تقی روزبه: شکار جاسوسان یا نمایش اقتدار کاذب؟

حاکمیت حتی قبل از دیگران و از خیلی وقت پیش به خطرات بزرگ نفوذهای امنیتی آن هم در مراکز حساس و حیاتی پی برده است و تلاش های بسیاری را نیز برای خشکاندن ریشه های آن کرده است، اما وقتی کرم از درون خود درخت تغذیه کند، این نوع تلاش ها عموما مذبوحانه بوده و طبعا کارساز نیستند. اما از آن جا که شرط ماندن مستلزم مسدود کردن این نوع نفوذهاست، رژیم سعی می کند از طریق نشان دادن خشونت و بحران آفرینی های بین المللی و ایجاد حالت بسیج و فضای نظامی-امنیتی و حکم اعدام و اشاعه ترس، صفوف خود را تصفیه و فشرده کند و بقول وزیر اطلاعات از حالت آفندی (دفاعی) به حالت پدافندی (تهاجمی) گذرکند. گرچه مسأله، مسأله ماندن یا نماندن است، اما پرسش این است که آیا بحران آفرینی و ایجاد فضای جنگی و امنیتی می تواند در دوران افول و پوسیدگی هم -هم چون زمان عروج و شکوفائی اسلام سیاسی- «برکت» آفرین باشد؟- آیا خامنه ای تخم مرغ های خود را در سبدی پوسیده و سوراخ سوراخ شده نچیده است؟ خواهیم دید! ….

———————————————–

شکار جاسوسان یا نمایش اقتدار کاذب؟

یک مقام امنیتی: ۱۷ جاسوس وابسته به سازمان سیا دستگیر شدند
وزیراطلاعات: زمان ضربه به جاسوسان سیا فرا رسیده است.
«جاسوس‌های شناسایی شده شامل شاغلین مراکز حساس و حیاتی، همچنین بخش خصوصی مرتبط با این مراکز هستند که به عنوان پیمانکار یا مشاور در حال فعالیت بوده‌اند».
********

به گفته یک مقام وزارت اطلاعات ایران این مراکز حساس و حیاتی شامل حوزه‌های اقتصادی، هسته‌ای، نظامی و سایبری کشور است.

گزارش تازه بار دیگر از نبردی خاموش و سنگین و اساسا زیرزمینی پرده برداری می کند که از مدت ها پیش در جریان است. البته آن چه که علنی و افشاء می شود بخش کوجک و در حکم نوک کوهی یخی است که بنا به مصلحت های روز و نیازهای رژیم مورد بهره برداری قرار می گیرد. چنان که مدتی پیش تر،علوی رئیس وزارت اطلاعات ایران مدعی شناسائی و دستگیری ۲۹۰ جاسوس سیا شده بود که گویا حتی توانسته اند به سرنخ های آن ها در کشورهای دیگرهم برسند که به گفته او ضربه بزرگی بود به شبکه بین المللی جاسوسی سازمان سیا. آن گونه که از گفته های وزیر و همکاران او استنباط می شود دولت ایران در جنگ امنیتی-جاسوسی، با برخی کشورهای دیگر جهان هم همکاری دارد. چنان که  در مورد بحران نفت کش ها، ام ای ۶ انگلیس مدعی هدایت نفت کش با پرچم انگلیس به سوی آب های ایران از طریق همکاری با روسیه در مختل کردن پیام رسان این کشتی شد. بهرحال نباید فراموش کرد که سهم مهمی از این نوع افشاگری ها، خود بخشی است از جنگ روانی که با هدف ابراز قدرت و ایجاد اعتماد به نفس در نیروهای خودی صورت می گیرد. اما آن چه که محرز است و با تکیه با برهان خلف – حرکت از نتایج به سمت موضوع پیشفرض- می توان باور داشت که در ایران مدتهاست که قدرت ها و رقبا از آمریکا تا اسرائیل و از انگلیس تا برخی کشورهای دیگر قادر شده اند هم به شبکه های وسیع و موازی جاسوسی و امنیتی خود شکل بدهند و هم همانطور که خود حاکمیت هم اعتراف می کند دارای نقوذ قابل توجهی در حوزه های گوناگون و حیاتی و حساس کشور اعم از دستگاه های امنیتی و فضائی و اقتصادی و سایبری و… باشند.

