تشدید سرکوب‌ها در ایران هم‌ زمان با اوج‌گیری تنش‌ها در منطقه و خطر وقوع جنگ

رژیم ولایی و ساختار استبدادی و ضدمردمی آن مثل همیشه چاره را در سرکوب و خفقان بیشتر، با استفاده از فضای جنگی و تشنج درمنطقه می‌بیند: گسترش موج بازداشت‌ها و سرکوب مبارزان و فعالانی که خواهان برچیده شدن ظلم، فقر، تبعیض و رفع نابرابری هستند. در نتیجه این بازداشت‌ها زندان‌های کشور مملو از آزادی‌خواهان و فعالان صنفی کارگری، مدنی، زنان، دانشجویان، معلمان، اقلیت‌های مذهبی، وکلای مردمی و فعالان محیط زیست و روزنامه‌نگاران شده است. اعتصاب غذای زندانیان سیاسی که همواره توسط خانواده‌های آنان خبررسانی می‌شود، زندانیانی که برای پیگیری خواسته‌های انسانی خود، از جان خویش مایه می‌گذارند، در روز‌های گذشته ادامه داشته و دارد. ….

———————————————

با بالا گرفتن تنش‌ها بین رژیم استبدادی ولایت فقیهی و دولت دست راستی و فاشیستی آمریکا درحالی‌که در کشور ما ایران وضعیت زندگی و معیشت توده‌ها در نتیجه سیاست‌های ضدمردمی اقتصادی همواره سیر نزولی طی می‌کند و مردم به جان آمده از تورم و گرانی با مشکلات فراوان جهت تهیه مایحتاج اولیه زندگی روبرو هستند و درعین‌حال بار تحریم‌ها را نیز به دوش می‌کشند، شبح جنگی خانمان‌سوز با اقدامات تحریک‌آمیز دو طرف، بر فراز ایران و منطقه به حرکت درآمده و موجب نگرانی مردم و نیروهای مترقی ایران و جهان شده است.

امروزکه تهدیدهای لفظی جایش را به اقدامات مخرب و خطرناک از هر دو طرف به‌ویژه از طرف دولت شبه‌فاشیستی ترامپ داده است و صلح منطقه را به شدت تهدید می‌کند. این امر نیز خوشایند جنگ‌طلبان درهر دو سو است. تجربه نشان داده است که سیاست‌های ارتجاعی و ضدمردمی حکومت‌های واپسگرا نه فقط در جهت حفظ منافع رژیم‌های استبدادی و ارتجاعی خود بلکه همسو با منافع امپریالیسم عمل می‌کند و از طرف دیگر سیاست‌ها و اقدامات مخرب و خطرناک امریکا از جمله تحریم‌ها و تشنج‌آفرینی نیز در خدمت و همسو با منافع رژیم ارتجاعی و واپسگرا قرار دارد.

به این ترتیب رژیم استبدادی جمهوری اسلامی که از سال گذشته بهویژه از دی ماه ۹۷ با گسترش اعتراضات مردمی روبرو بود، فضای تنش‌آلود و خطرناک را مغتنم شمرده و به سرکوب بیشتر فعالان مدنی و صنفی روی آورده تا از فروریختن پایه‌های لرزان خود جلوگیری کند. فساد ساختاری و گسترش شکاف طبقاتی که حاصل پیاده کردن سیاست نولیبرالی اقتصادی است، همراه با اختلاس‌های نجومی که هر بار در جنگ قدرت بین جناح‌ها به مطبوعات رسمی راه پیدا می‌کنند، در کنار تورم افسارگسیخته و گرانی مایحتاج اولیه زندگی مانند مسکن، مواد غذایی و… روزبه‌روز اقشار بیشتری را به خط زیر فقر سوق می‌دهد. این امر درعین‌حال سبب حرکت‌های اعتراضی توده‌های فرودست و زحمتکش از قبیل کارگران، معلمان و بازنشستگان ایران شده است که با وجود سرکوب‌ها این اعتراضات هم‌چنان ادامه دارد.

