هژیر پلاسچی: میخواهید بدانید در دادگاه هفتتپه چه میگذرد؟ نگاهتان را از دادگاه بردارید و به هفتتپه بدوزید
خبر بد اما برای خیل مزدوران مستخدم یا بیجیره مواجب اینکه مبارزات کارگران هفتتپه نه بنا به ارادهی یک فرد، یک گروه یا یک ایده پا گرفته بود و نه با حذف یک فرد، یک گروه و لجنپراکنی علیه یک ایده تمام خواهد شد. منطق سرمایه کسب سود بیشتر است و سود بیشتر تنها با استثمار بیشتر نیروی کار حاصل میشود. ….
اول:
میخواهید بدانید در دادگاه هفتتپه چه میگذرد؟ نگاهتان را از دادگاه بردارید و به هفتتپه بدوزید. کانال تلگرامی «هفتتپه – کانال مستقل کارگران» روز دوشنبه ۱۴ مرداد از قول یکی از کارگران هفتتپه خبر میدهد: «دیروز همزمان با دادگاه اسماعیل بخشی در دادگاه انقلاب تهران، دادگاه چند نفر از کارگران هفتتپه در دادگاه شوش برگزارشد که شاکی آنها دادستان شوش بود، اما نکتهی جالب ماجرا این است که قاضی پرونده با صراحت کامل به کارگران اعلام میکند برای اثبات بیگناهی خود باید رضایت اسدبیگی مدیرعامل هفتتپه راجلب کنید!! نمیدونم اسدبیگی مدعیالعموم شده یا دادستان کارمند اسدبیگی شده! به حال شهر شوش باید خون گریه کرد که تمام مسئولان دولتی و امنیتی آن به طرف اسدبیگی غش کردهاند.» و ۲۰ مرداد خبر میدهد: «امروز در جلسهای که با حضورمدیران واحدهای مختلف نیشکر هفتتپه و قائممقام شرکت کشت و صنعت هفتتپه برگزار شده، تصمیم به محدود ساختن ساعات اضافهکاری کارگران گرفته شده است و این یعنی هرچه برادرمان اسماعیل بخشی و همهی کارگران زحمت کشیدند بر باد رفته است و طبقهبندی و اضافهی سالیانهی امسال را بر باد رفته بدانید و حقوقها به دریافتی سال گذشته نزول خواهد کرد… دوستان، هر قدمی که ما کارگران عقب بگذاریم، کارفرمای هفتتپه وقیحترخواهد شد و کمکم اضافهکار پنجشنبه و جمعه را قطع خواهد کرد. دوستان اگرچه تکیهی کارفرما به بعضی عوامل خودفروخته در شورای کذایی کارگران و عوامل امنیتی است ولی ما در اعتصابات آبان و آذرماه گذشته ثابت کردیم که با همدلی و اتحاد میتوانیم بزرگترین مشکلات را از سر راه برداریم.» تمام دستگاه حکومتی، با تمام نیرو برای نجات «سرمایه» وارد شده است. بازداشت، شکنجه و دادگاه هفتتپه، یا آن بخشی از دادگاه هفتتپه که ما در جریان آن قرار میگیریم، تنها بخشی از روند سرکوب و انقیادی است که در هفتتپه جریان دارد. سرمایهی خصوصی با پشتوانهی نیروی مادی و قهری دولتی و حمایت بیچون و چرای دستگاه قضایی نه تنها میخواهد کارگران معترض هفتتپه را چنان «تنبیه» کند که دیگر خیال اعتراض را به مخیلهشان هم راه ندهند بلکه همچنین بنا دارد تمام دستاوردهای اندک آن پاییز درخشان را بازپس بگیرد. این البته تنها احیای منافع سرمایه نیست بلکه تخریب الگوی هفتتپه است، آنها با محاکمهی کارگران هفتتپه و حامیانشان، که حالا میدانیم در خود شوش هم برای کارگرانی که نامی از آنها برده نمیشود در جریان است، میخواهند تمام کارگران ایران را خطاب کنند: «اعتراض به ستم طبقاتی نه تنها نتیجه ندارد بلکه تاوان آن زندان و اخراج و قطع حقوق است و حاصل آن برای کارگران بازگشت به شرایط گذشته تازه اگر شانس بیاورند و کارفرما با استفاده از وضعیت شرایط را بدتر از گذشته نکند.»
