بر سر راه رشد اقتصادی بالای فرانسه محسوب می شود. نرخ بیکاری در فرانسه در مقایسه با بسیاری از کشورهای اروپایی کماکان در سطح بالایی قرار دارد.
نرخ بیکاری فرانسه، در حال حاضر بیش تر از متوسط کشورهای عضو اتحادیه اروپا و دو برابر نرخ بیکاری در همسایه شرقی این کشور یعنی آلمان است. طبق اعلام صندوق بین المللی پول تبعیض زیادی در محیط کاری برای مهاجرین خارجی به فرانسه وجود دارد به گونه ای که بیش از ۳۲ درصد مهاجران خارجی به فرانسه فاقد شغل هستند در حالی که این رقم برای آلمان تنها ۱۵ درصد و برای ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپا ۲۳ درصد است.

آمریکا

رشد سالانه تولید ناخالص داخلی که در اوایل ۲۰۱۸ به اوج رسیده بود، از آن زمان کاهش یافته و حالا تقریبا برابر با ۲۰۱۵ است. سرمایه گذاری تجاری بیش از حد انتظار سقوط کرده و به‌ نظر می‌رسد به ‌سمت یک رکود پیش می‌رود.
رشد اقتصادی کند شده و در سه ‌ماهه دوم ۲۰۱۵ کندتر شده است. اگر رشد اقتصادی هم چنان افت کند، در روز انتخابات ۲۰۲۰ کم تر از رشد اقتصادی ۲۰۱۵ خواهد بود، این یک خبر بد اقتصادی برای ترامپ است.
با وجود وعده ‌های دونالد ترامپ، کسری بودجه دولت آمریکا به مرز یک تریلیون دلار رسیده که در سال‌ های اخیر بی ‌سابقه بوده است. علت این افزایش سیاست‌ های دولت ترامپ در مورد کاهش مالیات و بالا رفتن هزینه‌ ها عنوان می‌ شود.
کاهش کسری بودجه یک از شعارهای چهل و پنجمین رییس جمهوری ایالات متحده، دونالد ترامپ بوده است. گزارش روز جمعه سوم آبان -۲۵ اکتبر، وزارت خزانه ‌داری آمریکا خلاف این وعده را نشان می‌ دهد.
بر پایه این گزارش، کسری بودجه آمریکا در سال مالی منتهی به سپتامبر ۲۰۱۹ به نسبت دوازده ماه قبل از آن ۲۶ درصد افزایش یافته و به ۹۸۴ میلیارد دلار رسیده است.
این میزان کسری معادل ۶/۴ درصد تولید ناخالص داخلی ایالات متحده و از این منظر به نسبت سال گذشته هشت دهم درصد بیش تر است.
کارشناسان معتقدند کاهش مالیات بنگاه‌های اقتصادی توسط دولت دونالد ترامپ و افزایش هزینه‌ ها عامل اصلی نزدیک شدن کسری بودجه به یک تریلیون دلار است.
مطابق گزارش وزارت خزانه ‌داری آمریکا، افزایش هزینه ‌ها از جمله در حوزه ‌های خدمات اجتماعی، دفاعی و هزینه بدهی ‌های دولتی عامل کسری بودجه بوده است. این وزارت خانه میزان بدهی‌ های دولتی را در حال حاضر ۱۶ تریلیون و ۸۰۰ میلیارد دلار اعلام کرده است.
کسری بودجه در دومین سال مالی ریاست جمهوری دونالد ترامپ به بالاترین سطح در هفت سال اخیر رسیده است. در سال ۲۰۰۹ و در دولت اول باراک اوباما این میزان به یک تریلیون و ۴۰۰ میلیارد دلار رسیده بود.
اوباما در پی بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸، هزینه گزافی صرف نجات سیستم بانکی ایالات متحده کرد که علت اصلی افزایش سرسام‌ آور کسری بودجه محسوب می ‌شود. او در سال پایانی حضورش در کاخ سفید و پیش از به قدرت رسیدن ترامپ موفق شده بود این کسری را به ۵۸۵ میلیارد دلار کاهش دهد.
وزیر خزانه‌ داری آمریکا با وجود افزایش کسری بودجه، سیاست ‌های اقتصادی ترامپ را کارآمد می‌ داند.
دونالد ترامپ هنگام ورود به کاخ سفید وعده داده بود طی هشت سال کسری بودجه را به صفر برساند. تیم اقتصادی او وعده می‌ داد کاهش درآمدهای ناشی از کاهش مالیات واحدهای تولیدی از طریق رونق اقتصادی و بالا رفتن اشتغال جبران شود.
با این همه و با وجود رشد اقتصادی مثبت ایالات متحده هنوز پیش ‌بینی دولت برای جبران درآمد کاهش یافته مالیاتی تحقق نیافته است. کاهش درآمدهای مالیاتی در سال گذشته حدود یک و نیم تریلیون دلار برآورد می ‌شود.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
روزنامه وال استریت ژورنال ماه گذشته به نقل از کمیته بودجه فدرال آمریکا ابراز نگرانی کرده بود که با ادامه وضعیت کنونی کسری بودجه ایالات متحده تا سال ۲۰۲۸ به ۲ تریلیون دلار برسد.
با وجود ادامه روند افزایشی کسری بودجه، استیون منوچین، وزیر خزانه ‌داری آمریکا روز جمعه ادعا کرد که سیاست ها و رویکرد اقتصادی دونالد ترامپ «عمل می‌کند.» او از کنگره ایالات متحده خواست برای به ثبات رسیدن اقتصاد این کشور جلوی «هزینه ‌های بی ‌فایده و غیرمسئولانه» را بگیرد.

