رها عسکری‌زاده: در دفاع از دوربین

تصاویر چه نقشی در خاطره جمعی ما از اتفاقات دارند؟ این یادداشت به عملکرد عکاسان در روز ورود زنان به ورزشگاه آزادی و عکاسی به طور عمومی‌تر می‌پردازد. ….

———————————————————–

پنجشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۸ زنان ایران پس از سال‌ها وارد ورزشگاه آزادی شدند و این خبر عکاسان زیادی را راهی ورزشگاه کرد. لحظه ورود به پارکینگ ورزشگاه پر بود از صدای کلیک دوربین‌ها و خبرگزاری‌هایی که می‌خواستند با زنان مصاحبه کنند. برای یک عکاس پنجشنبه فرصتی استثنایی بود که شاید فقط یک بار پیش بیاید. اما حضور پررنگ عکاسان و شاید تک‌جنسیتی بودن آن‌ها سوژه گفتگوهای پس از بازی شد. انتقادها به طور مستقیم به زیاد بودن عکاس‌ها و زیاده‌روی آنان از عکاسی از زنان اشاره داشت. انتقادهایی که نه عکاسان، بلکه عکاسی در شکل عمومی آن را نشانه گرفته بود. در این یادداشت تلاش کرده‌ام تا جای ممکن درباره تعداد عکاس‌هایی که ورزشگاه را پوشش داده‌اند و عملکردشان بیشتر توضیح دهم.

قدم اول، حذف زنان عکاس
در یک جامعه مردسالار، عکاس زن برای اهل خانه خطر کمتری دارد. مرد خانه عکاس زن را اهل« خانه دیگری» می‌داند و زنان خانه با عکاس «همدلی» بیشتری نشان می‌دهند زیرا در مقابل دوربین عکاس زن کمتر احساس برهنگی می‌کنند. اما آیا کار دوربین «دید زدن» برای پیدا کردن زاویه مناسب نیست؟ جامعه‌ زن‌ستیز زن را دارای قدرتی که «ناموسش» را به خطر بیاندازد نمی‌داند.

مردان این بار که زنان خارج از خانه بودند رویکردشان متفاوت بود. آنها وجود زنان عکاس در استادیوم را خطرناک دانستند. شاید چون زنان می‌توانستند به جایگاه بروند و عکس‌هایی بگیرند که عکاس‌های مرد در جایگاه عکاسان امکان عکاسی از آن را نداشته باشند. زنان می‌توانستند به میان زنان بروند. همین حذف زنان عکاس، باعث شد حضور سراسر مردانه عکاس‌ها در استادیوم آزادی بیشتر به چشم بیاید.

در میان اهالی رسانه، عکاس‌ها معمولا کسانی هستند که زودتر فراموش می‌شوند. عکاس خوب در عکس خوب ماندگار می‌شود. اما عکس خوب نیازمند عکاسی است که در اینجا مورد نقد قرار گرفته است.

برخی از تماشاگران از مقابل دوربین قرار گرفتن معذب شده بودند و دیگران به تعداد زیاد عکس‌ها اعتراض می‌کردند. اما آیا این معنی عکاسی خبری نیست؟ اینکه به موقع در جایگاه مناسب قرار بگیری تا بیشترین تعداد عکس را برای بهترین نتیجه ثبت کنی؟

چرا دوربین دشمن شما نیست
خاطره جمعی ما از دوربین، خبررسانی و روشنگری حوادث نبوده. ما توسط عکس‌ها شناسایی و دستگیر شده‌ایم. همین موضوع شاید عکاس را مشکوک می‌کند. پرسشی که بیش از هر چیزی شنیده می‌شود این است که برای کجا عکس می‌گیری؟ و طبیعی است که عکس، با ثبت لحظه‌ای می‌تواند اطلاعاتی گزینشی درباره یک اتفاق بدهد. اما چیزی که نادیده گرفته می‌شود ثبت لحظاتی تکرارنشدنی است. می‌توان در همین ده سال گذشته به مواردی اشاره کرد که درباره یک موضوعی گزارش‌ها و مصاحبه‌ها و تحلیل‌های مختلف نوشته شده اما نتوانسته حساسیت افکار عمومی را برانگیزد. اما اگر تصویری از یک اتفاق وجود داشته باشد به سرعت خبرش به همه جا می‌پیچد.

اگر عکسی از «گورخواب‌ها» بیرون نیامده بود آیا جامعه به همین شکل به خبر واکنش نشان می‌داد؟ چه چیزی جز یک عکس می‌توانست حضور یک نفر با سبد خرید جلوی تانک‌ را در پکن ماندگار کند؟ عکس‌های بهمن جلالی از خرمشهر می‌تواند شرایط پس از آزادی خرمشهر را نشانمان دهد. دوربین در کنار جامعه مدنی می‌تواند تلاش آنان را ثبت کند و حتی در مواردی با عکس‌هایش کمک کند. به طور مثال مستند المیدان درباره میدان التحریر در مصر نشان می‌دهد که عده‌ای با پخش کردن دوربین بین فعالان توانسته‌اند بخش زیادی از تاریخ آن‌ انقلاب را مستند کنند.

