گفتگوی گزارشگران با فعالین سیاسی, اجتماعی و کارگری مستقل و منفرد: اینبار با ک. الوند

باید اتحاد، و وحدت کرد. چپ انقلابی  برای  تاثیر گذاری  بر روند  مبارزات  ایران  بدون جمع گرایی و همگرایی نمی تواند نقشی داشته باشد. تنها را ه برون رفت  از اتلاف وقت و انرژی نیروهای چپ انقلابی در اتحاد  فراگیر  است. اتحاد ما در خارج از کشور با استفاده  از رسانه های مدرن میتواند پشوانه  قوی و موثر در بازتاب مبارزات داخل  کشور در ابعاد  بین المللی باشد. چپ مستقل هم  به لحاظ  کثرت و هم  به لحاظ  کیفیت در شناخت ضعف های تشکلهای سنتی باید از تجارب غنی خود در این  زمینه ها  بهره گیرد و بر  بستر تجارب گذ شته سامانه ایی  نو بنا  کند که پاسخگوی این مرحله از فعالیت های سیاسی در خارج  کشور باشد ….

گفتگوی گزارشگران با فعالین سیاسی, اجتماعی و کارگری مستقل و منفرد: اینبار با ک. الوند

گزارشگران: ارزیابی از نقاط قوت و ضعف و جایگاه و نقش احزاب و سازمانهای چپ و کمونیست و انقلابی دراپوزیسیون ایران،یک گام اساسی و ضروری در پیشروی و غلبه بر موانع و انحرافات جنبش کارگری و کمونیستی و چپ می باشد.این ارزیابی بایستی نقادانه،از سر راستی و صراحت انجام گیرد . بنابراین بایستی هیچ گونه حسابگری و ملاحظه کاری و سازش در آن راه نیابد.پرسش های زیر که فقط بر بخشی از این ارزیابی بسیار پردامنه و وقفه ناپذیر تأکید کرده ،با همین دیدگاه تنظیم گردیده است و از شما درخواست می گردد که در این راه با ما همراه شوید.

گزارشگران: مهم ترین نقاط قوت و جایگاه و نقش این تشکل ها در جنبش کارگری و اوضاع سیاسی کنونی و آینده ایران چیست؟

ک. الوند:
قبل از اینکه به  نقاط  ضعف و قوت جریانات سیاسی علل و ریشه های ناکار امدی این جریانات در انطباق با رشد جنبشهای مبارزاتی و بلاخص  جنبشهای  کارگری  بپردازیم  باید  مبارزات کارگری  را  از مبارزات این جریانات سیاسی تحت  هر نامی  از هم  تفکیک  کنیم  تا بتوانم  شماعی  عینی  و  واقع بینانه  از  مبارزات  کارگران  و نقش  نیروهای سیاسی   مدافع   این مبارزات ارایه دهیم. مبارزات  اجتماعی، کارگری بدون حضور این جریانات سیاسی هم می توانند  به  مبارزات  خود  ادامه دهند ، حتی  اگر هیچکدام  از این جریانات  در حوزه  و عرصه سیاست  حضور  نداشته  باشند . عدم  وجود  این جریانات  هیچ  خللی  در مبارزات  کارگری  ایجاد  نخواهد  کرد . ارزیابی و شناخت من از ضعف و عدم کارایی جنبش کمونیستی و چپ انقلابی صرفا منوط به چپ ایران نیست بلکه ریشه در بحران نظری چپ بین الملل دارد .  چپ   ایران  مستثنی از این  قائده  نیست .چپ ایران بنا بر عواملی که بر او تحمیل شد بخاطر شرایط سیاسی از جمله سرکوب بربر منشانه رژیم شاه ، و ملاها ، نتوانست فراتر از فرهنگ مبارزاتی پیشا سرمایه داری ارتقا پیدا کند .حتی زندگی در مهاجرت هم نتوانست ازاین چپ فرهنگ زدایی کند به همین علت در چارچوب همان غالب های فکری شبه فرقه ا ی با استفاده از مفاهیم  به عاریت  گرفته از تجارب مبارزاتی جنبشهای  تاریخا متضاد را به صورت نامتجانس  در اشکال مختلف برای خود تحت  نام  حزب ” کمونیست” کارگری” سوسیالیستی” حزب انقلابی” هویت غیر واقعی با توجه  به  شرایط  ذهنی که  قرا ر دارند ایجاد کردند .به همین علت حزب در فرهنگ این رفقا  شباهت زیادی  به  دهی  دارد که  یک کدخدا سالها بر پایه باورهای سنتی ان را  تا پایان عمر  کد خدایی میکند. وقتی عمرش بسر آمد ریش سفیدان ده جرگه میگذارند و کدخدای دیگری انتخاب میکنند.البته از انجا که بیشتر این رفقا الان در شهرها و کلان شهرها زندگی میکنند اما هنوز نیاز به  بودن در کنار هم  به شیوه فرهنگ قبیله  دارند اقدام به زدن شرکت های خصوصی سهامی تحت نامهای  “حزب  انقلابی سوسیالیست همین الان ” صرف نظر از  ،؛ تفکر  ، تعقل ،  بدون  پشتوانه  نظری که  با  شرایط  اجتماعی مبارزاتی  مردم  انطباق  داشته  باشد  .حتی  گاهان از روی  بی خردی  سیاسی  پا  را  فرا تر میگذارند. ادعای  فاقد ارزشهای  سیاسی با بی اعتبار کردن مفهوم  سوسیالیسم  برای  طبقه  کارگر  در خارج  کشور حزب  انقلابی  بسازند. “چرا همین الان” مگر سوسیالیست، خیار، گوجه فرهنگی، بادمجان،  است  که همین الان  کارگران  را  از کارخانه ها روانه روستا ها  کنیم برای تولید انقلاب سوسیالیستی.