وال استریت قلب تپنده اقتصاد آمریکا محسوب می شود. ساختمان بازار بورس نیویورک که بزرگ‌ترین بورس جهان از نظر میزان معاملات و حجم مالی است، در خیابان وال استریت قرار دارد. همچنین مرکز بزرگ‌ترین مراکز اقتصادی ایالات متحده آمریکا و چند بورس مهم اقتصادی این کشور از جمله بازار بورس نیویورک (NYSE)، بازار بورس نزدَک (NASDAQ)، بازار بورس آمریکا (AMEX)، بازار بورس تجاری نیویورک (NYMEX) و میز بازرگانی نیویورک (NYBOT) در این منطقه قرار دارد.
در طول زمان، نام وال استریت به عنوان «مکان افراد دارای نفوذ اقتصادی در آمریکا» شهرت یافته است هم از این رو بود که اعتراض‌ها و تجمعاتی خیابانی که از تاریخ ١٧ سپتامبر ٢٠١١ در نیویورک آغاز شد از همین محل شروع شد و نام آن برگرفته از قلب اقتصادی آمریکا بود و به جنبش اشغال وال استریت شهره یافت.
«جنبش وال استریت را اشغال کنید» در وب سایت خود و در بخش معرفی آورده است: «ما ٩٩ درصدی هستیم که از خانه‌ های خود بیرون رانده شده ‌ایم. ما از خدمات درمانی مطلوب محروم بوده‌ ایم. ما از آلودگی محیط زیست رنج می‌ بریم. ما ساعات طولانی را برای مقدار اندکی دستمزد و بدون بهره‌ مندی از حقوق قانونی خود سخت کار می ‌کنیم، البته اگر بتوانیم کاری پیدا کنیم. در حالی که یک درصد دیگر از همه چیز برخوردار است، ما از هیچ چیز برخوردار نیستیم. ما ٩٩ درصد جامعه هستیم.»
این جنبش اعلام کرده بود که قصد دارد ٢٠ هزار نفر را به محله منهتن نیویورک بیاورد تا برای چند ماه این محله را تسخیر کنند. چنین اقداماتی از تجمعات اعتراض‌آمیز مردم مصر، یونان، اسپانیا و ایسلند الهام گرفته شده بود و به گفته گردانندگان جنبش، این لشکرکشی برای سرنگونی بزرگ‌ ترین انحراف ایجاد شده در دموکراسی، قلمداد می ‌شود.
اعتراض به مسائلی هم چون فقر، بیکاری، قدرت و نفوذ شرکت‌ های بزرگ، نابرابری اجتماعی، جنگ‌های خاورمیانه، بدهی دانشجویان و پاداش‌ های زیاد برای مجریان وال استریت، از جمله اهداف آغاز این جنبش اعلام شده است. تظاهر کنندگان، هم چنین خواهان وضع مالیات بیش تر بر طبقه ثروتمند و پاسخ گویی بانک ‌ها در قبال اقدامات شان هستند که به بحران اقتصادی آمریکا دامن زده است.
با آغاز این اعتراضات که نه تنها برای مقامات آمریکا بلکه برای دیگر مردم جهان نیز غیرمنتظره بود، در فاصله ای کم تر از یک ماه شعار محوری جنبش، «٩٩ در صد در برابر یک در صد» بازتاب جهانی عظیمی پیدا کرد و به بقیه نقاط جهان که در ارتباط با نظامی سرمایه داری بودند تسری یافت و اعتراض‌ های بین‌ المللی نسبت به آن چه «طمع سیستم بانکی» خوانده شده، ابعادی گسترده تر از قبل یافت.
برخی کارشناسان، تغییرات در ساختار فرهنگی و درونی جامعه آمریکا و برخی افزایش افسارگسیخته ناهمگونی اجتماعی و فاصله طبقاتی را مطرح می‌ کنند، برخی بر شرایط اقتصادی حاکم بر کشور و افزایش روز افزون فقر و گرسنگی و نیاز ۴۶ میلیون آمریکایی به کمک‌ های دولتی را اولویت دانسته‌ اند؛ برخی گسست میان مردم و سیاست مداران آمریکا را دلیل اعتراض‌ ها دانسته و برخی نیز سیاست خارجی و نارضایتی مردم از جنگ طلبی‌ های دولت آمریکا و تزلزل موقعیت جهانی آمریکا و بحران نظام سرمایه داری را دلیل این اعتراض‌ها عنوان کرده‌ اند.
کارشناسان اقتصادی، نقطه آغاز و منشاء بروز بحران اقتصاد سرمایه داری را در تشدید بحران اقتصادی آمریکا طی سال‌های اخیر و مشخصا از سال ٢٠٠٨ می ‌دانند. بحرانی که با رکود بازار مسکن آمریکا، افت شدید در بازارهای مالی آمریکا و کاهش ٣٠ تا ٣۵ درصدی ارزش دلار آغاز شد و تاثیر شدید آن بر اقتصادهای متاثر از آمریکا نظیر اقتصاد اروپا، اقتصاد شرق آسیا، آمریکای لاتین و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، این بحران را در ابعاد جهانی مطرح کرد.
در گزارشی که مرکز پژوهش های کنگره آمریکا آن را منتشر کرد آمده است که رویکرد نهادها و بنگاه های مالی و اقتصادی آمریکا به شکل گیری جنبش اعتراضی اشغال وال استریت کمک زیادی کرده است. در این گزارش اشاره شده است که اگر چه اعتراضات جنبش اشغال وال استریت که از سپتامبر سال ٢٠١١ آغاز شد، تقاضای واحد و مشخصی را مطرح نکرده و معترضان نمایانگر طیف وسیعی از نگرش ها، خواسته و اعتراض ها هستند اما شاید بتوان از گسترش فاصله طبقاتی میان یک درصد ثروتمند جامعه که شامل بانک داران و مدیران نهادهای مالی می شود و ٩٩ درصد دیگر جامعه به عنوان نگرانی اصلی اشغال کنندگان وال استریت یاد کرد. به اعتقاد معترضان، ثروت و قدرت هنگفتی در اختیار یک درصدی قرار گرفته که علاقه ‌ای به بهبود سلامت اقتصاد ندارند.
هم چنین مطالعات مختلف نشان می دهند که بخش قابل توجهی از افزایش درآمد طی دهه های گذشته در آمریکا به ثروتمندان اختصاص یافته است. همان طور که در گزارش دفتر بودجه کنگره آمریکا که در اکتبر ٢٠١١ منتشر شد آمده طی سال های ١٩٧٩ تا ٢٠٠٧ درآمد یک درصد پردرآمد جامعه به میزان ٢٧۵ درصد رشد کرده در حالی که رشد درآمد ۶٠ درصد میانی جامعه کم تر از ۴٠ درصد بوده است.
«فرانکلین فیشر» استاد اقتصاد دانشگاه ماساچوست آمریکا درباره علل شکل گیری جنبش وال استریت می ‎گوید؛ این جنبش را عوامل زیادی پدید آورده‌اند؛ اما آن چه بیش از همه، مردم را دور هم جمع کرده است احساس و اعتقاد فزاینده نسبت به دو موضوع است. نخست آن که شرایط اقتصاد آمریکا باعث شده است آن ها به این اعتقاد برسند که نه تنها خودشان وضعیت مناسبی ندارند، بلکه کودکان شان نیز آینده مناسبی نخواهند داشت. تظاهر کنندگان با مشکلات اقتصادی قابل توجهی مواجه هستند.
دوم آن که تظاهر کنندگان از وجود نابرابری فزاینده در درآمد و ثروت در آمریکا خشمگین هستند؛ نابرابری‌ که جمهوری خواهان کنگره با اتخاذ هرگونه اقدام برای مقابله با آن مخالفت می ورزند. طرفداران جنبش وال استریت وضعیت جاری را شدیدا ناعادلانه و نامناسب می دانند.
روزنامه «گاردین» در اوج بحران اقتصادی غرب نوشت؛ «اگر کارل مارکس زنده بود از آشوب‌ های امروز در نظام سرمایه داری به ذوق می ‌آمد، زیرا در بحرانی که سراسر نظام مالی جهان را فرا گرفته، برخی از نظریات خود را محقق می ‌دید.»
در سال ٢٠١٢، یک درصد آمریکائی ‌ها درآمد ٣/١٩ درصد خانوارهای آمریکایی را به خود اختصاص دادند.
براساس این گزارش، نابرابری درآمدها افزایش یافته است، شکاف طبقاتی گسترش یافته است و کنگره آمریکا جز فقر و کاهش پشتیبانی از سیستم‌های حمایتی چیزی از خود نشان نداده است.

آلمان

بر اساس داده‌ های منتشر شده درباره صنعت چهارمین قدرت اقتصادی جهان، برخی اقتصاددانان می ‌گویند اقتصاد آلمان احتمالا وارد رکود شده است. آلمان بزرگ ‌ترین قدرت اقتصادی اروپاست و سلطه رکود بر اقتصاد این کشور می ‌تواند سایر اقتصادهای بزرگ اروپا را با بحران مالی رو به‌ رو کند. براساس این آمارها، تولیدات صنعتی ماه نوامبر آلمان کاهش ۹/۱ درصدی را تجربه کرد. نسبت به سال گذشته اما این تغییر به بیش از ۶/۴ درصد رسیده است، این بزرگ‌ترین کاهش از بحران مالی ۲۰۰۸ تاکنون است.
صادرات و واردات آلمان در ماه نوامبر سال جاری کاهش یافت. به عقیده کارشناسان، این کاهش نشانی دیگر از اثرپذیری غول اقتصادی اروپا از محیط پیچیده تجارت جهانی است. تجارت آلمان درون ناحیه یورو و خارج از این اتحادیه روندی کاهشی را تجربه کرد.

فعالان محیط زیست در تدارک اعتراض ‌های جهانی
«جمعه‌ ها برای آینده»، یک شبکه فراملی از فعالان نوجوان محیط زیست در تدارک برپایی یک روز دیگر از اعتراض‌های جهانی در ماه آینده میلادی است. این اعتراض‌ ها، اخیرا در آستانه برگزاری اجلاس بعدی سازمان ملل درباره تغییرات اقلیمی برگزار خواهند شد.

1987
شورش نابودی در لوزان سوئیس، ۲۷ سپتامبر

«شورش نابودی»، یک شبکه فراملی دیگر از فعالان محیط زیست نیز در اروپای غربی، آمریکای شمالی، استرالیا و نیز کشورهایی از دیگر قاره‌ ها در حال انجام یا تدارک کنش‌ های اعتراضی برای اعمال فشار بر سیاست‌گذاران است. شاخه‌های هر دو گروه در آلمان به شدت به نابسندگی سیاست‌ های اقلیمی تازه ‌اعلام‌شده دولت فدرال معترضند.
هم زمان آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل در یادداشتی بار دیگر هشدار داد که باید برای مقابله با تاثیرات وخیم گرمایش زمین هر چه زودتر دست به اقدام فوری زد.
جنبش جمعه‌ها برای آینده برای برگزاری یک دور جدید از اعتراض ‌های جهانی در ۲۹ نوامبر، برای واداشتن سیاست مداران به مقابله موثر با تغییرات اقلیمی فراخوان صادر کرد.
این جنبش، همراه دیگر سازمان ‌ها و شبکه ‌های حامی محیط زیست در آستانه اجلاس اقلیمی سازمان ملل در مجمع عمومی در نیویورک نیز «اعتصاب اقلیمی جهانی» را برگزار کرد.
جمعه ها برای آینده به ابتکار «گرتا تونبرگ»، فعال نوجوان سوئدی شکل گرفت. دانش ‌آموزان ملهم از تونبرگ جمعه‌ها با سر باز زدن از رفتن به مدرسه اعتصاب می ‌کنند تا دولت ها را به اقدام موثر در برابر تغییرات اقلیمی ناشی از فعالیت‌ های بشر وادارند.
گرتا تونبرگ، ۱۶ ساله به عنوان یکی از نامزدهای جایزه صلح نوبل معرفی شده است. پس از سخنرانی شورمندانه تونبرگ در مجمع عمومی سازمان ملل، ولادیمیر پوتین، رییس‌ جمهوری روسیه این فعال نوجوان سرشناس را به ناآگاهی از «پیچیدگی‌ های دنیای مدرن» متهم کرد و دونالد ترامپ، همتای آمریکایی پوتین نیز در توئیتی تونبرگ را دست انداخت.
جنبش «شورش نابودی»، شبکه فراملی دیگری از فعالان محیط زیست نیز اعلام کرده بود که از دوشنبه آینده، ۷ اکتبر ٢٠١٩ خیابان ‌ها و میدان ها را در چندین کشور عمدتا غربی مسدود خواهند کرد.

