سمیرا قنبرنژاد: بازار کساد پوشاک و کارگران دوزنده¬ای که میان فاکتورهای کارفرما و فروشندگان له می-شوند

سوءمدیریت در حوزه اقتصاد، که بحران اقتصادی حال حاضر را به وجود آورده، بر تمام کسب و کارها تاثیرات منفی خود را گذاشته است. در این میان، اما، کارگران، که پیش از این هم حداقل دستمزدشان چندین برابر زیر خط فقر بود، به دلیل تورم افسار گسیخته و افزایش اجاره¬بها بیشترین آسیب را می¬بینند و وضعیت زندگیشان مانند وضعیت اقتصادی کشور به حالت بحرانی درآمده است. ….

———————————————————–

تاثیرات منفی اقتصاد ورشکسته و رو به زوال ایران دامن بازار پوشاک را هم در امان نگذاشته است. در این آشفته بازاری که کارفرمایان از یک سو و فروشندگان از سویی دیگر به دنبال سود حداکثری هستند، کارگران دوزنده، اما، سهمشان تنها دستمزد کمتر، هزینه¬های بیشتر، و در نهایت، فشار چندین برابر زندگی است.
با افزایش نرخ ارز، وارد کنندگان بر قیمت پارچه¬های وارداتی خود – که به دلیل گرانی بیش از اندازه پارچه¬های ژاپنی و ترک عمدتاً پارچه¬های بی¬کیفیت چینی و اندونزیایی هستند – افزوده¬اند. تولیدکنندگان به طور متوسط۲۰۰ درصد پارچه¬های مورد نیاز خود را گران¬تر از قبل می¬خرند، و این افزایش قیمت را به همراه افزایش دیگر هزینه¬های تولید، به قیمت تمام شده پوشاک و فاکتور نهایی¬ای که برای فروشنده می¬فرستند اضافه می¬کنند. از سوی دیگر، فروشندگان نیز برای حصول سود حداکثری، افزایش قیمتی چندین برابرِ سود همیشگیشان به برچسب¬ قیمت لباس¬ها وفاکتورهای فروش تحمیل می¬کنند. علی رغم تمام این افزایش¬ها، سوی دیگر این معادله دستمزد کارگران است که در بهترین حالت بدون تغییر باقی مانده است.
از آنجایی که این تولیدات پوشاک با کیفیت متوسط و بعضاً پایین برای اقشار به لحاظ اقتصادی متوسط و ضعیف هستند و محصولات گران قیمت مزون¬ها و فروشگاه¬های لوکس نیستند که همواره مشتری¬های خاص خود را دارند، خریدشان در این وضعیت بحران اقتصادی دیگر در توان اقشار متوسط و کم درآمد جامعه نیست. بر همین اساس، بخش زیادی از این پوشاک به عنوان مرجوعی از فروشگاه برای تولیدکننده بازپس فرستاده می¬شود. اتفاقی که در پی آن می¬افتد این است که تولید کننده برای کاهش این زیان و جبران خسارات ناشی از مرجوع شدن کالاها، تولیدش را کاهش می¬دهد. به دلیل آنکه میزان دستمزد کارگران دوزنده بر مبنای تعداد دوخت محاسبه می¬شود، در پی این کاهش تولید، درآمد کارگران نیز به نصف کاهش یافته¬ است. همه این¬ها در حالیست که هزینه¬های زندگی کارگران نیز در این وضعیت ورشکستگی اقتصادی و تورم فزاینده چندین برابر شده است و کارگران دیگر قادر به برآوردن نیازهای اساسی زندگی خود و خانواده¬هایشان نیستند. از طرفی با وجود خیل عظیم ارتش ذخیره کار اعتراضی هم نمی¬توانند بکنند زیرا هرگونه اعتراضی مساویست با بیکاری و از دست دادن همان حداقل دستمزد.

تمام این معضلات ناشی از ورشکستگی اقتصادی شامل حال کارگرانی که ابزار ابتدایی تولید را در اختیار دارند نیز می¬شود. زیرا در این صنف به طور سنتی این گونه ابزارها مانند انواع سوزن، انواع تیغ و قیچی، روغن چرخ، هزینه تعمیر دستگاه¬ها و هزینه خرید نخ، که از دوکی ۲۵۰۰ تومان به ۱۰۰۰۰ تومان افزایش یافته است، بر عهده خود کارگر است. همچنین پیش¬پرداخت¬ها از ۷۰ درصد به ۵۰ درصد، با چکهای طولانی مدت، تنزل کرده است.

