همنشین بهار: عهدنامه‌های ایران در عصر قاجار (۷)، قرارداد ارزنه‌الروم

در مباحث پیشین، معاهده فینکنشتاین، قرارداد مُجمَل، عهدنامهٔ مُفَصّل عهدنامهٔ گلستان معاهده ترکمانچای و قراردادِ نوامبر ۱۸۱۴ (عهدنامهٔ تهران) اشاره شد، که بصورت مقاله، فایل صوتی و ویدئو، در سایت خودم موجود است. در این قسمت به قرارداد ارزنه‌الروم(ارزروم) – دو عهدنامه منعقد شده در سال‌های ۱۸۲۳ و ۱۸۴۷ میلادی میان ایران و امپراتوری عثمانی – می‌پردازم. ….

عهدنامه‌های ایران در عصر قاجار (۷)
Treaties of Erzurum
قرارداد ارزنه‌الروم

فایل صوتی
http://www.hamneshinbahar.net/mp3files/TreatiesofErzurum.mp3

خانم‌ها و آقایان محترم، خواهران و برادران عزیز، دوستان دانشور و فرهنگ‌ورز، سلام بر شما.
در مباحث پیشین، معاهده فینکنشتاین، قرارداد مُجمَل، عهدنامهٔ مُفَصّل عهدنامهٔ گلستان معاهده ترکمانچای و قراردادِ نوامبر ۱۸۱۴ (عهدنامهٔ تهران) اشاره شد، که بصورت مقاله، فایل صوتی و ویدئو، در سایت خودم موجود است. در این قسمت به قرارداد ارزنه‌الروم(ارزروم) – دو عهدنامه منعقد شده در سال‌های ۱۸۲۳ و ۱۸۴۷ میلادی میان ایران و امپراتوری عثمانی – می‌پردازم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تاریخ روابط سیاسی ایران و عثمانی به گذشته‌های دور برمی‌گردد و آغاز آن یک سده قبل از تأسیس سلسله صفوی است. برای امپراتوری عثمانی که خود را تنها نماینده جهان اسلام می‌دانست، تأسیس حکومت صفویه با داعیه‌های مذهبی که داشت، امری عادی نبود و از همان ابتدا زمینه را برای وقوع تنش بین دو کشور فراهم ساختند. طبیعت روابط دو قدرت همجوار، ادعاهای ارضی دو کشور و فزون‌طلبی دو طرف، عامل اساسی اختلاف بود، اما برای مشروعیت‌بخشیدن به تلاشها، اختلاف عقیدتی عَلَم می‌شد و سلطان سلیم برای مقابله با خطرات دولت قزلباش و حل مشکل مذهبی که با هواداری شیعیان آسیای صغیر از شاه‌اسماعیل به‌وجود آمده بود، راه جنگ با صفویه را در پیش گرفت و نیروهای دو کشور در چالدران روی در روی هم ایستادند و نتیجه این تقابل نابرابر شکست دولت صفوی بود.
شعله‌ورکردن آتش تخاصم، فقط با عثمانی‌ها نبود اما آنان از طرق مختلف زمینه لازم را برای وقوع بحران آماده می‌ساختند، بویژه که از زمان اوزون‌حسن آق‌قویونلو به بخشهایی از غرب ایران چشم طمع داشتند.

پیمان آماسیه که بین شاه تهماسب صفوی و سلطان سلیمان اول، در شمال کشور ترکیه در شهر آماسیه منعقد شد، با مشخص‌کردن مرز ایران و عثمانی، ۲۰ سال آرامش را بین دو کشور به ارمغان آورد اما این معاهده با اردوکشی مصطفی‌پاشا به قفقاز (۱۵۷۸) پایان پذیرفت….
۱۷ می‌ ۱۶۳۹، عهدنامه زُهاب(قصرشیرین) میان ایران و عثمانی منعقد شد. شهر و منطقه ایروان در دست ایران ماند اما تمام سرزمین‌های میان‌رودان(دربرگیرنده بغداد) که همواره از زمان هخامنشیان بخشی از ایران بود بدست عثمانی‌ها افتاد.
عهدنامه قصرشیرین اگرچه تا حدودی درگیریهای قدیمی دو کشور را بر سر اختلافات ارضی، کاهش داد و مرز میان دو کشور را تعیین کرد اما مناطق کوهستانی قصر شیرین تا دو قرن محل درگیری‌های پی‌درپی میان دو کشور شد و این پیمان‌نامه هرچند دوام آورد، اما به اختلافات مرزی میان ایران و عثمانی فیصله نبخشید.
خلاصه، بعد از سقوط صفویان تنش بین ایران و عثمانی تمام نشد و بعداً تلاشهای نادرشاه هم برای اینکه دو کشور با هم راه بیایند و دست از جنگهای به اصطلاح مذهبی شیعه و سنی بردارند،‌به جایی نرسید.