1988
شورش نابودی در پاریس، ۱۷ مه ۲۰۱۹

اعتراض ‌های شورش نابودی، تقریبا در بیش از ۶۰ شهر جهان از جمله در آلمان، هلند، بریتانیا، فرانسه، ایالات متحده، کانادا، آفریقای جنوبی، هندوستان، آرژانتین، استرالیا و … برگزار شد.
شورش نابودی که با اعتراض‌ های گسترده در لندن و اشغال برخی مکان‌ های مهم پایتخت بریتانیا توجه رسانه ‌های بین ‌المللی را به خود جلب کرد، پنج ‌شنبه سوم اکتبر نیز اعتراض دیگری در لندن ترتیب داد.
به گزارش روزنامه «گاردین»، فعالان شورش نابودی پنج ‌شنبه با یک خودروی آتش ‌نشانی مقابل ساختمان وزارت خزانه ‌داری بریتانیا در وست‌ مینیستر لندن رفتند و در حالی ‌که لباس‌ های عزاداری پوشیده بودند، مایعی سرخ ــ نماد خون ــ به سمت خزانه ‌داری پاشیدند.
فعالان به نقش نظامی بریتانیا در خاورمیانه و نیز سرمایه‌ گذاری این کشور در شرکت‌ های مرتبط با سوخت فسیلی معترض بودند.
به گزارش «رادیو آلمان»، جمعه‌ ها برای آینده در این کشور نیز در نامه‌ ای سرگشاده به دولت فدرال، بسته سیاست ‌گذاری اقلیمی اتخاذشده از سوی برلین را «اعلامیه سیاسی ورشکستگی» خواند و آن را نادیده‌ گرفتن اشتیاق صدها هزار نوجوان برای آینده‌ای قابل زندگی و بی‌توجهی به هشدارهای دانشمندان توصیف کرد.
آلمان در آستانه اجلاس اقلیمی در مجمع عمومی سازمان ملل بسته اقلیمی ۵۴ میلیارد یورویی خود را برای سال‌ های ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۳ رونمایی کرد. این بسته شامل مخارج جدید دولتی و یارانه‌ های مالیاتی برای گذار به اقتصادی سبزتر و پایدارتر می‌ شود.
برلین از جمله قرار است برای حمل و نقل و ساخت‌و‌ساز مالیات کربن مقرر کند، مشوق ساخت خودروهای الکترونیکی را افزایش دهد و تعرفه پروازهای داخلی را بالا ببرد.
کارشناسان و فعالان محیط زیست این بسته را کافی نمی ‌دانند و بسیاری، از جمله مدیران بانک ‌های سرمایه‌ گذاری آلمانی، ۵۴ میلیارد یورو بودجه در نظر گرفته ‌شده برای گذار به اقتصادی سبزتر را «ناچیز» توصیف کرده ‌اند.
شاخه آلمان شورش نابودی نیز اقدامات دولت فدرال را نابسنده خوانده است. به گزارش «زود دویچه زایتونگ»، ۹۰ چهره سرشناس آلمانی در نامه‌ ای به دولت فدرال از این اعتراض‌ها حمایت کرده ‌اند.
هم زمان با تلاش فعالان محیط زیست برای اعمال فشار بیش تر بر سیاست گذاران، دبیر کل سازمان ملل نیز در یادداشتی در روزنامه گاردین خواهان اقدام فوری برای مقابله با تغییرات اقلیمی شد.
آنتونیو گوترش یادداشت خود را با اشاره به اعتراض‌ های فعالان نوجوان و جوان زیست ‌محیطی شروع کرده بود:
«در آستانه اجلاس اقدام اقلیمی سازمان ملل در سپتامبر، میلیون ‌ها زن و مرد جوان در سرتاسر جهان بسیج شدند و به رهبران جهان گفتند: «شما دارید ما را پشت گوش می ‌اندازید»، حق با آن هاست.»
به نوشته دبیرکل سازمان ملل، انتشار گازهای گلخانه ‌ای رو به افزایش است و به تبع آن دمای جهانی بالاتر می ‌رود.
متخصصان سازمان ملل در سه گزارش هشدار دهنده در یک سال اخیر نسبت به عواقب وخیم گرمایش جهانی هشدار داده ‌اند:
تاثیرات تغییرات اقلیمی یعنی خشکسالی، قحطی، مهاجرت‌های اقلیمی انبوه، بیابان‌زایی،‌ پدیده‌های اقلیمی حاد،‌ سیل، خسارت‌ های اقتصادی، آتش ‌سوزی ‌های طبیعی گسترده و بسیاری موارد دیگر که به گفته سازمان ملل به «آپارتاید اقلیمی» ختم خواهد شد.

1989
شورش نابودی در برایتون، ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۹

گوترش اما هشدار داده است که «آشوب اقلیمی» همین حالا به راه افتاده:
«علم را نمی‌ توان انکار کرد اما مردم در خیلی جاها به نمودار یا گراف برای فهمیدن بحران اقلیمی نیازی ندارند. آن ها می‌ توانند خیلی ساده به بیرون پنجره‌ هایشان نگاهی بیندازند.»
دبیرکل سازمان ملل از تعهد بیش از ۷۰ کشور و ۱۰۰ شهر برای به صفر رساندن انتشار گازهای کربنی تا سال ۲۰۵۰ خبر داده است، اگرچه اصلی ‌ترین آلایندگان جهان در این فهرست نیستند.
به نوشته گوترش، بیش از ۱۰۰ رهبر جهان در دیدارهای خصوصی به او گفته ‌اند که تلاش‌ هایشان برای مقابله با تغییرات اقلیمی را تشدید خواهند کرد.
هم چنین دولت‌ – ملت‌ های مستقر در جزیره‌ های کوچک وعده داده‌ اند که تا سال ۲۰۳۰ به طور ۱۰۰ درصد از انرژی ‌های تجدیدپذیر استفاده خواهند کرد. باشگاه تامین مالی توسعه بین ‌المللی نیز وعده فراهم کردن یک تریلیارد دلار بودجه برای سرمایه‌ گذاری در حوزه انرژی پاک در ۲۰ کشور پیشرفته را داده است.
همه این ها به نوشته دبیر کل سازمان ملل، گام‌ های مهمی هستند، اما: «کافی نیستند.»
او در نهایت با اشاره مجدد به کنش‌ گری فعالان جوان و نوجوان می ‌نویسد:
«اگر بخواهیم موفق شویم، بسیاری دیگر نیز باید به ما در دست زدن به کنش‌ اقلیمی بپیوندند.»
رهبران جهان ۲۰۱۵ در پاریس متعهد شده بودند که افزایش دمای هوای سیاره نسبت به دوران پیشاصنعتی را «تا حد خوبی زیر ۲ درجه سلسیوس» نگه دارند، اگرچه تعهد اصلی مبتنی بر نگه داشتن افزایش دما در مرز ۲ درجه است. کارشناسان و فعالان محیط زیست و متخصصان پنل اقلیمی سازمان ملل می ‌گویند که افزایش دمایی معادل ۵/١ درجه تمام تاثیرات ویرانگر تغییرات اقلیمی را به همراه خواهد آورد.

«نمایش مرگ» در اعتراض به خشونت خانگی علیه زنان
صدها زن برای اعتراض و جلب توجه افکار عمومی به مسئله خشونت خانگی علیه زنان در یکی از میدان‌ های اصلی شهر پاریس تجمع کردند و گروهی از آن ها با دراز کشیدن روی زمین به اصطلاح «مرگ» را به نمایش گذاشتند.
این تجمع اعتراضی عصر روز شنبه ۱۹ اکتبر در «پلاس دو لا رپوبلیک»، از میدان‌ های اصلی مرکز پاریس، برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری رویترز و بر اساس آمارهای رسمی از ابتدای سال جاری میلادی تا کنون بیش از ۱۲۰ زن در فرانسه در نتیجه خشونت‌ های خانگی جان خود را از دست داده اند.
بر اساس آمار وزارت کشور فرانسه، در سال ۲۰۱۷، صد و سی زن به دست همسر یا شریک زندگی خود کشته شدند در حالی که یک سال قبل آن، ۲۰۱۶ این آمار ۱۲۳ زن بوده است.
تجمع کنندگان که به دعوت انجمن‌ های غیردولتی مدافع حقوق زنان در این برنامه شرکت کرده بودند، در حالی که اسامی قربانیان خشونت‌ های خانگی را در دست داشتند ابتدا روی زمین دراز کشیدند و پس از برخاستن با هم فریاد زدند که حتی یک نفر دیگر هم نباید قربانی خشونت خانگی شود: «یک نفر دیگر هم نه!»

