“متولد اوین”، تلاشی برای شکستن سکوت / گفت‌وگو با مریم زارعی

مریم زارعی، بازیگر و کارگردان ایرانی-آلمانی را در شهر محل سکونتش، برلین ملاقات می‌کنم. فیلم او درباره بچه‌هایی که در زندان اوین متولد شده‌اند در برلیناله اکران شد. این فیلم، قصه زندگی او هم است. گفت‌وگو را بخوانید. ….


مریم زارعی، کارگردان فیلم “متولد اوین”

دویچه وله:
مریم زارعی را در کافه‌ای در یکی از محله‌های چند فرهنگی برلین می‌بینم. زارعی بازیگر و کارگردان ۳۵ ساله ایرانی-آلمانی است که مستند “متولد اوین” او امسال در جشنواره فیلم برلین (برلیناله) حضور دارد.

مستند “متولد اوین” نگاهی دارد به کسانی که در نخستین دهه پس از انقلاب در زندان‌های ایران به دنیا آمده‌اند. با این‌همه این فیلم همانقدر که مربوط به فرزندان زنان زندانی سیاسی آن سال‌هاست، همان‌قدر هم مربوط به خود این زنان است.  زارعی در این‌باره می‌گوید مثل تولد که مادر و فرزند هر دو در آن شریک و درگیرند، در این مساله هم جدایی‌پذیر نیستند. با این‌همه آنچه زارعی در پی آن است یافتن روایتی مختص به خود “بچه‌های زندان” است، روایتی که متعلق به نسل مادران نباشد، بلکه “با احترام به رنج آن‌ها” از درد فردی حرف بزند که در زندان متولد شده است و مدت زمانی را آن‌جا بوده و اگرچه ممکن است حتی زندان را به خاطر نیاورد، اما آن را تجربه کرده و به کرامت انسانی‌اش تعرض شده است.

آنچه در پی می‌آید حاصل گفت‌وگویی است که ساعاتی قبل از حضور مریم زارعی روی فرش قرمز برلیناله ۲۰۱۹ انجام گرفته است.

دویچه وله: ظاهرا ابتدا قصد نداشتید خودتان در فیلم ظاهر شوید و بعد تصمیم‌تان را عوض کردید و نقش محوری فیلم را برعهده گرفتید. آیا سخت بود که ایفای نقش اصلی فیلمی را برعهده بگیرید که قصه‌اش قصه زندگی شخصی‌تان است؟

بله خیلی مشکل بود. بخاطر اینکه اگر به عنوان هنرپیشه زندگی و کار کرده باشی ولی بخواهی کاری را کنی که بسیار حقیقی و اصیل است این خطر وجود دارد که مورد قضاوت قرار بگیری که مثلا خواسته‌ای خودت را نمایش دهی یا در مرکز توجه قرار دهی و من از اینکه کارم بخواهد اینطور برداشت شود وحشت داشتم. اما بعد متوجه شدم که اینکه نمی‌خواهم در فیلم ظاهر شوم بخشی از فرایند انکار در من است که خودم را بیرون بکشم و با خودم فکر کردم اگر می‌خواهم یک فیلم بسازم که بخشی محوری آن درباره فرایند انکار در افراد است نمی‌توانم خودم دقیقا همین کار را انجام دهم.

فرایند ساخت فیلم از نظر شخصی چه تاثیری بر شما داشت؟
این فیلم از یک رویکرد شخصی به عنوان ابزار برای نمایش فرایند داستان استفاده می‌کند اما اگر پیش از ساخت فیلم، شخصا از نظر روانی به موقعیت باثباتی در رابطه با موضوع نرسیده بودم غیرممکن بود بتوانم فیلم را بسازم. این فیلم نتیجه فرایندی از کنار آمدن شخصی با ماجرا است که این فرایند هم‌زمان با فیلمبرداری انجام نشده است بلکه پیش از آن انجام گرفته بوده است. در عین حال اینکه کارگردان فیلم بودم و هم‌زمان شخصیت اصلی فیلم هم بودم، به من امکان داد که اتفاقا کمی از قصه شخصی خودم فاصله بگیرم تا یک قدم به عقب بردارم و از یک منظر بیرونی نگاه کنم به قصه‌ای که روایتش برای ایجاد تغییر ضروری است.

آیا امیدوار هستید که این فیلم بتواند تاثیری بر زندگی کسانی که همانند شما در زندان متولد شده‌اند بگذارد؟
من به ماجرا اینطور نگاه می‌کنم که چه می‌شود اگر نسل دوم که تجربه زندان و خشونت را داشته است بتواند از سیطره روایت والدین آزاد شود و صدا و روایت خودش را بیابد. و این تجربه که توی تاریکی نگاه کنی و توی حفره‌های سیاه سکوت نگاه کنی و به آن نزدیک شوی چطور است. و در نهایت چه چیزهایی به این طریق تغییر می‌کند. بنابراین این فیلم یک دعوت است برای حرف زدن و یافتن صدای خود اما هیچ انتظار دیگری ندارم.

