نگرانی جدی نصبت به وضعیت جسمی مرضیه امیری
شکنجهها و فشارهای روانی که بازجوهای خانه امن سپاه پاسداران و سپس بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات بر او وارد کردند باعث وخیم شدن بیماری صرع و ابتلای او به چند بیماری دیگر شده است. ….
در مورد وضعیت جسمی مرضیه امیری نگرانی جدی وجود دارد.
شکنجهها و فشارهای روانی که بازجوهای خانه امن سپاه پاسداران و سپس بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات بر او وارد کردند باعث وخیم شدن بیماری صرع و ابتلای او به چند بیماری دیگر شده است.
توماس هابز در «لویاتان»، حیات سیاسی را چیزی نمیدانست مگر خود حیات در وضعیت فعلی، همان حیات بیولوژیک صرف، که همواره در معرض تهدیدی است که منحصرا در دستان شخص حاکم است. در مورد مرضیه این تهدید عملی شده است. در اینجا صحبت از قانون بیمورد است، قانون، خود شخص حاکم است.
مرضیه چه کرده که اینچنین مورد خشم حاکم قرار گرفته؟ اولین گناهش دانشجو بودن است؛ این سیمای آزارنده استبداد در تاریخ معاصر ایران؛ فرزندان کارگران و فرودستان؛ و بازگشت چپها، آنها که در انقلاب فرهنگی حذف شده بودند، آنها که افکار خطرناک در سر دارند، آنها که با خصوصیسازی، غارت و استثمار مشکل دارند و به دموکراسی شورایی میاندیشند، آنها که «امنیت ملی» را به خطر میاندازند.
دومین گناه زن بودنش است؛ نیمی از جمعیت حاضر در انقلاب ۵۷ که بعد از انقلاب و تسلط ارتجاع به صورت ساختاری و به وسیله چماق از جامعه حذف شدند، از اعمال حجاب اجباری تا از دست دادن بسیاری از حقوق قضایی، اجتماعی و اقتصادی. پس از سرکوب دهه شصت دوباره در سال ۱۳۸۸ حضور زنان در اعتراضات و نقشآفرینی سیاسی آنان چشمگیر شد و بسیاری بازداشت شدند. در اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ زنان فرودست و حاشیهنشین شهرستانهای کوچک نیز به صحنه سیاست وارد شدند. آخرین نمونه حضور زنان در وقایع سیاسی اعتراضات روز جهانی کارگر بود که با خشم حاکمیت و تصمیمش برای سرکوب به قصد ارعاب دیگر زنان مواجه شد. ادامه بازداشت موقت و آزار و اذیت ۴ نفر از زنان بازداشتی روز جهانی کارگر را باید در این بستر معنا کرد.
و بالاخره سومین گناه مرضیه روزنامهنگار بودنش است؛ روزنامهنگاری که از فساد مینویسد، و جرات میکند برای تهیه گزارش به مراسم روز جهانی کارگر میرود. از این منظر مرضیه تتمه آن نسل از روزنامهنگارانی است که پس از سرکوب مطبوعات در اول انقلاب در دوم خرداد ۱۳۷۶ با شعار نمایندگان «جامعه مدنی» پا به صحنه گذاشتند و امروز یا کار را ترک کردهاند یا به قامت روابط عمومی پول و قدرت در آمدهاند. در این فضا حقیقتا عنوان «روزنامهنگار مردم» برازنده مرضیه است.
علت خشم حاکم و حک کردن داغ مجازات و تنبیه بر جسم مرضیه را باید در حضور همزمان او در چند موقعیتی جستجو کرد که فقط با حذف آنها مصادره یک انقلاب مردمی و استقرار نظم جدید در قالب حکومت سرمایهداری اسلامی ممکن بود؛ صداهای محذوف تاریخ که در زمان حال سر بر آورده و قصد دارد در برابر همه فتوحات گذشته و حال حاکمان علامت سوال بگذارد.
————————————————
https://t.me/srahkar
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.