مادران پارک لاله ایران ده ساله شد!
کارزار مادران پارک لاله ایران برای دادخواهی که در جریان اعتراضات سال ۱۳۸۸ تشکیل شد با انتشار بیانیهای به «بررسی تحلیلی از عملکرد ده ساله مادران پارک لاله ایران و چه باید کرد!» پرداخته است. بخشهایی از این بیانیه را در زیر میخوانید ….
—————————————————
این حرکت که از تلاشگران عرصه دادخواهی و فعالان اجتماعی تشکیل شده است، از ششم تیرماه ۱۳۸۸، با فراخوان تعدادی از زنانِ دادخواه در اعتراض به کشتن و مجروح و زندانی کردن مردمی که برای حداقل خواست انسانی خود به خیابان آمده بودند، در پارک لاله تهران شکل گرفت و تلاش میکند در ادامه روند خود «صدایی» همراه با «جنبش دادخواهی مادران و خانوادههای آسیبدیدهی ایرانی» باشد. پس از کشتار وحشیانه و سرکوب و بازداشت مردم بیدفاع توسط سرکوب گران حکومت اسلامی در سی خرداد ۸۸ و بهخصوص پس از کشته شدن ندا آقا سلطان که قلب تمامی انسانهای آزادی خواه را در آن روزها به درد آورد و نمادی از خشونت حکومت خونریز اسلامی ایران در سال ۱۳۸۸ شد، ما طی فراخوانی بر آن شدیم که در هفتم به خون غلتیدن این عزیزان، در اعتراض به کشتار و سرکوب وحشیانهی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و در همراهی با خانوادههای آنها، در پارک لاله تهران دور آبنما گردم هم آییم تا صدای دادخواهیمان را به سراسر دنیا برسانیم.
این حرکتِ دادخواهانه، در مسیر حرکت خود، سه خواست حداقلی و مشخص زیر را تعریف کرد:
۱) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی،
۲) لغو قانون شکنجه و مجازات اعدام از جمله؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شکنجه، سنگسار و قصاص،
۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایاتهای صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاههایی علنی و عادلانه.
در طی این مدت نیز همواره در کنار و در پیوند با خانوادهها، در راستای تحقق این خواستهها حرکت کردهایم. لازم است گفته شود که این حرکت خودجوش و دادخواهانه به هیچ فرد، گروه و سازمان سیاسی داخلی و خارجی وابستگی ندارد و با افراد و گروههای وابسته به حکومت نیز مرزبندی دارد.
ما همچنین اعتقاد داریم که برای رسیدن به سه خواست حداقلی خود، باید در جهت رسیدن به خواستهای تکمیلی خود از جمله؛ ۱) حق داشتن آزادی بیان و اندیشه، ۲) حق داشتن تجمع و اعتصاب و تشکل و احزاب مستقل، ۳) رفع هر گونه تبعیض و ۴) جدایی دین از حکومت و غیره نیز تلاش کنیم، زیرا علت اصلی آزادی کشیها و بیعدالتیها را در ساختار حکومت و قوانین آزادیستیز و تبعیضآمیز جمهوری اسلامی میدانیم.
ما اطمینان داریم تا زمانی که این ساختار تبعیضآمیز و قوانین ناعادلانهی آن تغییر نکند و حداقلهای دموکراسی با ساختاری دموکراتیک در ایران پیاده نشود، همچنان زندانی سیاسی خواهیم داشت و کشتن انسانها به دلیل داشتن اندیشه و عملکرد متفاوت، از طرف حکومت استبدادی ایران مجاز خواهد بود. ما با حداقل امکانات مستقل خود، تمام تلاش مان را در طی این ده سال به کار بردیم تا بتوانیم صدایی هرچند کوچک از جنبش دادخواهی مردم ایران باشیم و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نکردیم.
با اینکه بسیاری از دوستان ما در این راه دچار آسیب های جدی شدند، ولی باز هم دست از مبارزه بر نداشتیم. چندین و چند بار ما را دستهجمعی در گروههای سی نفره و کمتر بازداشت و تهدید و برای مان پرونده سازی کردند. چندین و چند بار ما را دستهجمعی یا فردی احضار و در بازجوییهای طولانیمدت شکنجه دادند. چندین نفر از ما را بازداشت و به حبسهای یک سال، دو سال، سه سال، چهار سال و یازده سال و نیم محکوم کردند که برخی زندانی شدند و مدت حبس ناعادلانهی خود را کشیدند و برخی به اجبار تن به تبعید دادند.
ولی واقعیت تلخ این است که امکانات و نیروی ما بسیار اندک و سرکوب جانیان آنچنان گسترده و وحشیانه است که گاهی احساس میکنیم تلاشها و ایستادگی های ما مانند سوزنی است که در دریایی از سرکوب و بیعدالتی گم می شود. ولی از سوی دیگر میبینیم که همین حرکت کوچک توانسته است مانند شمعی، مسیر حرکتهای دادخواهانه در ایران را روشن نگاه دارد.
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.