گفتگو رضا گوهرزاد با مهرداد درویش پور در باره فمینیزه کردن سیاست و…

آینده ایران از منظر جنسیتی در گرو جدال بین ایدئولوژی های مردانگی به شدت نوستالژیک و اقتدارگرای دینی، ناسیونالیستی و قومی با “انقلابی زنانه” در حوزه سیاست، فکر و سبک کار خواهد بود. هرچه قدر سیاست ورزی متعارف با نابینایی جنسیتی و تلاش برای به حاشیه راندن زنان همراه باشد، بازهم نمی تواند از گسترش “انقلابی زنانه” که “ازدواج سفید” تنها جلوه ای از چالش نظامی زن ستیز توسط زنان است جلوگیرد! ….

————————————————

در نظامی که زن ستیزی ایدئولوژی رسمی و راهنمآی آن است، زنان یکی از اصلی ترین قربانیان و همزمان از اصلی ترین چالشگران آن نظام به شمار می روند. هم از این رو سیاست اپوزیسیونالی – هم به مثابه نوعی از ارزش متفاوت و هم ابزاری برای تغییر- می بایست مسئله زنان را بیش از هر زمان و مکان دیگری به محور فعالیت های خود بدل سازد. رویکردی که گسترش مشارکت زنان در پیکارهای سیاسی را با الهام بخشی فمینیسم در سیاست در پی خواهد داشت. اما فمینیزه کردن سیاست چگونه و از چه راهی رخ می دهد؟:

۱- گسترش مداخله گری و مشارکت زنان در سیاست از طریق هموار و مطبوع کردن سیاست برای زنان. افزایش نقش زنان در رهبری این گونه فعالیت ها با محتوایی فمینیستی، زمینه جذب دیگر زنان را هموار خواهد کرد. مبارزه با هنجارهای “مردانگی” و “هموسوسیالیتی” ( همگرایی و هم آوایی مردانه در سطوح رهبری) یکی از مهمترین پیش شرط های فمینیزه کردن سیاست و خارج کردن آن از پدیده ای عمدتا درانحصار مردان است.

۲- پرداخت بیشتر به مسائل زنان و تبدیل مطالبات زنان به یکی از اولویت های سیاسی و افزایش رویکرد فمینیستی حتی در بررسی گفتمان های “عمومی” سیاسی (نظیر بررسی انقلاب ایران از منظر جنسیتی) گامی در راستای فمینیزه کردن محتوای سیاست است. همچنین سیاست ورزی به جای رویکردهای نوستالژیک، انتزاعی، ابزاری و اتوپیک که با تغییر در هم اکنون و همینجا بیگانه اند، باید جای خود را بیشتر به سیاست های مطالبه محور و تغییر در در سطح روزمره و امروز بدهد. به عبارت دیگر به جای سیاست ورزی یکسره ساختارگرایانه، می بایست رویکرد پساساختارگرایی در نقد ساختار و روزمره و مطالبه محوری به بخش مهمی از سیاست ورزی بدل شود.

۳- در حوزه سازماندهی و سازمان یابی، سیاست فمینیستی به معنای گذر از ساختارهای هیرارشیک و سلسله مراتبی سخت و اقتدار گرایانه، به اشکال جنبشی، سیال، شبکه ای، افقی (نظیر کمپین یک میلیون امضا) می باشد. هرچه فعالیت سیاسی شکل شبکه ای بیشتری به خود بگیرد، توانایی جذب زنان در آن نیز افزایش می یابد (یکی از دلایل حضور گسترده زنان در جنبش و احزاب سبزها در اروپا – علاوه بر پر رنگی عقلانیت مراقبت گرا در سبزها- در خصلت کمتر هیرارشیک و بیشتر جنبشی و افقی این جریانات باید جستجو کرد).

۴- جایگزینی سیاست مراقبت گرا، خشونت پرهیز، سازنده، هومانیستی، عدالت جو و هنجار انتقادی به جای سیاست ورزی مهلم از مردانگی اقتدارگرا (خشونت گرایی، انتقام جویی، کینه ورزی، ویرانگری) نقش مهمی در فمینیزه کردن و به تبع آن دمکراتیکزه تر کردن سیاست دارد.

در پایان این گفتگو توضیح دادم آینده ایران از منظر جنسیتی در گرو جدال بین ایدئولوژی های مردانگی به شدت نوستالژیک و اقتدارگرای دینی، ناسیونالیستی و قومی با “انقلابی زنانه” در حوزه سیاست، فکر و سبک کار خواهد بود. هرچه قدر سیاست ورزی متعارف با نابینایی جنسیتی و تلاش برای به حاشیه راندن زنان همراه باشد، بازهم نمی تواند از گسترش “انقلابی زنانه” که “ازدواج سفید” تنها جلوه ای از چالش نظامی زن ستیز توسط زنان است جلو گیرد!

Pouyesh – 03-03-19 – پویش from reza goharzad on Vimeo.

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.