1990

ساندرین بوچیت، که رییس یک انجمن حمایت از قربانیان خشونت‌ های خانگی است و خواهر خودش به دست شریک زندگی اش در مقابل چشمان دختر ۷ ساله اش به آتش کشیده و کشته شده به رویترز گفت که بالا رفتن آمار قربانیان خشونت خانگی «غیرقابل قبول است.»

شکست حقوق بین الملل و تجاوز به مرزها
چین در ٢٠١۴ شروع به حفاری چاه نفت در آب های اطراف ویتنام کرد و وقتی با اعتراضات ویتنام و فلیپین مواجه شد با تهدید نظامی این کشورها را وادار به عقب نشینی و سکوت کرد. تقریبا هیچ کشور قدرتمند دیگری به صورت جدی اقدامات چین را محکوم نکرد زیرا خود این کشورها نیز تفکرات سلطه گرانه ای در سر می پروراندند.
در سال ٢٠١٨، حکومت ترکیه به همین صورت  به آب های اطراف جزیره قبرس تعرض کرد. با وجود این که بیست درصد قبرس هنوز در اختیار انگلیسی ها است و انگلیسی ها عکس العمل خیلی جدی نسبت به این اقدام از خود نشان ندادند زیرا خود باید جبل الطارق را حفظ کنند و ترکیه زورگویانه حفاری های به اصطلاح نفتی خود را ادامه داد. در هیمن سال ارتش ترکیه از مرزهای سوریه گذشت و عفرین را اشغال کرد در سال ٢٠١٩ ترامپ اقدام به خرید گرونلند کرد و به دانمارک فروش این جزیره را  پیشنهاد داد اما دانمارک از فروش این جزیره بزرگ امتناع کرد. واکنش های جهانی به این اقدام آمریکا خیلی سطحی و گذرا بود. البته نا گفته نماند که آمریکا از سال ١٨۶٧ خواستار خرید این جزیره یخی از دانمارک بوده است. با وجود این که دانمارک توانست گرونلند را در تسلط خود نگه دارد ولی مجبور به فروش چند جزیره کوچک در نزدیکی گرونلند به آمریکا شد.
بی توجهی کشورهای قدرتمند جهان به تجاوزنظامی ترکیه به شمال سوریه نشانی است از این حقیقت که کشورهای سلطه گر خود نیز در همین تفکرات غرق هستند تا حدی که عکس العمل خیلی شدیدی نسبت به این اقدام تجاوز کارانه ترکیه از خود نشان نمی دهند. ترکیه می باید چراغ سبزی از آمریکا، روسیه و هم چنین حکومت اسلامی ایران دریافت کرده باشد که یک هم چنین اقدام بی محابایی را انجام دهد. روسیه که با ورود به شبه جزیره کریمه اشغال گری های نظامی و سلطه گرانه خود را هویت بخشید، طبیعی است که در مقابل اقدام سلطه گرانه و اشغال گرانه ترکیه سکوت کند.
حکومت اسلامی ایران که در رویای امپراطوری شیعه از مرزهای افغانستان تا کرانه های مدیترانه بود نیز در مقابل تجاوز ترکیه سکوت اختیار کرده است تا خود نیز از سیاست اشغال گرانه در آینده بتواند بهره برداری کند و هم چنین آمریکا به همین منوال سکوت می کند تا خود بتواند به سیاست های اشغال گرانه خود را در آینده ای نزدیک جامعه عمل بپوشاند.
جهان در انتظار بلوک های نظامی جدیدی است. هم چنان که در بالا ذکر شد ریشه این اشغال گری ها به ویژه در سیاست های احزاب دست راستی نهفته است. این احزاب با سیر واپس گرایانه سیاسی در کشورهای خود حقوق دمکراتیک را به چالش می کشند و بیگانه ستیزی را رواج می دهند.
ترامپ و جمهوری خواهان آمریکا مرزهای خود را یک بار با کشیدن دیوار میان مکزیک تعیین می کند و بار دیگر با گسترش مرزهای خود به جنوب کشور مکزیک و با گماشتن پنج هزار سرباز در خاک این کشور در عمل مرزهای کشور خود را به داخل کشور مکزیک می گستراند. به عبارت دیگر، ترامپ مکزیک را مجبور کرده است  تا با محافظت از مرزهای خود سد راه مهاجران آمریکای لاتین باشد. این یعنی سلطه گری و زورگویی به کشورهای همسایه در اعماق خاک آن ها برای حفظ منافع سرمایه داری خود است.
در همین مقیاس کشور ناسیونالیستی و مذهبی ترکیه به بهانه ایجاد یک منطقه امن برای کشور خود وارد شمال سوریه می شود تا هم مبارزین کرد را سرکوب کرده و هم جلوی مهاجرت میلیون ها سوری را بگیرد.
در اروپا بلوک نظامی جدیدی در حال شکل گیری است. فرانسه مبتکر این بلوک نظامی و دفاعی جدید است. از ده کشور اروپایی دعوت کرده است تا در این بلوک به اصطلاح دفاعی وارد شوند. بسیار جالب است که تعداد زیادی از این کشورها در ناتو نیز عضو هستند و به نظر می رسد که اعتماد به ناتو دیگر جای خود را به نگرانی داده است.
جهان به طرز فجیعی به سمت جنگ های سلطه گرانه جدیدی و درگیری های ناسیونالیستی تازه ای پیش می رود ما با پیروز شدن احزاب دست راستی و ناسیونالیستی آرامش جهانی را از دست خواهیم داد.

ثروتمندترین خانواده‌ های جهان

به گزارش فوربس، در حال حاضر ۲۰۲۸ میلیاردر از ۷۲ کشور جهان وجود دارند که مجموع ثروت آن‌ ها به رقم باورنکردنی ۹.۱ تریلیون دلار می رسد. در بین ثروتمندترین خانواده های جهان، نام ۲۵ خانواده به چشم می خورد که در مجموع ۱.۱ تریلیون دلا ثروت دارند.

ثروتمندترین خانواده های جهان:
۱- خانواده والتون
خالص ثروت: ۱۵۱.۵ میلیارد دلار
منبع ثروت: والمارت
در سال ۱۹۶۲ میلادی، سام والتون و باد والتون، اولین فروشگاه والمارت را افتتاح کردند. در حال حاضر والمارت بزرگ ‌ترین فروشگاه زنجیره ای در جهان است و ارزش بازار آن چیزی حدود ۱۵۱.۵ میلیارد دلار برآورد می شود.
۲- خانواده کوخ
خالص ثروت: ۹۸.۷ میلیارد دلار
منبع ثروت: صنایع کوخ
چارلز کوخ و دیوید کوخ با توسعه کسب و کار خانوادگی خود در زمینه پتروشیمی به یکی از ثروتمندترین خانواده های آمریکا تبدیل شده اند. درآمد سالانه صنایع کوخ، حدود ۱۰۰ میلیارد دلار در سال براورد می ‌شود.
۳- خانواده مارس
خالص ثروت: ۸۹.۷ میلیارد دلار
منبع ثروت: شکلات سازی مارس
یکی از برترین برندهای شکلاتی در جهان که مالک شکلات های «ام اند ام» و مارس است. تخمین زده می ‌شود این برند در سال ۳۵ میلیارد دلار درآمد داشته باشد.
۴- خانواده وان دام
خالص ثروت: ۵۴.۱ میلیارد دلار
منبع ثروت: صنایع بوش
صنایع بوش یکی از رو به رشدترین برندهای بزرگ جهان است به گونه ای که سال ۲۰۱۷ این برند ۱۷ درصد رشد سوداوری داشت.
۵- خانواده دوماش
خالص ثروت: ۴۹.۲ میلیارد دلار
منبع ثروت: هرمس
با گذشت حدود دو قرن از تاسیس هرمس، اکنون این برند یکی از شناخته شده ترین برندهای لوکس پوشاک در جهان است. خانواده دوماش اکثریت سهام و هم‌ چنین مدیریت برندهرمس را در اختیار دارند.
۶- خانواده ورتمایر
خالص ثروت: ۴۵.۶ میلیارد دلار
منبع ثروت: شنل
یکی دیگر از نمایندگان عرصه پوشاک در فهرست حاضر که برند آن ها سالانه حدود ۱۰ میلیارد دلار درآمد دارد.
۷- خانواده آمبانی
خالص ثروت: ۴۳.۳ میلیارد دلار
منبع ثروت: صنایع رلیانس
تنها نماینده آسیا در فهرست امسال که مالک بزرگ‌ ترین مجموع پالایشگاهی در آسیا هستند. این برند هم چنین در حوزه خرده فروشی و ارتباطات نیز فعالیت دارد.