گزارشگران: مهمترین ضعف ها و اشکالات و انحرافات را که به نظر شما باعث عدم کارایی و ایفای نقش انقلابی مورد انتظار و یا نسبی آنها در جنبش کارگری و عرصه عمومی سیاست ایران شده چیست؟

ک.لوند:
من انحرافاتی در  جنبش کارگری ایران  نمی بینم  جنبش های  اجتماعی و از جمله  جنبش  کارگری  در شرایط  دشواری برای رسیدن به  مطالبات حداقل  خود مبارزه میکنند.  نباید فراموش کرد که  رژیم  مافیایی  اسلامی پاسخ  هر اعتراضی  را با  زندان  و شکنجه  و حتی  کشتن  میدهد.ضعف  جنبش  کارگری که  همه  ما  از جمله  نمایندگان  خود  کارگران  بارها  بر ان  تاکید  کردند  و  برای  برون  رفت  از این  معضل   تلاش  میکنند  نداشتن  یک  تشکیلات  سراسری  کارگری است  که  به  صورت یک  نیروی  قدرتمند  دربر وارده  کردن   مطالبات  حداقل  و  همچنین در شرایط  استثنایی  تخاصمات  مبارزات  اجتماعی  بتواند با  در دست گرفتن رهبری این مبارزات اقدام  به سرنگونی  رژیم  کند.جنبش  کارگری  در کنار سایر جنبشهای اجتماعی  تنها  نیروی  انقلابی  متشکل  که  توان  سرنگونی  رژیم  از طریق  یک  انقلاب  اجتماعی  دارد.  هر میزان  جنبش  کارگری  سازمان  یافته تر ،  تاثیر ان  در فراهم کردن  شرایط  سازمان یابی جنبشهای اجتماعی  دیگر عمیق تر میشود از این جایگاه نقش جنبش کارگری  سازمان  یافته بی اندازه مهم  و حائز اهمیت  در رهبری  جنبشهای  اجتماعی  و همچنین در  رهبری انقلاب جهت  سرنگونی  رژیم  می باشد.

گزارشگران: آیا رهبری پیروزمندانه طبقه کارگر در انقلاب آینده در گرو وجود یک حزب کمونیست واحد و سراسری است؟آیا کارگران بایستی الزاماً در یک حزب متشکل شوند؟ رابطه حزب کارگری و کمونیستی با حکومت و دولت شوراها در آینده سیاسی کشور چیست؟ آیا دولت شورایی، یک دولت و حاکمیت حزبی است؟

ک. الوند:

همانطور که در بالا  اشاره  کردم  حزب  انقلاب  نمی کند  بلکه  طبقه  و سایر جنبشهای اجتماعی انقلاب  میکنند .انقلاب یک امر اجتماعی است  و با  توجه  به میزان  سازمان دهی  جنبشهای اجتماعی خصوصا کارگران  به عنوان  یک  طبقه سازمان  یافته  نقش کلیدی  در فراهم  کردن  شرایط ا نقلابی  و پیروزی  انقلاب  و همچنین رهبری انقلاب  را نسبت  به سایر جنبشهای اجتماعی دیگر  دارد . احزاب نمایندگان سیاسی جنبشهای اجتماعی از جمله حزب کمونیست یا هر  حزب دیگر که بطور سنتی خود را نمایندگان کارگران  قلمداد  میکنندجز اینکه از جایگاه  کمونیست ناسیونالیستی این امر به اینها تلقین  شده  رسالت  تاریخی  دارد  که از طبقه  کارگر برای مطالبات  ملی  استفاده  ابزاری کنندحزب برامده از دورن طبقه  یا گرایش اجتماعیدر جهت پیشبرد منافع سیاسی ان طبقه است  و در چنین  شرایطی  نمی تواند  خارج از طبقه   شکل  گرفته باشد و ان طبقه را نمایندگی  کند . بر این اساس ” مارکس در مانیفیست کمونیست   تاکید میکند  که  طبقه  کارگر چند حزب  دارد  و حزب  کمونیست هم  یکی  از احزاب طبقه کارگر است   و هیچ  امتیاز ویژه ایی هم  نسبت  به سایر احزاب طبقه کارگر ندارد”.اولا “دولت” و حاکمیت سیاسی را باید از هم  تفکیک  کنیم  با این مضمون  دولت  یک امر انتخابی و متغیر است ، “حاکمیت “یک  نهاد  بر امده از انقلاب میباشد که  تغییرش منوط به تغییر ساختار سیاسی  اجتماعی است .با این تفکیک هم جایگاه حاکمیت  که  در برگیرنده  نمایندگان همه  گرایشات اجتماعی،  و هم  تعریف  دولت  در غالب حزب  یا متشکل  از احزاب سیاسی  در جهت  تقسیم  قدرت بر بستر منافع  گرایشات اجتماعی  است مشخص میشود .با  این  پیش فرض  که  شوراها “حاکمیت سیاسی ساختاری است  که تغییرش منوط به تغییر ساختار اجتماعی است . در بعد  دیگر  دولت  به مفهوم  یک پدیده  اجتماعی  در تقسیم  قدرت  بر بستر سهم وری از ثروت اجتماعی است .تنها  باصطلاح احزاب  من  دراوردی کمونیستی  ایران  هستند  که هنوز اویزان  به  این  تفکر عقب مانده  شدند  که  حزب  و بلاخص  حزب  کمونیست  انقلاب میکند ، اگاهی را به طبقه  تزریق  میکند،  طبقه کارگر مفلوک  و درمانده  از یوغ  سرمایه را  نجات میدهد  و برایش حکومت  شورا ها می سازد ، حکومت خیالبافانه   به نام  سوسیالیسم .

گزارشگران: آیا جنبش خودانگیخته و غیر حزبی در میان کارگران و متحدان وی، می‌تواند  مستقیماً به آلترناتیو شورایی و دولت انقلابی زحمتکشان نائل گردد؟رابط جنبش خودانگیخته در میان کارگران و جنبش های اجتماعی دیگر با مقوله سازمان حزبی و تشکیلات چیست؟ و چگونه باید باشد؟

