فراخوان شرکت در گردهمائی در حمایت و پشتیبانی از مبارزات مردم ایران!

تغییر تاریخ در ایران و جهان به نفع همه گونه انسان، فقط و فقط با بیداری و هوشیاری و همبستگی ملل؛ وحدت و تشکیلات و مقاومت و مداومت همگانی آنان شکل میگیرد و عملی میشود. ….

——————————————————

فراخوان شرکت در گردهمائی در حمایت و پشتیبانی از مبارزات مردم ایران!

در سالگرد فاجعه نسل کشی از آگاهی و آزادی در تابستان ۶۷
زنده باد همبستگی بین المللی در نفی و نقد جنگهای امپریالیستی
تحمیلی، علیه مبارزات طبقاتی ملل به پا خواسته ایران و جهان!

با یاد و نام بخون خفته گان راه رهائی و آزادی و برابری انسان ، همه آزاد زنان و مردان و جوانانی که جان برکف به تروریسم دولتی و سیاست های فاشیستی آنان و حامیان جهانی ، نه گفتند و در استقلال و آگاهی جان باختند و لکه ننگی تاریخی بر چهره پلید آنان نشاندند.

انسانهای آگاه ، دوستان گرامی،
ملیت های تاریخی ساکن در ایران بین دو تیغه مخرب یک قیچی به دنبال راه حلی برای برون رفت از آن هستند!
یکی از این دو ، دولت ایالات متحده آمریکا است که متحدین استراتژیک اش  ؛ فرانسه ، انگلیس ، ایتالیا ، آلمان ، اسرائیل و عربستان، …یعنی بیش از ۶۰ دولت وابسته و هم بسته ، آمادگی خود را در حمایت از پرچمدارشان دولت آمریکا در” تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران”، اعلام نموده اند.
تیغه دیگر سیستم فاشیستی مذهبی سرمایه داری در ایران است که با حمایت و پشتیبانی تیغه اول و در پی یک انقلاب خونین و همگانی،اعتراضات طبقاتی و اجتماعی را با نسل کشی از آگاهی و بکار گیری ماکیاولیسم اسلامی،سرکوب وارعاب نموده و توانسته است با کسب و اعمال قدرت ، بر هستی و نیستی همه موجودات انسانی و طبیعی جغرافیای ایران وحشیانه حکم رانده و براند .
در میان این دو تیغه به هم پیوسته ، زندانی بوسعت ایران قرار دارد که درونش هزاران زندان تو در تو ، مهندسی و برپا نموده است و بکاربرده می شود.

به بندکشیده شدگان اما  به رهائی میاندیشند و عمل می کنند.

در تمام این دوران سیاه سلطنت الهی،اقشار مختلف جان به لب رسیده ایران با مبارزه و مداومت و مقاومت، آگاهانه ترین شیوه های مسالمت آمیز اعتراضات و اعتصابات خیابانی و در محل های کار را طی نموده  و دادخواهی کرده است. فریاد رسی نبوده است و نخواهد بود. صاحبان قدرت و حافظان و پاسدارانشان غرق در قدرت ،درفساد و چپاول و غارت و…، پاسخی جزء گسترش فضای رعب و وحشت ،گروگانگیری ،زندان و شکنجه ، زر و زور و تزویر، اعتراف گیری، اعدام و ترور، نداده اند.
در طی دوره  تکامل انگلی و مخرب ۴۰ ساله، طبقه سرمایه داری نوبنیاد شبهه فاشیستی ایران ( شتر ، گاو ، پلنگ و آقازاده گان) با همدستی و پشتیبانی دستگاه رهبری نظام دینی فاشیستی حاکم و دولت هایش و دولت روحانی شیاد، با پشتوانه قوای سه گانه و پاسداران مزدور  و سایر نیروهای هار و سرکوبگر ،تکامل یافته اندو حاکم اند.

طبقه نوبنیاد سرمایه داری اسلامی و نهادهای تکامل یافته اش درمرداب چپاول و غارت، فساد و فخشاء سیاسی ،با پشتوانه توافقات و معاملات اقتصادی و نظامی و رسانه ای دولتهای امپریالیستی سود برنده از بحران های ناشی از تحریم اقتصادی و جنگ و شرایط  جنگی درمنطقه خاورمیانه، تلاش کرده اندکه با استفاده از هر وسیله و ابزار وطرفتدی کنترل جامعه یعنی کنترل نیروی کارو مولدین ،خلاقیت دانش آموخته گان   ، امنیت و آگاهی و آزادی طبقات اجتماعی را به نفع سهامداران واقعی قدرت و ثروت و سرمایه در ایران و جهان بدست آورذند.
در دهه ۸۰ و در طی جنگ هشت ساله با عراق ، جامعه ایران با  ۱٫۵ میلیون کشته و زخمی و ویرانی شهرها و زیر ساخت ها ،..، متحمل یکی از بزرگترین فجایع تاریخی عصر حاضر شد. در طول جنگ، هزاران نفر از بهترین فرزندان خلقها در چهار گوشه ایران در جنگهای داخلی در کردستان و ترکمن صحرا ، در خوزستان و فارس ، در آذربایجان و بلوچستان ، در گیلان و مازنداران ، … ، به خون کشیده شدند . در پایان جنگ با فرمان خمینی و پرورش یافته گان دامان ننگینش، هزاران نفر زیر شکنجه و اعدام در زندان، با ترور در محل کار و سکونت ، … به نابودی کشیده شدند . میلیون ها نفر مجبور شدند کشور خود را ترک کنند.