عثمانی‌ها از همان ابتدای تأسیس سلسله صفویه تا زمان قدرت‌یابی نادر، حرکتهای جنگی خود را در مرزهای ایران، مبارزه با کفر و ارتداد قلمداد می‌کردند. طرق مقابل هم خود را حق می‌پنداشت و جشن عمرکشون راه می‌انداخت.

نادرشاه که کشته شد، تا حدود دو دهه بعد که ایران و عثمانی بر سر بندر بصره با هم درافتادند، بین طرفین جنگی روی نداد. در دوره زندیه هم بر اختلافات عقیدتی تأکید نشد، اما با تأسیس سلسله قاجار، روابط ایران و عثمانی، که عمدتاً متأثر از تحولات جهانی و بازی های استعمارگران بودِ، وارد مرحله حساسی شد. در این دوره، اختلافات ایران و عثمانی، به اوج رسید و دو کشور به جای آنکه دست به یکی کرده، توطئه‌های روسیه تزاری و انگلیس را که علیه هر دو کشور بود حنثی نمایند، رودرروی هم صف‌آرایی کردند. در دوره فتحعلی‌شاه، عده زیادی از شیعیان مقیم کربلا، قتل‌عام شدند. ستیزه‌جویی والیان بغداد که منصوب و گماشته عثمانی بودند و تحریک اعراب بنی‌کعب و بنی‌منتفج به دست‌اندازی و مردم‌آزاری در ایران، بار دیگر روابط دو کشور را شکرآب کرد. مسئلهٔ رفت و آمد ایلات چادرنشین در مناطق مرزی میان دو کشور هم باعث بروز درگیری‌ شد. نیروهای عثمانی به شمال غربی ایران حمله کردند که با پاسخ تلافی‌جویانه دولت ایران روبرو شد. در ۱۸۲۱ سلطان محمود دوم، حمله به ایران را از سرگرفت. فتحعلی شاه به پسرش عباس میرزا ماموریت داد برای تثبیت اوضاع به غرب لشکرکشی کند. دولت عثمانی که با شکست سختی روبرو شده بود، تقاضای آشتی کرد. قرار شد بنشینند و مصالحه کنند و بدین ترتیب عهدنامه ارزنه الروم اول بین ایران و عثمانی به امضا رسید.
در کتب تاریخی(مربوط به عهدنامه‌های عصر قاجار) عموماً متن عهدنامه مزبور که پیش‌نویس عهدنامه اصلی است، اشتباهاً به جای اصل قرارداد آورده شده‌ که درست نیست.

نخستین عهدنامه در ژولای سال ۱۸۲۳ منعقد شد اما نتوانست چاره‌ای مناسب برای درگیری‌های مرزی قبلی تعیین کند. یکی از دلایلش این بود که طرفین، عهدنامه قصرشیرین را مبنای مرزبندی‌های خود قرار دادند و به علت مرزبندی نه چندان دقیق در عهدنامه مزبور، درگیری‌ها ادامه پیدا کرد تا سالها بعد، متممی بر عهدنامه ارزروم به امضای طرفین رسید که به عهدنامه دوم ارزروم شهرت دارد و در خلال بحث به آن اشاره خواهم کرد.
ارزروم Erzrum (در گذشته به‌صورت ارزن‌الروم یا ارزنةالروم هم نوشته می‌شد) مرکز استانی به همین نام در ترکیه است.

شایان ذکر است که توافقات پیشین با عثمانی، ازجمله عهدنامه استامبول(۱۷۳۶) و عهدنامه کردان(۱۷۴۶) Treaty of Kerden که هر دو به همت نادرشاه منعقد شد، خط مرزی تعیین‌شده در عهدنامه قصرشیرین(۱۶۳۹) را تغییر نداد و مشکلات حل و فصل نشد.
روابط ایران و عثمانی سالها بعد در زمان محمد شاه قاجار، به تیرگی کشیده شد. چرا که معاهده اول ارزنه‌الروم و توافق‌نامه‌هایی چون «قازلی گول»(پیر اَحمَد کَندی)، هیچ‌کدام به‌طور بنیادی اختلافات دیرینه دو کشور را حل و فصل نکردند و درگیری‌های تازه در راه بود.
روستای مرزی «پیر اَحمَد کَندی» از نظر جغرافیایی، غربی‌ترین روستای ایران و در بخش دشتک شهرستان چالدران استان آذربایجان غربی است. بگذریم.