سودآورترین شرکت های جهان
آرامکو بیش از هر شرکت دیگری در جهان سودآور بوده است.
به گزارش ویژوال کپیتالیست، انحصار شرکت های بزرگ بر بازارهای بازارهای مالی جهانی نسبت به قبل افزایش محسوسی داشته است و به این ترتیب، شرکت های بزرگ به سودآوری بسیار بالایی رسیده اند. برای نمونه در سال ۱۹۷۵ میلادی، ۵۰ درصد کل سود شرکت های آمریکایی در اختیار ۱۰۹ شرکت بود اما این رقم برای امسال به تنها ۳۰ شرکت کاهش پیدا کرده است.
سودآورترین شرکت های جهان بر حسب گزارش عملکرد آن‌ ها در بورس وال استریت و رتبه بندی مجله «فورچون»:
۱- آرامکو
کشور: عربستان
زمینه فعالیت: نفت
متوسط سودآوری در هر ثانیه: ۳۵۱۹ دلار
متوسط سودآوری ماهانه: ۳۰۴ میلیون و ۳۹ هزار و ۷۲۶ دلار
۲- اپل
کشور: آمریکا
زمینه فعالیت: تجهیزات الکترونیکی
متوسط سودآوری در هر ثانیه: ۱۸۸۸ دلار
متوسط سودآوری ماهانه: ۱۶۳ میلیون و ۹۸ هزار و ۶۳۰ دلار
۳- بانک بازرگانی چین
کشور: چین
زمینه فعالیت: بانکی
متوسط سودآوری در هر ثانیه: ۱۴۲۷ دلار
متوسط سودآوری ماهانه: ۱۲۳ میلیون و ۲۹۳ هزار و ۹۷۳ دلار
۴- سامسونگ
کشور: کره جنوبی
زمینه فعالیت: تجهیزات الکترونیکی
متوسط سودآوری در هر ثانیه: ۱۲۶۵ دلار
متوسط سودآوری ماهانه: ۱۰۹ میلیون و ۳۰۱ هزار و ۹۱۸ دلار
۵- بانک ساخت و ساز چین
کشور: چین
زمینه فعالیت: بانکی
متوسط سودآوری در هر ثانیه: ۱۲۲۱ دلار
متوسط سودآوری ماهانه: ۱۰۵ میلیون و ۴۷۵ هزار و ۶۸ دلار
۶- بانک جی پی مورگان
کشور: آمریکا
زمینه فعالیت: بانکی
متوسط سودآوری در هر ثانیه: ۱۰۳۰ دلار
متوسط سودآوری ماهانه: ۸۸ میلیون و ۹۶۹ هزار و ۸۶۳ دلار
۷- آلفابت
کشور: آمریکا
زمینه فعالیت: نرم افزاری
متوسط سودآوری در هر ثانیه: ۹۷۵ دلار
متوسط سودآوری ماهانه: ۸۴ میلیون و ۲۰۸ هزار و ۲۱۹ دلار
۸- بانک کشاورزی چین
کشور: چین
زمینه فعالیت: بانکی
متوسط سودآوری در هر ثانیه: ۹۷۲ دلار
متوسط سودآوری ماهانه: ۸۳ میلیون و ۹۹۰ هزار و ۴۱۱ دلار
۹- بانک آف امریکا
کشور: امریکا
زمینه فعالیت: بانکی
متوسط سودآوری در هر ثانیه: ۸۹۳ دلار
متوسط سودآوری ماهانه: ۷۷ میلیون و ۱۱۵ هزار و ۶۸ دلار
۱۰- بانک اف چاینا
کشور: چین
زمینه فعالیت: بانکی
متوسط سودآوری در هر ثانیه: ۸۶۳ دلار
متوسط سودآوری ماهانه: ۷۴ میلیون و ۵۸۹ هزار و ۲۳۳ دلار

ثروت برنارد آرنو
به دنبال افزایش ۱۷ درصدی فروش برند مشهور «لوئی ویتون» در سه ماهه سوم سال، ثروت برنارد آرنو، مدیرعامل فرانسوی آن به ۹۹.۲ میلیارد دلار رسید که حاکی از افزایش ۵.۶ درصدی ثروت وی در مقایسه با هفته قبل آن است. لوئی ویتون یک هولدینگ بزرگ فعال در عرصه مد و لباس است که ۷۵ زیر مجموعه بزرگ از جمله «کریستین دیور» را تحت مالکیت خود دارد.
لوئی ویتون در سال ۱۸۵۴ توسط فردی به همین نام در پاریس آغاز به کار کرد و به تولید پوشاک، کتاب، ساعت و جواهر مشغول است. مقر اصلی این برند در شهر پاریس فرانسه قرار دارد و به گفته فوربس با ارزشی معادل ۳۹.۳ میلیارد دلار، اکنون دوازدهمین برند با ارزش جهان است.
آرنو فرانسوی اکنون ثروتمندترین فرد اروپا و سومین فرد ثروتمند جهان پس از جف بزوس (۱۰۷.۵ میلیارد دلار ثروت) و بیل گیتس (۹۹.۲ میلیارد دلار ثروت) است. رقیب آرنو در اروپا مالک برند مشهور «گوچی» یعنی فرانسوا پیناو است که ۳۰.۲ میلیارد دلار ثروت دارد.
با وجود تظاهرات گسترده در هنگ کنگ که به تنهایی بین ۵ تا ۱۰ درصد کل مصرف کالای لوکس در جهان را دارد، تحقیقات موسسه «برنشتاین ریسرچ» نشان می ‌دهد که فروش برند لوئی ویتون در آسیا ۱۲ درصد در سه ماهه سوم سال نسبت به فصل قبل افزایش پیدا کرده است.
آخرین بار ثروت آرنو در ژوئن امسال به ۱۰۰.۴ میلیارد دلار رسید و او را تبدیل به سومین فرد ثروتمند جهان کرد. با این حال از آن زمان به بعد ثروت او نتوانسته است از مرز ۱۰۰ میلیارد دلار عبور کند.
در آخرین روز از معاملات هفتگی بورس پاریس، ارزش هر سهم برند لوئی ویتون با ۰.۳۶ درصد افزایش نسبت به روز قبل خود به ۳۷۸.۲۰ یورو رسید.

میلیون ‌ها کودک از گرسنگی یا سوء تغذیه رنج می‌برند
دست کم یک سوم کودکان زیر پنج سال در جهان، یعنی ۲۰۰ میلیون دختر و پسر خردسال به اندازه کافی غذا نمی‌ خورند یا تغذیه با کیفیت ندارند. یونیسف می‌ گوید آن ها به همین دلیل دچار سوء تغذیه، اضافه وزن یا لاغری مفرط هستند. به گزارش دویچه وله، صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل (یونیسف) در گزارشی می ‌گوید دو سوم بچه‌ های شش ماهه تا دو ساله در دنیا به مواد غذایی مناسب برای رشد جسمی و ذهنی خودشان دسترسی ندارند. گزارش یونیسف در آستانه ۱۶ اکتبر، روز جهانی تغذیه منتشر شده است.
کارشناسان امر هشدار می ‌دهند که مغز بچه‌ها با غذای بد یا ناکافی، به خوبی رشد نمی ‌کند و آن ها بعدا در یادگیری دچار مشکل خواهند شد؛ ضمن آن که سیستم ایمنی بدن آن ها آن چنان ضعیف می شود که با کوچک ‌ترین بیماری از پا در می آیند.
خانم هنریتا فوره، مدیر اجرایی یونیسف می‌ گوید: «با وجود همه پیشرفت‌های تکنولوژیکی، فرهنگی و اجتماعی در سال‌های اخیر، ما از یک واقعیت اساسی غفلت کرده‌ایم؛ این که اگر کودکان بد تغذیه شوند، بد زندگی خواهند کرد.»این مقام یونیسف هشدار داده که باید راه و روش تشخیص سوءتغذیه و مقابله با آن تغییر کند: «مسئله این نیست که بچه‌ ها به اندازه کافی غذا بخورند، بلکه اصل مطلب این است که آن ها درست تغذیه شوند.»
گزارش یونیسف اشکال مختلف سوء‌تغذیه کودکان را فهرست کرده است. ۵۰ میلیون کودک از کم‌غذایی رنج می‌برند و بسیار لاغرند. ۴۰ میلیون بچه زیر پنج سال اضافه وزن دارند یا چاق هستند. ۱۴۹ میلیون خردسال دیگر به خاطر کمبودهای تغذیه‌ ای، به اندازه لازم رشد نکرده ‌اند و ۳۴۰ میلیون بچه نیز به عوارض ناشی از کمبود ویتامین یا مواد معدنی مبتلا هستند.
کارشناسان تغذیه بیش از هر چیز از فراگیری مصرف فست فود، جانک فود (هله‌هوله) و نوشیدنی‌ های گازدار و شیرین نزد بچه‌ ها انتقاد می ‌کنند.
این الگوی تغذیه از کشورهای صنعتی فراتر رفته و یونیسف نسبت به آن هشدار می ‌دهد. بیش از همه، خانواده ‌های فقیر کودکان خود را با خوراکی‌ های ارزان، حاضری و بی‌ کیفیت سیر می ‌کنند. آمار بچه‌ ها و نوجوانان بین ۵ تا ۱۹ ساله دارای اضافه وزن، به دلیل مصرف این گونه خوراکی‌ ها و نوشابه‌ ها، در فاصله سال‌ ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۶ دو برابر شده است. به طور نمونه در سال ۲۰۱۶، میزان کودکان آلمانی که اضافه وزن داشتند، ۶/ ۲۶ درصد بود که در مقایسه با سال ۱۹۹۰ معادل ۳۷ درصد افزایش داشت.
در گزارش یونیسف آمده که عادات غذایی بد از همان روز نخست زندگی یک نوزاد شروع می ‌شود. مثلا گرچه شیر مادر بهترین تغذیه بچه‌ هاست اما تنها ۴۲ درصد کودکان زیر شش ماهه شیر مادر می‌ خورند. فروش شیرخشک در کشورهایی با درآمد متوسط مثل برزیل، چین یا ترکیه نیز آشکارا بالا رفته و یونیسف، علت امر را بیش از هر چیز ناشی از «تبلیغات و بازاریابی نامناسب» می ‌داند؛ امری که موجب شده بچه‌ها بعد از شش ماهگی با غذاهای نامناسب حاضری و کارخانه‌ ای تغذیه شوند.