بحران اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که میهن ما هم‌اکنون با آن روبه‌رو است که حتی خود وابستگان رژیم ولایی نیز نمی‌توانند آن را کتمان کنند. مدیرکل دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت با کوچک‌تر شدن سبد غذایی مردم اعلام می‌دارد: هشت استان کشور با ناامنی غذایی روبه‌رو هستند؛ به‌ویژه استان‌های محروم که شامل سیستان‌ و بلوچستان، کهکیلویه و بویراحمد، ایلام، هرمزگان، خوزستان، کرمان، استان خراسان جنوبی. او بیکاری، درآمد پایین، خشکسالی و کم‌آبی، فقر و کم‌سوادی را از دلایل این وضعیت می‌داند. (ایلنا ۹ مرداد ۹۸)

اما رژیم ولایی و ساختار استبدادی و ضدمردمی آن مثل همیشه چاره را در سرکوب و خفقان بیشتر، با استفاده از فضای جنگی و تشنج درمنطقه می‌بیند: گسترش موج بازداشت‌ها و سرکوب مبارزان و فعالانی که خواهان برچیده شدن ظلم، فقر، تبعیض و رفع نابرابری هستند. در نتیجه این بازداشت‌ها زندان‌های کشور مملو از آزادی‌خواهان و فعالان صنفی کارگری، مدنی، زنان، دانشجویان، معلمان، اقلیت‌های مذهبی، وکلای مردمی و فعالان محیط زیست و روزنامه‌نگاران شده است.

اعتصاب غذای زندانیان سیاسی که همواره توسط خانواده‌های آنان خبررسانی می‌شود، زندانیانی که برای پیگیری خواسته‌های انسانی خود، از جان خویش مایه می‌گذارند، در روز‌های گذشته ادامه داشته و دارد. از اعتصاب غذای سپیده قلیان در رابطه با اعتراض به توهین زندانبانان به پدر و مادر پیر او گرفته تا اعتصاب غذای ساناز اله‌یاری و امیر حسین محمدی‌فر(زوج روزنامه‌نگار) یا حکیمه احمدی (فعال مدنی آذربایجان) و همه این‌ها در شرایط سکوت جامعه جهانی رخ می‌دهد.

فراموش نکنیم که فاجعه ملی کشتار بیش از ۴ هزار زندانی سیاسی توسط رژیم ولایت‌فقیه در ماه‌های مرداد و شهریور سال ۶۷ و در فضای جنگ ایران و عراق در سکوت جامعه جهانی برگزار شد. هرچند که به‌علت گسترش فضای مجازی و ارتباط‌ها، شرایط امروز به‌هیچ‌وجه قابل قیاس با ۳۱ سال پیش نیست.

استبداد بارها نشان داده است که ماشین سرکوب آن زن و مرد نمی‌شناسد: از احکام سنگین برای وکلای مردمی مثل نسرین ستوده (۳۸ سال) و امیر سالار داودی که اخیرا ۳۰ سال زندان و ۱۱۱ ضربه شلاق برای او تعیین کرده‌اند و یا فعالان مدنی مثل یاسمن آریانی، منیره عربشاهی و مژگان کشاورز که در مجموع ۵۵ سال حبس به‌دلیل اعتراض به حجاب اجباری و دادن گل به زنان در مترو برای آنان صادر شده است تا احکام سنگین صادر شده برای فعالان صنفی معلمان مثل اسماعیل عبدی و محمد حبیبی و…

با پیگیری اخبار دستگیری‌ها در ماه‌های اخیر و احکام صادر شده برای زنان مبارز میهن ما که به‌دلیل ابراز عقیده یا مبارزه مسالمت‌آمیز اما با اتهامات امنیتی در زندان‌ها به‌سر می‌برند و تشدید این دستگیری‌ها و سرکوب‌ها به‌ویژه در شرایطی که افکار مترقی ایران و جهان به‌شدت نگران وضعیت منطقه و پیامد‌های جنگ خانمانسوز احتمالی هستند، ثابت می‌کند که برای سرکردگان رژیم ولایی بهترین موقعیت برای حفظ بقا و سرکوب مبارزان، استفاده از شرایط جنگی است. اسامی برخی از دستگیر شدگان ماه‌های اخیر به قرار زیر است:

فرنگیس مظلوم مادر زندانی سیاسی سهیل عربی

اسرین کاله فعال حقوق زنان و مدنی

مرضیه امیری، آنیشا اسدالهی، ندا ناجی و عاطفه رنگرز (از دستگیر شدگان اول ماه مه)

سپیده قلیان و زوج روزنامه‌نگار ساناز اله‌یاری و امیر حسین محمدی‌فر (از متهمان یرونده هفت‌تپه که هم‌اکنون در اعتصاب غذا هستند )

