عبدل گلپریان: اعتراف ابراهیم علیزاده به مذاکرات پنهانی

اکنون سئوال محوری این است که آیا افراد و شخصیتهایی که خود را مدافع چپ، مدافع کارگر و مدافع تاریخ کمونیستی کومه له میدانند از آنچنان ظرفیت و توانی برخوردار هستند که مانع ادامه سقوط هر چه بیشتر سازمانشان شوند؟ ….
—————————————————–

برای هیچ کس عجیب نیست که هر دو حزب دمکرات کردستان و هر دو سازمان زحمتکشان با حکومت اسلامی و نمایندگان هر دولت مرتجعی دست به مذاکره پنهانی بزنند. برای این چهار سازمان و حزب و دیگر اقمار آنان در منطقه مذاکره پنهان و دور از چشم همگان در هر شرایطی نه تنها امر متعارف و جا افتاده ای است بلکه استراتژی دائمی و همیشگی این سازمانها می باشد.  برای مردم کردستان ماهیت این دست از لاس زدنها از سوی این جریانات آنهم  برای دست یابی به موقعیتی حقیر که نتیجه ای جز بقای حکومت اسلامی در بر نخواهد داشت  کاملا روشن است. هر دو حزب دمکرات کارنامه ای غنی در این مورد زیر بغل دارند. در مورد این جریانات زیاد گفته و نوشته شده است و لازم است مدام افشاتر و رسواتر شوند. اینجا فعلا بحث بر سر آنان نیست.

اما صحبت اینجا بر سر سازمان کومه له ابراهیم علیزاده است که با استناد کردن به “اصول و پرنسیب” در مذاکره با جمهوری اسلامی  و بعنوان سازمانی مدعی “چپ و کمونیست بودن” وارد این چرخه شده است.
هم علیزاده و هم بزرگپور در مصاحبه های تلویزیونی شان اعتراف میکنند که یکسال و نیم قبل یک نهاد نروژی با آنان تماس گرفته که بلکه مذاکره آنان با حکومت اسلامی را هموار کند و کومه له هم با گذاشتن شروطی به این نهاد پاسخ مثبت داده است اما همان یکبار بوده و دیگر ادامه نداده اند ولی اگر دوباره ازشان دعوت شود حاضرند در چنین نشستهایی شرکت کنند.

بزرگپور در مصاحبه اش با رادیو پیام کانادا میگوید:
“جای تاسف است که این چهار حزب و سازمان مذاکره شان را علنی نکردند. مخفی نگه داشتن این ملاقات معنی اش این است که جمهوری اسلامی موفق بیرون آمده است. اصول ما این است که مذاکره باید علنی باشد و با مردم درمیان گذاشته شود. توازن قوا لازم است تا وارد مذاکره شد. اگر دوباره با ما تماس بگیرند همان اصول را پیش می بریم و الی آخر…”

از روزیکه موضوع مذاکرات مخفی و پنهانی چهار حزب یاد شده مطرح شده است ابراهیم علیزاده و جمال بزرگپور طی حداقل سه مصاحبه تلویزیونی بشدت به عملکرد آن چهار سازمان و حزب تاخته اند زیرا معتقدند حکومت اسلامی با این کار قصد “تفرقه در میان سازمانهای اپوزیسیون در منطقه را دارد”. سئوال این است اولا چرا با این همه شدت و حرارت علیه بقول خودشان بی اصولی ها، علیه سیاست تفرقه اندازانه حکومت در میان احزاب، علیه تسلیم طلبی آنان و علیه چشم انتظار نگه داشتن افکار عمومی مردم سخن می گویند؟
آنچه را که علیزاده و بزرگپور طی این مصاحبه ها علیه آن چهار حزب و سازمان بیان کرده اند گذشته از اینکه آنان را دعوت نکرده اند و جایشان خالی بوده است، قبل از هر کس شامل حال سازمان کومه له است که بقول خودشان یکسال و نیم قبل ابتدا یک نهاد نروژی به سراغ آنان آمده و سپس آن چهار حزب و سازمان را هم در این بازی شریک شده اند.
ابتدا ببینیم یکسال و نیم قبل یعنی چه تاریخی؟ با حساب سرانگشتی ساده ای اگر بخواهیم به یکسال و نیم قبل برگردیم یعنی حوالی دی ماه ۹۶ . دی ماه ۹۶ تاریخی بیاد ماندنی در اذهان تمامی سازمانهای سیاسی چپ و راست در ایران و در کردستان و شروع تاریخی ثبت شده در اعتراضات و مبارزات مردم برای بزیر کشیدن حکومت اسلامی است.
کومه له سازمان علیزاده درست در مقطعی به دعوت و درخواست یک نهاد با حمایت وزارت خارجه دولت نروژ و برای دیدار و مذاکره با نمایندگان حکومت اسلامی پاسخ مثبت میدهد که اکثریت عظیم مردم در ایران و مردم بی خبر از این مذاکرات پنهانی، در شهرهای کردستان و در خیابانها برای سرنگونی حکومت اسلامی حضور دارند. ( این همان تشخیص این سازمان از توازن قوا است؟ )