ک. الوند:
اگر  استنباط  شما  از مفهوم ” خود انگیخته  ” همان جنبشهای خود جوش بر پایه  خواست های مقطع ایی است  و رابطه  ان  با جنبشهای سازمان  یافته  در برخورد به مطالبات   ، کوتاه  مدت و دراز مدت ،استراتژیک، برای  تسخیر قدرت سیاسی است .اولا  در هیچ انقلابی نمی توان قدرت سیاسی را تسخیر کرد  بدون سازمان یابی و سازمان سازی در اشکال مختلف، از اتحادیه های کارگری، تا سندیکا های کارگری ، از سازمان های مبارز حقوق زنان ، معلملن ، دانشجویان ، همه  اقشار گروه های اجتماعیپیش  شرط  انقلاب  و گرفتن  قدرت  سیاسی  است . احزاب سیاسی در کشاش این تحولات سیاسی در جهت پیشبرد منافع اقتصادی گرایشات اجتماعی بر اساس تقصیم قدرت سیاسی شکل میگیرند . احزاب سیاسی هم  تحت هر نامی  در چنین  شرایطی  در داخل  طبقه  بر بستر  پلاتفرم  سیاسی  این  طبقات  و گرایشات شکل میگیرد . اما اینکه حزب انقلاب میکند،  یا حزب انقلابی باید ساخت کج اندیشی از مفهوم انقلاب و قدرت  و نقش  احزاب  در تحولات  سیاسی  است . نقش  احزاب  زمانی  نمود  پیدا  میکند  که  شما  یک ساختار سیاسی منسجم  داشته  باشید .نوع  حاکمیت  سیاسی  رابطه  مستقیم  به شناخت  ما  از مرحله انقلاب  و صف بندی  نیروهای درگیر در انقلاب دارد .  بر پایه  کدام  استدلال  و مستندات  جامعه شناسی  سیاسی ، میتوان  مدعی  شد  که  مرحله انقلاب  در ایران  انقلاب کارگری است که بر اساس ان این ارزیابی را داشته باشیم  که  الترناتیو  “شورایی”  که بر بستر ان یک حاکمیت انقلابی را  در جامعه تثبیت کنیم .ایا طبقه کارگر به این مرحله از سازماندهی طبقاتی رسیده  که گرایشات اجتماعی دیگر درگیر درانقلاب را قانع کند که میتواند منافع  انها را در سهم وری از قدرتسیاسی تامین کند .همه شواهد در شرایط حاضر از میزان رشد  مبارزه طبقانی گواه ان است  که  طبقه کارگر ایران این امادگی و سازمان دهی سراسری  لازم را برای گرفتن قدرت سیاسی ندارد.

گزارشگران: مضمون انقلاب پیش رو برای سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرارحکومت انقلابی ، در چه شاخصه ها،هدف ها،مطالبات و محورهایی خواهد بود؟ رابطه دموکراسی، آزادی و برابری با مفهوم سوسیالیسم در این انقلاب به چه صورتی می باشد؟ به طور کلی پیروزی انقلاب آینده به چه معناست؟” هدف هر انقلاب در وحله  نخست  گرفتن  قدرت  سیاسی  است” . ایا  شما  یک نیروی  سیاسی  انقلابی سازمان  یافته  در شرایط  حاضر سوراغ  دارید که  بتواند  از طریق یک  انقلاب  اجتماعی  رژیم  ضد انسانی  ماقیائی  اسلامی  را سرنگون  کند.

ک. الوند:

سوال بسیار مهم و اساسی را مطرح کردید  که مضمون انقلاب در فردای سرنگونی  رژیم  اسلامی چه مشخصات و شاخصه هایی دارد . بحث بر سر این است حتی اگر جمهوری اسلامی بنا بر هر شرایط بحرانی سقوط کند  کدام نیروی  اجتماعی  قادر است  با در نظر داشت همه  موالفه های  چند گانه  قدرت سیاسی را  به دست بگیرد .باید واقع  بین  باشیم  من انقلاب  را در ایران  محتمل میدانم  اما سر نوشت انقلاب  بعد از سرنگونی در کدام  مسیر حرکت  خواهد  کرد هیچ  چشم  اندازی روشنی  برایش  ندارم . سرنوشت انقلاب در ایران بستگی به عوامل  زیادی  دارد  که بر پایه   خواست ما   استقرار  یک حکومت انقلابی اجتماعی است .ایا خواست ما با واقعیت های عینی منطبق است یا شرایط  ذهنی  اجتماعی اهداف دیگری را دنبال میکننددر رابطه  با مفهوم  سوسیالیسم  و رابطه  ان با دمکراسی ، ازادی ، برابری، بحث پیچیده است  که نیازمند  یک گفتمان  و دیالوگ  جداگانه  و مفصل است . دمکراسی  موجود در جوامعه سرمایه داری محصول۲۰۰ سال مبارزه  انسانهای  مبارزی  است که این  دمکراسی را به بورژوای  تحمیل کردند . این دمکراسی از روی خیر خواهی بورژوازی بدست  نیامد بلکه نتیجه مبارزه کارگران، زنان ، هزاران انسان های مبارز است .از نظر من از تلفیق دمکراسی موجود همراه با دمکراسی اقتصادی نخستین جوانه های ساختمان سوسیالیستی شکل خواهد گرفت که هم ازادی های بدون قید شرط سیاسی و هم برابری اقتصادی پیش شرط ساختمان جامعه سوسیالیستی است  که  با لغو مالیکیت خصوصی اغاز میشود.