البته وجود چنین واقعیتی از مدتها پیش از چشم ناظران امورایران پنهان نبود. چنان که سرقت اسناد هسته ای (به مصداق عبور شتر با باری کلان از باصطلاح سوراخ سوزن) توسط اسرائیل و محتملا با همکاری سیا، که باید از آن به عنوان یک رویداد تاریخی جاسوسی و یک رسوائی بزرگ برای رژیم یاد کرد، ناکامی در پرتاب ماهواره ها بدلیل نصب قطعات مجعول (چنانکه خود وزیر اطلاعات در سخنانی به آن اذعان کرده بود: در یکی از این اقدامات ضد جاسوسی شرکتی را که در یکی از مراکزحساس قطعات معیوب را تزریق می کرد – که اگر کشف نمی شد و آن مرکز راه‌اندازی می‌شد سر از فاجعه بشری در می‌آورد – ضد جاسوسی وزارت اطلاعات موفق به کشف این مجموعه و خنثی کردن آن و شناسایی قطعات معیوب شد). البته او نگفت که این فاجعه بشر چه می بود و اگر راست می گوید پس چرا پرتاب آخرین ماهواره به دلیل وجود چنین قطعاتی شکست خورد… . ترورهای هسته ای و انفجارات متعدد در مراکز هسته ای که از جمله منجر به قتل «پدرموشکی» رژیم شد، حمله به رژه نظامی در اهواز با چنان دست باز و بهت آور بدون کوچکترین واکنش از سوی نگهبانان رژه، افشا شدن عملیات تروریستی در فرانسه و… به هنگام رد و بدل کردن بسته انفجاری توسط دیپلمات رژیم … فرار جاسوسان که مدیرکل امنیتی در آخرین گفتگوی خود نیز به آن ها اشاره کرده است… کشته شدن تعداد زیادی سپاهی در سیستان و بلوچستان که گفته شد با نفوذ در سپاه ممکن شده است، و بسیاری موارد متعددی از این قبیل وجود دارند که شکی در وجود نهادهای موازی جاسوسی و نفوذ آن ها بر مهم ترین مراکزحیاتی رژیم باقی نمی گذارد.

عوامل گوناگونی در شکل گیری چنین پدیده ای مؤثرند که به شکل تلگرافی اشاره می کنم:
روند عمومی انحطاط و فروپاشی رژیم بستر اصلی است. گندیدگی پاردایم اسلام سیاسی، موجب فرایند شتابناک از هم پاشیدگی و بی خاصیت شدن نهادهای گوناگون رژیم شده است که حتی نهادهای امنیتی و نظامی از آن مصون نمانده اند. بویژه تشدید ریزش نیروها و فساد و پولی شدن گسترده مناسبات درونی رژیم، بیش از پیش زمینه را برای نفوذ رقبا در این نهادها همواره کرده است. هم چنین از آن جا که رژیم برای پیشبرد پروژهای موشکی و امنیتی و هسته ای و غیره نیازمند به کارشناسان سطح بالا و تحصیل کرده دارد، رقبا هم توانسته اند از همین مسیر به پیشروی خود ادامه دهند. علاوه  شکاف های و رقابت های دورنی نهادهای امنیتی، دعواها و شکاف ها یین نهادهای امنیتی موازی بخصوص بین وزارت اطلاعات دولت و اطلاعات سپاه هم در ایجاد چنین خلأی برای پیشروی بی تأثیر نیستند (ماجرای اخیرافشاگری های سرفراز-رئیس پیشین صدا و سیما- علیه اطلاعات سپاه و تهدید به افشاگری شرکت های ساختگی سپاه و رژیم برای خرید و انجام معاملات ممنوعه توسط شهرزاد، همکارش در خارج کشور ….. یک نمونه از آن است).
از سوی دیگر سیاست های تؤسعه طلبانه و ماجراجویانه رژیم در منطقه که خوش آیند مذاق قدرت های منطقه ای و جهانی نیست و نیز فعالیت های پنهانی در حوزه هسته ای موجب شده است که قدرت های بزرگ و بویژه آمریکا در مقیاس جهان و اسرائیل در منطقه، رژیم ایران را به عنوان بزرگترین خطر پیشاروی خود در منطقه در اولویت استراتژی و نهادهای امنیتی خود قرار بدهند و تمامی توان و قدرت خود را برای نفوذ و کنترل و بی اثرکردن آن ها بکار گیرند. بخصوص با تکامل تکنیک ها و اشکال پیچیده ارتباطی، آن ها مبادرت به ایجاد شبکه های متعدد و گوناگونی زده اند که فعالیت آن ها از بیرون به شکل جداجدا تعریف و هماهنگ می شوند. در این راستا تا آن جا پیش رفته اند که دست به اقدامات بزرگی چون دستکاری ماهواره های پرتاب و یا انهدام هزاران سانتری فوژها (آن گونه که در ماجرای استاکس نت رخ داد) و ترور مغزها و بسیاری فعالیت های دیگری که تنها گوشه های کوچکی از آن ها برملا می شوند مبادرت ورزند. حتی خود دست اندرکاران امنیتی رژیم هم اعتراف می کنند که ضربات کنونی به معنی پاکسازی همه آن ها نیست. بطوری که بنظر می رسد برای مقابله با آن ها دست به دامان همکاری و کمک گرفتن از سرویس های امنیتی روسیه و برخی کشورهای «دوست» هم شده اند.