دوم:
همزمان با برگزاری دادگاه «متهمان» هفتتپه کثیفترین کمپینهای مجازی را دلسوزان «مستقل» و چپ محورمقاومتی پیش میبرد. در این میان البته ابنالوقتها و تودههای متحرک عقده و بلاهت هم آتشبیار معرکه شدهاند. آنهایی که نمیتوانند بوی تعفن حضور پلیس را در حملات متحدی که علیه سپیده قلیان و اسماعیل بخشی و مبارزات کارگران هفتتپه در پاییز ۹۷ در جریان است تشخیص بدهند نادان نیستند، تبهکارند. آنها همین حالا هم مهیا و آمادهاند تا در گشتهای ثارالله بنشینند و به انگشت اشاره «سوژه»ها را به برادران تاریخی و طبقاتی خودشان نشان دهند. مشکل البته از اینجاست که هنوز دستگاه امنیتی به صرافت نیفتاده گشتهای ثارالله را احیا کند. آنها اما گشت ثارالله مجازی راه انداختهاند. «افشاگری» میکنند، شایعه میپراکنند، زورشان را میزنند تا کسی به هفتتپه نگاه نکند. رضا رخشان که در طول مبارزات کارگران هفتتپه خفه شده، مشغول افشاگری علیه رضا شهابی و سندیکی کارگران شرکت واحد اتوبورانی تهران و حومه بود و البته همزمان ناظر انتخابات سندیکای زرد دولتیای بود که در همان قدم اول به گل نشست، حالا میدانداری میکند هرچند در فیسبوک و نه حتا در یکی از کارگاههای هفتتپه و به مرجع مورد اعتماد شوالیههای مجازی تبدیل شده است. روشنفکران دویست و هشتاد کاراکتری خیلی ضدامپریالیست که زمانی در هراس از شعار «ادارهی شورایی» فتوا میدادند مبارزات کارگران هفتتپه نباید سیاسی شود و باید صنفی بماند حالا با چشم باز جولان حیوان درندهی سرمایه در هفتتپه را میبینند و البته بیشتر دغدغه دارند در تنبیه کارگران مبارز هفتتپه و حامیان آنها، دادخواست دادستانی و گزارش وزارت اطلاعات را در توئیتهایشان تائید کنند. از آخرین دیدارهای خیالیشان با اسماعیل بخشی حدیث میآورند و او را نادم و پشیمان جلوه میدهند و البته در مقابل اخبار دادگاه خفقان مرگ میگیرند که اسماعیل بخشی بر آرمان جمعی کارگران هفتتپه پافشاری کرده است و به رغم تشبثات خائنانهی ماموران و مزدوران و ابلهان از آنچه برای آن رزمیده دفاع کرده است. زوزههای آنان را شنیدهایم، با صدای بلند و نامشان را به خاطر سپردهایم.
سوم:
خبر بد اما برای خیل مزدوران مستخدم یا بیجیره مواجب اینکه مبارزات کارگران هفتتپه نه بنا به ارادهی یک فرد، یک گروه یا یک ایده پا گرفته بود و نه با حذف یک فرد، یک گروه و لجنپراکنی علیه یک ایده تمام خواهد شد. منطق سرمایه کسب سود بیشتر است و سود بیشتر تنها با استثمار بیشتر نیروی کار حاصل میشود. منطق سرمایه تشدید ستم است و در مقابل تشدید ستم در نهایت کارگران دوباره اعتصاب خواهند کرد، تجمع خواهند کرد، و ایدههای ایجابی رهاییبخش، ایدهی ادارهی شورایی دوباره باز خواهد گشت. برای مزدوران روزهای سختی در پیش است. آنها باید شبانهروز در سنگرهای مجازیشان بنشینند و تلاش کنند باروهای سنگرهای مبارزهی طبقاتی را در همدستی با سرمایهی خصوصی و دولتی، در همدستی با دادستان و قاضی صلواتی و قاضی مقیسه، در همدستی با بازجوها و کارشناسان «محترم» اطلاعات و اطلاعات سپاه، در همدستی با ارادهی صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی در هم بکوبند، در حالی که این سنگرها در برابر ستمی واقعی در خیابانهای واقعی بنا میشود. آنها با هیچ حکم زندانی و با هیچ ارتش سایبری هرزهیی نمیتوانند خاطره و تجربهی آن پاییز طلایی را از ذهن کارگران هفتتپه، از ذهن کارگران فولاد اهواز، از ذهن طبقهی کارگر ایران بزدایند. هفتتپه الگو خواهد ماند، جایی که کارگران فهمیدند امکان رهایی و رستگاری تنها با مبارزهیی جمعی پدید خواهد آمد.
————————————–
منبع: صفحه فیس بوک نویسنده
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.