به منظور جبران کاهش حقوق ماهانه، کارگران ناچارند مدت روزانه کارشان را – که به طور معمول دوازده ساعت در روز است– افزایش دهند، در روزهای تعطیل هم کار کنند، و نیز از چندین تولیدکننده سفارش کار بگیرند. البته این سعادت بیگاری نصیب هر کارگری هم نمی¬شود؛ آنقدر قیمت تمام شده پوشاک زیاد شده است که فروشندگان برای جلب مشتری تنها به دنبال تولیدات بسیار خوش¬دوخت هستند. از این رو، کارفرمایان ترجیح می¬دهند کل حجم تولید را به دستان ماهر کارگران باتجربه بسپارند و کارگران غیرماهر به کناری گذاشته می¬شوند. در ماه¬های اخیر، برخی از کارفرمایان با سوءاستفاده از بیکاری فراگیر و عجز کارگران، پالتوها و دیگر پوشاک پرکار و سنگینِ متعلق به فصول سرد سال را، که معمولاً دستمزدِ دوختِ بیشتری دارند، با دستمزدِ دوخت بسیار کمتر به دوزندگان سفارش دوخت می-دهند و مطمئن هستند کارگرانی که به دلیل کاهش حجم تولید و سفارش دوخت ساعات زیادی را بیکار شده¬اند، مجبورند برای تامین معاش خود و خانواده¬هایشان  آن را ¬بپذیرند.

کارگاه¬های دوزندگی عمدتاً در جنوب تهران، شهرری، عبدل آباد، چهاردانگه (بیشتر شلوار جین دوز-ها)، افسریه، مولوی و ورامین واقع اند. ۷۰ درصد کارگران افغانستانی هستند و سنشان از ۱۵ سال به بالاست. کارگران کوچک¬تر برای پادویی و کارهای جانبی مانند اتوکشی به استخدام در می¬آیند. تولیدات این کارگاه¬ها در نقاط مختلف تهران از بازار بزرگ و میدان هفت تیر تا خیابان پیروزی و میدان امام حسین به فروش می¬رسند. شایان ذکر است که این کارگاه¬ها، کارگاه¬هایی شناخته شده در سطح تهران هستند و ممکن است حداقل¬هایی از نظارت و قانون کار در آن¬ها رعایت شود. کارگاه¬های زیرزمینی و غیرقانونی نیز وجود دارند که در برخی از آن¬ها پوشاکِ با کیفیت نازل برای شهرستان¬ها تولید می¬شود. در این کارگاه¬ها است که با پدیده کودکان کار، سوءاستفاده از کودکان کم سن و وفور نقض قانون در مورد آن¬ها مواجه هستیم.

سوءمدیریت در حوزه اقتصاد، که بحران اقتصادی حال حاضر را به وجود آورده، بر تمام کسب و کارها تاثیرات منفی خود را گذاشته است. در این میان، اما، کارگران، که پیش از این هم حداقل دستمزدشان چندین برابر زیر خط فقر بود، به دلیل تورم افسار گسیخته و افزایش اجاره¬بها بیشترین آسیب را می¬بینند و وضعیت زندگیشان مانند وضعیت اقتصادی کشور به حالت بحرانی درآمده است. کارگرانی که در گرگ و میش صبح وارد زیرزمین کارگاه می¬شوند و در تاریکی غروب با ستون فقراتی دردناک از ساعت¬ها پشت چرخ نشستن و چشمانی ضعیف از ریزه¬کاری¬های خیاطی از زیرِ زمین بیرون می¬آیند و فردا روز از نو، ولی روزی همان کهنه ناکارآمد همیشگی. آفتاب هم از این کارگران دریغ شده است و حتی قادر به خرید پوشاکی که خود می¬دوزند نیستند و هنر دستانشان سرمست از گرمای نور خورشید در پشت ویترین¬ فروشگاه¬های میدان هفت تیر به آنان فخر می¬فروشد.

—————————————————-
منبع:
http://www.kanoonm.com

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.