در فیلم می‌بینیم که کسانی که مثل شما در زندان متولد شده‌اند حاضر نمی‌شوند مقابل دوربین شما بیایند و صحبت کنند. آیا شما توانستید کسی را پیدا کنید که بدون اینکه جلوی دوربین بیاید با شما صحبت کند؟ فکر می‌کنید چرا این افراد حاضر نشدند در پروژه شما مشارکت فعال‌تری داشته باشند؟
من با سه نفر از این “بچه‌ها” توانستم مصاحبه کنم. یعنی توانستم کسانی را بیابم که حرف می‌زنند. اما در فیلم بسیاری از آن‌ها حاضر نبودند صحبت کنند (مثلا آن کسی که برای من پیغام  گذاشت که این کار برایش خیلی سخت است و قرارش را با من لغو کرد) نمایش دادن این موضوع دلالت بر چیزی دیگر داشت. قصد داشتم  سکوت را به عنوان نشانه ومعلول این موضوع نمایش دهم. اینکه کنار آمدن با این موضوع و پیدا کردن زبانی برای گفتن اینکه چه بر آن‌ها گذشته آنقدر برایشان سنگین است که تصمیم می‌گیرند ساکت بمانند. و من هیچ قضاوتی ندارم یا هیچ نظر روانشناسانه‌ای درباره افراد ندارم. فکر می‌کنم تبعات زندان و خشونت آنقدر سخت بوده که نمی‌شود جان‌به‌دربردگان را بیش‌تر تحت فشار قرار دهیم و مثلا بگوییم این یا آن رویکرد برای مواجهه با این موضوع درست است. برای همین خواستم نشان دهم که بسیاری حرف نمی‌زنند و من احترام می‌گذارم.


مستند “متولد اوین”، ساخته مریم زارعی در برلیناله اکران شد

من شخصا هم تجربه زندانی بودن در اوین را دارم و هم تجربه مادر شدن را. البته مادر شدن در شرایط عادی در بیمارستان. این دو تجربه برای من به هیچ عنوان قابل پیوند نیستند. برای همین وقتی فیلم را می‌دیدم برایم سخت بود تصور کنم که چه بر مادر شما گذشته است و اتفاقا اگرچه مادر شما در فیلم حاضر به صحبت خیلی مستقیم درباره ماجرا نیست اما حضور قوی در فیلم دارد. آیا این فیلم درباره مادرتان است یا خودتان یا بهتر بپرسم آیا این فیلم درباره مادران است یا فرزندان؟

فکر می‌کنم خیلی سخت است که این دو را از هم بشکافی و جدا کنی. دقیقا مثل تولد که هم مادر در آن دخیل است و هم فرزند. ما به عنوان نسل دوم همیشه خواسته‌ایم با نسل مادر و پدرهایمان با احترام و خصوصا احساس محافظت برخورد کنیم. خواسته‌ایم از آن‌ها محافظت کنیم تا از رنجی که برده‌اند آزادشان کنیم. ولی در حال نفی تجربه شخصی خودمان بوده‌ایم. در این فیلم نسل دوم می‌خواهد دریابد که چطور خواهد بود اگر با صدای خودش بگوید که شان و کرامت من هم زیر سوال رفته است، من هم در این زندان بوده‌ام، من هم چیزهایی دیده‌ام حتی اگر به خاطرشان نیاورم. بنابراین مسلما این فیلم درباره مادران است ولی درباره فرزندان هم است.

شما در فیلم دارید درباره تاریخ ایران گزارش می‌دهید ولی درباره هولوکاست هم صحبت می‌کنید. فیلم شما آیا این‌ها را به هم وصل می‌کند؟
من همانقدر که نمی‌توانم ادعا کنم که صدای ایران کنونی هستم چون حتی هیچ وقت بوی شهر تهران به مشامم نرسیده و از بچگی دیگر آنجا نرفته‌ام، همانقدر نسل دومی در آلمان هستم. من نسل دوم خانواده‌ای مهاجر در این کشور هستم و فیلم به جامعه آلمان و اینکه چطور با ضربه روحی گذشته کنار می‌آید هم ربط دارد. قصه، قصه نسل دومی‌هاست و نگاهشان به خشونتی که به نسل اول در ایران اعمال شده و این موضوع خیلی هم به تجربه اروپا متصل است. این فیلم بنابراین ضرورتا فیلمی برای ایران نیست این فیلمی برای این بچه‌هاست که در حال حاضر هویت‌های چندگانه دارند.

آیا با پایان یافتن کار ساخت “متولد اوین” کار و جستجوی شما هم در این رابطه پایان می‌گیرد؟
موضوع فیلم از نظر جمعی پایان‌پذیر نیست چرا که با چهل سال جرایم غیررسیدگی‌شده رو به روییم و خشونت هم همچنان در ایران ادامه دارد. این فیلم اما از نظر هنری برای من همین جا پایان می‌گیرد. به کمی فراغت خصوصا از موضوعی که چند سال من را عمیقا درگیر کرد نیاز دارم.

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.