گرسنگان جهان
تازه ‌ترین گزارش مشترک سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) و دیگر نهادهای سازمان ملل نشان می دهد: آمار گرسنگان نسبت به سال گذشته که ۸۱۱ میلیون نفر برآورد شده بود، افزایش داشته است.
طبق تازه ‌ترین نسخه گزارش «وضعیت امنیت غذایی و تغذیه در جهان» که در نیویورک از آن رونمایی شد، روند کاهش شمار نوزادانی که در هنگام تولد وزن کمی دارند، بسیار کند است.
این در حالی است که اضافه وزن و چاقی، خصوصاً در بین کودکانِ در سن مدرسه و بزرگسالان در همه مناطق جهان، هم چنان در حال افزایش است.
در این گزارش که به صورت مشترک از سوی فائو، صندوق بین ‌المللی توسعه کشاورزی (ایفاد)، صندوق کودکان ملل متحد (یونیسف)، برنامه جهانی غذا و سازمان جهانی بهداشت ارائه شده، آمده است که احتمال مواجه شدن با عدم امنیت غذایی در همه قاره‌ ها در زنان بیش تر از مردان است؛ منطقه آمریکای لاتین دارای بیش ترین شکاف در این زمینه است.
روسا و مدیران‌کل فائو، ایفاد، یونیسف، برنامه جهانی غذا و سازمان جهانی بهداشت در دیباچه این گزارش مشترک تاکید کرده ‌اند: «اقدامات ما برای مقابله با این روند مشکل ‌آفرین نه تنها در مقیاس و گستره (عمل) بلکه از نظر همکاری‌ های بین ‌بخشی باید برجسته ‌تر شوند.»
در گزارش «وضعیت امنیت غذایی و تغذیه در جهان» آمده است که در بسیاری از کشورهایی که رشد اقتصادی کندی دارند، خصوصاً کشورهای با درآمد متوسط و آن‌هایی که اتکای بسیاری به تجارت بین ‌المللی کالاهای اولیه دارند، گرسنگی در حال افزایش است. هم چنین در بسیاری از کشورهایی که گرسنگی در حال افزایش است، نابرابری درآمد نیز در حال بالارفتن است، مسئله ‌ای که باعث می ‌شود فقرا، اقشار آسیب ‌پذیر و به حاشیه ‌رانده‌ شدگان برای مقابله با (شرایط ناشی از) کند شدن رشد اقتصادی با مشکلات بیش تری رو به‌ رو شوند.
طبق این گزارش، وضعیت قاره آفریقا با داشتن بیش ترین نرخ گرسنگی در جهان بسیار هشدارآمیز است؛ این در حالی است که نرخ گرسنگی در تمامی زیر منطقه‌ های آفریقا با سرعت کم اما مداومی در حال افزایش است. در شرق آفریقا حدود ۳۰ درصد جمعیت دچار تغذیه نابسنده هستند. علاوه بر تغییرات اقلیمی و منازعات، کند شدن رشد اقتصادی و افول اقتصادی نیز در این مسئله دخیل هستند. از سال ۲۰۱۱، نیمی از کشورهایی که به خاطر کاهش رشد یا رکود اقتصادی شاهد افزایش گرسنگی بوده‌اند، در آفریقا قرار داشته ‌اند.
بیش ترین افراد دارای تغذیه نابسنده (بیش از ۵۰۰ میلیون نفر) در آسیا و عمدتاً در کشورهای جنوبی این قاره زندگی می‌ کنند. آسیا به همراه آفریقا دارای بیش ترین سهم انواع اشکال سوء تغذیه هستند.
علاوه بر آن، آسیا و آفریقا میزبان حدود سه چهارم تمامی کودکان دارای اضافه وزن در جهان هستند، مسئله‌ ای که ناشی از داشتن رژیم غذایی ناسالم است.
۲ میلیارد نفر در جهان به غذای مغذی دسترسی ندارند. طبق این گزارش تخمین زده می ‌شود که بیش از دو میلیارد نفر از مردم جهان، به طور عمده در کشورهای با درآمد پایین و متوسط، دسترسی منظمی به غذای سالم، مغذی و کافی ندارند. با این حال، مسئله دسترسی نامنظم به غذای سالم، مغذی و کافی از جمله چالش ‌هایی است که حتی کشورهای با درآمد بالا نیز با آن مواجه هستد.
تعداد افراد گرسنه در جهان در سال ۲۰۱۸ برابر با ۸۲۱.۶ میلیون نفر یا یک نفر از هر ۹ نفر ساکن کره خاکی است که از این میزان تعداد گرسنگان در آسیا ۵۱۳.۹ میلیون نفر، تعداد گرسنگان در آفریقا ۲۵۶.۱ میلیون نفر، تعداد گرسنگان در آمریکای لاتین و منطقه کارائیب ۴۲.۵ میلیون نفر، تعداد افرادی که کم و بیش یا شدیدا دچار عدم امنیت غذایی هستند دو میلیارد نفر (۲۶.۴ درصد جمعیت جهان)، تعداد نوزدانی که با وزن کم به دنیا می ‌آیند: ۲۰.۵ میلیون نفر (یکی از هر ۷ نوزاد)، تعداد کودکان زیر ۵ سال که اضافه وزن دارند: ۴۰ میلیون نفر (۵.۹ درصد)، تعداد کودکان در سن مدرسه و نوجوانان که اضافه وزن دارند: ۳۳۸ میلیون نفر و تعداد بزرگسالان گرفتار چاقی: ۶۷۲ میلیون نفر (۱۳ درصد، یک از هر ۸ بزرگسال) تخمین زده شده است.