شوی تبلیغاتی:
حکومت اسلامی که در عین حال یک رژیم نمایشی هم هست، بخشی از کم آوردن خود در نبرد جاسوسی را از طریق به صحنه آوردن این نوع سناریوها و بقول خودشان مستندها جبران می کند. چنین رویکردی برای پوشاندن نقاظ ضعف و رسوائی های به بارآورده و قدرت نمائی لازم هستند. چنان که رژیم هیچ گاه نتوانسته است در مورد شکست پرتاب ماهواره و یا سرقت چندین تن اسناد هسته ای کوچکترین توضیحی بدهد. وجه دیگر این نوع نمایشات، از طریق دادگاهی و محکوم به مرگ و مفسدفی الارض اتلاق کردن صورت می گیرد که همه و همه با هدف اشاعه ترس و هراس جهت دشوار ساختن عضوگیری و نفوذ توسط سازمان های جاسوسی رقیب است.  نفس این گونه نمایش ها خود بیانگرقدرت نمائی کاذب است و معمولا سازمان های جاسوسی معتبر هم حاضر نیستند با توسل به این گونه نمایشات آب را گل آلود کنند و حتی حاضر نیستند چنین ادعاهائی را تکذیب یا تایید کنند، که نشانگر ناتوانی رژیم در ریشه کردن آن است. تجربه عملکرد رژیم و گزارشات متعدد نشان داده اند که در غیاب دستیابی به عناصر و شبکه های اصلی، بسیاری از این نوع دستگیری های فله ای صورت می گیرند که در آن تر و خشک با هم می سوزند و افراد بخت برگشته و«بی گناهانی» که رژیم صرفا برای نمایش قدرت و یا گیرآوردن سرنخ و… با کوچکترین سوء ظن و با بهانه های مختلف آن ها را به باصطلاح در تور انداخته و بدست زندان و شکنجه و چه بسا مرگ هم سپرده است. هدف رژیم از این نوع دستگیری ها و تبلیغات در عمل جز امنیتی کردن فضای کشور و  تشدید سرکوب و خفقان نیست. گفته می شود که در زندان های مختلف ایران کم نیستند از این نوع متهمین که مدعی هستند با اتهام های واهی دستگیری و زندانی شده اند. می توان گفت این نوع رفتارها بیشتر به سوت زدن شبگردی می ماند که از ترس تنهائی و تززیق اعتماد به نفس به خود مبادرت به سوت زدن می کند!

سخن آخر آن که حاکمیت حتی قبل از دیگران و از خیلی وقت پیش به خطرات بزرگ نفوذهای امنیتی آن هم در مراکز حساس و حیاتی پی برده است و تلاش های بسیاری را نیز برای خشکاندن ریشه های آن کرده است، اما وقتی کرم از درون خود درخت تغذیه کند، این نوع تلاش ها عموما مذبوحانه بوده و طبعا کارساز نیستند. اما از آن جا که شرط ماندن مستلزم مسدود کردن این نوع نفوذهاست، رژیم سعی می کند از طریق نشان دادن خشونت و بحران آفرینی های بین المللی و ایجاد حالت بسیج و فضای نظامی-امنیتی و حکم اعدام و اشاعه ترس، صفوف خود را تصفیه و فشرده کند و بقول وزیر اطلاعات از حالت آفندی (دفاعی) به حالت پدافندی (تهاجمی) گذرکند.
گرچه مسأله، مسأله ماندن یا نماندن است، اما پرسش این است که آیا بحران آفرینی و ایجاد فضای جنگی و امنیتی می تواند در دوران افول و پوسیدگی هم -هم چون زمان عروج و شکوفائی اسلام سیاسی- «برکت» آفرین باشد؟- آیا خامنه ای تخم مرغ های خود را در سبدی پوسیده و سوراخ سوراخ شده نچیده است؟ خواهیم دید!

تقی روزبه   ۲۲. ۰۷. ۲۰۱۹

—————————————————-
منابع
https://www.irna.ir/news/83406121/۱۷
https://www.irna.ir/news/83284255

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.