درگیری‌ها به ویژه در مناطق مرزی – در آذربایجان و حوالی خرمشهر- شدت گرفت.
والی بایزید (منصوب عثمانی)، به زور تعدادی از عشایر ایرانی را به خاک عثمانی کوچانده بود. بایزید آخرین منزلگاه شرقی در خاک ترکیه، در جنوب غربی کوه آرارات است.
برادر محمدشاه (قهرمان‌میرزا، والی آذربایجان)، به ولایت بایزید تاخته و عده‌ای از آبادی‌های آنجا را غارت کرده بود.
در ولایت کردان، نیروهای عثمانی اموال یکی از قافله‌های ایرانی را به چپاول برده بود.
خان‌محمود، از روسای عشایر کرد عثمانی ساکن حدود دریاچه وان، به دو ولایت خوی، و قُطور(از بخش‌های تابعه شهرستان خوی) هجوم برده و آنها را غارت کرده بود.
داروغه رواندوز به حدود ناحیه مرگور و کوهستان اطراف ارومیه تاخته و باعث آزار شده بود.
دولت عثمانی شاکی بود که دولت ایران ناحیه پل‌ذهاب را که باید به عثمانی ملحق شود، واگذار نمی‌کند…


زمانی که محمدشاه قاجار سرگرم جنگ افغانستان و مشغول محاصره هرات بود، عثمانیان وقت را مغتنم شمردند و فرماندار بغداد، علیرضاپاشا، با لشگری انبوه به خرمشهر حمله کرد. چه بسا دولت بریتانیا هم از این پیشامد استقبال می‌کرد چون نمی‌خواست محمدشاه فراغتی یابد که بتواند با آسودگی خاطر به هرات – دروازه هند – لشگرکشی کند،
در خرمشهر، سپاه عثمانی چپاول و وحشی‌گری بسیاری از خود بروز داد، تاجایی که پس از قتل مردان و چپاول اموال و دارایی‌ها، زنان را نیز به اسیری بردند. محمدشاه از این پیشامد بسیار خشمگین گردید و تصمیم گرفت با دولت عثمانی جنگ کند، ولی سفرای روس و انگلیس کار را به مصالحه کشاندند. قرار شد بار دیگر دو طرف در ارزنه‌الروم بنشینند و موضوع را از راه‌های مسالمت‌آمیز حل کنند. هدف از این مذاکرات، تثبیت خط مرزی میان ایران و عثمانی بود که به‌رغم توافق‌های پیشین، میان آن دو، وحدت‌نظر ایجاد نمی‌شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ

سال ۱۸۴۷، محمدشاه قاجار، به دنبال چهار سال و دو ماه و یک روز گفتگو با دولت عثمانی که بار دیگر در ارزنه‌الروم برگزار شد، از حاکمیت ایران بر سلیمانیه (در عراق امروز) چشم پوشید. طرفین از دعاوی و مطالبات نقدی خود – به استثنای خسارات – صرف‌نظر کردند. همچنین دولت ایران قبول کرد به شرط اینکه دولت عثمانی حاکمیت ایران بر اراضی شرق «ذهاب» و «کرند» را بپذیرد، از دعاوی خود دربارهٔ اراضی غرب ذهاب هم دست بردارد به شرط آنکه عثمانی حاکمیت ایران بر شهر و بندر «محمره» (خرمشهر) و جزیره «الخضر»(آبادان) و اراضی ساحل شرقی «اروندرود» را که در تصرف ایران بود بپذیرد. سایر مواد عهدنامه مربوط به پناهندگان، حقوق و عوارض گمرکی کالاها، خوش‌رفتاری با زائران، تعیین کنسول و جلوگیری از شرارت عشایر سرحدی است. بگذریم که امضای این معاهده نیز به اختلافات ایران و عثمانی خاتمه نداد و بعدها در سال ۱۹۱۴ بود که مرزهای دو کشور علامت گذاری شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشکلات بین ایران و عثمانی با پایان‌گرفتن جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی، خودش را در اختلافات ایران و عراق نشان داد.(ازجمله بر سر اروندرود) که از این بحث جداست. اضافه کنم که ۱۰ اوت ۱۹۲۰م از سه استان بغداد، موصل و بصره، کشور تحت الحمایه‌ای بنام عراق تأسیس شد و ملک فیصل از سوی انگلیسی‌ها در عراق بعنوان پادشاه تاج گذاری کرد.