آیا این سیاست در گرماگرم موج گسترده، میلیونی و توده ای مردم علیه حکومت اسلامی به معنای تبدیل شدن این سازمان  به عصای دست جمهوری اسلامی نیست؟
علیزاده و بزرگپور در جای دیگری از سخنانشان مدعی هستند که اصولی تخطی ناپذیر کومه له مبنی بر علنیت در مذاکرات بخشی از هویت سازمانشان را تشکیل میدهد. سئوال این است چرا اصولی را که در کنگره هایشان خود بدان رای داده و بدان معتقد بوده اند زیر پا گذاشته و اصول یک نهاد بقول خودشان اینجو را برای “رعایت درخواست آنها در مخفی ماندن” پذیرفته اند و بمدت یکسال و نیم سکوت اختیار کرده اند؟ آیا این مصداق رعایت اصول و پرنسیب است یا عین بی اصولی و بی پرنسیبی؟

وقتیکه احزاب و نیروهای چپ و کمونیست و دیگر افراد و انسانهای کمونیست در محکومیت مذاکرات پنهانی این چهار حزب با نمایندگان حکومت اسلامی اطلاعیه دادند و با مصاحبه های تلویزیونی افکار عمومی را از این ماجرا و روش زشت و بی پرنسیبانه آنان بیان کردند ، سازمان کومه له ابدا قادر نبود در محکومیت شرکت این چهار حزب در این ملاقات و مذاکره موضع بگیرد و آنرا رد یا محکوم کند چرا که مخفی کاری اولیه خودشان از سوی چهار حزب و سازمان یاد شده برملا میشد. مناسب تر

ین کاری که به عقلشان رسید این بود که بر بستر این موضوع، افتضاح مرتکب شده اولیه خود را در یک سال و نیم قبل  با توضیحات بی مایه توجیه کرده و به خورد دیگران بدهند.
تنها نکته ای که در سخنان علیزاده و بزرگپور درست است این است که حکومت اسلامی یکی از اهدافش ایجاد تفرقه در میان پنج حزب و سازمان ناسیونالیست قومی در کردستان است که رهبری کومه له از این بابت متاسف و ناراحت است که چرا اینبار با آنان تماس نگرفته و یکی از احزاب ناسیونالیست کرد را در این بازی شریک نکرده اند.
کومه له افتضاحات سیاسی زیادی انجام داده است. از ائتلاف شش گانه در دو سال قبل با جریانات مرتجع نظیر سازمان خبات گرفته تا نشست و برخاست با پژاک، از تعهدش به کنگره دیپلوماسی مرکب از مرتجعترین جریانات اسلامی و قومی پرو جمهوری اسلامی گرفته تا گندترین آن یعنی استقبال از مذاکره با نمایندگان حکومت اسلامی آنهم در شرایطی که حکومت اسلامی در لبه پرتگاه قرار گرفته است، همگی نشان میدهد که افق و سیاست کومه له نه آنچیزی که خود ادعا میکند بلکه افق و سیاست این سازمان در عمل غیر قابل تفکیک از دیگر جریانات جنبش ناسیونالیستی در کردستان است. تنها اختلاف کومه له با چهار حزب و سازمان دیگر بر سر رقابت و ایفای نقش قیم مابانه نسبت به دیگر احزاب رقیب در بازیهای منطقه ای است.

اکنون سئوال محوری این است که آیا افراد و شخصیتهایی که خود را مدافع چپ، مدافع کارگر و مدافع تاریخ کمونیستی کومه له میدانند از آنچنان ظرفیت و توانی برخوردار هستند که مانع ادامه سقوط هر چه بیشتر سازمانشان شوند؟

۱۴ تیر ۹۸

—————————————————
منبع:
https://t.me/joinchat/AAAAAEfpGMjOfIc0hPdn9Q

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.