«یادت بخیر شکسپیر پیر»، شعر از محمود طوقی

دیشب به شکسپیر پیر نوشتم:
نه!
مسئله این نیست؛
بودن
یا نبودن
راه رستگاری آدمی باید
از وادیه های دیگر گذر کند ….

1858

یادت بخیر شکسپیر پیر


نه!
دیشب به شکسپیر پیر نوشتم:
نه!
مسئله این نیست؛
بودن
یا نبودن
راه رستگاری آدمی باید
از وادیه های دیگر گذر کند

بزرگواری آدمی کجاست؟
آیا کرامت آدمی در این نیست
که جان بر کف گیرد
و با سلاحی در دست
دریای فتنه را بخشکاند
و ساحل امنی بیابد

بودن!
چگونه بودن آدمی را
کدام ستاره و آینه رقم خواهد زد؟

مردن!
مردن می تواند راه گریز ناپذیری باشد
به هنگامی که پلشتی چشم در چشم آدمی می دوزد
و شیطان آدمی را به زانو زدن فرا می خواند

مردن!
مردن به اختیار
آیا آدمی را سزاوار آن نیست
که سلاح بر گیرد
و مرگ را چون شهدی گوارا
بیکباره فرو بلعد
و پشت به ستاره و‌ آسمان کند
و خون خود را به تقدیر مقدر آسمان  بپاشد

یادت بخیر شکسپیر پیر؛
مردن
خفتن
نه بیش.

————————————————–

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.