تاثیر نظریه مارکس برای تغییر جهان
کارل مارکس، پایه گذار سوسیالیسم علمی، بیش از هر متفکر دیگری در تاریخ علم اقتصاد درباره بحران در نظام سرمایه داری اندیشیده و قلم زده است.
هسته مرکزی در اندیشه‌ پایه ‌گذار «سوسیالیسم علمی» در نقد سیتم سرمایه‌ داری آن ست که بحران، همزاد این سیستم است و سرانجام آن را به سوی زوال و نابودی می ‌کشاند.
مارکس که در آرزوی برانداختن سیستم موجود و برپا کردن نظمی تازه بود، تصمیم گرفت نظریات سیاسی خود را با داده‌ های اقتصادی مستدل کند. وی که پس از شکست انقلابات ۱۸۴۸ در رشته ‌ای از کشورهای اروپایی، از سکونت در بیش تر کشورهای اروپای غربی منع شده بود، به ناچار از سال ۱۸۴۹ به لندن رفت و تا پایان عمر در این شهر زندگی کرد. در انگلستان او فرصت یافت که با دوری نسبی از فعالیت سیاسی، به مطالعه دقیق علم اقتصاد بپردازد. وی هر روز به کتاب خانه «بریتیش میوزیوم» می‌ رفت و تمام وقت به مطالعه متون، اسناد و مجلات اقتصادی می‌پرداخت و یادداشت برمی‌ داشت.
پیش از نگارش کار بزرگ «سرمایه»، مارکس مجموعه بزرگی از یادداشت‌ های خود را به عنوان «گروندریسه، یا کارپایه‌ نقد اقتصاد سیاسی» به رشته‌ تحریر در آورد، که مدت ها پس از مرگش در سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۱ نخستین بار در اتحاد شوروی (سابق) چاپ شد. این اثر که به فارسی نیز ترجمه شده، شالوده کتاب سرمایه و به طور کلی سنگ ‌بنای وجه اقتصادی مارکسیسم به شمار می ‌رود.
به عقیده مارکس، بزرگ و انبوه شدن در ذات سرمایه است، و ثابت ماندن در حکم مرگ آن است. او تلاش می‌ کند ثابت کند که این رشد تا ابد ممکن نیست و در جایی به رکود و سپس بحران می‌ کشد و آن گاه است که ساعت مرگ سرمایه فرا می‌ رسد.
مارکس برای خود وظیفه ‌ای عظیم در نظر گرفته بود: او قصد داشت در اثری یگانه، تمام ویژگی ‌ها، جوانب، روابط و موازین نظام سرمایه ‌داری را تحلیل و نقد کند. کتاب سرمایه اثری بسیار پرمغز و پیچیده است. از این رو، اغلب پیروان مارکس نه متن مفصل اصلی، بلکه متن فشرده و ساده شده‌ آن را می ‌خوانند، زیرا بیشتر به استنتاجات سیاسی آن نظر دارند.
«سرمایه»، حتی برای کارشناسان مخالف مارکسیسم، اثری کلیدی در نقد نظام سرمایه ‌داری کلاسیک، تحلیل ساختارها و تشریح مشکلات آن به شمار می‌رود.
جلد اول سرمایه تنها در هزار نسخه به سال ۱۸۶۷ در هامبورگ منتشر شد. (مارکس در سال ۱۸۸۳ درگذشت.) جلد دوم سرمایه در سال ۱۸۸۵ و جلد سوم آن در سال ۱۸۹۴ به همت دوست و یاور او فریدریش انگلس انتشار یافت.
بعدها از یادداشت ‌های تکمیلی مارکس، کتابی به عنوان «تئوری‌ های ارزش اضافی» تدوین شد، که گاه از آن به عنوان جلد چهارم سرمایه نام برده می‌ شود. این اثر نیز به ساز‌وکار نظام سرمایه ‌داری و نقد آن اختصاص دارد.
جلد اول کتاب سیر طولانی سرمایه را در طول تاریخ دنبال می ‌کند: از نخستین وجوه مبادله، پیدایش و رواج پول تا بالاترین جلوه‌ های سرمایه خالص انحصاری.
سرمایه از سه مرحله می‌ گذرد: پولی، تولیدی و کالایی. سرمایه پولی در ورود به بازار کار، با نیروی کار و وسایل تولید همراه می ‌شود، و به صورت سرمایه تولیدی یا سرمایه بارآور در‌می ‌آید. سرمایه تولیدی با تولید کالا به سرمایه کالایی متحول می ‌شود. کالا با ورود به بازار به نوبه خود، پول فراهم می‌ آورد که باز بخش اعظم آن به سرمایه پولی بر می ‌گردد و آن را با شتاب و شدت بیش تری به حرکت می ‌اندازد. به نظر مارکس این سیر دورانی، مدام تندتر و پیچیده‌ تر می ‌شود.
در روند رشد سرمایه و بازتولید آن، مارکس مراحلی مانند تجمع، انحصار و تمرکز را تشریح می کند. سرمایه تولیدی از آغاز دو بخش دارد: ثابت و شناور (ناپایدار). سرمایه شناور است که کار را به استخدام می‌گیرد (با تمایز میان کار مجرد و کار مشخص، کار مولد و غیرمولد). با ارزشی که بر اثر کار (یک نیروی اجتماعی) پدید می ‌آید و به صورت کالا مجسم می‌ شود، یک «ارزش افزوده» برمی ‌گردد که سرمایه را باز هم فربه‌ تر می کند. مارکس شکل‌ های گوناگون ارزش افزوده یا اضافی را به صورت مفصل و فنی توضیح می ‌دهد.
جلد دوم بار دیگر از فرایند تولید سرمایه ‌داری سخن می‌ گوید و از بازسازی فراگرد دورانی و بی ‌پایان سرمایه (از روند تبدیل سرمایه به کالا تا مرحله سرمایه به سرمایه و…) تا برخی از جوانبی که در جلد اول کتاب مسکوت مانده بود: انواع تولی (تولید کالا و مواد مصرفی تا تولید افزار تولیدی)، اشکال سود و بهره و…
مارکس نکته ‌ای را یادآور می ‌شود که برای درک بحران‌ های نظام مهم است: در فراگرد بغرنج انباشت سرمایه، پس از تراکم و تمرکز و انحصار، بخشی از نقدینه خود را از روند تولید آزاد می‌ کند و به صورت سرمایه خالص مالی به جریان می ‌افتد. انبوهه‌ ثروت فردی بر کل روند تولید چیره می ‌شود و بر سیر آن تاثیر می‌ گذارد. اصل «کم ترین سرمایه برای بیش ترین بهره» رقابت طبیعی کار با سرمایه را به رقابت شدید سرمایه با سرمایه متحول می‌ کند. هرگاه سرمایه به سودی هم ارز با موازین مشخص رقابت در بازار دست نیابد، کل نظام دچار بحران می ‌شود.
مارکس بار دیگر نتیجه می ‌گیرد: «انحصار سرمایه برای شیوه تولیدی که خود با آن و تحت ‌تاثیر آن شکوفا شده، به صورت مانع رشد در می ‌آید. تضاد میان تمرکز وسایل تولید از سویی و سرشت اجتماعی نیروی کار از سوی دیگر به حدی می‌رسد که همنشینی آن ها دیگر در پوسته‌ سرمایه ‌داری نمی ‌گنجد. این پوسته سرانجام می ‌ترکد.»
جلد سوم سرمایه به پدیده ‌ها و کارکردهای مشخص نظام سرمایه ‌داری بر پایه‌ داده ‌ها و گزاره ‌های نظری دو جلد پیشین کتاب می‌ پردازد. روابط کاری و موازین دستمزد، مناسبات تولید و توزیع و مصرف، رقابت بنگاه‌ های مالی و تجارتی، سرمایه گذاری در زمین و املاک غیرمنقول و سرانجام مقاومت مزدبگیران به صورت مبارزه متشکل طبقاتی…
مارکس از جمله توضیح می‌ دهد که با پیشرفت فنی، تناسب میان سرمایه ثابت و سرمایه شناور به سود اولی به هم می‌ ریزد، در حالی که بیش ترین سود همیشه از بخش دوم ناشی می ‌شود. با پایین آمدن میزان سود، انگیزه‌ تولید افت می‌ کند، و سرمایه از رشد و تکامل، یعنی عنصر حیاتی خود دور می ‌افتد. علایم بیماری به صورت رشته ‌ای از عارضه‌ های اقتصادی و اجتماعی ظاهر می ‌شود. سرانجام با یورش گورکنانی که سرمایه داری خود آفریده است (پرولتاریا) ناقوس مرگ آن به صدا در می ‌آید.
واقعیت این است که مارکس آثار خود را در دوره کلاسیک سرمایه ‌داری، در نقد نظرات آدام اسمیت و داوید ریکاردو و سایر اقتصاددانان قرن نوزدهم نوشته بود.
با این وجود، کتاب سرمایه هنوز روشنگر است: برای مارکس کار انسانی تنها سرچشمه‌ هرگونه ارزشی است. سرمایه‌ داری بر تولید ارزش متکی است، اما در نظمی آشفته و مهارگسسته، شیوه‌ های انحرافی و تقلب ‌آمیز رواج می‌ یابد که سودآوری را بدون هیچ ارزشی ممکن می ‌سازد. بورس ‌بازی و معاملات بی‌ پایان با اوراق بهادار…
در بورس هیچ ارزش تازه ‌ای تولید نمی ‌شود، همان ارزش ثابت است که مدام میان بورس‌ بازان دست به دست می‌ شود و قیمت صوری آن بالاتر و بالاتر می‌ رود. گرایش نئولیبرال که از اوایل دهه ۱۹۸۰ در نظام مالی رواج یافت، نه تنها با این بی بندوباری کاری نداشت، بلکه آن را تشویق نیز می ‌کرد.

1991

مارکس فروپاشی قطعی حکومت سرمایه را با اتکا به علم و تجارب تاریخی، پیش بینی کرده است: «هر نظم تاریخی در تکامل جامعه، پایه های مادی سامانه ‌ای برتر را فراهم می ‌آورد. هر شکل اجتماعی در مرحله معینی از کمال، جای خود را به نظمی بالاتر می‌ دهد. هنگامی که تضاد میان مناسبات توزیع ثروت، که بازتاب شکل تاریخی مناسبات تولیدی هستند، با نیروهای تولید و ظرفیت ‌های تولیدی به نهایت برسد، تعارض دامنه و ژرفای بی‌سابقه ‌ای پیدا می ‌کند. در این حال برخوردی قطعی میان تکامل مادی تولید و شکل اجتماعی آن پدید می ‌آید.»
مارکس این شرایط را زمینه ‌‌ای برای انقلاب اجتماعی می‌ داند.
مارکس و انگلس فعالیت های سیاسی و تبلیغاتی خود را به شرکت در محافل چپ و کارگری محدود نمی کردند، حتی آن ها، در کنفرانس ها و مجامع بورژوایی شرکت می کردند تا باورها و سیاست های خود را حتی به گوش دشمنان طبقاتی خود نیز برسانند. از جمله نام نویسی برای سخنرانی در کنگره بین الملل اقتصادانان در بروکسل!