اعتراض به عکاس‌ها شاید اعتراض به دوربین است. دوربینی که عادت نکرده‌ایم کنارمان باشد و همه چیز را ثبت کند. دوربینی که هنوز خیانتکار و مشکوک است. دوربینی که می‌تواند باعث بازداشت کسی شود و یا به کسی احساس سوژه بودن بدهد. اما باید بپذیریم که این دوربین نیست که زیاد دیده می‌شود. این ماییم که به خاطر محدودیت‌های امنیتی کمتر عادت به دیدن دوربین داریم. عکس‌ها افراد را ثبت می‌کنند، اتفاق‌ها را ثبت می‌کنند و شاید به ما یادآوری می‌کنند که «دیده می‌شوی». به عنوان یک فعال مدنی دیده شدن بار امنیتی زیادی می‌تواند به همراه داشته باشد اما نبود دوربین و نپذیرفتن عکاس در میان جمع‌ها آسیب‌های بیشتری می‌زند. تجربه بسیاری از کشورها نشان داده که عکس چقدر می‌تواند در بازتاب اتفاق‌ها در ابعاد بزرگتر کمک کند. عکس‌ها در تاریخ می‌مانند. عکس‌ها پس از شما حرف می‌زنند.

چرا دوربین به همه جا سرک می‌کشد

بحث دیگری که مطرح می‌شود «حریم شخصی» است. اما گاهی تشخیص مرزهای حریم شخصی ساده نیست. دونا فراتو، عکاسی که از خشونت علیه زنان در خانه یک زوج عکاسی کرده بود توانست چرخه خشونت خانگی را در تصویر به وضوح نشان دهد. مجموعه عکسی که در جهان بسیار سروصدا کرد. اما مگر آن‌جا حریم شخصی افراد نبود؟ عکاس توانسته بود با شکستن حریم خصوصی دیواری را که دور زن خشونت دیده را گرفته بود نیز بشکند. برای تعیین حدود حریم شخصی بسیاری از آژانس‌های خبری قوانین دارند. اما باید توجه کرد که فرهنگ محیط و میزان حساسیت موضوع نیز در مشخص کردن این حدود نقش دارند. برای همین قوانین نوشته شده لزوما در شرایط مختلف کارساز نیستند.

تجربه مقابل دوربین بودن در استادیوم آزادی به من یادآوری کرد که چقدر هنوز از دوربین می‌ترسیم. اطرافیانم می‌گفتند دوربین مدام روی ماست. آیا جز این است که خبر پنجشنبه «حضور زنان در ورزشگاه» بود؟

چرا دوربین اهل افراط است
یکی از بحث‌هایی که پس از ماجرای ورزشگاه در توییتر مطرح شده بود اعتراض به عکاس‌ها به علت زیاده‌روی در عکاسی بود. عکاسی دیجیتال دری بر روی عکاس‌ها گشوده که امکانش با دوربین‌های آنالوگ فراهم نبود. عکس گرفتن با دوربین دیجیتال سریع‌تر‌ است و هزینه‌ای ندارد. برای همین در موقعیت‌های ویژه عکاسان بیشترین میزان عکس ممکن را می‌گیرند تا چیزی را از دست ندهند. بسیاری از تصویربرداران معتقدند در چنین شرایطی چون موقعیت قابل پیش‌بینی نیست بهتر است دوربین همیشه روشن باشد. چیزی به عنوان «زیاده‌روی» در عکاسی وجود ندارد. عکاس باید عکس بگیرد.

عکس‌های پنجشنبه تنها چیزی بود که می‌توانست تنوع افراد حاضر در ورزشگاه را نشان دهد. نه گزارش، نه خبر و نه حتی توییت‌های لحظه به لحظه افراد نمی‌توانست فضای ورزشگاه را به درستی بیان کند. عکاس‌های مختلف از خبرگزاری‌های داخلی و خارجی توانستند از «دریچه نگاه خودشان» شکستن سد درهای ورزشگاه آزادی را تصویر کنند. تجربه نشان داده که هرچه جامعه مدنی بیشتر پذیرای عکاس‌ها باشد و آنان را به رسمیت بشناسد خروجی عکس‌ها به هدف فعالان اجتماعی نزدیک‌تر شده و در راستای فعالیت‌ها خواهد بود. عکاس‌ها اگر به زنان نزدیک‌تر بودند و اگر می‌توانستند به سکوها وارد شوند خروجی عکس‌ها به مراتب بهتر و واقعی‌تر می‌بود.  اعتراض تماشاگران زمانی معنایش را از دست می‌دهد که حذف عکاس‌های زن خود به خود فرصت ثبت نصف صحنه‌ها را از بین برده است. برای همین هیچ تعداد عکسی از اتفاق‌های آن روز زیاد نیست.

منبع: میدان
https://meidaan.com

———————————————

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.