چه گذشت را هر کس به قدر دانش و شعور و تجربه شخصی ، میتواند تصویر کند.
فاجعه نسل کشی از آگاهی در قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ نقطه عطف این جنایات علیه بشریت است.
این فاجعه تاریخی ،این کشتار ها و اختناق و سرکوبگری های وحشیانه فاشیستی بدون پشتیبانی و توافقات طبقات حاکم در سراسر جهان نمیتوانست اتفاق بیفتد . فاجعه اتحاد امپریالیسم و ارتجاع!
دستان جهان سرمایه داری با هر پرچم و رنگی ، با هر مذهب و اندیشه ائی ، با هر نژاد و ملیتی در خون میلیونها تن از مردم ایران و خاورمیانه و…. آلوده است.

نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم!
نه منافع امروز و حیاتی مردم ایران ، نه رساندن آب و نان برروی سفره خالی میلیونها تن از مردمان ، نه همیاری و کمک به میلیونها تن از آسیب دیدگان زلزله و سیل ، نه آموزش و پرورش و بهداشت و درمان نجات بخش و آرام بخش، نه بازگرداندن کودکان کار به خانواده و آموزش، نه صدای آزاد معترضان و نه پاسخ انسانی به آن ،نه رهائی و آزادی خواهی برای زنان ،نه آزادی احزاب و استقلال تشکیلاتی صنفی و سیاسی آنان،نه آزادی خواهی برای کارگران و روشنفکران ودانشجویان و آموزگاران، …زندانی ، نه زیر پا گذاشتن حقوق بشر ،نه حفظ تاریخ  و سنت های باستانی، نه حفظ محیط زیست و منابع طبیعی و انسانی ، هیچ یک از این مقولات و ضرورتهای یک زندگی انسانی دلیل از کار افتادن قیچی در این دوران سیاه همکاری و همدستی نبوده و نیست.

نقطه اتکای دوتیغه قیچی برای بریدن ، تنها بر بستر توافقات ومعاملات مشترک آنان در تقسیم مجدد منافع و سود حاصل از استثمار کار و  منابع کانی و معدنی و چپاول و غارت و خرید و فروش آزاد است.
در طی فراز و نشیب های این دوران و در مبارزه طبقاتی جاری ،دیوارهای توهم و اعتقاد و باور کور در اکثریت آحاد جامعه فرو ریخته است. دیوار سکوت و ترس و وحشت عمومی دیری است که فرو ریخته است . سلطنت الهی و جمهوری اسلامی اش و تمامی دستگاه های گوناگون حفظ و اعمال قدرتش در افکار و آگاهی عمومی و در رفتار اجتماعی فرو ریخته است .

غول زخمی در بند، بیدار و هوشیار می شود.
با تجارب تاریخی این دوران و در طی دو سال گذشته ، حضور گسترده نیروهای معترض اجتماعی و طبقاتی درصحنه مبارزه ؛ بلاخص زنان، کارگران و آموزگاران و دانشجویان،بیشماری از بیکاران و تهی دستان حاشیه نشین وکارتن خواب، موازنه قدرت در ایران را تغییر داده است. تحول و تکاملی بنیادی در مقاومت جامعه دربرابر فاشیسم مذهبی و سرمایه به وجود آمده است. جامعه برای کسب حقوقهای معوقه و حق تعیین سرنوشت خود هر روز سازمان یافته تر و هوشیارتر میشود. مردم ایران با رد و نفی هر گونه رفرم و اصلاحات ،خواهان تغییر ات بنیادی در مناسبات طبقات هستند. تغییراتی که سرنگونی نظم حاکم یکی از دستاوردهای اولیه آن میباید باشد.

با حضور آگاهانه تغییرطلبان در صحنه مبارزه ، این سیستم دیگر نمی تواند با توسل به اشکال گذشته اختناق و سرکوب،معترضان را به انصراف بکشاند. منافع استثماری و غارتگرانه داخلی و خارجی که خود از طریق استبداد و عوام فریبی و سوء استفاده از احساسات مذهبی مردمان دردمند تامین میشد با خطر واقعی بازگرداندن آن در خدمت همه اقشار اهالی و خلع ید از آنان مواجعه است.