در مذاکرات ارزنه‌الروم، اول قرار بود «جعفر خان مشیرالدوله»(مهندس باشی) از مردان بزرگ و دانشمند ایران، نمایندگی ایران را بعهده بگیرد اما به علت بیماری نتوانست به ارزنه‌الروم برود و ضمن یک نامه به میرزاآقاسی عذر خواست. بعد امیرکبیر برای این کار برگزیده شد و او نمایندگی ایران را بعهده گرفت. مذاکره‌کننده عثمانی هم ابتدا انور افندی بود اما قبل از شروع مذاکرات در حمام سکته کرد و درگذشت و «انور بیک» جای او را گرفت. نمایندگان انگلیس سه تن بودند. کلنل ویلیامز، ماژور فرانت و روبرت گرزن. نماینده روسیه: کلنل دنیس.
امیرکبیر با ۲۰۰ نفر عازم ترکیه شد و در ارزنه‌الروم با مشکلات زیادی روبرو گشت. یکبار چه بسا با تجریک اسعدپاشا والی ارزنه‌اروم، رجاله‌های شهر دور و بر خانه او و همراهانش با هیاهو و داد قال، عرصه را بر آنها تنگ کردند و تحت این عنوان که یکی از همراهان امیر، با یک پسر خردسالی به عمل شنیع پرداخته و… چوب و چماق گرفتند و کار را به سنگ‌اندازی و زد و خورد به قصد کُشت، کشاندند. با نردبان خود را به بام آن خانه رساندند و نزدیک بود امیرکبیر و تمام همراهان وی کشته شوند. امیر و یارانش مجبور شدند هر چه از اسباب منزل بود و هرآنچه داشتند و نداشتند را از نقد و جنس بیرون بیاندازند بلکه اوضاع آرام شود اما هیاهو ادامه داشت.
یک نفر از هول جان خود را از عمارت پایین انداخت. مردمی که تحریک شده بودند او را به بازار قصابان برده، تکه تکه کردند. با دخالت نیروهای نظامی «بحری پاشا» کمی اوضاع آرام شد و از امیرکبیر به خاطر تهمت به یکی از همراهانش و وضعی که پیش آمده بود، عذرخواهی کردند. شرح آن واقعه غم‌انگیز در این مختصر نمی‌گنجد.

دولت عثمانی، مدعی بود بندر خرمشهر از توابع بصره و بغداد ملک ما است! از همان اول معلوم بود که عثمانی‌ها به عنوان مدعی در مذاکرات حضور یافته‌اند، هنگامی که موضوع حقوق ایران در شط العرب مطرح شد رئیس ایل کعب را به ارزنه‌الروم آوردند تا به نفع عثمانی‌ها شهادت دهد. عثمانی‌ها نه تنها از به رسمیت‌شناختن حق حاکمیت ایران بر خرمشهر طفره می‌رفتند، بلکه حتی تمام ذهاب و دره کرند را هم متعلق به خود می‌دانستند. آخر سر، نماینده ایران متن فرمان سلطان عثمانی (محمودخان) را ارائه کرد که پیشتر خطاب به والی بغداد، صادر شده بود. با وجود این، دولت عثمانی به ترفندهای دیگری دست یازید. بعضی از شیوخ خوزستان را، به ارزنه‌الروم آوردند تا در حضور نمایندگان روس و انگلیس به سرسپردگی خود به امپراتوری عثمانی گواهی دهند!
بعد از حمله به خرمشهر، پادشاه عثمانی نامه‌ای به حاکم بغداد نوشته و در آن تأکید کرده بود که محمره (خرمشهر) از ایالات فارس است… فوراً آن را بازگردانید و سند استرداد آن را به وزرای ما بدهید… امیر کبیر همین نامه را به عنوان سندی در پیمان ارزنه‌الروم ارائه کرد.
متانت و سیاست امیر کبیر در برابر کارشکنی‌های متعدد دولت عثمانی موجب شد مذاکرات تداوم یابد و در نهایت قرارداد ارزروم تدوین شد. تدبیر و دوراندیشی او راه را بر هرگونه سوء استفاده، تبانی و بازی‌های دول استعماری می‌بست. اما اقدام خودسرانه میرزاعلی‌خان شیرازی، که از طرف ایران، مأمور مبادله اسناد قرارداد ارزروم بود، زمینه را برای پذیرش یادداشت توضیحی بر قرارداد ارزروم که نتیجه تبانی عثمانی و دو دولت روس و انگلیس بود، باز گذاشت. البته دولت ایران فقط قرارداد اصلی را پذیرفت.
بگذریم که عهدنامه مذکور هم اختلافات ارضی و مشکلات سرحدی دو دولت را به‌طور قطع از میان نبرد. مخصوصاً که نقل و انتقال عشایر سرحدی و عادت آنان به ییلاق و قشلاق همچنان مشکلاتی را برای تحدید حدود مرزها فراهم می‌کرد.