گزارشگران: نقش، وظیفه و تکلیف مقدم و اساسی کمونیست های خارج کشور-سازمانی و غیر سازمانی و منفرد- در حال حاضر چیست؟ حمایت از جنبش کارگری؟ اتحاد عمل؟ افشاگری؟ و

ک. ال.ند:
با  توجه به همه انتقاداتی که به عملکرد های  نیروهای سیاسی ، احزاب ،سازمان ها ، و نقش انها در دامن  زدن  به  پراکندگی وارد است ، باید منصفانه قضاوت کرد و  نباید  تلاشها  و کوششهای رفقای چپ  انقلابی  و رادیکال  در اشکال  احزا ب  یا سازمانهای سیاسی  در دفاع از مبارزات جنبشهای اجتماعی و مبارزات کارگری را  با استفاده از  رسانه های بین  المللی  نادیده  گرفت . توان و پتاسیل  نیروهای  چپ انقلابی  در عرصه بین المللی فرا تر ازا حزاب و سازمان ها  سیاسی است که متاسفانه  با  اتخاذ  روش ها  و سیاست های غیر اصولی عملا از تاثیر گذاری  پتاسیل  چپ  انقلابی در عرصه رسانه ایی  برای دفاع  از حقوق کارگران و جنبشهای مبارزاتی  و هم  چنین  افشای چهره  کریه  جنایتکارانه مافیائی اسلامی استفاده  نمی شود .فقدان یک همفکری و همگرایی در میان چپ انقلابی در جهت  استفاده از حداکثر ظرفیت و توان همه رفقا  در خارج  از  کشور برای دفاع از مبارزات  کارگران ، زنان  ، معلمان ، دانشجویان ، و سایر جنبشهای  اجتماعی  در ایران  کاملا  مشهود  و ملموس است.هفتم:پراکندگی، انشعاب های مکرر و تلاش‌های نافرجام و بی حاصل که تاکنون به منظور ائتلاف ،اتحاد عمل و همکاری در میان احزاب و سازمانها در خارج کشور انجام شده، از چه عوامل  و علت هایی ناشی می گردد؟ برای عبور از این وضعیت چه باید کرد؟ بر پایه کدام منطقی میتوان انتظار داشت  افرادی  که خود  عامل  و بانی  مسبب این همه پراکندگی و انفعال در دورن چپ هستند  حرف از اتحاد ،  وحدت ،  بزند . کسانی که حرف  از ازادیهای “  بدون  قید  شرط” را به همه ارزانی میدارند چگونه  از رفقای  خود در تشکیلاتی  که  همه عمر را برای تداوم  و بقای ا ن صرف  کردن  دریغ  میکنند.هر صدای منتقدی را  با ابزار تشکیلات در گلو خفه میکنند و در نهایت انشعاب و در گیریهای  لفظی ” کی بود  کی بود من  نبودم “  بر مخالفین تحمیل میکنند و واقعیت ها را  انکار میکنند .شعار های  اتحاد،  و حدت،  احزاب  هیچ  ارزش و اعتبار عملی ندارد  فقط  بر بستر  یک  نیاز  صوری   ناشی  از فشاری  که  از طرف  فعالین  چپ انقلابی مستقل به اینها  تحمیل  شده  است . چون عملا احساس میکنند که تاثیر گذاری این  رفقای  مستقل در بازتاب  مبارزه  در ایران در عرصه بین المللی به مراتب  وسیع تر   ا حزاب سیاسی است . احزاب و سازمان سیاسی  چندین بار دور هم  جمع  شدند  در  بوق  کرنا  دمیدند  که چه نشسته اید ما بعد از سالها  گفتگو خلاصه  اتحاد کردیم .  بیاید در اتحاد ما سیاهی لشکر شوید  دیری نپاید که  صدای انشقاق گوش همه را کر کرد ، که  های  چه  نشسته اید  یکی حزبی همه اصول  و موازین اتحاد را زیر پا گذاشت رفت  با جریانات  ارتجاعی  نشست  مشترک  برگذار کرد.باید اتحاد، و وحدت کرد چپ انقلابی  برای  تاثیر گذاری  بر روند  مبارزات  ایران  بدون جمع گرایی و همگرایی نمی تواند نقشی داشته باشد.  تنها را ه برون رفت  از اتلاف  وقت  و انرژی نیروهای چپ انقلابی در اتحاد  فراگیر  استاتحاد ما در خارج از کشور با استفاده  از رسانه های مدرن میتواند پشوانه  قوی و موثر در بازتاب مبارزات داخل  کشور در ابعاد  بین المللی باشد . چپ مستقل هم  به لحاظ  کثرت و هم  به لحاظ  کیفیت در شناخت ضعف های تشکلهای سنتی  باید  از تجارب غنی خود در این  زمینه ها  بهره گیرد و بر  بستر تجارب گذشته سامانه ایی  نو بنا  کند که پاسخگوی این مرحله از فعالیت های سیاسی در خارج  کشور باشد. انتظار از تغییر در احزاب و سازمانهای سیاسی در حوزه  کارکرد ها  و عمل کردهای  تشکیلاتی  انتظاری  عبث است .