همین احساس ترس و خطر از شکستن زنجیر مناسبات سرمایه داری در ایران  بود که در قیام خونین بهمن ماه ، با موافقت و پشتیبانی گروه ۸ از نمایندگان دولتهای جهانی و  تخریبگر مناسبات انسانی به اتحاد با ارتجاع فاشیستی خمینی و بیعت کنندگانش که پایگاه مذهبی در همه آحاد اجتماعی داشتند، انجامید. شاه رفت. خمینی آمد.
همین احساس خطر واقعی است که جهان سرمایه داری را با تجارب تاریخی اش از اتحاد اول ، به تعمق وا داشته است. جامعه ایران آبستن تغییر است و هرگونه رفرم و اصلاحات را رد می کند . پیشبرد ” سیاست تهدید و تحمیل توافق ” در ” تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران” مفهومی جزء پیشگیری از فروپاشی تمامیت نظام ندارد. مهم این است که نظم سرمایه باقی بماند!

واقعیت این است که همه گونه تهدید در غالب جنگ روانی و فشار سیاسی، تحریم های اقتصادی رهبری ،فرماندهان سپاه ،…و حتی تدارک و سازماندهی علنی جنگ ، تاکتیکهائی هستند در به توافق کشاندن ” همه باهم ” اما مطیع تر و قانونمدارتر و یا با دامن زدن به بحران درونی نظام ،با فروپاشی احتمالی درونی و پدید آمدن نیروهائی تازه نفس تر و کمتر شناخته شده تر ،اتحادی در خدمت حفظ نظم سرمایه بوجود آورند. در واقع هرگونه توافق و معامله طرفین، علیه منافع و آینده وسیعترین اقشار کار و زحمت هدایت و اجراء می شود.
علیرغم صف بندی ها و تدارکات و جابجائی های نظامی و تسلیحاتی در منطقه و …اما  آمریکا و هم پیمانانش در پارلمان اروپا و بلاخص آلمان و فرانسه … و همچنین روسیه و چین نمی خواهند درگیر یک جنگ نیابتی و تمام عیار با جمهوری اسلامی و متحدینش شوند .این عدم تمایل اما هیچ ارتباطی با پاسیفیسم ندارد. برای سهامداران سرمایه جهانی ، همکاری و معامله با دیکتاتوری های غیرانسانی مانند دیکتاتوری پیونشه و… در شیلی ، مکزیک،… ، خلفای اسلامی در عربستان و …مادامیکه شرایط  توافقات برای تقسیم مجدد قدرت ، منابع و منافع تجارت و بهره برداری مشترک وجود داشته باشد، شراکت و همکاری همیشه جذاب تر بوده و است.

روشن تر و مشخص تر از همیشه این است که این همکاری ها و توافق های امنیتی و اقتصادی و جنگهای نیابتی درجریان ،نتایجی جزء تحمیل ریاضت و ضعف و فقر اقتصادی، بیگاری و بیکارسازی  مهندسی شده ، اختناق و تفتیش عقاید سازماندهی شده ،گسترش بیماری های فساد و فحشاء و اعتیاد،… ، سرکوب عمومی و نسل کشی از آگاهی، تحمیل مهاجرت و تبعید و فرار به مولدین و کارگران و نیروهای علمی و اجتماعی؛ این سرمایه های واقعی جامعه، نداشته است و ندارد.
تغییرطلبان آگاه ایران بیش از هر زمان دیگری با تعمق و حساسیت به موقعیت و شرایط حاکم بر مردم غیرنظامی در فلسطین ، افغانستان ، عراق ، لیبی ،سوریه ،کردستان تقسیم شده در عراق و ترکیه و سوریه و دیگر کشورهای درگیر در مبارزه طبقاتی ، توجه دارند  و از نتایج احتمالی مشابه مطلع هستند. همین توجه و آگاهی است که آنان را به تعمق و بازنگری کشانده است.

از ترس محاصره مردار خواران  به مرداب نباید زد. مرداب محل زاد و ولد تمساح است.
همصدا با مردم آگاه و به پا برخواسته در ایران ، اعلام می کنیم که نظم حاکم هیچوقت نماینده ساکنان ایران نبوده و نیست. حمایت و پشتیبانی سیاسی و نظامی و توافق و معامله با آنان ، زیر پا گذاشتن حقوق انسانی مردم ایران است .
دخالت نظامی نیروهای خارجی در ایران، مفهومی جزء حمایت وحفاظت از نظم سرمایه وحفظ یکی ازحلقه های آن ندارد . جنگ ابزاری برای تحمیل توافق با تغییر رفتار و یا تعویض مهرها و به قدرت رساندن آلترناتیو های مشابه و مطیع تر و  وابسته تر به آنان است .
ما خواهان شکستن هر دو تیغه قیچی و نابودی سایه تحقیرکننده شان از سرنوشت مردمان آگاه و شریف  سرزمینمان هستیم .