فرمان محمدشاه خطاب به میرزاتقی‌خان امیرکبیر درخصوص شرکت در کنفرانس ارزنهًالروم
«آنکه عالی‌جاه رفیع جایگاه، عزت و فخامت همراه، مجدت و شهامت اکتناه، درایت و فطانت انتباه، اخلاص واردات آگاه، مقرب‌الخاقان، میرزاتقی وزیر نظام به توجهات خاطر عطوفت مظاهر اقدس همایون شاهنشاهی مفتخر و مباهی بوده بداند که: چون در این اوقات اولیای دولتین بهیّتین روس و انگلیس به مقتضای مراتب خیرخواهی و صلاح‌اندیشی سعی و اهتمام تمام دارند که فیمابین دولتین علیّتین ایران و روم اسباب التیام و مسالمت و مصالحت فراهم آورده، به دفع و رفع عوامل بین‌الدولتین پردازند، و وکیلی از جانب خود و دولت علیه روم روانه ارزنهً‌الروم نمایند که در آنجا با وکیل این دولت علیه اجلاس و گفت‌وگو کرده، موافق قانون انصاف قراری درباب مطالب و حقوق ثابته این دولت علیه گذارند.
ازآنجاکه آن عالی‌جاه از تربیت‌یافتگان و عمده چاکران دربار فلک‌مدار، و به مزید شایستگی و استعداد و کفایتی چند که در خدمات دولت قوی بنیاد از او به ظهور رسیده، محل وثوق و اعتماد خاطر آفتاب مظاهر اقدس شهریاری از حسن درایت و کفایت و کاردانی آمده، در این وقت که وکلای دولتین فخیمتین روم و روس و انگلیس در سرحد حاضر و مجتمع گشته‌اند، آن عالی‌جاه را نیز از جانب سنی‌الجوانب همایون، وکیل و مأمور فرمودیم که به محض زیارت این مبارک منشور قضا دستور، روانه ارزنهًالروم گشته، با وکلای دول ثلاثه ملاقات حاصل و از قراری که، اولیای دولت قاهره به آن عالی‌جاه، دستورالعمل داده‌اند مطالب دولت علیه را صورت انجام داده، معاودت نماید و در عهده شناسد. تحریراً فی شهر صفر المظفر سنه ۱۲۵۹»
فرمان دیگر محمدشاه به امیرکبیر درخصوص مذاکرات ارزنهًالروم
«آنکه عالی‌جاه رفیع جایگاه، عزت و فخامت همراه مجدت و مناعت انتباه، کفالت و کفایت اکتناه، فطانت و فراست پناه، اخلاص واردات آگاه، مقرب‌الخاقان، میرزاتقی وزیرنظام به جلائل توجهات خاطر مرحمت آیات اقدس همایون شاهنشاهی مفتخر و مباهی بوده، بداند که: چون مجلس مکالمه ارزنهًالروم بسیار به طول انجامیده بود، در این وقت سفرای دولتین بهّیتین انگلیس و روس نظر به کمال خیرخواهی و مصلحت‌جویی که نسبت به دولتین علیتین روم و ایران دارند، تکلیف و خواهش دوستانه به اولیای دولت قاهره کردند که، درباب حقوق ثابته این دولت بهیه از دولت علیه روم دارند که عالی‌جاه را مأمور فرماییم که آن حقوق را از قرار فقراتی که در طی این همایون منشور قضا دستور مندرج است، معمول دارد.
▪ فقره اول: هرچند شاهزادگان فراری موافق عهدنامه باید رد شوند، ولی به توسط اولیای دولتین فخیمتین قرار به این شد که اگر دولت علیه عثمانی متعهد منع فساد آنها شود دولت بهیه ایران راضی خواهد که آنها از سرحد دور و به وسط مملکت روم فرستاده شوند، و اگر متعهد نشوند بعد از اذن از دولتین فخیمتین خود ضامن شوند، والا امنای دولت بهیه ایران راضی نخواهند شد، تا فراریان رد نشوند.
▪ فقره دوم: مأمورین جانبین حدود طرفین را مشخص خواهند کرد.
▪ فقره سوم: ایلات و اکراد و سایر عشایر که به خاک یکدیگر رفته‌اند، باید از طرفین رد شود، و به جهت اتمام این امر باید اسامی ایلات طرفین مشخص شود.
▪ فقره چهارم: عهدنامه تجارتی و قدار گمرک که در زمان سابق مقرر شده به اعتبار قدیم باقی خواهد ماند و تجار دولت بهیه ایران گمرک مال‌التجاره خود را از قرار صدوچهار باید از نرخ بازار یا نقداً یا جنسا موافق دلخواه خود بدهند.
▪ فقره پنجم: دولت بهیه ایران با وجود اینکه سلیمانیه را ملک خود می‌داند، راضی است که از عهده خسارتی که محمودپاشا به کسان دولت علیه عثمانی رسانیده باشد، برآید و چنانچه دولت علیه عثمانی بنابر صلاحدید دو دولت قوی‌مکنت از مطالبه خسارتی که به کسان آن دولت رسانیده باشد، دست بردارد، دولت بهیه ایران هم با وجود اینکه خسارت اردوی والی، کلی و خیلی زیادتر از خسارت آن طرف است، از مطالبه آن دست خواهد برداشت، و چون دولت بهیه ایران بنا بر خواهش دو دولت قوی شوکت، والی کردستان را احضار و به این واسطه دولت علیه عثمانی را رضایت و کفایت ارباب خصومت محمودپاشا نسبت به کسان آن دولت داده، از این قرار باید جمیع حرفها درخصوص سلیمانیه طی و رفع گردد.
▪ فقره ششم: درباب خسارت خرمشهر و میررواندوز اورمان و سایر، و همچنین وجه عاریه ییلاقیه، دولت بهیه ایران راضی می‌باشند که دولت علیه عثمانیه ملکاً یا به چیز دیگر که به قدر همان ضرری که رسانیده‌اند عوض بدهد.
▪ فقره هفتم: دولت بهیه ایران مضایقه ندارد. جمیع فقرات که در مجلس ارزنهً‌الروم فصل دهند، همه را به قرارنامه علی حدّه که یا صورت شرط‌نامه یا صورت عهدنامه داشته باشد، درآید.
▪ فقره هشتم: درباب مقدمه قضیه هایله کربلای معلی که برای اهالی ایران زیادتر از دین مطلبی نمی‌باشد، امنای دولت بهیه ایرانیه مطالبه حقوق عظیمه را خواهند کرد و اگر قفل کربلای معلی در صیانت‌داران اولیای دولت علیه عثمانیه به امنای دولت بهیه ایران صورت نگرفت، همه این مکالمات که در طی این همایون منشور مندرج است، از درجه اعتبار ساقط خواهد شد. می‌باید آن عالی‌جاه این همایون منشور قضا دستور را اختیارنامه خود دانسته به نحوی که به آن عالی‌جاه امر و مقرر شده‌است معمول و مرتب دارد و در عهده شناسد.»[۷] (تاریخ ۱۲۶۲. ق)