جمع بندی
برخی کارشناسان بر این عقیده اند که تجربه نئولیبرالیسم – مالیات کم تر برای ثروتمندان، مقررات ‌زدایی از بازار کار و محصول، مالی ‌سازی اقتصاد و جهانی ‌سازی، با شکست‌ های چشم گیر مواجه شده است. شاخص رشد اقتصادی کم تر از ربع قرن بعد از جنگ جهانی دوم است و بیش تر سود آن نصیب افرادی با درآمدهایی با سطح بسیار بالا شده است. بعد از دهه‌ ها رکود و کاهش درآمد برای کسانی که در سطوح پایین‌ تر بوده ‌اند، اعلام پایان جریان نئولیبرالیسم ضروری به‌ نظر می‌رسد.
رشد اقتصادی پایین، افزایش نابرابری، بی‌ ثباتی مالی و تخریب محیط‌ زیست مشکلاتی است که از غلبه‌ بازار بر دیگر نهادها منتج می شود. دولت‌ ها سرمایه داری همگی به وظیفه محدودسازی و شکل‌ دهی به بازار از طریق عواملی مانند محیط ‌زیست، سلامت، امنیت شغلی و انواع دیگری از وضع مقررات اولویت داده اند. آن ها به سرمایه ‌گذاری در پژوهش ‌های پایه ‌ای، تکنولوژی، آموزش و سلامت اهمیتی نمی دهند. بنابراین، تا وقتی دولت ها سیاست های اقتصادی نئولیبرالیسم را تجویز می‌کنند، این مشکلات وخیم تر هم خواهند شد.
همه این عواملی که در بالا بدان ها اشاره کردیم به طور بالقوه منجر به نتایجی می ‌شود که ما حتی نمی‌ خواهیم آن را تصور کنیم. جهان به سوی جنگ های سلطه گرانه جدیدی پیش می رود!
مرزهای رسمی کشورهای جهان و آب های اطراف این کشورها دیگر مورد احترام کشورهای جنگ طلب سلطه جو نیست. تغییر مرزها در خاورمیانه و تشکیل کشورهای جدید بعد از فروپاشی شوروی و تجزیه یوگسلاوی سابق به طور جدی در دستور کار کشورهای سلطه گر قرار گرفته است.
هم چنین قدرت گرفتن احزاب دست راستی، ناسیونالیستی و فاشیستی در بسیاری از کشورهای جهان تفکر برتری طلبی و تنفر از پناهندگان و مهاجران را دامن زده است. در بسیاری از موارد تفکر ناسیونالیستی و فاشیستی با تفکر مذهبی هم راستا شده است.
عواملی چون گرم شدن زمین، افزایش جمعیت جهان، کمبود آب و کمبود منابع طبیعی و معدنی، فقر و بیکاری و تمایل به مهاجرت زمینه های به اصطلاح موجه برای کشورهای سلطه گر را برای تجاوز و تعرض به کشورهای دیگر به وجود آورده است.
سرعت ایجاد و گسترش اعتراضات نسبت به دهه‌ های پیش بیش تر شده است، در عوض این اعتراضات شکننده ‌تر نیز شده‌ اند. بسیج مردمی سابقا دشوار اما پایدار بود. اعتراضاتی که در شبکه ‌های اجتماعی سازماندهی می‌ شوند می ‌توانند زودتر پا بگیرند، اما شاید زودتر هم از پا می ‌افتند.
روز چهارشنبه، ۸ آبان – ۳۰ اکتبر، آیت ‌الله علی خامنه ‌ای سردمدار خشونت طلب و جنگ طلب حکومت اسلامی ایران در مراسمی که به مناسبت اعطای سردوشی به دانشجویان افسری ارتش برگزار شده بود شرکت کرد و در بخشی از سخنان خود، به بررسی شرایط بحرانی در عراق و سوریه پرداخت.
او ادعا کرد که «بزرگ‌ ترین لطمه ‌ای که دشمنان می‌ توانند به یک کشور بزنند، این است که امنیت را از آن سلب نمایند، یعنی کاری که امروز در برخی کشورهای منطقه شروع کردند و امنیت را از مردم می ‌گیرند.»
خامنه ‌ای طبق معمول آمریکا و برخی کشورهای منطقه را عامل ناآرامی در عراق و لبنان توصیف کرد و گفت: «در دنیا بیش تر از همه، آمریکا و سرویس‌ های اطلاعاتی غربی با پشتیبانی پول کشورهای مرتجع منطقه دارند آشوب به پا می‌ کنند. این بدترین دشمنی و خطرناک ‌ترین کینه ‌ورزی علیه یک ملت است.»
اما او نگفت که چرا قاسم سلیمانی فرمانده سپاس تروریستی قدس را راهی عراق کرد تا نگذارد نخست وزیر این کشور استعفا دهد چه ربطی به حکومت اسلامی ایران دارد؟
اگر تا دیروز نگرانی مقامات حکومت اسلامی ایران، از آمریکا و متحدان آن در منطقه بود اکنون در پی تحولات اخیر و تظاهرات گسترده در عراق و لبنان دو منبع نگرانی جدیدی نیز به نگرانی های قبلی ‌شان افزوده شده است.
تظاهرات در عراق و لبنان همراه با نوعی دشمنی نسبت به حکومت اسلامی ایران و از جمله آن آتش زدن پرچم این کشور و عکس‌ های خامنه ای و حمله به مقرهای احزاب مورد حمایت سپاه پاسداران بوده است که مستقیما منافع حکومت اسلامی ایران را در این کشورها و منطقه به خطر انداخته و بر نگرانی‌ های حکومت از احتمال وقوع تظاهرات مشابهی در خود ایران افزوده است. بنا به این گزارش نگرانی‌ های ایران از تحولات اوضاع در عراق و لبنان با سفر قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس به بغداد جهت کمک در سرکوب تظاهر کنندگان بسیار واضح بود.
چندی پیش نیز مرکز آمار ایران نرخ تورم سالانه شهریور ۱۳۹۸ را ٧/۴٢ درصد اعلام کرد. مرکز آمار ایران افزایش قیمت اقلام خوراکی را یکی از عوامل اصلی نرخ رشد تورم به طور کلی معرفی کرده است. جامعه ایران، اعتراض مردمی که اکنون در کشورهایی که در بالا اشاره کردیم در جریان است هم چون علیه فقر، بیکاری، گرانی و فساد دولتی را تجربه کرده است بی تردید بسیاری از شهروندان ایرانی و در پیشاپیش همه جوانان، خود را آماده می کنند که این بار با قدرت و با هدف تغییر وارد تحولات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران شود.
بحران خاورمیانه در راس بحران های جهانی قرار دارد و ابعاد تازه ای به خود گرفته و احتمال درگیری در منطقه به شدت رو به افزایش است. عمده ترین مسئله ای که محور بحث و بررسی نشست های منطقه ای و بین المللی را در این روزها شکل می دهد، نحوه واکنش و پاسخ مناسب به حمله ترکیه به روژآوا، احتمال ظهور مجدد داعش، تحولات عراق، لبنان، یمن و ایران و حمله بر تاسیسات نفتی بقیق و خریص است و تلاش ها از هر سو برای اتخاذ اقدامات فراخور با میزان خطر این حمله در جریان است با توجه به پیامدهای ناگوار اقتصادی و سیاسی و نظامی حمله به روژآوا و به تاسیسات نفتی آرامکو، به نظر می رسد واکنش به این حملات، سناریوهای متعددی داشته و  عرصه های مختلفی را در بر گیرد!
خلاصه کلام تا روزی که حکومت های سرمایه داری به عنوان اقلیتی نفع پرست، سرکوبگر و جنگ طلب حاکمند و در راستای منافع خود و حفظ حاکمیت شان به هر جنایتی متوسل می شوند اوضاع بشر نه تنها ببود نخواهد یافت، بلکه به مراتب بدتر از این هم هم خواهد شد. از این رو، رهایی، برابری و آزادی واقعی، زمانی فرا خواهد رسید که این حکومت ها با قدرت مردمی پایین کشیده شوند و مدیریت و شعور جمعی با روابط و مناسبات شورایی بر جوامع بشری، جایگزین آن ها گردد!

یک شنبه دوازدهم آبان ١٣٩٨ – سوم نوامبر ٢٠١٩

——————————————————–

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.