گزارشگران: ایا بنظر شما  نشانه هایی نیز از بلوغ سیاسی چپ سازمانی در اتحادهای اخیر و نسبتا پردوام اما همراه با ریزش تشکل های سنتی در خارج از کشور دیده میشود؟

ک. الوند:
بحث من در رابطه با تشکل ها ، سازمان ها، احزاب، یک  واکاوی  در حوزه برخورد سیاسی به مقولات و مباحث  عام است . ولی بطور خاص اگر یک  جریان سیاسی را به لحاظ نوح  نگرش اش در رابطه با تحولات  نظری  در  تعریف  و تفسیر مفاهیم  پایه ائی ، از جمله  به  مفهوم ،  سوسیالست ، قدرت سیاسی ، دیکتاتوری پرولتاریا ، به شیوه ” متدلوژی” روش شناسی مارکسی”  مورد ارزیابی  قرار دهیم مشاهده خواهیم کرد  به دستاورد های زیادی در بازخوانی این مفاهیم رسیدند که قابل تقدیر  و نشان از بلوغ سیاسی این  رفقا  در سنت شکنی  است .اما  اینکه  این خوا نشهای  جدید  توانست  به  مشکلات  مبرم  در رابطه  با نوع  سازماندهی  و روابط  درون  تشکیلاتی  کمک  کنند و بر بستر ان اتحاد های پردوام  پایه دار ایجادشود من تردید  دارماین  سازمان ها  در درجه  اول باید  در  درون  خود  به این مرحله از بلوغ  سیاسی  برسند  که  جلوی  ریش خود  را با  دامن  زدن  به انشعاب های نا خواسته بگیرندوقتی یک سازمان نتواند  شرایط  و ضوابط  اصولی  در درون  تشکیلات با اعضای خود  برای همبستگی، اتحاد پایدار و پر دوام  برقرار کند  چگونه  میتواند  با گرایش های نظری نا همگون اتحاد پردوام ایجاد کند .علیرغم همه کوشش ها و تلاشهای صورت گرفته از طرف این سازمانها  برای اتحاد نیروهای چپ انقلابی  فراتر از نوشتن یک اعلامیه و امضا جمعی  گامی جلو تر نرفته اند. در رابطه با ریزش سازمان های سنتی عوامل متعدی  را باید  مد نظر داشت از جمله همان سنتگرایی  درون  تشکیلاتی ، رهبری  فردی  مادام العمر، عدم  بها دان  به موازین  و اصول مبانی حقوق فرد  در سازمان ، دور بودن  از شرایط عینی مبارزه ، عدم  توانایی در باز تولید در جهت ارتقا  توان تشکیلاتی،  فاجعه باز تر از همه  نبود  شرایط  و فضای  دمکراتیک  در تشکیلات ، متعاقب ان  انشعابات  ممتد زمینه های  ریزش  در درون این سازمان ها را تسریع  کرد

گزارشگران: آیا ناکفته ای مانده است؟

ک. الوند
با سپاس از شما رفیق  بهروز گرامی که این فرصت را در اختیار من  گذاشتید با  قدر دانی از تلاشها  و کوششهای  شما در مبارزه  بر عیله  ارتجاع  سرمایه  و رژیم  بربریت  اسلامی  ،  همچنین  سایت  گزارشگران که فضایی است  برای  بازتاب  همصدایان  با شما  برای رهایی انسان الوند عزیز ممنون که پاسخ مثبت دادیدپیروز باشید.گزارشگران

۶٫۶٫۲۰۱۹
www.gozareshgar.com

————————————————————

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.