عده‌ای معتقدند که حاج‌میرزا آقاسی با انتخاب میرزاتقی‌خان به این سمت می‌خواست وی را از صحنه سیاست ایران دور کند، زیرا حاجی نسبت به میرزاتقی‌خان نظر خوبی نداشت، برای اینکه وی تربیت‌شده میرزاابوالقاسم قائم‌مقام و محمدخان زنگنه امیرنظام (دشمنان سابق حاجی) بود.

متن قرارداد ارزنه الروم
بسم الله الرحمن الرحیم
[مقدمه]
غرض از تحریر و نگارش و ترقیم این کلمات خجسته دلالات آن که از مدتی به این طرف چون فیمابین سلطنت جاوید آیت سنیه و دولت دوران مدت علیه ابدی الدوام با دولت علیه عثمانی بعضی عوارض و مشکلات حدوث و وقوع یافته بود، بر مقتضای التیام اساس دوستی و الفت و ضوابط سلم و صفوف و جهت جامعه اسلامیه که میان دولتین علیتین در کار و افکار سلمیه که طرفین علیتین بدان متصف می‌باشند بالسویه اینگونه مواد نزاعیه را بر وجه موافق و مناسب فخامت شأن دولتین علیتین به تجدید تأکید بنیان صلح و مسالمت و تشیید ارکان موالات و مودت از جانب دولتین علیتین اظهار رغبت و موافقت شده، برای تنظیم و مذاکره و مواد عارضه و تحریر و تسطیر اسناد مقتضیه بر حسب فرمان همایون اعلیحضرت قدر قدرت کیوان حشمت، مملکت مدار ملک گیر، آرایش تاج و سریر، جمال الاسلام و المسلمین، جلال الدنیا و الدین، غیاث الحق و الیقین، قهرمان الماء و الطین، ظل الله الممدود فی الارضین، حافظ حوزه مسلمانی، داور جمشید جاه داراب دستگاه، انجم سپاه اسلام پناه، زینت بخش تخت کیان، افتخار ملوک جهان، خدیو دریا دل کامران، شاهنشاه ممالک ایران، السلطان بن السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان محمد شاه قاجار – ادام الله تعالی ایام سلطنه فی فلک الاجلال و زین فلک قدرته بمصابیح – کواکب الاقبال، بنده درگاه آسمان جاه میرزا تقی خان وزیر عساکر منصوره نظام و غیر نظام که حامل نشان شیر و خورشید مرتبه اول سرتیپی و حمایل افتخار خاص سبز است به وکالت مخصوص و مباهی گشته و نیز از طرف اعلیحضرت کیوان منزلت، شمس فلک تاجداری، بدر افق شهریاری، پادشاه اسلام پناه، سلطان البرین و خاقان البحرین، خادم الحرمین الشریفین، ذوالشوکه و الشهامه، السلطان بن السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان سلطان عبدالمجید خان، جناب مجدت ماب، عزت نصاب انوری زاده السید محمد انوری سعد الله افندی که از اعاظم رجال دولت علیه عثمانیه و حائز صنف اول از رتبه اولی و حامل نشان مخصوص به آن رتبه است مرخص و تعیین شده بر وجه اصول عادیه بعد از نشان دادن و ملاحظه و مبادله وکالت نامه‌های مبارکه انعقاد معاهده میمونه در ضمن نه فقره آتیه قرار داده شده که در این کتاب مستطاب بیان و در مجلس منعقده در ارزنة الروم مبادله می‌شود:
فقره اول- دولتین علیتین اسلام قرار می‌دهند که مطالبات نقدیه طرفین را که تا به حال از یکدیگر ادعا می‌کردند کلاً ترک کنند ولیکن با این قرار به مقاولات تسویه مطلوبات مخصوصه مندرجه در فقره چهارم خللی نیاید.
فقره دویم- دولت ایران تعهد می‌کند که جمیع اراضی بسیط ولایت زهاب یعنی اراضی جانب غربی آن را به دولت عثمانی ترک کند و دولت عثمانی نیز تعهد می‌کند که جانب شرقی ولایت زهاب یعنی اراضی جبالیه آنرا مع دره کرند به دولت ایران ترک کند و دولت ایران قویاً تعهد می‌کند که در حق شهر و ولایت سلیمانیه از هر گونه ادعا صرف نظر کرده، به حق تملکی که دولت عثمانیه در ولایت مذکور دارد وقتاً من الاوقات یک طور دخل و تعرض ننماید و دولت عثمانی نیز قویاً تعهد می‌کند که شهر و بندر محمره و جزیره الخضر و لنگرگاه‌ها و هم اراضی ساحل شرقی یعنی جانب یسار شط العرب را که در تصرف عشایر متعلقه معروفه ایران است به ملکیت در تصرف دولت ایران باشد و علاوه بر این حق خواهد داشت که کشتی‌های ایران به آزادی تمام از محلی که به بحر منصب می‌شود تا موضوع الحاق حدود طرفین در نهر مذکور آمد و رفت نمایند.
فقره سیم- طرفین معاهدتین تعهد می‌کنند که با این معاهده حاضره سایر ادعایشان را در حق اراضی ترک کرده، از دو جانب بلا تأخیر مهندسین و مأمورین را تعیین نموده تا اینکه مطابق ماده سابقه حدود مابین دولتین را قطع نمایند.
