حسن مرتضوی: نولیبرالها به صدا درآمدهاند
اینان به هر حال با لکنت زبان، با ترس و رعب و با فشار وقایع، بالاخره میپذیرند حقوقی داده نشده است. اما به شکلهای مختلفی اصل خواستهی کارگران هفت تپه را زیر فرش میکنند. در بهترین حالت میخواهند موضوع در جدال پرداخت یا عدم پرداخت حقوق خلاصه شود. خیلی که زور بزنند دولتی بودن یا خصوصی بودن را به عنوان یک صورت مسئله میپذیرند. اما کانونیترین خواست کارگران هفتتپه یعنی ادارهی شورایی را یکیشان با اتهام کمونیستی نفی میکند، یکی هشدار میدهد که مبادا ماجرای هپکو در اراک رخ ندهد و سومی اساسا متخصص در امور کمونیستی شده و به کارگران نصیحت می کند که در خود کشورهای کمونیستی هم شوراها هیچ کاره بودند. ….
………………………………………………………………
در فاصله فقط دو روز، سه مقاله در روزنامههای ایران، همشهری و رسالت در بررسی اعتصاب کارگران هفتتپه از نولیبرالها و راست سنتی منتشر شد. این غیر از لیچارنامههایی است که تحت عنوان اقتصادنامه یا انواع نوشتههای کثیف و رذیلانه پشت سر هم در شبکههای مجازی علیه حرکت نوآورانه کارگران هفتتپه نوشته میشود. سه مقاله یادشده به ترتیب عبارتند از «هفت تپه و ۹ نکته» از صادق وفایی روزنامه رسالت ۲۹ آبان، «خصوصیسازی تلخ نیشکر» مصاحبه با میرعلی اشرف پوریحسینی، رئیس هیأت عامل سازمان خصوصیسازی ۲۷ آبان روزنامه همشهری، تفاوت اعتراضات کارگران هفت تپه، عباس عبدی در روزنامه ایران مورخ ۲۹ آبان.
رزمندگی و پیگیری طبقه کارگر در هفت تپه و فولاد اهواز و حمایت گسترده بخشهای مختلف کارگری و دانشجویی و معلمان موجب شده که اکنون چیزی به عنوان مسئله هفت تپه برای آقایان موضوعیت پیدا کند. آنان اکنون قبول دارند چند ماهی حقوقی پرداخت نشده (البته به گفته آقای پوری حسینی دو ماه که چیزی نیست!) و اشکالاتی در روند خصوصی سازی کارخانه وجود داشته. راهحلشان نیز بدیع است: اقای عبدی راهحل را این میداند «وزارت کار کمیتهای را با اختیارات کافی تشکیل دهد که حتی میتواند از نهادهای دیگر نیز عضو آن باشند که در این صورت باید مرجع تشکیلدهنده آن دولت یا رئیس جمهوری باشد. وظیفه اصلی این کمیته بررسی فوری مطالبات اقتصادی و بویژه پرداخت حقوق و دستمزدهای معوقه است و اجازه ندهد که درخواستهای بحق کارگران آن قدر با تأخیر مواجه شود که قضایای اراک تکرار شود». آقای وفایی سرمقاله نویس رسالت و ارگان راست سنتی همه کاسه و کوزه ها را سر بیتدبیری دولت میشکند و معتقد است به هر حال این ماجرا روزی تمام میشود اما معتقد است تجربه بیاموزید و رویکردها را اصلاح کنید! او اما فراموش نمیکند بنویسد: «در عین حال که معترضین معتقدند اعتراضشان کاملا صنفی و کاری است، ولی به نظر میرسد شباهتهای زیادی به جنبشهای کارگری کمونیستی و چپ داشته باشند. این ماجرا در شعارها و حتی مدل کمیتههای آنها نیز مشهود است. چیزی که شاید دستگاههای امنیتی را نگران کند.» و راس قافله جناب پوری حستی بعد از هارت و پورت فراوان و لگدزدن به این و آن آخرش برای عدم پرداخت حقوق معوقه می گوید سرمایهگذار مریض بوده! و جنس چینی در بازار زیاد شده و چون شکر وارد کردند، سرمایهگذار بدبخت شد و دولت هم به بخش خصوصی نرسید.
اینان به هر حال با لکنت زبان، با ترس و رعب و با فشار وقایع، بالاخره میپذیرند حقوقی داده نشده است. اما به شکلهای مختلفی اصل خواستهی کارگران هفت تپه را زیر فرش میکنند. در بهترین حالت میخواهند موضوع در جدال پرداخت یا عدم پرداخت حقوق خلاصه شود. خیلی که زور بزنند دولتی بودن یا خصوصی بودن را به عنوان یک صورت مسئله میپذیرند. اما کانونیترین خواست کارگران هفتتپه یعنی ادارهی شورایی را یکیشان با اتهام کمونیستی نفی میکند، یکی هشدار میدهد که مبادا ماجرای هپکو در اراک رخ ندهد و سومی اساسا متخصص در امور کمونیستی شده و به کارگران نصیحت می کند که در خود کشورهای کمونیستی هم شوراها هیچ کاره بودند. «یعنی چه که کارگر نظارت بر تولید و توزیع داشته باشد؟ و با همان وقاحت مرسوم بورژواییاش میگوید: «در حاشیه این اعتراضها صحبتهایی هم میشود که من با یک من عسل هم نمیتوانم قورتش بدهم.» البته ایشان به اندازه کافی از با خصوصیسازی خود عسل و شهد عسل را یکجا به همه سرمایهداران چشانده و به همین دلیل است که قورت دادن سادهترین موضع طبقاتی کارگران یعنی برعهدهگرفتن تمام امور کارخانه و مالکیت کارخانه برایش حکم زهر دارد. هنگامی که از او پرسیده میشود که کارخانه مال کیست میگوید به بخش خصوصی واگذار شده و وقتی کارگران میگویند این ما هستیم که صاحب کارخانهایم، میگوید: عجبا این کارخانه مال ملت ایران است. فهم اینکه این جناب چرا ملت ایران را مشتی دزد و سارق و بهرهکش میداند زیاد دشوار نیست.
کارگران هفتتپه مشعلی هستند که کورسویی از راه آینده را نشان میدهند. وای به زمانی که شعلههای مشعل طبقه کارگر ایران در هم آمیزد!
حسن مرتضوی
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.