ما از وسیعترین آزادی های فردی و جمعی و مدنی و جهانی ، از برابری انسان با هر جنسیت و نژاد و مذهب و ملیت، از حق تعیین سرنوشت فرد و جامعه به دست آگاهی خود ، …، دفاع و پشتیبانی میکنیم.

بر این باوریم که در موقعیت و شرایط جاری ،حمایت از نظم حاکم و تروریسم دولتی در ایران و حتی سکوت در برابر عملکرد ویرانگر تاریخی اش ، نادیده گرفتن خواسته های تکامل دهنده جامعه است. نادیده گرفتن زندگی پر درد و مشقت میلیونها تن از کارگران و زحمتکشان تحت سلطه نظم جهانی سرمایه و متحدین ارتجاعی و فاشیستی و دیکتاتوری و نظامی حاکم بر سرنوشت آنان است.
بر این باوریم که سرنوشت مردم ایران به سرنوشت دیگر جوامع تحت سلطه استبداد و استعمار و استثمار درمنطقه و جهان وابسته است.نجات هر یک فروپاشی زنجیرهای دیگر را رقم خواهد زد .
بر این باوریم که رهائی جامعه ایران از چنگال توافقات ارتجاع و فاشیسم و سرمایه به حضور دخالتگر تک تک انسانها، همه گونه مدعیان آزادی و آگاهی و رهائی، مدعیان دموکراسی طبقاتی و حقوق بشر، مدعیان کمک و یاری به فراریان و پناهندگان، مدعیان ضد فاشیسم و راسیسم… نیازمند است .

تغییر تاریخ در ایران و جهان به نفع همه گونه انسان، فقط و فقط با بیداری و هوشیاری و همبستگی ملل؛ وحدت و تشکیلات و مقاومت و مداومت همگانی آنان شکل میگیرد و عملی میشود.

بر این باوریم که مبارزه و مقاومت تروریسم نیست!  مقاومت جرم نیست!
مبارزات رهائی بخش زنان از ستم مضاعف جرم نیست،پایه و اساس رهائی جامعه است!
تداوم نظم فاشیستی حاکم جرم است . جنایت بر علیه بشریت است.
جنگ و تروریسم دولتی، جرم است! تجارت اسلحه جرم است!
استثمار و استعمار و استبداد جرم است!
دزدی و چپاول و غارت کار و اموال خصوصی و عمومی جامعه جرم است!
سهم بری و دخالت مخرب دولتها در به بند کشیدن جوامع جرم است .
فرارو پناهندگی جرم نیست!
وادار نمودن انسان به پذیرش فرار و پناهندگی جرم است .
اخراج پناهندگان جرم است!
به زندان کشاندن مبارزان فراری و پناهجو و شکنجه روانی و فیزیکی سفید و سیاه و خونین، جرم است!
حمایت و پشتیبانی از مبارزه و مقاومت جوامع برای رهائی ، خودآگاهی ومسئولیت پذیری تک تک انسانهاست!

پیروز باد مداومت و مقاومت مبارزات و جنگ طبقات در ایران ، آلمان و جهان!

فراخوان شرکت در گردهمائی
در حمایت و پشتیبانی از مبارزات مردم ایران!
در نفی و نقد تحمیل جنگ و شرایط و موقعییت جنگی بر ساکنان ایران و
دیگر جوامع به پا خواسته در نفی استبداد و استعمار واستثمار!
در نفی ونقد دخالتهای مخرب علنی و غیرعلنی سهامداران نظم جهانی در ایران،
در نفی و نقد نظام حاکم در تغییر مناسبات تهدید کننده حیات اجتماعی ،
در خلع سلاح و خلع ید از آمران و عاملان و مجریان دزد و مفسد و جنایتکار
و محاکمه تاریخی آنان!
برای یک زندگی انسانی و آگاهانه و تضمین رفاه و امنیت و آزادی برای همه !
برای آزادی بدون چون و چرای زندانیان سیاسی در بند!
در نفی و نقد هرگونه زندان ، شکنجه و اعدام و ترور،
حتی برای آمران و عاملان جنایات بی مکافات و جلادان و… کارگزاران آنان،
حضورآگاهانه و دخالتگرانه تک تک ما ضروری است.

Antikriegstag am 11. September 2019
Servatiiplatz Münster
Von 12:00 bis 14:00 Uhr

کانون سیاسی پناهندگان
Verein für polische Flüchtlinge
vfpf@gmx.net

https://www.facebook.com/Verein-f%C3%BCr-politische-Fl%C3%BCchtlinge-431513153551897

http://www.farhang-enghelab.com

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.