لیلا حسین‌زاده دبیر شورای صنفی مرکزی دانشجویان دانشگاه تهران

پریسا رفیعی و صبا کرد افشاری فعال مدنی و زندانی سابق

ناهید شقاقی (مدافع حقوق زنان که به اتهام پیاده‌روی بدون حجاب بازداشت شد)

حکیمه احمدی فعال مدنی آذربایجان

زنان درویش زندانی مانند سپیده مرادی، الهام احمدی ، شکوفه یداللهی و نازیلا نوری در بند هفت زندان قرچک و سیما و شیما انتصاری (دو خواهر) در بند یک این زندان به‌سر می‌برند

هنگامه شهیدی روزنامه‌نگار که به ۱۲ سال زندان محکوم شده است

نیلوفر بیانی و سپیده کاشانی از فعالان محیط زیست که همراه با ۴ نفر از فعالان مرد بیش از یکسال است که در شکنجه‌گاههای سپاه در بازداشت موقت به‌سر می‌برند.

یاسمن آریانی، منیره عربشاهی و مژگان کشاورز به‌دلیل اعتراض به حجاب اجباری و دادن گل به زنان در مترو که در مجموع به ۵۵ سال زندان محکوم شدند.

صدیقه مرادی و مهدی خواص صفت، زوجی که هر دو از زندانیان سیاسی سابق هستند، روز یکشنبه ۱۶ تیرماه توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت شده اند.

مریم محمدی، اکرم نصیریان، ارس امیری، سپیده فرهان و…

هرچند این لیست کامل نیست و بسیاری ازدستگیری‌های شهرستان‌ها را نمی‌پوشاند و یا زندانیان ناشناس – که خانواده‌های آنان به دلایل معین یا تهدید و تطمیع سرکوبگران از اعلام رسمی آن خود داری می‌کنند- را شامل نمی‌شود اما مشتی است نمونه خروار از تشدید فضای خفقان و سرکوب‌ها در ایران.

زنان شجاع زندانی سیاسی نیزمانند زندانیان مرد، مقاومت و پایداری در مقابل شکنجه‌گران و آمران آن‌ها یعنی رژیم زن‌ستیز و استبدادی ولایت فقیهی را به نمایش می‌گذارند. زندانیانی مانند نرگس محمدی، آتنا دائمی، زینب جلالیان، سپیده قلیان و نسرین ستوده و صدها نمونه دیگر که هم‌اکنون در زندان‌های ایران اسیرند و روزبه‌روز بر تعداد آنان افزوده می‌شود. دفاع از همه زندانیان سیاسی و مدنی فارغ ا ز تعلقات آنان، امروزه به یکی از ابزارهای موثر در کنار مبارزه توده‌ها برای خواسته‌های اقتصادی و اجتماعی علیه استبداد ولایی و جنگ مبدل شده است. خانواده‌های زندانیان سیاسی و شهدای جنبش مردمی نقش موثر در این مبارزه دارند. با پیوند این مبارزات با مبارزات سرتاسری مردم ایران، استبداد و بی‌عدالتی و جنگ را از کشور بزداییم.

مطلب را با این سخن زندانی شجاع و مبارز ایران نرگس محمدی فعال مدنی و حقوق بشر به پایان می‌رسانیم که به‌درستی مینویسد:

«استبداد و جنگ، در تخریب جوامع، دو روی یک سکه‌اند و مخرج مشترک نمادین آن خشونت است. از همین روی آن‌سان و با همان قدرتی که در مقابل جنگ و خشونت ایستاده و خواهیم ایستاد بر ما رسالتی است که هرگز کوتاهی در مقابله با آن را نمی‌توانیم توجیه کنیم و آن مقابله با حکومت استبدادی است. سال‌هاست شاهد سرکوب و خفقانی هستیم که حاصل آن فساد سیستماتیک بی‌پایان و بی‌حد و مرز حکومتگران و فقر و تنگدستی روزافزون مردم، عدم آزادی بیان و عقیده، حصر و حبس و بستن دهان مخالفان و منتقدان است»

از نامه نرگس محمدی مورخ ۱۳ خرداد ماه ۱۳۹۸ از زندان اوین
—————————————————-

برگرفته از سایت تشکیلات دموکراتیک زنان ایران

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.