فقره چهارم- طرفین قرارداده اند که خساراتی که بعد از قبول اخطارات دوستانه دو دولت بزرگ واسطه که در شهر جمادی الاولی سنه یک هزار و دویست و شصت و یک تبلیغ و تحریر شده به طرفین واقع شده و هم رسومات مراعی از سالی که تأخیر افتاده برای اینکه مسائل آنها از روی عدالت فصل و احقاق بشود از دو جانب بلاتأخیر مأمورینی را تعیین نمایند.
فقره پنجم- دولت عثمانی وعده می‌کند که شاهزادگان فراری ایران را در بروسا اقامت داده، غیبت آنها را از محل مذکوره و مراوده مخفیه آنها را با ایران رخصت ندهد و از طرف دولتین علیتین تعهد می‌شود که سایر فراری‌ها به موجب معاهده سابقه ارزنة الروم عموماً رد بشوند.
فقره ششم- تجار ایران رسم گمرک اموال تجارت خود را موافق قیمت حالیه و جاریه اموال مذکوره نقداً یا جنساً به وجهی که در عهدنامه منعقده ارزنة الروم در سنه یک هزار و دویست و سی و هشت در ماده ششم که دایر به تجارت است مسطور شده ادا کنند و از مبلغی که در عهدنامه مذکوره تعیین شده زیاده وجهی مطالبه نشود.
فقره هفتم- دولت عثمانی وعده می‌کند که به موجب عهدنامه‌های سابقه امتیازاتی که لازم باشد در حق زوار ایرانی اجری دارد تا از هر نوع تعدیات بری بوده بتوانند به کمال امنیت محلهای مبارکه‌ای که در ممالک دولت عثمانی است زیارت کنند و همچنین تعهد می‌کنند که مواد استحکام و تأکید روابط دوستی و اتحاد که لازم است فیمابین دو دولت اسلام و تبعه طرفین برقرار باشد مناسب‌ترین وسایل را استحصال نماید تا چنان‌که زوار ایرانیه در ممالک دولت عثمانیه به جمیع امتیازات نایل می‌باشند، سایر تبعه ایرانیه نیز از امتیازات مذکوره بهره‌ور بوده خواه در تجارت و خواه در مواد سایره از هر نوع ظلم و تعدی و بی حرمتی محفوظ باشند و علاوه بر این بالیوزهایی که از طرف ایران برای منافع تجارت و حمایت تبعه و تجار ایرانیه به جمیع محل‌های ممالک عثمانیه که لازم باشد نصب و تعیین شود، بغیر از مکه مکرمه و مدینه منوره دولت عثمانیه قبول می‌نماید و وعده می‌کند که کافه امتیازاتی که شایسته منصب و مأموریت بالیوزهای مذکوره باشد و در حق قونسولهای سایر دول متحابه جاری می‌شود در حق آنها نیز جاری شود، و نیز دولت ایران تعهد می‌کند که بالیوزهایی که از طرف دولت عثمانیه به جمیع محلهای ممالک ایرانیه که لازم باشد و بباید نصب و تعیین شود در حق آنها و در حق تبعه و تجار دولت عثمانیه که در ممالک ایران آمد و شد می‌کنند معامله متقابله را کاملاً اجری دارند.
فقره هشتم- دولتین علیتین اسلام تعهد می‌کنند که برای دفع و رفع و منع غارت و سرقت عشایر و قبایلی که در سر حد می‌باشند تدابیر لازمه اتخاذ و اجری کنند و به همین خصوص در محل‌های مناسب عسکر اقامت خواهند داد. دولتین تعهد می‌کنند که از عهده هر نوع حرکات تجاوزیه مثل غصب و غارت و قتل که در اراضی یکدیگر وقوع بیابد برآیند و نیز دولتین قرار داده‌اند عشایری که متنازع فیه می‌باشند و صاحب آنها معلوم نیست بخصوص انتخاب و تعیین کردن محلی که بعد از این دائماً اقامت خواهند کرد یکدفعه به اراده خودشان حواله بشود و عشایری که تبعیت آنها معلوم است جبراً به اراضی دولت متبوعه آنها داخل شوند.
فقره نهم- جمیع مواد و فصول معاهدات سابقه خصوصاً معاهده [ای] که در سنه یک و هزارو دویست و سی و هشت در ارزنه الروم منعقد شده که بخصوصه با این معاهده حاضره الغا و تغییر داده نشده، مثل اینکه کلمه بکلمه در این صحیفه مندرج شده باشد، کافه احکام و قوت آن ابقا شده و فیمابین دو دولت علیه قرار داده شده‌است که بعد از مبادله این معاهده در ظرف دو ماه یا کمتر مدتی از جانب دولتین قبول و امضا شده تصدیق نامه‌های آن مبادله خواهد شد، و کان ذالک التحریر و فی یوم السادس عشر من شهر جمادی الثانی سنه یک هزار و دویست و شصت و سه هجری در دارالخلافه طهران صورت انطباع پذیرفت.
پانویس
متن اول معاهده ارزنه الروم مورد قبول فتحعلی‌شاه قرار نگرفت و نمونه دیگری انشا و فرستاده شد. عهدنامه مزبور (با توجه به نسخه سومی که به قلم قائم مقام نوشته شده و با متن اصلی تفاوت‌هایی دارد) گویای نکات ظریفی است. اصل نسخه عهدنامه ارزنه اروم (به خط قائم مقام) در کتابخانه مجلس سنا با شماره ۸۸۶ موجود است.

فرمان سلطان محمود ثانی خطاب به علیرضا پاشا، حاکم بغداد
در تاریخ محرم ۱۲۵۴. ق
«بنابراین همین که فرمان مقدس ما به شما می‌رسد، لازم است در کار تحقیقات مأمور ما مساعدت کنید و هر آینه تعرض به خاک ایران وجود دارد. چون رفتار ما بر خلاف عهدنامه‌ها و شرایط میان دو مملکت می‌باشد، فوراً محمره را به آن دولت بازگردانید و سند آزادی آن را خدمت وزرای ما تقدیم بدارید و از این پس دقت و مراقبت کنید که چنین اموری که مخالف عهدنامه و شرایط موجود است، اتفاق نیفتد.»
عهدنامه‌های ایران در عصر قاجار (۱) Treaty of Finckenstein پیمان فینکنشتاین
عهدنامه‌های ایران در عصر قاجار (۲)قرارداد مُجمَل (عهدنامهٔ مقدماتی)
عهدنامه‌های ایران در عصر قاجار (۳)عهدنامهٔ مُفَصّل
عهدنامه‌های ایران در عصر قاجار (۴)عهدنامهٔ گلستان
عهدنامه‌های ایران در عصر قاجار (۵)معاهده صلح ترکمانچای
عهدنامه‌های ایران در عصر قاجار (۶) قراردادِ نوامبر ۱۸۱۴ (عهدنامهٔ تهران)
عهدنامه‌های ایران در عصر قاجار (۷) Treaties of Erzurum قرارداد ارزنه‌الروم

همه نوشته‌ها و ویدئوها در آدرس زیر است:
http://www.hamneshinbahar.net/article_all.php

همنشین بهار
http://www.hamneshinbahar.net

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.